کشاورزی> یحیی امیری - بهطور کلی کاشت گوجهفرنگی از اواخر قرن نوزدهم در خاورمیانه شروع شد و این گیاه از دو طریق وارد ایران شد، نخست از طریق ترکیه و ارمنستان و راه دوم از طریق سفرهای مکرر خاندان قاجار به اروپا و مخصوصاً فرانسه.
برای آگاهی از چگونگی ورود گوجهفرنگی به سبد غذایی ایرانیها و اینکه ما از کی با این خوراکی خوشرنگ آشنا شدیم گشتی طولانی در تاریخ و پژوهشهای کشاورزی زدیم سرانجام به این دو سند رسیدیم که بهطور کلی کاشت گوجهفرنگی از اواخر قرن نوزدهم در خاورمیانه شروع شد و این گیاه از دو طریق وارد ایران شد، نخست از طریق ترکیه و ارمنستان و راه دوم از طریق سفرهای مکرر خاندان قاجار به اروپا و مخصوصاً فرانسه.
سفرهای اشراف به اروپا گرچه به قصد تفریح و خوشگذرانی بود، اما بودند ایرانیهای علاقهمند به عمران و آبادی و پیشرفت مردم سرزمینشان که در حین تفریحات کنجکاوی علمی هم داشته باشند و با هر چه نو و افتخارآور آشنا میشوند و در طول سفر از آن لذت میبرند دستاوردی هم بهعنوان سوغاتی برای هموطنانشان بیاورند.
باغ فردوس اولین بوتهزار گوجهفرنگی
تا عصر قاجاریه گوجهفرنگی در ایران ناشناخته بود، برای نخستینبار در سال 1300 هجری قمری دوست محمدخان معیر الممالک تخم این گیاه را در پاکتی گذاشت و از فرنگ به ایران آورد و برای تجربه اول در زمینهای باغ فردوس کاشته شد.
شرح این این واقعه را دوستعلیخان معیرالممالک فرزند دوست محمد خان معیرالممالک در کتاب رجال عصر ناصری چنین نوشته است:
عبدالصمد میرزا عزالدوله برادر ناصرالدین شاه هر تابستان یکبار از عمارت ییلاقی خود به دیدن پدرم به باغ فردوس میآمد ] باغ فردوس نزدیکیهای میدان تجریش است که حالا موزه سینما در یکی از عمارتهای آن بنا شده و محل تردد بسیاری از هنردوستان و مخصوصاً شیفتگان سینما شده است[ در آن زمان گوجهفرنگی را در ایران نمیشناختد و در غذاها از آن بهره نمیبردند.
پدرم که در سال 1300 تا 1303 هجری قمری در اروپا میزیست مقداری تخم سبزیهای جدید و ناشناخته در ایران از جمله تخم گوجهفرنگی که خیلی سبک و کم وزن است به ایران فرستاد و در نامهای جداگانه همراه پاکت این بذر، سفارش کرده بود که چگونه و چه زمانی از سال آن را در زمین بکارند و چگونه آب بدهند تا بوته شود، رشد کند و میوه بدهند. مخصوصاً تأکید کرد که در ازدیاد آن بکوشند و بوتهزاری وسیع بسازند.
ترس از خوردن گوجهفرنگی
بنا به رسم هرساله شاهزاده عزالدوله به باغ فردوس آمده بود و ضمن گردش در باغ، چشمش به بوته گوجهفرنگی افتاد و میوه خوشرنگ آن توجهش را جلب کرد ولی وقتی فهمید کسی آن را نمیخورد و ترس از مسمومیت وجود دارد بسیار تعجب کرد. به باغبان گفت مقداری از آن چیده به عمارت بیاورد، آنگاه با کمال شعف به نزد مادرم آمد مدتی به تعریف و تمجید از این سبزی پرداخت. آشپز را خواسته به او دستور داد که آب آن را گرفته در چند خوراک مناسب که برای ناهار همان روز تهیه شده بود به مقدار محدود به کاربرد. در سر سفره اول او به غذای سفارشی خود دست برد و با لذت خورد و دیگران را نیز به خوردن این معجون جدید تشویق و ترغیب کرد.
