در زمان ناصرالدين شاه اولين کسي که بستني را در ايران ساخت کسي بود به اسم ممدريش که بستني سنتي را با خامه و شير توليد کرد و اکبرمشتي چند سال بعد به او پيوست و با او همراهي کرد و در کنار استادش مغازه آب منگل را راه انداخت.
ابتکار در گزارشی نوشت:
بستني ها هم براي خودشان قدمت و اصالت دارند. آنقدر اصالت دارند که براي خيلي ها تداعي خاطرات گذشته شان است. اگر پاي خاطرات پدربزرگ و مادربزرگتان نشسته باشيد حتما با بستني و روزهاي گرم تابستان داستان هاي به يادماندني زيادي دارند که نوه هايشان را با آن سرگرم کنند.
بستني هم براي خودش نسل هايي را گذرانده است و اکبرمشتي و ممد ريش را کمتر کسي است که به عنوان اولين سازنده هاي بستني ايراني نشناسند، چون قدمتي 100 ساله را با خود به يدک مي کشد.
در گذشته بستني اکبر مشتي حوالي خيابان ري بود و پاتوق جوان هاي ديروز که اوقات خود را با بستني هاي خوشمزه و خنک اکبر مشتي مي گذراندند. کم کم بستني از حالت سنتي تبديل به بستني هاي مدرن و پاستوريزه شد که امروز بچه هاي دهه 60 با آنها خاطره هاي زيادي دارند و هنوز هم در مغازه هاي سوپرمارکت، اثري از آنها را مي بينيم. بستني توپي، کيم، آدمکي، آلاسکا و جديدترين آنها هم سالار و مگنوم بودند که هنوز هم طرفدار دارد و از نظر قيمت و دردسترس بودنشان باعث شده هنوز فراموش نشوند و طعمشان را همه دوست داشته باشند. بستني هاي امروزي البته حکايت تازه اي دارند.
بستني هايي که رنگ و لعاب آنها هر عابري را به سمت خود مي کشد و مشتري ها در انتخاب طعم هاي متنوع دچار ترديد مي شوند که کدام طعم و مزه آن را تجربه کنند. اسم هاي خارجي، طعم هاي تازه و متنوع آنها باعث مي شود چشممان را بر روي قيمت بالاي آنها ببنديم و به خودمان بگويم «به يک بار تجربه و چشيدن مي ارزد». بستني هاي جديد، خوش آب و رنگ هستند و از هر گوشه شهر مانند قارچ سردر مي آورد. همچنين خوشمزه هستند و با تمام وجود مي توانيد طعم مدرن بودن را زير دندانتان احساس کنيد. بستني خوشمزه و خنکي است که در اين روزهاي داغ تابستان مي تواند بهترين پيشنهادي باشد که از طرف کمتر کسي بابت پيشنهادتان پاسخ منفي خواهيد شنيد.
اکبرمشتي
اکبر مشتي براي اينکه بتواند مشتري هاي خود را حفظ کند نياز ندارد تا مغازه خود را بزرگ تر کند يا فکري به حال ويترين بي رنگ و لعاب خود در ميدان تجريش با آن همه مغازه و پاساژهاي پر رنگ و لعاب کند. اکبر مشتي مشتري هاي خود را در اين چند دهه که از عمرش مي گذرد حفظ کرده و مي داند که مردم حاضر هستند ساعت ها در صف بمانند، بستني خود را بگيرند و ببرند هر گوشه شهر که مي شود با جان و دل بخوردند و نگران نباشند که چرا در يک محيط شيک قاشق بستني را در دهانشان نمي گذارند.
بستني اکبر مشتي سال هاست به عنوان يک برند شناخته مي شود. پسرخوانده اکبرآقا براي اينکه به مشتري هاي خود نشان دهد به جايي آمده اند که صاحبش سازنده اولين بستني در ايران بوده تمام عکس هاي خودش با اکبر مشتي و گزارش ها و مصاحبه هايي که در روزنامه ها در سال هاي متمادي از آنها شده را به در و ديوار مغازه چسبانده تا مشتري ها با چشم خود آنچه که بايد بدانند را ببيند. البته در زمان ناصرالدين شاه اولين کسي که بستني را در ايران ساخت کسي بود به اسم ممدريش که بستني سنتي را با خامه و شير توليد کرد و اکبرمشتي چند سال بعد به او پيوست و با او همراهي کرد و در کنار استادش مغازه آب منگل را راه انداخت.
