دکتر عیسی کلانتری، دبیرکل خانه کشاورز بیشک یکی از تاثیرگذارترین مدیران بخش کشاورزی پس از انقلاب به شمار میآید که جدای از دو سال گذشته که تا حدی سکوت اختیار کرده بود در طول سالهای گذشته در هر مصاحبهای حرفها و نکات جالبی را مطرح میکند که تا ماهها سوژه و موضوع بحث رسانههای بخش کشاورزی میشود.
پس از مدتها و با بهانه یکسالگی هدفمندی یارانهها بار دیگر پای سخنان وزیر 13 ساله کشاورزی کشور نشستیم، فردی که رکورددار سابقه وزارت است و همواره در زمره منتقدان خودکفایی صرف قرار داشته و همیشه با طرح توسعه پایدار و بیان استدلالهای علمی نظریه خود را به اثبات رسانده است.
او در این مصاحبه علاوه بر آنکه به نظریه گذشته خود تاکید کرده به آمارهای ارایه شده کشاورزی خرده گرفته و حتی بیتوجهی به برنامههای توسعهای کشور به ویژه برنامه چهارم توسعه را یکی از معضلات فعلی این بخش میداند.
کلانتری سایه سنگین خودکفایی گندم را دلیلی برای پنهان شدن بسیاری از نارساییهای بنیادی و پایهای بخش کشاورزی میداند و معتقد است توجه بیش از اندازه به گندم توازن بخش کشاورزی را به هم زده است.
او همچنان منتقد سرسخت سیاستهای موجود در بخش است و ارایه برخی آمارهای به اعتقاد او نادرست، به مدیران مملکت موجب آن شده تا بخش کشاورزی به حق واقعی خود نرسد و حساسیت مسوولان را تحریک نکند.
آنچه در پی میآید، ماحصل گفتوگو با مدیری است که از تحصیلکردگان بخش کشاورزی به شمار میرود و دکترای فیزیولوژی زراعی را علاوه بر توشه پربار اجرایی در کارنامه خود جای داده است.
سال 90 با دغدغه هدفمندی یارانهها برای کشاورزان آغاز شد، اما آنچیزی که بیشتر از هر مسالهای کشاورزان را آزار داد، مشکلهای ساختاری نظیر نبود برنامهریزی و تداوم فقر سرمایهگذاری تاریخی از زیربناهای بخش کشاورزی بود. جنابعالی چه تحلیلی از سال زراعی 90-89 بخش کشاورزی دارید؟
در این سال زراعی علاوه بر نبود برنامهریزی و کمبود سرمایه، پاییز 89 را برخلاف پاییز امسال باید یکی از بدترین پاییزهای 50 سال اخیر بدانیم، چرا که اثرهای خود را روی کشت زمستانه گذاشت، یعنی اگر ما کشت پاییزه را که شامل گندم و جو است و در مناطقی کلزا هم میکارند را در نظر بگیریم در پاییز خشکی مثل پارسال هرچقدر هم بارشهای بهاره مطلوب میشد، باز هم بین 25 تا 30 درصد کاهش تولید مشاهده میشود، این را ما اعلام کردیم اما متولیان بخش قبول نداشتند و در چنین شرایطی وقتی با علم، علمستیزی میشود و فتولوژی گیاه و رشد گیاه را در نظر نمیگیرند، بدیهی است که پیشبینیهای آنها هم اشتباه از آب در میآید.
در چنین شرایطی است که در آن پاییز خشک پیشبینی خرید 5/11 میلیون تن گندم میشود و پیشبینیها نقش برآب میشود و به رغم بارندگیهای مطلوب بهاره 3/5 میلیون تن بیشتر گندم خریداری نشد.
به طور کلی سرمایه، نیروی انسانی، منابع پایه و آب و خاک کشاورزی را تشکیل میدهد. حتی اگر سال پرباران هم داشته باشیم به دلیل آنکه کمبود سرمایه به طور کامل در بخش کشاورزی محسوس است باز هم تولید به اندازه کافی نبوده و قیمت تمام شده بالایی خواهد داشت.
وقتی سرمایه به کمک تولید نیاید آیا با کارگر روزی 30 هزار تومان میتوان کشاورزی قابل رقابت داشت.
متاسفانه متولیان این مسایل را باور ندارند و حتی برخیها به برنامه چهارم و پنجم هم خرده میگیرند، اینگونه میشود که رشد 5/6 درصد پیشبینی برنامه 2/1 درصد میشود نکته جالب توجه در این رخدادها این است که هیچگونه واکنشی حتی از سوی کمیسیون کشاورزی مجلس مشاهده نمیشود.
یعنی اگر معتقدند که بخش کشاورزی نیاز به سرمایهگذاری دارد، باید کمکش کنند. با سالی 70 تا 80 میلیارد دلار درآمد نفتی حداقل سالی پنج تا شش میلیارد دلار در این بخش هزینه شود.
در چنین شرایطی وقتی برنامهای وجود نداشته باشد و یا برنامهای باشد و اجرا نشود، بدیهی است که کار اصولی در بخش اجرا نشود.
باید بپذیریم که بخش کشاورزی ما امروز مریض است، وقتی اعلام میشود که رشد کشاورزی در برنامه چهارم 2/1 درصد است باید در نظر بگیریم که این میزان یکپنجم رشد پیشبینی شده در برنامه بوده و نشاندهنده آن است که بخش کشاورزی با موفقیت روبهرو نبوده و دستگاههای نظارتی نظیر مجلس هم پیگیر اجرای مفاد قانون برنامه نبودهاند.
در واقع کمیسیون کشاورزی مجلس هم باید به بخش کشاورزی کمک کند تا بودجه مطلوب این بخش اختصاص یابد و هم ناظر اجرای برنامههای توسعهای سنجش باشد.
