منصور انصاری
گرچه دولت یازدهم و در پی آن وزارت جهاد کشاورزی به عنوان گسترده ترین وزارتخانه این کابینه با بیشترین میزان تشکل های مرتبط با بخش خصوصی هنوز تا آن اندازه جرات نکرده یا متحول نشده است که سرمایه گذاران بخش خصوصی را در قالب شرکت ها، موسسات قدرتمند و توانا یا نهادهای سازمان یافته همانند تشکل های سراسری در اتخاذ تصمیمات مشارکت دهد یا وارد حوزه اقتدار خود کند ولی تلاش گسترده مهندس حجتی وزیر این وزارتخانه حسب باور خودش و تعدادی از معاونان و مدیران ستادی اش برای دعوت از تشکل ها به اشکال مختلف طی10ماه قبول مسئولیت وزارت، حداقل برای شنیدن حرف های ایشان نوعی حس مثبت و سازنده مشارکت و همراهی را در میان فعالان کشاورزی برانگیخته است.
در واقع مهندس حجتی و همکارانش طی ماه های گذشته سعی کرده اند با گفتگوی مستقیم و رو در رو با فعالان بخش از مصائب، دشواری ها و تنگناهایی که از دیرباز در ساختار کشاورزی کشور بوده و در قالب سیاست های اقتصادی دو دولت پیشین حدت و شدت بیشتری نیز یافته اند اطلاع دقیق کسب کنند و از منظر تولیدکنندگان به مسائل بنگرند، برگزاری جلسات متعدد و مکرر با مطبوعات تخصصی، تشکل ها، نهادها و موسسات بخش خصوصی و شرکت های متعلق به خود وزارتخانه تلاشی است سازمان یافته از سوی ایشان برای دست یابی به کنه و ماهیت این مشکلات تا راهی بنیادین برای حل آنها به دست آید.
البته مهندس حجتی با همین روش و برگزاری جلسات مختلف و متعدد با بدنه تشکیلات دولتی زیر مسئولیت خود نیز همین هدف را دنبال و در عین حال بر آن است که به طور واضح به تک تک مدیران، چه استانی و چه ستادی و بخش های دیگر ساختار وزارتخانه تفهیم کند شرایط کاملاً فرق کرده و شرح وظایف دیگری برای آنان تعریف شده که شاخصه اصلی آن برون گرایی، حل مشکلات بهره برداران، معیشت مردم و پاسخگویی به آنان است، ظاهراً مهندس حجتی به هزار زبان به کارمندان ارشد وزارتخانه این مفهوم را انتقال داده است که نیازی نیست به من پاسخگو باشید، عملکرد و خروجی اقدامات شما و قضاوت کشاورزان و نهایتا مردم ملاک ارزیابی آنچه که شما انجام داده اید خواهد بود.
پایش از بیرون، غفلت مهندس حجتی
این دو سرفصل به عنوان مقدمه و پایه و اساس میتواند با رفع بعضی نواقص، تحول ساز، مثبت و قابل اتکا باشد اما الزاماتی اجتناب ناپذیر برای تکمیل، تحکیم و پایداری این شیوه سیاست گذاری وجود دارد که اگر مورد مداقه قرار نگیرد آنچه که مهندس حجتی انجام داده یا میخواهد انجام شود باد هوا، حرف های قشنگ و مسکن هایی عاجل می شوند که نه تنها وضع کنونی را بهبود نخواهد بخشید بلکه نوعی بحران شدید انتظاری و واکنش عدم مشارکت و همکاری برای حجتی و همکارانش نیز در پی خواهد داشت، حال چرا چنین پیش بینی بدبینانه و در عین حال هشدار دهنده ای به میان می آید، خود پرسشی است اساسی که پاسخ آن را در آنچه که حجتی طی 10 ماه گذشته انجام داده است میتوان به وضوح و روشنی دریافت!
