مدیر دفتربرنامه ریزی و تلفیق کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه گفت: برنامه ارائه شده برای احیاء دریاچه ارومیه میتواند یک مدل برای احیای دیگر تالابهای کشور باشد؛ الان میتوان این دوره و شروع احیای دریاچه ارومیه را یک نقطه عطفی بخوانیم که بعد از آن و در سالهای آینده بتوان اکوسیستمهای از دست رفته را دوباره زنده کرد.
نیو صدر: حدود 12 سال پیش بود که تراز دریاچه ارومیه از حد اکولوژیکی آن کاهش پیدا کرد. این روند خشک شدن دریاچه در حدی بود که به گفته کارشناسان با ادامه آن دریاچه ارومیه تا سال 1395 خشک می شد، اما با تشکیل ستاد احیا دریاچه ارومیه و با روی کار آمدن دولت یازدهم شرایط تغییر کرد.
در این سه سال با تشکیل این ستاد و اقدامات همزمان سازمان حفاظت محیط زیست، وزارت نیرو و وزارت جهاد کشاورزی شرایط دریاچه ارومیه کاملا تغییر کرد و تقریبا تراز دریاچه ارومیه ثابت و دریاچه در شرایط تثبیت قرار گرفت. در رابطه با اقدامات انجام شده در این فاصله و نقش وزارت نیرو و اقدامات انجام شده توسط سازمان جهاد کشاورزی با دکتر مسعود تجریشی، مدیر دفتربرنامه ریزی و تلفیق کارگروه ملی نجات دریاچه ارومیه، گفتگو کردیم که مشروح آنرا در ادامه میخوانید:
آقای دکتر تجریشی در طول چند سال گذشته برای احیا دریاچه ارومیه و به طور کلی بهبود وضعیت منابع آبی در وزارت نیرو و سازمان های جهاد کشاوزی منطقه چه تغییراتی ایجاد شده است؟
ببینید به طور کلی، در کشور ما مسئولیت تامین منابع آب با وزارت نیرو و مسئولیت وزارت جهاد کشاورزی توزیع آب و بخشی که باید در مورد کاهش مصرف آب مشارکت کند سازمان های منطقه ای جهاد کشاورزی است. بهتر است برای پاسخ دادن به سوال شما به گذشته برگردیم. قبل از اینکه دولت آقای روحانی شکل بگیرد، جهت گیری محیطزیستی کشور به این سمت بود که وزارت نیرو سد بسازد و بدون در نظر گرفتن نیازهای محیطزیستی، آب توسط بخش کشاورزی مورد استفاده قرار بگیرد. در آن زمان سیاست وزارت جهاد کشاورزی هم این بود که بتوانند از منابع آبی که به آنها داده شده برای توسعه کشاورزی استفاده کنند. یعنی در بخش وزارت نیرو در آن زمان چیزی به نام نیاز زیستمحیطی تالاب ها و تعیین نیاز زیست محیطی در تخصیص های وزارت نیرو وجود نداشت تا اینکه سال گذشته آقای چیتچیان تعیین کردند که اکوسیستم کل کشور به چقدر آب نیاز دارد. در گذشته بخش کشاورزی هم بدون اینکه توجه ای به محدودیت در برداشت از منابع آب کند، شروع به توسعه کشاورزی و برداشت از آبهای زیرزمینی کرده بود. در اینجا یک مصرف کننده دیگر هم دیده شد به نام محیط زیست که هم تراز با بخش کشاورزی باید نیازش دیده می شد.
با روی کار آمدن دولت یازدهم در این رابطه شرایط چه تغییری کرد؟
بعد از اینکه دولت یازدهم آمد، ستاد احیا دریاچه ارومیه تشکیل شد و آقای روحانی اولویت اولشان را احیا دریاچه ارومیه دانستند. در آن زمان به رغم اینکه جهت تمام دستگاههای اجرایی توسعه کشاورزی بود، یا به عبارتی میخواستند سهم اکوسیستم را در کشاورزی مصرف کنند؛ دولت وزارت نیرو را موظف کرد تا سدهای در دست مطالعه و اجرا را متوقف کند و سهم دریاچه ارومیه داده شود. این باعث شد یک تغییر نگاه نسبت به مباحث زیستمحیطی در دولت آقای روحانی به وجود بیاید.
این تغییر نگاه شامل چه تغییراتی در سیاستهای زیست محیطی بود؟
یکی از اقداماتی که در بخش نیاز کشاورزی انجام شد و ستاد احیا دریاچه ارومیه با وزارت جهاد کشاورزی درباره آن به صورت عملیاتی اقداماتی را انجام دادند این بود که چگونه بتوانیم در بخش کشاورزی نه تنها مصرف بیرویه آب را کاهش دهیم، بلکه بهرهوری آب در بخش کشاورزی را افزایش دهیم، زنجیره ارزش را ایجاد کنیم و در پایان بتوانیم آن مقدار آبی که سهم دریاچه ارومیه بود را به آن برگردانیم. این یعنی بر اساس چیزی که مقام معظم رهبری هم به آن اشاره کردند، به صورت عملیاتی سهم محیطزیست را بتوانیم در اقداماتمان مورد توجه قرار داده و نیاز آن را نادیده نگیریم. بنابراین، می ببینیم که در این دولت نه به صورت شعار بلکه به صورت عملیاتی در رابطه با احیا دریاچه ارومیه و مسائل مربوط به سهم محیطزیست اقداماتی انجام شده است. همچنین باید بدانیم توسعه کشاورزی صرفاً در قسمت آبیاری و گسترش سطح محدود نمیشود، بلکه باید به کشاورزی به لحاظ فناوری، آموزش و ترویج کمک کنیم. باید کشاورزی توسعه یافتهتر و پایدارتر و پیشرفته تری داشته باشیم.