باید در نظر بگیریم با سالی 5/1 میلیارد دلار بودجه برای بخش کشاورزی، این بخش اصلاح نمیشود، چرا که این بخش سالی هفت تا هشت هزار میلیارد تومان استهلاک دارد.
بخشی با این حجم استهلاک با بودجهای تا این حد نازل چگونه میتواند رشد کند.
گیر بخش کشاورزی ما اینجاست که هدفمند گامی برداشته نمیشود. متاسفانه کشاورزی ما سالهاست در سایه خودکفایی مقطعی گندم در دولت هشتم خوابیده است و انحراف بخش کشاورزی از زمانی آغاز شد که ما خودکفایی گندم را جشن گرفتیم، چرا که آن خودکفایی مصنوعی و غیرپایدار بود، چرا که با افزایش ناگهانی قیمت تضمینی خرید گندم، افزایش سطح زیرکشت گندم و کاهش تولید محصولهای دیگر، به هم ریختن نظم بخش کشاورزی برای یک هدف یکی دو ساله دست یافتیم.
نتیجه این نوع نگرش در بخش کشاورزی باعث شده که امروز آنقدر قیمت تمام شده تولید بالا رفته که قابلیت رقابت اکثر محصولها در بازار جهانی از بین رفته است.
پس از اجرای هدفمندی یارانهها چه ارزیابی از اوضاع بخش کشاورزی دارید؟
ما امروز در حالی هدفمندسازی یارانهها را وارد بخش کشاورزی کردهایم که دولت وظایف خود را در بخش کشاورزی تاکنون آنگونه که باید اجرایی نکرده است.
ما با این سرمایهگذاری نباید مدعی خودکفایی در بخش کشاورزی باشیم، تازه اگر هم سرمایهگذاریهای لازم صورت پذیرد، باز هم خودکفایی در هر محصولی به صلاح نیست.
یکی از مسایلی که بسیار کشاورزان و دامپروران را آزرده خاطر کرده است، واردات بیرویه چند سال اخیر به کشور بوده است، در این رابطه چه نظری دارید؟
در9 ماهه سال 90 بیش از 110 هزار تن گوشت قرمز وارد کشور شده است. من مخالف واردات نیستم، اتفاقا موافق هم هستم. هر کدام از ما ایرانیها به عنوان 75 میلیون انسان حداقل باید روزی 30 گرم گوشت مصرف کنیم و این نیاز را حکومت موظف است تامین کند.
گوشت را باید به میزان نیاز وارد کرد، اما انگور را زمستان میشود وارد نکرد، پرتقال را در بهار میشود وارد نکرد، اما گوشت، برنج، شکر و شیر را باید وارد کرد.
بنده به عنوان وزیر اسبق کشاورزی این را میگویم، اما معتقدم به مردم نباید دروغ گفت، همه چیز را مدعی خودکفایی باشیم و بعد وارد هم کنیم شکل خوشایندی ندارد.
ما نباید با عددسازی مقامهای طراز اول مملکت و خودمان را گمراه کنیم.
در گزارشهای ارایه شده بخش کشاورزی اعلام میشود که 92 درصد ما خودکفایی مواد غذایی داریم. به راستی اگر ما 92 درصد خودکفایی در زمینه مواد غذایی داشته باشیم، هیچ مشکلی نداریم. یعنی کشاورزی ما هیچ مشکلی ندارد و بهترین وضعیت را دارد.
بپذیریم وقتی خودکفایی 55 تا 60 درصدی مواد غذایی در کشور را 92 درصد اعلام میکنیم، طبیعی است که مسوولان برنامهریز به اشتباه میافتند و حمایت لازم را از بخش کشاورزی به عمل نمیآورند.
مگر میشود کشوری 10 تا 12 میلیارد دلار واردات مواد غذایی داشته باشد، آن وقت 92 درصد هم خودکفا باشد؟
یعنی در گزارشهای کشاورزی عددسازی میشود؟
به اعتقاد من راه رفتن ما در بخش کشاورزی شترمرغی است. مدعی هستیم که 107 میلیون تن محصول کشاورزی تولید میکنیم.
به اعتقاد شما تولید 107 میلیون تن محصول کشاورزی هم واقعی نیست؟
بله، به نظر من تولید محصولهای کشاورزی بیش از 70 میلیون تن نیست.
یعنی 37 میلیون تن بیش از میزان واقعی اعلام شده است؟
علت این است که در آمارگیری یک بار تولید یونجه محاسبه میشود، یک بار شیر و یک بار کلش را محاسبه میکنند و یک بار هم گوشت قرمز را حساب میکنند.
یک بار چغندر قند را حساب میکنند و یک بار هم شکر و از آن طرف هم یک بار نیشکر و یک بار شکر محاسبه میشود تا به 107 میلیون تن میرسیم.
به نظر من نحوه آمارگیری غلط است. ما نمیتوانیم به صورت مجزا میزان تولید را جمع بزنیم و بعد محصولهای نهایی را هم روی آمار بگذاریم.
اعلام میکنیم ما 12 میلیون تن محصول کشاورزی وارد میکنیم که هفت میلیون تن آن علوفه است، 3/1 میلیون تن روغن نباتی است.
در این میان باید در نظر بگیریم که روغن نباتی وارداتی به تنهایی 14 درصد کالری مورد نیاز کشور را تامین میکند، یعنی اگر فقط روغن نباتی را لحاظ کنیم خودکفایی کشور 86 درصد میشود.
البته فقط کمیسیون کشاورزی مجلس مقصر نیست شما خبرنگاران هم مقصر هستید که وارد مسایل فنی نمیشوید.
اگر ما در گوشت قرمز، برنج، شیر و تمام محصولات کشاورزی جز روغن به خودکفایی برسیم باز هم ضریب خودکفایی مواد غذایی کشور به 86 درصد خواهد رسید.