مهندس حجتی و همکارانشان در کجای این10ماه تلاش شبانه روزی بی وقفه و صادقانه خود شاخصی برای نظارت، تدقیق و بررسی آنچه که قرار است انجام شود تعریف کرده یا منظور داشته اند؟
گویا مهندس حجتی و همکارانشان در جایگاه دولت، کم و بیش به مثابه اسلاف خود بر این باورند که خودشان از میان خودشان قادرند شعار و ایده هایشان را نظارت، قضاوت ومورد ارزیابی قرار دهند. تئوری نظارت و پایش دولت بر دولت، حتی اگر دولت کریمه و یا آرمانشهر فرضی باشد شکست خورده است، در دولت پیشین و در جلساتی مشابه قرار بود که تولید را مثلاً فلان درصد افزایش دهند اما چون با روش های ناکارآمد این هدف را دنبال می کردند، نشد، پس آمار و ارقام غیر واقعی ارائه دادند، چه کسانی؟ همین پرسنل و مدیرانی که الان مدیر نیستند و مثلاً معاون مدیر کل شده اند زیرا به درستی و صادقانه می گفتند سیاست دولت و وزارتخانه این است، لذا بهتر است ما هم آمار و ارقام و میزان عملکرد را با درصد مورد نظر ارائه دهیم! حالا هم در چارچوب همین سیاست، در سکوت متقابل و بی آنکه در بیرون اتفاق خاصی در حوزه افزایش بهره وری و برون رفت از بحران صورت بگیرد میتوان گزارش هایی مبنی بر بهبود وضعیت تولید از نظر کیفی و صدها مورد دیگر را این بار توسط مدیران جدید ارائه داد زیرا همگان می دانند قرار است چه اتفاقاتی رخ دهد و مهندس حجتی هم به اعتماد و استناد گزارش های همکارانش که بسیاری را خود برگزیده است آمار و عملکرد کلی را اعلام می کند ولی ممکن است بررسی میدانی صحنه کشاورزی و گفتگو با کشاورزان حکایت دیگری را بیان دارد! پس باید عیب کار را از همین آغاز گرفت.در هیچ یک از جلسات مهندس حجتی با مدیران و معاونان و یا تشکل های سراسری، عضو ناظر و مشاور غیر خودی یا از میان مطبوعات نبوده است و ظاهراً هم قرار نیست باشد، اگر آقای مهندس حجتی و معاونان و مدیران کل ایشان می اندیشند که فقط آنها دلشان به حال کشاورزی مملکت می سوزد و بقیه بیگانه و غیر خودی هستند سخت در اشتباهند و این همان آفتی است که دامنگیر دولت های گذشته به ویژه دو دولت پیشین بود، مهندس حجتی میبایست اعتماد کند حتی اگر باچالش های نابهنگام مطبوعاتی مواجه شود زیرا این عقبه در صحنه اصلی نظارت بر عملکرد و تحقق وعده ها از سوی ناظران و مشاوران به ویژه مطبوعات تخصصی کار آشنا می تواند کارساز و تعیین کننده باشد. حضور ناظرانی از میان کشاورزان، مطبوعات و رسانه های بیطرف در این نشست ها می توانست و می تواند »آمادگاه اصلی« نبردی باشد که حجتی برای تحول و برون رفت از بحران تولید به آن نیاز دارد، نمی توان بانقش شیر بی یال و دم و اشکم بازوی پهلوانی نشان داد!
تحول و تغییر با ایفای نقش موثر از بیرون، آن هم با طرح انتقاد، اشکال، هشدار و گزارش های غیر از مسیر اداری امکانپذیر است، نمیتوان مطبوعات بخش، به ویژه آن دسته که در مسائل مداقه می کنند را به بازی نگرفت یا خدای نخواسته سرکار گذاشت و اهمیت و اعتبار ایشان را به زیر مجموعه گوشزد نکرد و انتظار داشت سیاست ها در نقاط مختلف کشور همان طور که خواسته شده اجرا شوند. این موضوع برای تمامی بخش های دولت نیز ضروری است و کارکرد دارد.
مشارکت واقعی راهگشاست
تلاش مهندس حجتی و معاونان ایشان که طی ماه های گذشته بر آن بوده اند صدای بهره برداران را چه موردی و چه در قالب تشکل هایشان بشنوند باید ستود ولی هرچند برگزاری این جلسات به طور غیر مستقیم در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی های درون وزارتخانه تاثیر دارد اما نمی توان نتیجهگیری کرد که این تعامل و گفتمان به معنی مشارکت آنان در تصمیم گیری هاست پس باید مهندس حجتی و همکارانش مساعی خود را برای ایجاد الزاماتی که مشارکت تشکل ها و بهره برداران را در تصمیم گیری ها واقعی میکند فراهم سازند و البته همگان از جمله بخش دولتی به خوبی می دانند که باید در ساختار فکری و عملی تشکل ها تغییرات اساسی صورت گیرد، این تغییرات الزاماً تغییر در ترکیب اعضای هیات مدیره به ویژه وقتی در شرایط عادلانه با رای اعضای تشکل ها انتخاب شده اند، نیست کاری که مهندس اسکندری به اصرار قصد انجام آن را داشت و البته نتوانست، بلکه این تغییرات باید در شرح وظایف و حتی کم یا زیاد کردن بندهایی از اساسنامه آنها صورت گیرد و بدیهی است در شرایط کنونی و اجرایی شدن قانون تمرکز وظایف، ملزم کردن تشکل ها به ایجاد شرکت های بازرگانی مستقل برای مهیا شدن در مشارکت، تصمیم گیری ها و قبول مسئولیت در سطح ملی جزء ضرورت های اجتناب ناپذیر است.