حضار تا آن روز از خوردن گوجهفرنگی خودداری میکردند وقتی دیدند شاهزاده از آن خورده و چیزیش نشده تردیدشان از بابت مسمومیت احتمالی از بین رفت و پس از چند دقیقه زمزمه تحسین و تمجید در اطراف سفره بلند شد و همگی دانستند خوردن این خوراکی جدید ترس ندارد و بههر طبع و با هر ذائقهای خوش میآید، فردای آن روز از تفت داده آن روی آتش ذغال خوردند و بیشتر خوششان آمد و دانستند این بهترین مکمل غذای کبابی است.
اصلیتش از کجاست؟
یک روایت میگوید تهرانیها تا مدتها به گوجهفرنگی میگفتند (بادمجان ارمنی) چون از ارمنستان به ایران آمده بود مردم هنوز از نامگذاری آن هم بیخبر بودند، کمی بعد که خبر از سوغاتی فرنگ پخش شد نام آن را گوجهفرنگی گذاشتند همان نامی که ماندگار شد و همه این میوه را بهنام گوجهفرنگی میشناسند.
اما برخلاف گمانزنی اولیه که از ارمنستان آمده و کمی بعدتر بهعنوان سوغاتی فرنگ، گوجهفرنگی نامیده شد زادگاه اصلی آن به نوشته ویکیپدیا (دانشنامه آزاد) آمریکای جنوبی و مرکزی است.
«میوهای سرخرنگ، گیاه بومی آمریکای جنوبی و مرکزی است که طی دوره استعماری اسپانیا به سایر نقاط جهان منتقل شد. انواع مختلف این گیاه در سراسر جهان پرورش داده میشود و سرشار از ویتامین C و لیکوتن است. در علم گیاهشناسی یک میوه تلقی میشود ولی اغلب مردم جهان بهعنوان ترهبار میشناسند. بهعلت اهمیت اقتصادی موضوع تحقیق پرسشهای بسیاری قرار دارد و در علم ژنتیک از آن بهعنوان گیاه الگو شناخته میشود. این گیاه در سال 1990 به تولید نخستین تراریخته مجاز برای مصرف خوراکی و تجارت در ایالات متحده آمریکا انجامید.»
7500 رقم گوجهفرنگی
میوهای که در آغاز با تردید و ترس مورد استفاده ایرانیها قرار گرفت، بهزودی از ارقام مهم تنوع غذایی قرار گرفت. تازهخوری و خام خواری آن در اوایل دهه 20 و با تقلید از سربازان آمریکایی رایج شد، سالاد گوجهفرنگی امروزه بسیار رایج است، مستندات تاریخی برگرفته از خاطرات رجال حاکی است که در اواخر قارجاریه مردم بهعنوان چاشنی غذاها، مخصوصاً خورشهایی که سبزی از ترکیبات آن بود پخته میشود، کبابخورها از اولین بهرهمندان به سیخ کشیدن گوجهفرنگی بودند. ارقام اولیه صیفیکاری گوجهفرنگیهای ریز و به اصطلاح آلبالویی بود که کار سیخ زدن آن سهل و آسان انجام میگرفت. به مرور زمان کارشناسان کشاورزی اقلام دیگری وارد کردند، با آمدن گوجهفرنگیهای گوشتی رُبسازی رواج یافت.
در ویکیپدیا از تولید 7500 رقم گوجهفرنگی در دنیا خبر آمده که در ایران گرچه آمار دقیق و قابل اعتمادی از این اقلام وجود ندارد ولی در گزارش بعضی از پژوهشگران امور کشاورزی تا حدود 30 نوع آن که در نواحی مختلف کاشت میشود تأیید شده است. از آنجا که میوهای سریعالفساد است نگهداری آن در زمانهای طولانی امکان ندارد. در نقاط گرمسیر برای بهرهوری بیشتر در طول سال روش پختن و جوشاندن آن بهزودی رایج شد. برای اینکار، کاشت گوجههای گوشتی رواج پیدا کرد و از شیوه سنتی وارد مرحله تولید صنعتی گردید.