جدای از این موارد در چند سال گذشته همیشه واردات میوه بحثبرانگیز بوده است، به نظر شما چرا با وجود آنکه هماکنون وزارت جهاد کشاورزی تصمیمگیر واردات محصولات کشاورزی است باز هم حرف و حدیثهای فراوانی وجود دارد؟
از چند ماه پیش اعلام شد که واردات میوه ممنوع شده است، اما معلوم نیست چگونه یک ماه پیش 6300 تن نارنگی وارد کشور شده است، باید بپذیریم تا هنگامی که نورچشمیها وجود دارند که اینگونه نظم بازار را مختل میکنند، تنظیم بازار محلی از اعراب ندارد.
با توجه به پراکنش مناسب بارندگی در پاییز سال گذشته و به رغم پابرجایی مشکلهای ساختاری و زیربنایی بخش کشاورزی و نوسان دلار سال زراعی 91-90 را برای کشاورزان چگونه پیشبینی میکنید؟
افزایش قیمت دلار در کوتاهمدت کشاورزان را بهرهمند میسازد، اما در میان مدت و درازمدت بخش کشاورزی را تحت تاثیر قرار میدهد.
در کوتاهمدت قیمتهای تمام شده بالای محصولهای کشاورزی تا حدودی نزدیک به قیمتهای خارجی میشود و رقابت تولید را نزدیک به بازار جهانی میکند، اما با افزایش تورم در میان مدت و بلندمدت این مزیت از بین میرود.
البته جدای از بخش مرغداری تنها 10 درصد بخش کشاورزی وابستگی ارزی دارد و این 10 درصد با توجه به افزایش قیمت دلار میتواند در سال اول درآمد کشاورز را افزایش دهد، اما از سال دوم به بعد مستهلک میشود.
جدای از این موارد در سال زراعی جاری با توجه به پراکنش مناسب بارندگی، به طور حتم وضعیت بهتری نسبت به سال گذشته خواهیم داشت، اما باید توجه کنیم که به اهداف برنامههایمان دست نخواهیم یافت.
به نظر جنابعالی خودکفایی گندم در سال جاری زراعی محقق خواهد شد؟
به دلیل هدفمندی یارانهها ممکن است خودکفایی گندم تکرار شود، چرا که با افزایش قیمت نان و حذف یارانهها آرد را از کیلویی 50 تومان به 700 تومان رساندیم و این مساله موجب افزایش قیمت و کاهش مصرف نان خواهد شد.
در سال گذشته حدود 5/2 میلیون تن کاهش مصرف گندم داشتیم، چرا که با افزایش قیمت نان دیگر خوراک دام نشد و دورریز نان هم کمتر شد و از این جهت هدفمندی یارانهها در اصلاح الگوی مصرف نان بسیار موفق بوده و مصرف گندم را از 12 میلیون تن به 5/9 میلیون تن کاهش داده است. یعنی خودکفایی امروز با 5/9 میلیون تن محقق میشود، در حالی که در گذشته برای خودکفایی نیاز به خرید 5/12 میلیون تن گندم بود.
اشاره داشتید به اینکه توجه بیش از حد به خودکفایی گندم در سال 83 باعث انحراف بخش کشاورزی شد، با توجه به استراتژیک بودن گندم و شرایط خاص کشور ممکن است بیشتر توضیح دهید؟
ببینید توجه بیش از حد به خودکفایی گندم به طور کلی نظام کشت در بخش کشاورزی را بر هم زد.
وقتی در سال 83 یک مرتبه 500 هزار هکتار به سطح زیر کشت گندم افزوده شد، کشت محصولهای دیگر دچار لطمه شد.
در همان سال 120 هزارهکتار از سطح زیرکشت یونجه کاسته شد، قیمت یونجه از 100 تومان به 220 تومان رسید و واردات جو افزایش یافت و سطح زیرکشت کلزا کاهش پیدا کرد و جایش را به گندم داد.
همچنین امسال به دلیل تامین نشدن بذر و کود مورد نیاز سطح زیر کشت گندم افت پیدا کرده است و بر پایه گزارشهای رسیده به ما 150 هزار هکتار از سطح زیر کشت گندم کاهش یافته که حدود نیم میلیون تن تولید گندم کاهش یافته است، البته مقداری سطح زیر کشت جو نسبت به گندم افزایش یافته است که آن هم به دلیل افزایش قیمت گوشت، شیر و جو بوده است.
در شرایط عادی هم برای کشاورزان کشت جو مقرون به صرفهتر است، چرا که یک ماه زودتر برداشت میشود و یک آب هم کمتر مصرف میکند.
جناب دکتر با وجود ادله محکمی که نسبت به سخنان خود دارید، چگونه است که تمام آمارهای بخش کشاورزی مثبت ارایه میشود؟
ببینید سال زراعی گذشته سال خشکی برای بخش کشاورزی بوده است و در بسیاری از محصولها با افت تولید مواجه بودیم، حالا اگر امسال میزان تولید و رشد بخش کشاورزی را نسبت به سال گذشته مقایسه کنیم، بدیهی است که همه آمارها مثبت باشد، در حالی که واقعیت این نیست.
اگر بخواهیم جایگاه بخش کشاورزی و عملکرد آن را مقایسه کنیم باید میزان تولید را به نسبت مقایسه با برنامههای توسعهای کشور مقایسه کنیم، آنگاه آمارهای واقعی را اعلام کنیم.