اما در حال حاضر اکثر مردم اکبرمشتي را بيشتر از ممدريش مي شناسند و به او عنوان اولين سازنده بستني ايراني را مي دهند. شايد به اين خاطر باشد که اکبرمشتي براي به دست آوردن چنين شهرتي کم زحمت نکشيده. در آن زمان نه برقي بود و نه يخچالي و نه جايي که بتواند از آنجا براي تهيه بستني اش يخ تهيه کند. براي همين مجبور بود تا کوه هاي شمال تهران برود و يخ طبيعي با خود بياورد. شايد جالب است که بدانيد بستني هاي اکبر مشتي به کشورهاي ديگر هم رفته است چون گفته شده بستني هاي او آنقدر در بين رجال و سياسيون طرفدار پيدا کرده که فخرالدوله مادر دکتر اميني نخست وزيروقت،
او را با خودش به فرانسه برد تا رجال فرانسه را با بستني اکبرمشتي مهمان کند. آنقدر اکبرآقا شهرت داشت که وقتي از دنيا رفت علاوه بر روزنامه هاي ايران که فوت او را اعلام کرد روزنامه هاي کشورهاي ديگر مثل عراق و پاکستان هم خبر فوت اکبرمشتي را چاپ کردند. مردم بستني اکبر مشتي را دوست دارند و حاضرند در هر نقطه از تهران که هستند سري به ميدان تجريش بزنند چون مي دانند که اکبرمشتي هيچ جاي تهران شعبه ندارد و طعم قديمي و خوشمزه بستني هاي اکبر مشتي را براي بارها و بارها تجربه کنند...
بستني هاي خارجي
بستني هاي خارجي و وارداتي که طرفدارهاي زيادي هم دارند با نام ها و طعم هاي عجيب خود خيلي زود مشتري هايي را به سمت خود کشاند. بسکين رابينز براي اولين بار از کاليفرنياي آمريکا به ايران وارد شد. شعبه هاي مختلف بسکين رابينز هم در سراسر کشور زده شد اما در مدت زمان کوتاهي تمام آنها جمع و تعطيل شدند. يکي از شايعاتي که به خاطر بسته شدن اين شعبه ها گفته مي شد اين بود که مي گفتند داخل بستني هاي وارداتي محتوايات مشروبات الکي ديده شده و براي همين ديگر اجازه فروش داده نمي شود.
البته اين ها تماما حرف هايي است که هيچ وقت در هيچ رسانه اي رسما اعلام نشده و تنها شايعات بين مردم بود. شايد اين دليل منطقي تر است که به خاطر نبود رابطه بين ايران و آمريکا و نبود شرايط واردات؛ اکثر شعبه هاي بسکين رابينز تعطيل شد. بسکين رابينز در آغاز کار خودرا با 31 طعم آغاز کرد و امروز به 70 طعم مختلف مي رسد.
از آنجايي که هنر نزد ايرانيان است و بس و از آنجايي که امکان وارد کردن بستني بسکين رابينز وجود ندارد براي همين ايراني ها دست به کار شدند و با هنر ذاتي خود اقدام به ساختن بستني داخلي بسکين رابينز کرده اند. همين بستني هاي رنگي که از يخچال هاي شيشه اي چشمک مي زنند و رنگ و طعمشان حسابي هوش و حواس را از عابران مي برد. فروشنده بسکين رابينز مي گويد: «سه بار در سال کارشناس هاي بستني از کشورهاي مختلف مثل ايتاليا و کانادا به ايران مي آيند تا کيفيت بستني هاي ما را بسنجند. اين کارشناس ها به محض خوردن بستني هاي ميوه اي که تقليدي از بستني هاي بسکين رابينز است متوجه مي شوند که تنها 6 درصد از کل بستني را مواد اوليه تشکيل داده و باقي بستني يخ است. اين کارشناسان مواد اوليه را 33 درصد تخمين زده اند. براي همين تفاوت در طعم و مزه بستني را به راحتي مي توان فهميد. بسکين رابينز ديگر قرار نيست شعبه هاي ديگري در ايران داشته باشد. بلکه يکي از برنامه هاي آينده اين برند در ايران اين است که محصولاتش را به صورت صنعتي در سوپرمارکت ها با همان طعم و کيفيت به فروش برساند.»