منبع:ماهنامه اقتصاد سبز
برای آگاهی از چگونگی ورود گوجهفرنگی به سبد غذایی ایرانیها و اینکه ما از کی با این خوراکی خوشرنگ آشنا شدیم گشتی طولانی در تاریخ و پژوهشهای کشاورزی زدیم سرانجام به این دو سند رسیدیم که بهطور کلی کاشت گوجهفرنگی از اواخر قرن نوزدهم در خاورمیانه شروع شد و این گیاه از دو طریق وارد ایران شد، نخست از طریق ترکیه و ارمنستان و راه دوم از طریق سفرهای مکرر خاندان قاجار به اروپا و مخصوصاً فرانسه.
سفرهای اشراف به اروپا گرچه به قصد تفریح و خوشگذرانی بود، اما بودند ایرانیهای علاقهمند به عمران و آبادی و پیشرفت مردم سرزمینشان که در حین تفریحات کنجکاوی علمی هم داشته باشند و با هر چه نو و افتخارآور آشنا میشوند و در طول سفر از آن لذت میبرند دستاوردی هم بهعنوان سوغاتی برای هموطنانشان بیاورند.
باغ فردوس اولین بوتهزار گوجهفرنگی
تا عصر قاجاریه گوجهفرنگی در ایران ناشناخته بود، برای نخستینبار در سال 1300 هجری قمری دوست محمدخان معیر الممالک تخم این گیاه را در پاکتی گذاشت و از فرنگ به ایران آورد و برای تجربه اول در زمینهای باغ فردوس کاشته شد.
شرح این این واقعه را دوستعلیخان معیرالممالک فرزند دوست محمد خان معیرالممالک در کتاب رجال عصر ناصری چنین نوشته است:
عبدالصمد میرزا عزالدوله برادر ناصرالدین شاه هر تابستان یکبار از عمارت ییلاقی خود به دیدن پدرم به باغ فردوس میآمد ] باغ فردوس نزدیکیهای میدان تجریش است که حالا موزه سینما در یکی از عمارتهای آن بنا شده و محل تردد بسیاری از هنردوستان و مخصوصاً شیفتگان سینما شده است[ در آن زمان گوجهفرنگی را در ایران نمیشناختد و در غذاها از آن بهره نمیبردند.
پدرم که در سال 1300 تا 1303 هجری قمری در اروپا میزیست مقداری تخم سبزیهای جدید و ناشناخته در ایران از جمله تخم گوجهفرنگی که خیلی سبک و کم وزن است به ایران فرستاد و در نامهای جداگانه همراه پاکت این بذر، سفارش کرده بود که چگونه و چه زمانی از سال آن را در زمین بکارند و چگونه آب بدهند تا بوته شود، رشد کند و میوه بدهند. مخصوصاً تأکید کرد که در ازدیاد آن بکوشند و بوتهزاری وسیع بسازند.
ترس از خوردن گوجهفرنگی
بنا به رسم هرساله شاهزاده عزالدوله به باغ فردوس آمده بود و ضمن گردش در باغ، چشمش به بوته گوجهفرنگی افتاد و میوه خوشرنگ آن توجهش را جلب کرد ولی وقتی فهمید کسی آن را نمیخورد و ترس از مسمومیت وجود دارد بسیار تعجب کرد. به باغبان گفت مقداری از آن چیده به عمارت بیاورد، آنگاه با کمال شعف به نزد مادرم آمد مدتی به تعریف و تمجید از این سبزی پرداخت. آشپز را خواسته به او دستور داد که آب آن را گرفته در چند خوراک مناسب که برای ناهار همان روز تهیه شده بود به مقدار محدود به کاربرد. در سر سفره اول او به غذای سفارشی خود دست برد و با لذت خورد و دیگران را نیز به خوردن این معجون جدید تشویق و ترغیب کرد.