جنابعالی به عنوان پرسابقهترین وزیر کشاورزی کشور ممکن است از عملکرد محمود حجتی، محمدرضا اسکندری و صادق خلیلیان تحلیلی ارایه دهید؟
به نظر من حجتی با وجود آنکه تخصص کشاورزی نداشت و مهندس ساختمان بود به مراتب بهتر عمل کرد، چرا که هم از پس ادغام دو وزارتخانه به خوبی برآمد و رفتار عادلانهای هم با هر دو گروه داشت. تا آنجا که میتوانست حرفهای کارشناسی را میپذیرفت و اگر هم اشکالی وجود داشت به کارشناسان آن دوره مربوط میشد.
به نظر من خلیلیان هم معقولتر از اسکندری عمل کرده، البته او هم از نظر تصمیمگیری در مواردی ضعیف عمل کرده است.
به نظر من تشکیل معاونت گیاهی چندان معقول به نظر نمیرسد. افزایش وظایف معاونتها هم در جهاد کشاورزی به اعتقاد من لزومی نداشت. البته معاونان ایشان هم ضعیفتر از قبلیها هستند.
هنوز هم متوجه نشدم به چه دلیلی هر سال رییس سازمان شیلات ایران تعویض میشود یا با چه ادلهای معاونت گیاهی در دو سه سال گذشته سرپرست باقی مانده است.
یکی از دلایل ضعفهای امروز وزیر جهاد کشاورزی به اعتقاد من این است که پیکره وزارت جهاد کشاورزی ضعیف شده است، چرا که به اعتقاد من پیکره کارشناسی امروز این وزارتخانه با خروج برخی نیروهای کارآمد ضعیف شده است.
به اعتقاد من خلیلیان از اسکندری عملکرد مطلوبتری داشته است، چرا که اسکندری با وعدههای غیرکارشناسی افکار عمومی را منحرف کرد و هیچکدام از وعدههایش هم جامه عمل نپوشید.
ایراد اسکندری این بود که مشکلات کشاورزی را با وعدههای توخالی پنهان کرد. برخلاف اسکندری، خلیلیان به هیچوجه وعده نداده است.
پیرامون ترک وزارت جهاد کشاورزی از ساختمان شیشهای، ساختمانی که 13 سال به عنوان وزیر در آن رفت و آمد داشتید، چه نظری دارید؟
به نظر من یکی از اشتباهترین اقدامهایی که در این دوره صورت گرفته است، ترک ساختمان شیشهای بوده که انسجام بدنه وزارتخانه را از بین برده است. امروز خلیلیان به زیرمجموعه خود دسترسی مطلوب را ندارد و مشاورههای خوبی نمیتواند بگیرد، چرا که همه امور به صورت تلفنی و از راه دور قابل انجام نیست.
در شرایطی که وزارت نیرو و چند وزارتخانه دیگر به ساختمان بزرگتر نقل مکان میکند، معلوم نیست چرا جهاد کشاورزی از ساختمانی که مظهر و نماد این وزارتخانه بوده کوچ میکند؟
شنیدم اسکندری در جایی عنوان کرده که در دوره وزارت او هم قرار بود این جابهجایی صورت بگیرد، اما او مقاومت کرده، در این رابطه چه نظری دارید؟
درست است، اسکندری در مواردی اینچنینی و به طور کلی در دوران وزارتش فرد تصمیمگیری بوده است، مشکل اسکندری این بود که نگرش حاکم در دوران وزارت او به بخش کشاورزی سطحی بود.
من اسکندری را از زمانی که رییس جهاد کشاورزی خوزستان بود میشناختم و در بازسازی نخیلات هم کارنامه درخشانی دارد، نکتهای که در اینجا میخواهم به آن اشاره کنم اینکه برای وزارت تنها تحصیلات و توانایی علمی ملاک نیست، بنده هم به اندازهای که سال مدیریت کشت و صنعت مغان یاریام کرد، دکترای کشاورزی به کمکم نیامد، البته من هنوز هم خودم را بچه محصل کشاورزی میدانم.
به نظر جنابعالی برای آنکه بخش کشاورزی دوباره به ریل پیشرفت بیفتد، چند سال و به چه میزان سرمایهگذاری زیربنایی نیاز داریم؟
کشاورزی ما حدود 120 تا 130 میلیارد دلار سرمایهگذاری میخواهد که باید در 10 تا 12 سال به بخش تزریق شود تا کشاورزی ما قابل رقابت شود و در آن شرایط اگر تولیدکنندهای قادر به رقابت نبود باید صحنه را ترک کند.
اگر اینگونه شود در همه محصولهای کشاورزی بالای 85 درصد به خودکفایی خواهیم رسید و بالانس تجاری کشور هم در این بخش مثبت خواهد شد.
ما باید با تزریق سرمایه به بخش به جای حمایت از کشاورز از کشاورزی حمایت کنیم.
«خانه کشاورز» هماکنون در چه مرحلهای قرار دارد و چه برنامههایی را برای این تشکل تدارک دیدهاید؟
ما به دنبال این هستیم که آگاهی کشاورزان را افزایش دهیم.
هماکنون چند درصد کشاورزان عضو «خانه» کشاورز هستند؟
حدود 15 درصد کشاورزان عضو خانه کشاورز هستند. ما در «خانه کشاورز» سعی میکنیم با کمترین هزینه این تشکل را اداره کنیم.
هزینه سالانه «خانه کشاورز» در سراسر کشور چقدر است؟
بیشتر از 500 تا 600 میلیون تومان نیست و این هزینه در مقابل تشکلهایی که با هزینه میلیاردی در بخش کشاورزی ایجاد شدهاند، چیزی نیست.
در سطح کشور چند شعبه دارید؟
ما در 27 استان کشور فعال هستیم که 2500 شهرستان را شامل میشود.
تعداد اعضای «خانه کشاورز» به چه میزان رسیده است؟
حدود نیم میلیون کشاورز عضو «خانه کشاورز» هستند.