گرچه دولت یازدهم و در پی آن وزارت جهاد کشاورزی به عنوان گسترده ترین وزارتخانه این کابینه با بیشترین میزان تشکل های مرتبط با بخش خصوصی هنوز تا آن اندازه جرات نکرده یا متحول نشده است که سرمایه گذاران بخش خصوصی را در قالب شرکت ها، موسسات قدرتمند و توانا یا نهادهای سازمان یافته همانند تشکل های سراسری در اتخاذ تصمیمات مشارکت دهد یا وارد حوزه اقتدار خود کند ولی تلاش گسترده مهندس حجتی وزیر این وزارتخانه حسب باور خودش و تعدادی از معاونان و مدیران ستادی اش برای دعوت از تشکل ها به اشکال مختلف طی10ماه قبول مسئولیت وزارت، حداقل برای شنیدن حرف های ایشان نوعی حس مثبت و سازنده مشارکت و همراهی را در میان فعالان کشاورزی برانگیخته است.
در واقع مهندس حجتی و همکارانش طی ماه های گذشته سعی کرده اند با گفتگوی مستقیم و رو در رو با فعالان بخش از مصائب، دشواری ها و تنگناهایی که از دیرباز در ساختار کشاورزی کشور بوده و در قالب سیاست های اقتصادی دو دولت پیشین حدت و شدت بیشتری نیز یافته اند اطلاع دقیق کسب کنند و از منظر تولیدکنندگان به مسائل بنگرند، برگزاری جلسات متعدد و مکرر با مطبوعات تخصصی، تشکل ها، نهادها و موسسات بخش خصوصی و شرکت های متعلق به خود وزارتخانه تلاشی است سازمان یافته از سوی ایشان برای دست یابی به کنه و ماهیت این مشکلات تا راهی بنیادین برای حل آنها به دست آید.
البته مهندس حجتی با همین روش و برگزاری جلسات مختلف و متعدد با بدنه تشکیلات دولتی زیر مسئولیت خود نیز همین هدف را دنبال و در عین حال بر آن است که به طور واضح به تک تک مدیران، چه استانی و چه ستادی و بخش های دیگر ساختار وزارتخانه تفهیم کند شرایط کاملاً فرق کرده و شرح وظایف دیگری برای آنان تعریف شده که شاخصه اصلی آن برون گرایی، حل مشکلات بهره برداران، معیشت مردم و پاسخگویی به آنان است، ظاهراً مهندس حجتی به هزار زبان به کارمندان ارشد وزارتخانه این مفهوم را انتقال داده است که نیازی نیست به من پاسخگو باشید، عملکرد و خروجی اقدامات شما و قضاوت کشاورزان و نهایتا مردم ملاک ارزیابی آنچه که شما انجام داده اید خواهد بود.
پایش از بیرون، غفلت مهندس حجتی
این دو سرفصل به عنوان مقدمه و پایه و اساس میتواند با رفع بعضی نواقص، تحول ساز، مثبت و قابل اتکا باشد اما الزاماتی اجتناب ناپذیر برای تکمیل، تحکیم و پایداری این شیوه سیاست گذاری وجود دارد که اگر مورد مداقه قرار نگیرد آنچه که مهندس حجتی انجام داده یا میخواهد انجام شود باد هوا، حرف های قشنگ و مسکن هایی عاجل می شوند که نه تنها وضع کنونی را بهبود نخواهد بخشید بلکه نوعی بحران شدید انتظاری و واکنش عدم مشارکت و همکاری برای حجتی و همکارانش نیز در پی خواهد داشت، حال چرا چنین پیش بینی بدبینانه و در عین حال هشدار دهنده ای به میان می آید، خود پرسشی است اساسی که پاسخ آن را در آنچه که حجتی طی 10 ماه گذشته انجام داده است میتوان به وضوح و روشنی دریافت!