آيس پک
نمي توان انکار کرد که آمدن آيس پک و شعبه هاي مختلف آن در سطح کشورسرو صدا به پا نکرد و مردم را مشتاق نکرد تا حتما يک بار هم شده بستني را با ني هاي بزرگي که تا به آن روز کمتر ديده مي شد بخوردند و طعم هاي مختلف ميوه و اسمارتيز را به همراه بستني تجربه کنند. آيس پک شايد طعم خاصي را به عنوان يک بستني تازه به ايراني ها معرفي نکرد اما شروع کننده موج تازه اي براي علاقمندان به بستني بود. آيس پک فقط نامش خارجي است و اختراع آن توسط يک ايراني خوش فکر و خلاق بوده. بابک بختياري چند سال پيش به خاطر نياز فوري اش به پول با کمک خلاقيت بالايي که داشت دست به اختراع بستني به سبک تازه اي زد که طعم هاي زيادي دارد و شعبه هاي آن نه تنها در تهران که در شهرستان ها و حتي خارج از کشور روز به روز اضافه شد. بابک بختياري در سن 34 سالگي صاحب 120 شعبه آيس پک (قورباغه افسرده) است که اين برند را هم علاوه بر ايران در مالزي، هند، کويت و ديگر کشورها نيز معرفي کرده است.
بستني هاي پاستوريزه
کارخانه هاي بستني سازي براي اينکه در اين ماراتون از ساير بستني هاي متنوع ديگر عقب نمانند و مشتري هاي خود را به خاطر طعم ساده و يکنواختش از دست ندهند بيکار ننشسته و تلاش کردند با ايده هاي مختلف پاي ثابت هاي بستني هاي پاستويزه را حفظ کنند. بستني هاي پاستوريزه روز به روز پيشرفت کردند و کارخانه هاي مختلف سعي کردند خلاقيتشان را شکوفا کنند. بستني هاي سالار، نسکافه، حصيري، توپي، ليواني، قيفي و انوع ديگر بستني هاي سوپرمارکتي تلاش کرده اند در اين بازار رقابت با آوردن طعم هاي مختلف، به بستني هاي خود؛ مردم را براي خريد بستني هايشان ترغيب کنند که البته تقريبا موفق هم عمل کرده اند. موفقيت آنها را از اين نکته مي توان متوجه شد که بسکين رابنيز نيز از همين راه مي خواهد وارد سبد خريد خانواده هاي بستني دوست شود.
ابتکار در گزارشی نوشت:
بستني ها هم براي خودشان قدمت و اصالت دارند. آنقدر اصالت دارند که براي خيلي ها تداعي خاطرات گذشته شان است. اگر پاي خاطرات پدربزرگ و مادربزرگتان نشسته باشيد حتما با بستني و روزهاي گرم تابستان داستان هاي به يادماندني زيادي دارند که نوه هايشان را با آن سرگرم کنند.
بستني هم براي خودش نسل هايي را گذرانده است و اکبرمشتي و ممد ريش را کمتر کسي است که به عنوان اولين سازنده هاي بستني ايراني نشناسند، چون قدمتي 100 ساله را با خود به يدک مي کشد.
در گذشته بستني اکبر مشتي حوالي خيابان ري بود و پاتوق جوان هاي ديروز که اوقات خود را با بستني هاي خوشمزه و خنک اکبر مشتي مي گذراندند. کم کم بستني از حالت سنتي تبديل به بستني هاي مدرن و پاستوريزه شد که امروز بچه هاي دهه 60 با آنها خاطره هاي زيادي دارند و هنوز هم در مغازه هاي سوپرمارکت، اثري از آنها را مي بينيم. بستني توپي، کيم، آدمکي، آلاسکا و جديدترين آنها هم سالار و مگنوم بودند که هنوز هم طرفدار دارد و از نظر قيمت و دردسترس بودنشان باعث شده هنوز فراموش نشوند و طعمشان را همه دوست داشته باشند. بستني هاي امروزي البته حکايت تازه اي دارند.
بستني هايي که رنگ و لعاب آنها هر عابري را به سمت خود مي کشد و مشتري ها در انتخاب طعم هاي متنوع دچار ترديد مي شوند که کدام طعم و مزه آن را تجربه کنند. اسم هاي خارجي، طعم هاي تازه و متنوع آنها باعث مي شود چشممان را بر روي قيمت بالاي آنها ببنديم و به خودمان بگويم «به يک بار تجربه و چشيدن مي ارزد». بستني هاي جديد، خوش آب و رنگ هستند و از هر گوشه شهر مانند قارچ سردر مي آورد. همچنين خوشمزه هستند و با تمام وجود مي توانيد طعم مدرن بودن را زير دندانتان احساس کنيد. بستني خوشمزه و خنکي است که در اين روزهاي داغ تابستان مي تواند بهترين پيشنهادي باشد که از طرف کمتر کسي بابت پيشنهادتان پاسخ منفي خواهيد شنيد.