شما قبول دارید به عنوان «اپوزیسیون» بخش کشاورزی عمل میکنید؟
خیر، ما «اپوزیسیون» نیستیم. ما به دنبال منافع ملی و منافع کشاورزان هستیم. اگر مرجعی ما را اپوزیسیون تلقی کند، به فکر منافع ملی نیست.
منبع: اقتصاد سبز
پس از مدتها و با بهانه یکسالگی هدفمندی یارانهها بار دیگر پای سخنان وزیر 13 ساله کشاورزی کشور نشستیم، فردی که رکورددار سابقه وزارت است و همواره در زمره منتقدان خودکفایی صرف قرار داشته و همیشه با طرح توسعه پایدار و بیان استدلالهای علمی نظریه خود را به اثبات رسانده است.
او در این مصاحبه علاوه بر آنکه به نظریه گذشته خود تاکید کرده به آمارهای ارایه شده کشاورزی خرده گرفته و حتی بیتوجهی به برنامههای توسعهای کشور به ویژه برنامه چهارم توسعه را یکی از معضلات فعلی این بخش میداند.
کلانتری سایه سنگین خودکفایی گندم را دلیلی برای پنهان شدن بسیاری از نارساییهای بنیادی و پایهای بخش کشاورزی میداند و معتقد است توجه بیش از اندازه به گندم توازن بخش کشاورزی را به هم زده است.
او همچنان منتقد سرسخت سیاستهای موجود در بخش است و ارایه برخی آمارهای به اعتقاد او نادرست، به مدیران مملکت موجب آن شده تا بخش کشاورزی به حق واقعی خود نرسد و حساسیت مسوولان را تحریک نکند.
آنچه در پی میآید، ماحصل گفتوگو با مدیری است که از تحصیلکردگان بخش کشاورزی به شمار میرود و دکترای فیزیولوژی زراعی را علاوه بر توشه پربار اجرایی در کارنامه خود جای داده است.
سال 90 با دغدغه هدفمندی یارانهها برای کشاورزان آغاز شد، اما آنچیزی که بیشتر از هر مسالهای کشاورزان را آزار داد، مشکلهای ساختاری نظیر نبود برنامهریزی و تداوم فقر سرمایهگذاری تاریخی از زیربناهای بخش کشاورزی بود. جنابعالی چه تحلیلی از سال زراعی 90-89 بخش کشاورزی دارید؟
در این سال زراعی علاوه بر نبود برنامهریزی و کمبود سرمایه، پاییز 89 را برخلاف پاییز امسال باید یکی از بدترین پاییزهای 50 سال اخیر بدانیم، چرا که اثرهای خود را روی کشت زمستانه گذاشت، یعنی اگر ما کشت پاییزه را که شامل گندم و جو است و در مناطقی کلزا هم میکارند را در نظر بگیریم در پاییز خشکی مثل پارسال هرچقدر هم بارشهای بهاره مطلوب میشد، باز هم بین 25 تا 30 درصد کاهش تولید مشاهده میشود، این را ما اعلام کردیم اما متولیان بخش قبول نداشتند و در چنین شرایطی وقتی با علم، علمستیزی میشود و فتولوژی گیاه و رشد گیاه را در نظر نمیگیرند، بدیهی است که پیشبینیهای آنها هم اشتباه از آب در میآید.
در چنین شرایطی است که در آن پاییز خشک پیشبینی خرید 5/11 میلیون تن گندم میشود و پیشبینیها نقش برآب میشود و به رغم بارندگیهای مطلوب بهاره 3/5 میلیون تن بیشتر گندم خریداری نشد.
به طور کلی سرمایه، نیروی انسانی، منابع پایه و آب و خاک کشاورزی را تشکیل میدهد. حتی اگر سال پرباران هم داشته باشیم به دلیل آنکه کمبود سرمایه به طور کامل در بخش کشاورزی محسوس است باز هم تولید به اندازه کافی نبوده و قیمت تمام شده بالایی خواهد داشت.
وقتی سرمایه به کمک تولید نیاید آیا با کارگر روزی 30 هزار تومان میتوان کشاورزی قابل رقابت داشت.
متاسفانه متولیان این مسایل را باور ندارند و حتی برخیها به برنامه چهارم و پنجم هم خرده میگیرند، اینگونه میشود که رشد 5/6 درصد پیشبینی برنامه 2/1 درصد میشود نکته جالب توجه در این رخدادها این است که هیچگونه واکنشی حتی از سوی کمیسیون کشاورزی مجلس مشاهده نمیشود.
یعنی اگر معتقدند که بخش کشاورزی نیاز به سرمایهگذاری دارد، باید کمکش کنند. با سالی 70 تا 80 میلیارد دلار درآمد نفتی حداقل سالی پنج تا شش میلیارد دلار در این بخش هزینه شود.
در چنین شرایطی وقتی برنامهای وجود نداشته باشد و یا برنامهای باشد و اجرا نشود، بدیهی است که کار اصولی در بخش اجرا نشود.
باید بپذیریم که بخش کشاورزی ما امروز مریض است، وقتی اعلام میشود که رشد کشاورزی در برنامه چهارم 2/1 درصد است باید در نظر بگیریم که این میزان یکپنجم رشد پیشبینی شده در برنامه بوده و نشاندهنده آن است که بخش کشاورزی با موفقیت روبهرو نبوده و دستگاههای نظارتی نظیر مجلس هم پیگیر اجرای مفاد قانون برنامه نبودهاند.
در واقع کمیسیون کشاورزی مجلس هم باید به بخش کشاورزی کمک کند تا بودجه مطلوب این بخش اختصاص یابد و هم ناظر اجرای برنامههای توسعهای سنجش باشد.
باید در نظر بگیریم با سالی 5/1 میلیارد دلار بودجه برای بخش کشاورزی، این بخش اصلاح نمیشود، چرا که این بخش سالی هفت تا هشت هزار میلیارد تومان استهلاک دارد.