در حوضه کشاورزی چه اقداماتی برای تغییر شیوه آبیاری انجام شد؟ و الان شیوه آبیاری در حوضه آبریز دریاچه به چه شکل است؟
یکی از اقداماتی که در این مدت دستگاه های اجرایی انجام داده اند، تقویت استفاده از سیستمهای نوین کشاورزی و تجمیع چاه های آبیاری بوده است. ما در بخش زراعت، باغبانی و ترویج کشاورزی با کمک مجموعههای خارجی به این سو رفتیم ببینیم که چگونه میتوانیم با استفاده از تجربه بینالمللی، کشاورزیای در منطقه داشته باشیم که فقط تغییر الگوی سیستم آبیاری در آن دیده نشود و کل زنجیره ارزش در آن دیده شود. همچنین قرار شد متناسب با اقلیم منطقه گونههای گیاهی انتخاب شوند که با مصرف کمتر آب دارای ارزش بیشتر اقتصادی برای کشاورزان است. یکی دیگر از کارهایی که ما انجام دادیم بحث گذاشتن سقف در سطح زیرکشت چعندرقند بود. در استان آذربایجان غربی چغندرقند کشت میکردند و چغندرقند تولیدی نه تنها خوراک کارخانههای استان را تامین میکرد، بلکه آن را به اصفهان و مشهد صادر می کردند. در آن زمان ما متوجه شدیم ارزش شکر تولید شده از این چغندرقند چیزی حدود 18 میلیون دلار است ولی ما برای رسیدن به این 18 میلیون دلار 20 میلیون هزینه میکردیم. پس سعی کردیم در کاشت چغندرقند محدودیت ایجاد کنیم؛ قرار شد فقط از چغندرقند برای تامین نیاز کارخانههای منطقه استفاده شود و همین امر باعث شد بهرهوری چغندرقند در حوضه آبریز افزایش پیدا کند، حال در طی 2 سال گذشته سطح زیرکشت چغندرقند کاهش پیدا کرده و مصرف آب آن هم کاهش پیدا کرده ولی از سوی دیگر تولید چغندرقند افزایش پیدا کرده است. پس با اعمال این محدودیت ها به سمتی رفته ایم که مصرف آب کاهش پیدا کند و از سویی بهرهوری از آب هم افزایش یابد.
سازمان حفاظت محیط زیست چه نقشی در این فرایند داشته است؟
سازمان حفاظت محیط زیست یک سازمان حاکمیتی و بسیار مهم است که باید حتماً تقویت شود، چون وظیفه بسیار مهمی در احیای تالاب های کشور و مخصوصاً دریاچه ارومیه دارد. در بخش جنوبی دریاچه با توجه به از دست دادن حدود یکصدهزار هکتار از سطح دریاچه و با توجه به شیرین بودن این خاک چون خاک از رسوبات آب رودخانه ها تشکیل شده و نمک را پوشانده، الان سازمان حفاظت محیط زیست وظیفه احیای اکولوژیک آنرا عهده دار شده است. در آینده سازمان بعد از پایان کار ستاد احیای دریاچه ارومیه باید با ایجاد یک مرکز و تقویت مرکز آیندهپژوهی کار برنامه ریزی و پایش دریاچه را عهده دار شود. الان از سازمان خواسته شده است در موضوع تراز اکولوژیکی بررسی هایی را شروع کند و موضوع نیاز زیست محیطی رودخانه های حوضه آبریز را این سازمان به اتمام رسانده که قرار است با وزارت نیرو سهم هر رودخانه در آورد به درون دریاچه را نهایی کنند.
آیا فکر میکنید این اقدامات در بخشهای دیگر محیطزیست کشور هم تکرار شود؟
وقتی ستاد کارش را شروع کرد، آرام آرام دستگاههای دیگر هم قبول کردند که برای احیا دریاچه و تالابها و همچنین توسعه منطقهای و کشاورزی، در دادن حقآبه اکوسیستم و نحوه توسعه کشاورزی باید تغییر نگاهی ایجاد شود. برنامه ارائه شده می تواند یک مدل برای احیای دیگر تالابهای کشور باشد؛ الان میتوان این دوره و شروع احیای دریاچه ارومیه را یک نقطه عطفی بخوانیم که بعد از آن و در سالهای آینده بتوان اکوسیستمهای از دست رفته را دوباره احیا کرد، به صورتی که هم کشاورزی، هم محیطزیست و هم معیشت کشاورزان و توسعه منطقه ای را در کنار یکدیگر ببینیم و نه در تقابل با یکدیگر. این یک آرزو نیست بلکه یک واقعیت و الزام است که برای جلوگیری از بحران های پیشرو بتوان این تهدید را به یک فرصت برای کشور تبدیل کرد.
نظر شما