اکبرمشتي
اکبر مشتي براي اينکه بتواند مشتري هاي خود را حفظ کند نياز ندارد تا مغازه خود را بزرگ تر کند يا فکري به حال ويترين بي رنگ و لعاب خود در ميدان تجريش با آن همه مغازه و پاساژهاي پر رنگ و لعاب کند. اکبر مشتي مشتري هاي خود را در اين چند دهه که از عمرش مي گذرد حفظ کرده و مي داند که مردم حاضر هستند ساعت ها در صف بمانند، بستني خود را بگيرند و ببرند هر گوشه شهر که مي شود با جان و دل بخوردند و نگران نباشند که چرا در يک محيط شيک قاشق بستني را در دهانشان نمي گذارند.
بستني اکبر مشتي سال هاست به عنوان يک برند شناخته مي شود. پسرخوانده اکبرآقا براي اينکه به مشتري هاي خود نشان دهد به جايي آمده اند که صاحبش سازنده اولين بستني در ايران بوده تمام عکس هاي خودش با اکبر مشتي و گزارش ها و مصاحبه هايي که در روزنامه ها در سال هاي متمادي از آنها شده را به در و ديوار مغازه چسبانده تا مشتري ها با چشم خود آنچه که بايد بدانند را ببيند. البته در زمان ناصرالدين شاه اولين کسي که بستني را در ايران ساخت کسي بود به اسم ممدريش که بستني سنتي را با خامه و شير توليد کرد و اکبرمشتي چند سال بعد به او پيوست و با او همراهي کرد و در کنار استادش مغازه آب منگل را راه انداخت.
اما در حال حاضر اکثر مردم اکبرمشتي را بيشتر از ممدريش مي شناسند و به او عنوان اولين سازنده بستني ايراني را مي دهند. شايد به اين خاطر باشد که اکبرمشتي براي به دست آوردن چنين شهرتي کم زحمت نکشيده. در آن زمان نه برقي بود و نه يخچالي و نه جايي که بتواند از آنجا براي تهيه بستني اش يخ تهيه کند. براي همين مجبور بود تا کوه هاي شمال تهران برود و يخ طبيعي با خود بياورد. شايد جالب است که بدانيد بستني هاي اکبر مشتي به کشورهاي ديگر هم رفته است چون گفته شده بستني هاي او آنقدر در بين رجال و سياسيون طرفدار پيدا کرده که فخرالدوله مادر دکتر اميني نخست وزيروقت،
او را با خودش به فرانسه برد تا رجال فرانسه را با بستني اکبرمشتي مهمان کند. آنقدر اکبرآقا شهرت داشت که وقتي از دنيا رفت علاوه بر روزنامه هاي ايران که فوت او را اعلام کرد روزنامه هاي کشورهاي ديگر مثل عراق و پاکستان هم خبر فوت اکبرمشتي را چاپ کردند. مردم بستني اکبر مشتي را دوست دارند و حاضرند در هر نقطه از تهران که هستند سري به ميدان تجريش بزنند چون مي دانند که اکبرمشتي هيچ جاي تهران شعبه ندارد و طعم قديمي و خوشمزه بستني هاي اکبر مشتي را براي بارها و بارها تجربه کنند...
بستني هاي خارجي
بستني هاي خارجي و وارداتي که طرفدارهاي زيادي هم دارند با نام ها و طعم هاي عجيب خود خيلي زود مشتري هايي را به سمت خود کشاند. بسکين رابينز براي اولين بار از کاليفرنياي آمريکا به ايران وارد شد. شعبه هاي مختلف بسکين رابينز هم در سراسر کشور زده شد اما در مدت زمان کوتاهي تمام آنها جمع و تعطيل شدند. يکي از شايعاتي که به خاطر بسته شدن اين شعبه ها گفته مي شد اين بود که مي گفتند داخل بستني هاي وارداتي محتوايات مشروبات الکي ديده شده و براي همين ديگر اجازه فروش داده نمي شود.