بخشی با این حجم استهلاک با بودجهای تا این حد نازل چگونه میتواند رشد کند.
گیر بخش کشاورزی ما اینجاست که هدفمند گامی برداشته نمیشود. متاسفانه کشاورزی ما سالهاست در سایه خودکفایی مقطعی گندم در دولت هشتم خوابیده است و انحراف بخش کشاورزی از زمانی آغاز شد که ما خودکفایی گندم را جشن گرفتیم، چرا که آن خودکفایی مصنوعی و غیرپایدار بود، چرا که با افزایش ناگهانی قیمت تضمینی خرید گندم، افزایش سطح زیرکشت گندم و کاهش تولید محصولهای دیگر، به هم ریختن نظم بخش کشاورزی برای یک هدف یکی دو ساله دست یافتیم.
نتیجه این نوع نگرش در بخش کشاورزی باعث شده که امروز آنقدر قیمت تمام شده تولید بالا رفته که قابلیت رقابت اکثر محصولها در بازار جهانی از بین رفته است.
پس از اجرای هدفمندی یارانهها چه ارزیابی از اوضاع بخش کشاورزی دارید؟
ما امروز در حالی هدفمندسازی یارانهها را وارد بخش کشاورزی کردهایم که دولت وظایف خود را در بخش کشاورزی تاکنون آنگونه که باید اجرایی نکرده است.
ما با این سرمایهگذاری نباید مدعی خودکفایی در بخش کشاورزی باشیم، تازه اگر هم سرمایهگذاریهای لازم صورت پذیرد، باز هم خودکفایی در هر محصولی به صلاح نیست.
یکی از مسایلی که بسیار کشاورزان و دامپروران را آزرده خاطر کرده است، واردات بیرویه چند سال اخیر به کشور بوده است، در این رابطه چه نظری دارید؟
در9 ماهه سال 90 بیش از 110 هزار تن گوشت قرمز وارد کشور شده است. من مخالف واردات نیستم، اتفاقا موافق هم هستم. هر کدام از ما ایرانیها به عنوان 75 میلیون انسان حداقل باید روزی 30 گرم گوشت مصرف کنیم و این نیاز را حکومت موظف است تامین کند.
گوشت را باید به میزان نیاز وارد کرد، اما انگور را زمستان میشود وارد نکرد، پرتقال را در بهار میشود وارد نکرد، اما گوشت، برنج، شکر و شیر را باید وارد کرد.
بنده به عنوان وزیر اسبق کشاورزی این را میگویم، اما معتقدم به مردم نباید دروغ گفت، همه چیز را مدعی خودکفایی باشیم و بعد وارد هم کنیم شکل خوشایندی ندارد.
ما نباید با عددسازی مقامهای طراز اول مملکت و خودمان را گمراه کنیم.
در گزارشهای ارایه شده بخش کشاورزی اعلام میشود که 92 درصد ما خودکفایی مواد غذایی داریم. به راستی اگر ما 92 درصد خودکفایی در زمینه مواد غذایی داشته باشیم، هیچ مشکلی نداریم. یعنی کشاورزی ما هیچ مشکلی ندارد و بهترین وضعیت را دارد.
بپذیریم وقتی خودکفایی 55 تا 60 درصدی مواد غذایی در کشور را 92 درصد اعلام میکنیم، طبیعی است که مسوولان برنامهریز به اشتباه میافتند و حمایت لازم را از بخش کشاورزی به عمل نمیآورند.
مگر میشود کشوری 10 تا 12 میلیارد دلار واردات مواد غذایی داشته باشد، آن وقت 92 درصد هم خودکفا باشد؟
یعنی در گزارشهای کشاورزی عددسازی میشود؟
به اعتقاد من راه رفتن ما در بخش کشاورزی شترمرغی است. مدعی هستیم که 107 میلیون تن محصول کشاورزی تولید میکنیم.
به اعتقاد شما تولید 107 میلیون تن محصول کشاورزی هم واقعی نیست؟
بله، به نظر من تولید محصولهای کشاورزی بیش از 70 میلیون تن نیست.
یعنی 37 میلیون تن بیش از میزان واقعی اعلام شده است؟
علت این است که در آمارگیری یک بار تولید یونجه محاسبه میشود، یک بار شیر و یک بار کلش را محاسبه میکنند و یک بار هم گوشت قرمز را حساب میکنند.
یک بار چغندر قند را حساب میکنند و یک بار هم شکر و از آن طرف هم یک بار نیشکر و یک بار شکر محاسبه میشود تا به 107 میلیون تن میرسیم.
به نظر من نحوه آمارگیری غلط است. ما نمیتوانیم به صورت مجزا میزان تولید را جمع بزنیم و بعد محصولهای نهایی را هم روی آمار بگذاریم.
اعلام میکنیم ما 12 میلیون تن محصول کشاورزی وارد میکنیم که هفت میلیون تن آن علوفه است، 3/1 میلیون تن روغن نباتی است.
در این میان باید در نظر بگیریم که روغن نباتی وارداتی به تنهایی 14 درصد کالری مورد نیاز کشور را تامین میکند، یعنی اگر فقط روغن نباتی را لحاظ کنیم خودکفایی کشور 86 درصد میشود.
البته فقط کمیسیون کشاورزی مجلس مقصر نیست شما خبرنگاران هم مقصر هستید که وارد مسایل فنی نمیشوید.
اگر ما در گوشت قرمز، برنج، شیر و تمام محصولات کشاورزی جز روغن به خودکفایی برسیم باز هم ضریب خودکفایی مواد غذایی کشور به 86 درصد خواهد رسید.