مهندس حجتی و همکارانشان در کجای این10ماه تلاش شبانه روزی بی وقفه و صادقانه خود شاخصی برای نظارت، تدقیق و بررسی آنچه که قرار است انجام شود تعریف کرده یا منظور داشته اند؟
گویا مهندس حجتی و همکارانشان در جایگاه دولت، کم و بیش به مثابه اسلاف خود بر این باورند که خودشان از میان خودشان قادرند شعار و ایده هایشان را نظارت، قضاوت ومورد ارزیابی قرار دهند. تئوری نظارت و پایش دولت بر دولت، حتی اگر دولت کریمه و یا آرمانشهر فرضی باشد شکست خورده است، در دولت پیشین و در جلساتی مشابه قرار بود که تولید را مثلاً فلان درصد افزایش دهند اما چون با روش های ناکارآمد این هدف را دنبال می کردند، نشد، پس آمار و ارقام غیر واقعی ارائه دادند، چه کسانی؟ همین پرسنل و مدیرانی که الان مدیر نیستند و مثلاً معاون مدیر کل شده اند زیرا به درستی و صادقانه می گفتند سیاست دولت و وزارتخانه این است، لذا بهتر است ما هم آمار و ارقام و میزان عملکرد را با درصد مورد نظر ارائه دهیم! حالا هم در چارچوب همین سیاست، در سکوت متقابل و بی آنکه در بیرون اتفاق خاصی در حوزه افزایش بهره وری و برون رفت از بحران صورت بگیرد میتوان گزارش هایی مبنی بر بهبود وضعیت تولید از نظر کیفی و صدها مورد دیگر را این بار توسط مدیران جدید ارائه داد زیرا همگان می دانند قرار است چه اتفاقاتی رخ دهد و مهندس حجتی هم به اعتماد و استناد گزارش های همکارانش که بسیاری را خود برگزیده است آمار و عملکرد کلی را اعلام می کند ولی ممکن است بررسی میدانی صحنه کشاورزی و گفتگو با کشاورزان حکایت دیگری را بیان دارد! پس باید عیب کار را از همین آغاز گرفت.در هیچ یک از جلسات مهندس حجتی با مدیران و معاونان و یا تشکل های سراسری، عضو ناظر و مشاور غیر خودی یا از میان مطبوعات نبوده است و ظاهراً هم قرار نیست باشد، اگر آقای مهندس حجتی و معاونان و مدیران کل ایشان می اندیشند که فقط آنها دلشان به حال کشاورزی مملکت می سوزد و بقیه بیگانه و غیر خودی هستند سخت در اشتباهند و این همان آفتی است که دامنگیر دولت های گذشته به ویژه دو دولت پیشین بود، مهندس حجتی میبایست اعتماد کند حتی اگر باچالش های نابهنگام مطبوعاتی مواجه شود زیرا این عقبه در صحنه اصلی نظارت بر عملکرد و تحقق وعده ها از سوی ناظران و مشاوران به ویژه مطبوعات تخصصی کار آشنا می تواند کارساز و تعیین کننده باشد. حضور ناظرانی از میان کشاورزان، مطبوعات و رسانه های بیطرف در این نشست ها می توانست و می تواند »آمادگاه اصلی« نبردی باشد که حجتی برای تحول و برون رفت از بحران تولید به آن نیاز دارد، نمی توان بانقش شیر بی یال و دم و اشکم بازوی پهلوانی نشان داد!
تحول و تغییر با ایفای نقش موثر از بیرون، آن هم با طرح انتقاد، اشکال، هشدار و گزارش های غیر از مسیر اداری امکانپذیر است، نمیتوان مطبوعات بخش، به ویژه آن دسته که در مسائل مداقه می کنند را به بازی نگرفت یا خدای نخواسته سرکار گذاشت و اهمیت و اعتبار ایشان را به زیر مجموعه گوشزد نکرد و انتظار داشت سیاست ها در نقاط مختلف کشور همان طور که خواسته شده اجرا شوند. این موضوع برای تمامی بخش های دولت نیز ضروری است و کارکرد دارد.
مشارکت واقعی راهگشاست
تلاش مهندس حجتی و معاونان ایشان که طی ماه های گذشته بر آن بوده اند صدای بهره برداران را چه موردی و چه در قالب تشکل هایشان بشنوند باید ستود ولی هرچند برگزاری این جلسات به طور غیر مستقیم در تصمیم گیری ها و تصمیم سازی های درون وزارتخانه تاثیر دارد اما نمی توان نتیجهگیری کرد که این تعامل و گفتمان به معنی مشارکت آنان در تصمیم گیری هاست پس باید مهندس حجتی و همکارانش مساعی خود را برای ایجاد الزاماتی که مشارکت تشکل ها و بهره برداران را در تصمیم گیری ها واقعی میکند فراهم سازند و البته همگان از جمله بخش دولتی به خوبی می دانند که باید در ساختار فکری و عملی تشکل ها تغییرات اساسی صورت گیرد، این تغییرات الزاماً تغییر در ترکیب اعضای هیات مدیره به ویژه وقتی در شرایط عادلانه با رای اعضای تشکل ها انتخاب شده اند، نیست کاری که مهندس اسکندری به اصرار قصد انجام آن را داشت و البته نتوانست، بلکه این تغییرات باید در شرح وظایف و حتی کم یا زیاد کردن بندهایی از اساسنامه آنها صورت گیرد و بدیهی است در شرایط کنونی و اجرایی شدن قانون تمرکز وظایف، ملزم کردن تشکل ها به ایجاد شرکت های بازرگانی مستقل برای مهیا شدن در مشارکت، تصمیم گیری ها و قبول مسئولیت در سطح ملی جزء ضرورت های اجتناب ناپذیر است.
نظر شما