البته اين ها تماما حرف هايي است که هيچ وقت در هيچ رسانه اي رسما اعلام نشده و تنها شايعات بين مردم بود. شايد اين دليل منطقي تر است که به خاطر نبود رابطه بين ايران و آمريکا و نبود شرايط واردات؛ اکثر شعبه هاي بسکين رابينز تعطيل شد. بسکين رابينز در آغاز کار خودرا با 31 طعم آغاز کرد و امروز به 70 طعم مختلف مي رسد.
از آنجايي که هنر نزد ايرانيان است و بس و از آنجايي که امکان وارد کردن بستني بسکين رابينز وجود ندارد براي همين ايراني ها دست به کار شدند و با هنر ذاتي خود اقدام به ساختن بستني داخلي بسکين رابينز کرده اند. همين بستني هاي رنگي که از يخچال هاي شيشه اي چشمک مي زنند و رنگ و طعمشان حسابي هوش و حواس را از عابران مي برد. فروشنده بسکين رابينز مي گويد: «سه بار در سال کارشناس هاي بستني از کشورهاي مختلف مثل ايتاليا و کانادا به ايران مي آيند تا کيفيت بستني هاي ما را بسنجند. اين کارشناس ها به محض خوردن بستني هاي ميوه اي که تقليدي از بستني هاي بسکين رابينز است متوجه مي شوند که تنها 6 درصد از کل بستني را مواد اوليه تشکيل داده و باقي بستني يخ است. اين کارشناسان مواد اوليه را 33 درصد تخمين زده اند. براي همين تفاوت در طعم و مزه بستني را به راحتي مي توان فهميد. بسکين رابينز ديگر قرار نيست شعبه هاي ديگري در ايران داشته باشد. بلکه يکي از برنامه هاي آينده اين برند در ايران اين است که محصولاتش را به صورت صنعتي در سوپرمارکت ها با همان طعم و کيفيت به فروش برساند.»
آيس پک
نمي توان انکار کرد که آمدن آيس پک و شعبه هاي مختلف آن در سطح کشورسرو صدا به پا نکرد و مردم را مشتاق نکرد تا حتما يک بار هم شده بستني را با ني هاي بزرگي که تا به آن روز کمتر ديده مي شد بخوردند و طعم هاي مختلف ميوه و اسمارتيز را به همراه بستني تجربه کنند. آيس پک شايد طعم خاصي را به عنوان يک بستني تازه به ايراني ها معرفي نکرد اما شروع کننده موج تازه اي براي علاقمندان به بستني بود. آيس پک فقط نامش خارجي است و اختراع آن توسط يک ايراني خوش فکر و خلاق بوده. بابک بختياري چند سال پيش به خاطر نياز فوري اش به پول با کمک خلاقيت بالايي که داشت دست به اختراع بستني به سبک تازه اي زد که طعم هاي زيادي دارد و شعبه هاي آن نه تنها در تهران که در شهرستان ها و حتي خارج از کشور روز به روز اضافه شد. بابک بختياري در سن 34 سالگي صاحب 120 شعبه آيس پک (قورباغه افسرده) است که اين برند را هم علاوه بر ايران در مالزي، هند، کويت و ديگر کشورها نيز معرفي کرده است.
بستني هاي پاستوريزه
کارخانه هاي بستني سازي براي اينکه در اين ماراتون از ساير بستني هاي متنوع ديگر عقب نمانند و مشتري هاي خود را به خاطر طعم ساده و يکنواختش از دست ندهند بيکار ننشسته و تلاش کردند با ايده هاي مختلف پاي ثابت هاي بستني هاي پاستويزه را حفظ کنند. بستني هاي پاستوريزه روز به روز پيشرفت کردند و کارخانه هاي مختلف سعي کردند خلاقيتشان را شکوفا کنند. بستني هاي سالار، نسکافه، حصيري، توپي، ليواني، قيفي و انوع ديگر بستني هاي سوپرمارکتي تلاش کرده اند در اين بازار رقابت با آوردن طعم هاي مختلف، به بستني هاي خود؛ مردم را براي خريد بستني هايشان ترغيب کنند که البته تقريبا موفق هم عمل کرده اند. موفقيت آنها را از اين نکته مي توان متوجه شد که بسکين رابنيز نيز از همين راه مي خواهد وارد سبد خريد خانواده هاي بستني دوست شود.
نظر شما