جدای از این موارد در چند سال گذشته همیشه واردات میوه بحثبرانگیز بوده است، به نظر شما چرا با وجود آنکه هماکنون وزارت جهاد کشاورزی تصمیمگیر واردات محصولات کشاورزی است باز هم حرف و حدیثهای فراوانی وجود دارد؟
از چند ماه پیش اعلام شد که واردات میوه ممنوع شده است، اما معلوم نیست چگونه یک ماه پیش 6300 تن نارنگی وارد کشور شده است، باید بپذیریم تا هنگامی که نورچشمیها وجود دارند که اینگونه نظم بازار را مختل میکنند، تنظیم بازار محلی از اعراب ندارد.
با توجه به پراکنش مناسب بارندگی در پاییز سال گذشته و به رغم پابرجایی مشکلهای ساختاری و زیربنایی بخش کشاورزی و نوسان دلار سال زراعی 91-90 را برای کشاورزان چگونه پیشبینی میکنید؟
افزایش قیمت دلار در کوتاهمدت کشاورزان را بهرهمند میسازد، اما در میان مدت و درازمدت بخش کشاورزی را تحت تاثیر قرار میدهد.
در کوتاهمدت قیمتهای تمام شده بالای محصولهای کشاورزی تا حدودی نزدیک به قیمتهای خارجی میشود و رقابت تولید را نزدیک به بازار جهانی میکند، اما با افزایش تورم در میان مدت و بلندمدت این مزیت از بین میرود.
البته جدای از بخش مرغداری تنها 10 درصد بخش کشاورزی وابستگی ارزی دارد و این 10 درصد با توجه به افزایش قیمت دلار میتواند در سال اول درآمد کشاورز را افزایش دهد، اما از سال دوم به بعد مستهلک میشود.
جدای از این موارد در سال زراعی جاری با توجه به پراکنش مناسب بارندگی، به طور حتم وضعیت بهتری نسبت به سال گذشته خواهیم داشت، اما باید توجه کنیم که به اهداف برنامههایمان دست نخواهیم یافت.
به نظر جنابعالی خودکفایی گندم در سال جاری زراعی محقق خواهد شد؟
به دلیل هدفمندی یارانهها ممکن است خودکفایی گندم تکرار شود، چرا که با افزایش قیمت نان و حذف یارانهها آرد را از کیلویی 50 تومان به 700 تومان رساندیم و این مساله موجب افزایش قیمت و کاهش مصرف نان خواهد شد.
در سال گذشته حدود 5/2 میلیون تن کاهش مصرف گندم داشتیم، چرا که با افزایش قیمت نان دیگر خوراک دام نشد و دورریز نان هم کمتر شد و از این جهت هدفمندی یارانهها در اصلاح الگوی مصرف نان بسیار موفق بوده و مصرف گندم را از 12 میلیون تن به 5/9 میلیون تن کاهش داده است. یعنی خودکفایی امروز با 5/9 میلیون تن محقق میشود، در حالی که در گذشته برای خودکفایی نیاز به خرید 5/12 میلیون تن گندم بود.
اشاره داشتید به اینکه توجه بیش از حد به خودکفایی گندم در سال 83 باعث انحراف بخش کشاورزی شد، با توجه به استراتژیک بودن گندم و شرایط خاص کشور ممکن است بیشتر توضیح دهید؟
ببینید توجه بیش از حد به خودکفایی گندم به طور کلی نظام کشت در بخش کشاورزی را بر هم زد.
وقتی در سال 83 یک مرتبه 500 هزار هکتار به سطح زیر کشت گندم افزوده شد، کشت محصولهای دیگر دچار لطمه شد.
در همان سال 120 هزارهکتار از سطح زیرکشت یونجه کاسته شد، قیمت یونجه از 100 تومان به 220 تومان رسید و واردات جو افزایش یافت و سطح زیرکشت کلزا کاهش پیدا کرد و جایش را به گندم داد.
همچنین امسال به دلیل تامین نشدن بذر و کود مورد نیاز سطح زیر کشت گندم افت پیدا کرده است و بر پایه گزارشهای رسیده به ما 150 هزار هکتار از سطح زیر کشت گندم کاهش یافته که حدود نیم میلیون تن تولید گندم کاهش یافته است، البته مقداری سطح زیر کشت جو نسبت به گندم افزایش یافته است که آن هم به دلیل افزایش قیمت گوشت، شیر و جو بوده است.
در شرایط عادی هم برای کشاورزان کشت جو مقرون به صرفهتر است، چرا که یک ماه زودتر برداشت میشود و یک آب هم کمتر مصرف میکند.
جناب دکتر با وجود ادله محکمی که نسبت به سخنان خود دارید، چگونه است که تمام آمارهای بخش کشاورزی مثبت ارایه میشود؟
ببینید سال زراعی گذشته سال خشکی برای بخش کشاورزی بوده است و در بسیاری از محصولها با افت تولید مواجه بودیم، حالا اگر امسال میزان تولید و رشد بخش کشاورزی را نسبت به سال گذشته مقایسه کنیم، بدیهی است که همه آمارها مثبت باشد، در حالی که واقعیت این نیست.
اگر بخواهیم جایگاه بخش کشاورزی و عملکرد آن را مقایسه کنیم باید میزان تولید را به نسبت مقایسه با برنامههای توسعهای کشور مقایسه کنیم، آنگاه آمارهای واقعی را اعلام کنیم.
جنابعالی به عنوان پرسابقهترین وزیر کشاورزی کشور ممکن است از عملکرد محمود حجتی، محمدرضا اسکندری و صادق خلیلیان تحلیلی ارایه دهید؟
به نظر من حجتی با وجود آنکه تخصص کشاورزی نداشت و مهندس ساختمان بود به مراتب بهتر عمل کرد، چرا که هم از پس ادغام دو وزارتخانه به خوبی برآمد و رفتار عادلانهای هم با هر دو گروه داشت. تا آنجا که میتوانست حرفهای کارشناسی را میپذیرفت و اگر هم اشکالی وجود داشت به کارشناسان آن دوره مربوط میشد.