حضار تا آن روز از خوردن گوجهفرنگی خودداری میکردند وقتی دیدند شاهزاده از آن خورده و چیزیش نشده تردیدشان از بابت مسمومیت احتمالی از بین رفت و پس از چند دقیقه زمزمه تحسین و تمجید در اطراف سفره بلند شد و همگی دانستند خوردن این خوراکی جدید ترس ندارد و بههر طبع و با هر ذائقهای خوش میآید، فردای آن روز از تفت داده آن روی آتش ذغال خوردند و بیشتر خوششان آمد و دانستند این بهترین مکمل غذای کبابی است.
اصلیتش از کجاست؟
یک روایت میگوید تهرانیها تا مدتها به گوجهفرنگی میگفتند (بادمجان ارمنی) چون از ارمنستان به ایران آمده بود مردم هنوز از نامگذاری آن هم بیخبر بودند، کمی بعد که خبر از سوغاتی فرنگ پخش شد نام آن را گوجهفرنگی گذاشتند همان نامی که ماندگار شد و همه این میوه را بهنام گوجهفرنگی میشناسند.
اما برخلاف گمانزنی اولیه که از ارمنستان آمده و کمی بعدتر بهعنوان سوغاتی فرنگ، گوجهفرنگی نامیده شد زادگاه اصلی آن به نوشته ویکیپدیا (دانشنامه آزاد) آمریکای جنوبی و مرکزی است.
«میوهای سرخرنگ، گیاه بومی آمریکای جنوبی و مرکزی است که طی دوره استعماری اسپانیا به سایر نقاط جهان منتقل شد. انواع مختلف این گیاه در سراسر جهان پرورش داده میشود و سرشار از ویتامین C و لیکوتن است. در علم گیاهشناسی یک میوه تلقی میشود ولی اغلب مردم جهان بهعنوان ترهبار میشناسند. بهعلت اهمیت اقتصادی موضوع تحقیق پرسشهای بسیاری قرار دارد و در علم ژنتیک از آن بهعنوان گیاه الگو شناخته میشود. این گیاه در سال 1990 به تولید نخستین تراریخته مجاز برای مصرف خوراکی و تجارت در ایالات متحده آمریکا انجامید.»
7500 رقم گوجهفرنگی
میوهای که در آغاز با تردید و ترس مورد استفاده ایرانیها قرار گرفت، بهزودی از ارقام مهم تنوع غذایی قرار گرفت. تازهخوری و خام خواری آن در اوایل دهه 20 و با تقلید از سربازان آمریکایی رایج شد، سالاد گوجهفرنگی امروزه بسیار رایج است، مستندات تاریخی برگرفته از خاطرات رجال حاکی است که در اواخر قارجاریه مردم بهعنوان چاشنی غذاها، مخصوصاً خورشهایی که سبزی از ترکیبات آن بود پخته میشود، کبابخورها از اولین بهرهمندان به سیخ کشیدن گوجهفرنگی بودند. ارقام اولیه صیفیکاری گوجهفرنگیهای ریز و به اصطلاح آلبالویی بود که کار سیخ زدن آن سهل و آسان انجام میگرفت. به مرور زمان کارشناسان کشاورزی اقلام دیگری وارد کردند، با آمدن گوجهفرنگیهای گوشتی رُبسازی رواج یافت.
در ویکیپدیا از تولید 7500 رقم گوجهفرنگی در دنیا خبر آمده که در ایران گرچه آمار دقیق و قابل اعتمادی از این اقلام وجود ندارد ولی در گزارش بعضی از پژوهشگران امور کشاورزی تا حدود 30 نوع آن که در نواحی مختلف کاشت میشود تأیید شده است. از آنجا که میوهای سریعالفساد است نگهداری آن در زمانهای طولانی امکان ندارد. در نقاط گرمسیر برای بهرهوری بیشتر در طول سال روش پختن و جوشاندن آن بهزودی رایج شد. برای اینکار، کاشت گوجههای گوشتی رواج پیدا کرد و از شیوه سنتی وارد مرحله تولید صنعتی گردید.
منبع:ماهنامه اقتصاد سبز
نظر شما