اگر نخواهیم به گذشته خیلی دور تاریخ بازرگانی و نقل و انتقال کالا از این نقطه جهان به نقطه ای دیگر برویم و از بردیمانی و آبگینه هندی و جز آن بگذریم، از حدود صد و اندی سال پیش که گویند ناصرالدین شاه به بهانه گرانی ارزاق و کالا و کم فروشی، از سر بازار ماست در تنبان بقالان کرد و ضرب المثل "ماست ها را کیسه کردند" حاصل آمد تاکنون که مدرنترین سامانه های بازرگانی  و نقل و انتقال  پول و کالا به صورت مجازی و با شیوه های حیرت آور متداول شده است. موضوع تنظیم بازار نه تنها در کشور ما بلکه در تمامی کشورهای جهان یکی از حادترین و تعیین کننده ترین شاخص های اداره  امور حکومت داری و در قالب توان اجرائی دولت ها بوده است. به زبان دیگر در ابتدا، میانه و انتهای  هر دولتی این پرسش مطرح بوده و هست که تنظیم بازار و خرید و فروش کالا چگونه انجام شود که علاوه بر جلب رضایت عمومی و عدم اعتراض مردم تورم و گرانی دامنگیر نشود و مصرف کننده با هر قدرت خرید بتواند بدون نگرانی و تشویش کالاهای مورد نیاز خود اعم از اطعمه، اشربه و البسه را در حد متعارف خریداری کند و تولیدکننده نیز با کسب سودی متعادل و البته به کارگیری فنآوری های مدرنتر، انگیزه و توان ادامه تولید و افزایش آن را داشته باشد.
دولت های موفق در کنار تمامی اقدامات خود برای توسعه و پیشرفت، به موضوع تنظیم فرآیند بسیار پیچیده بازار و حفظ تعادل میان عناصر،  عوامل و لایه های درونی آن که در انتها به آرامش عمومی مصرف کنندگان منجر شود می نگرند. شاهد بودیم به هم ریختن تعادل عرضه و تقاضای مسکن در بزرگترین کشور سرمایه داری جهان، رئیس جمهوری آن را در جایگاه عدول از بدیهی ترین اصول سرمایه داری لیبرال قرار داد و نئوکانت ها و راست های افراطی، سیاستهای دولت این ابر سرمایه داری جهانی را متهم به گرایشات سوسیالیستی کردند که چرا شرکتهای معظم خودروسازی و بانکها که مظهر سرمایه های بزرگ به شمار می روند باید از اعتباراتی که از مالیات مستقیم مردم حاصل شده است برای حل بحران، بقا و دوام خود استفاده کنند؟ تمثیل ناصرالدین شاه در مطلع بحث ما، حتی اگر چندان درست و دقیق نباشد حکایت از آن دارد که یک پادشاه که وی را "قبله عالم" می نامیدند با توصیفی که کم و بیش همگان در مورد بی خیالی اش نسبت به اداره امور مملکت می گویند و در تاریخ ثبت و ضبط شده است نگران ماست آبکی بقالان است و خود علی الرأس برای سر و سامان دادن به این گران فروشی وارد راسته ارزاق فروشان می شود، موضوع تعزیرات، پایش بازار،  گروه های بازرسی و ده ها فعالیت و تلاش حاکمیتی دیگر به خاطر نگرانی از مشکلات مبتلا به عدم تنظیم بازار است که هرازگاه به صور گوناگون مسئله ساز می شود، این اقدامات و حساسیت ها بعضاً تاثیر مثبت کوتاه مدت می گذارد، گاه تاثیر زیان آور طولانی و غالباً به جای تنظیم بازار آن را آشفته و زیرزمینی می کند. به هرحال، در گفتگوی کوتاهی که به مناسبت دید و بازدیدهای ایام عید با مهندس حسین صفایی معاون وزیر جهادکشاورزی و مدیرعامل و رئیس هیات مدیره سازمان گسترده و قدرتمند تعاون روستایی داشتم با تواضع و در پاسخ سوالی نه مطبوعاتی به آرامی گفت: جلسات و گفتگوهای بسیاری با مشاوران مختلف بازرگانی انجام داده ایم که با اتکا به تجاربی که در حین انجام خدمت در سازمان میادین میوه و تره بار به دست آمد، چنین نتیجه گرفتیم که "نقطه ثقل تنظیم بازار" را از صنوف شهری به تشکل های تولیدی انتقال دهیم و اگر موفق شویم یک تحول تاریخی در حوزه تنظیم بازار به وجود می آید. ایشان یادآور شد که این کار را در مواردی از جمله در ارتباط با بارانداز تخم مرغ و با کمک یکی از اتحادیه های مربوط به صورت آزمایشی و در یک مقطع زمانی محدود انجام دادیم که موفق بود.
 وی گرچه قصد تشریح و توضیح این "نظریه" را نداشت اما از فحوای گفتارش برمی آمد که قصد دارند  تشکل های تولیدی را در تعیین تعرفه های واردات و صادرات مختار، اما ملزم به ارائه تعهد در مورد قیمت کالاهای خود در یک رنج مشخص کنند، در عین حال سازمان تعاون روستایی حلقه واسط میان تشکل ها و صنوف شهری و تشکل های تولیدی باشد که کالاهای کشاورزان از زیربخش های مختلف اعم از صیفی و سبزی، میوه و تره بار و فرآورده های با منشاء دامی در میادین و بازار عرضه، سرگردان نباشند. گفتنی است این نظریه بدیع در صورت اجرای درست می تواند در حوزه تنظیم کالاهای کشاورزی و فرآورده های دامی و مواد لبنی تاثیرگذار باشد، گرچه نقطه آغاز آن در تعیین تعرفه برای نهاده های پیش از تولید خواهد بود.
کد خبر منصور انصاری انتقال نقطه ثقل تنظیم بازار از صنوف شهری به تشکل¬های تولیدی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 4 =