به نظر من خلیلیان هم معقولتر از اسکندری عمل کرده، البته او هم از نظر تصمیمگیری در مواردی ضعیف عمل کرده است.
به نظر من تشکیل معاونت گیاهی چندان معقول به نظر نمیرسد. افزایش وظایف معاونتها هم در جهاد کشاورزی به اعتقاد من لزومی نداشت. البته معاونان ایشان هم ضعیفتر از قبلیها هستند.
هنوز هم متوجه نشدم به چه دلیلی هر سال رییس سازمان شیلات ایران تعویض میشود یا با چه ادلهای معاونت گیاهی در دو سه سال گذشته سرپرست باقی مانده است.
یکی از دلایل ضعفهای امروز وزیر جهاد کشاورزی به اعتقاد من این است که پیکره وزارت جهاد کشاورزی ضعیف شده است، چرا که به اعتقاد من پیکره کارشناسی امروز این وزارتخانه با خروج برخی نیروهای کارآمد ضعیف شده است.
به اعتقاد من خلیلیان از اسکندری عملکرد مطلوبتری داشته است، چرا که اسکندری با وعدههای غیرکارشناسی افکار عمومی را منحرف کرد و هیچکدام از وعدههایش هم جامه عمل نپوشید.
ایراد اسکندری این بود که مشکلات کشاورزی را با وعدههای توخالی پنهان کرد. برخلاف اسکندری، خلیلیان به هیچوجه وعده نداده است.
پیرامون ترک وزارت جهاد کشاورزی از ساختمان شیشهای، ساختمانی که 13 سال به عنوان وزیر در آن رفت و آمد داشتید، چه نظری دارید؟
به نظر من یکی از اشتباهترین اقدامهایی که در این دوره صورت گرفته است، ترک ساختمان شیشهای بوده که انسجام بدنه وزارتخانه را از بین برده است. امروز خلیلیان به زیرمجموعه خود دسترسی مطلوب را ندارد و مشاورههای خوبی نمیتواند بگیرد، چرا که همه امور به صورت تلفنی و از راه دور قابل انجام نیست.
در شرایطی که وزارت نیرو و چند وزارتخانه دیگر به ساختمان بزرگتر نقل مکان میکند، معلوم نیست چرا جهاد کشاورزی از ساختمانی که مظهر و نماد این وزارتخانه بوده کوچ میکند؟
شنیدم اسکندری در جایی عنوان کرده که در دوره وزارت او هم قرار بود این جابهجایی صورت بگیرد، اما او مقاومت کرده، در این رابطه چه نظری دارید؟
درست است، اسکندری در مواردی اینچنینی و به طور کلی در دوران وزارتش فرد تصمیمگیری بوده است، مشکل اسکندری این بود که نگرش حاکم در دوران وزارت او به بخش کشاورزی سطحی بود.
من اسکندری را از زمانی که رییس جهاد کشاورزی خوزستان بود میشناختم و در بازسازی نخیلات هم کارنامه درخشانی دارد، نکتهای که در اینجا میخواهم به آن اشاره کنم اینکه برای وزارت تنها تحصیلات و توانایی علمی ملاک نیست، بنده هم به اندازهای که سال مدیریت کشت و صنعت مغان یاریام کرد، دکترای کشاورزی به کمکم نیامد، البته من هنوز هم خودم را بچه محصل کشاورزی میدانم.
به نظر جنابعالی برای آنکه بخش کشاورزی دوباره به ریل پیشرفت بیفتد، چند سال و به چه میزان سرمایهگذاری زیربنایی نیاز داریم؟
کشاورزی ما حدود 120 تا 130 میلیارد دلار سرمایهگذاری میخواهد که باید در 10 تا 12 سال به بخش تزریق شود تا کشاورزی ما قابل رقابت شود و در آن شرایط اگر تولیدکنندهای قادر به رقابت نبود باید صحنه را ترک کند.
اگر اینگونه شود در همه محصولهای کشاورزی بالای 85 درصد به خودکفایی خواهیم رسید و بالانس تجاری کشور هم در این بخش مثبت خواهد شد.
ما باید با تزریق سرمایه به بخش به جای حمایت از کشاورز از کشاورزی حمایت کنیم.
«خانه کشاورز» هماکنون در چه مرحلهای قرار دارد و چه برنامههایی را برای این تشکل تدارک دیدهاید؟
ما به دنبال این هستیم که آگاهی کشاورزان را افزایش دهیم.
هماکنون چند درصد کشاورزان عضو «خانه» کشاورز هستند؟
حدود 15 درصد کشاورزان عضو خانه کشاورز هستند. ما در «خانه کشاورز» سعی میکنیم با کمترین هزینه این تشکل را اداره کنیم.
هزینه سالانه «خانه کشاورز» در سراسر کشور چقدر است؟
بیشتر از 500 تا 600 میلیون تومان نیست و این هزینه در مقابل تشکلهایی که با هزینه میلیاردی در بخش کشاورزی ایجاد شدهاند، چیزی نیست.
در سطح کشور چند شعبه دارید؟
ما در 27 استان کشور فعال هستیم که 2500 شهرستان را شامل میشود.
تعداد اعضای «خانه کشاورز» به چه میزان رسیده است؟
حدود نیم میلیون کشاورز عضو «خانه کشاورز» هستند.
شما قبول دارید به عنوان «اپوزیسیون» بخش کشاورزی عمل میکنید؟
خیر، ما «اپوزیسیون» نیستیم. ما به دنبال منافع ملی و منافع کشاورزان هستیم. اگر مرجعی ما را اپوزیسیون تلقی کند، به فکر منافع ملی نیست.
منبع: اقتصاد سبز
نظر شما