یحیی امیری
دکتر غیاثالدین جزایری به خاطر علاقهای که مردم نسبت به مقالههای او درباره ارزش غذاهایی که میخوریم (در اوایل دهه پنجاه)در رسانهها پیدا کرده بود به آقای چی بخوریم چی نخوریم مشهور شد و هر جا میرفت مردم از او میخواستند درباره درمان بیماریهایشان از طریق غذا بگوید، حتی بعضی از رجال سیاسی، هنرپیشههای معروف و تجار بزرگ برای درمان دردهای جسمی و حتی روانی و آشفتگیهای روحی خود ، برای انتخاب غذا مشاوره میگرفتند. انتشارات بزرگ امیرکبیر دو کتاب او درباره غذاهای شفابخش را در تیراژ بالا چاپ میکرد و بعضیها معتقد بودند فروش تیراژ 250 هزارتایی مجله اطلاعات هفتگی با چاپ مقالات او درباره غذاهایی که میخوریم، ارزش غذایی میوهها و سبزیهای شفابخش تضمین کرده است.
در اوایل دهه 50 که تلویزیون شهرتساز بود و خیلی از صاحبان مشاغل پس از به شهرت رسیدن در تلویزیون مورد توجه مطبوعات قرار میگرفتند او با شهرت مطبوعاتی دعوت به کار در تلویزیون شد و برنامه نیم ساعته هفتگی او جزو پربینندهترین برنامههای تلویزیونی آن سالها قرار گرفت.
جالب اینکه در آن دوران نه از وفور صنایع غذایی به اندازه امروز خبری بود و نه نشریات تخصصی صنایع غذایی مثل «اقتصاد سبز» امروز در اختیار کسی قرار میگرفت دکتر غیاثالدین جزایری با چاپ مقالههای خود در یک مجله عمومی و عامهپسند به چنان جایگاه قرص و محکمی رسید که شغل اصلی او، دکتر داروساز، تحتالشعاع قرار گرفته بود.
حاج اسماعیل احمدی بار فروش میدان سبزی امینالسلطان میدان شوش به ما گفته است: درباره هر سبزی و میوهای که دکتر غیاثالدین جزایری مقاله مینوشت، در آن روزها با فروش بیشتر و حتی فوقالعاده آن سبزی روبهرو میشدیم، وقتی درباره کرفس مقاله مینوشت و یا درباره ریحان و نعنا، هرچه روزانه وارد میدان میکردیم به فروش میرفت و دورریزها تقریبا صفر میشد و این امر برای من که خواننده مجله اطلاعات هفتگی بودم کاملا محسوس بود.
دکتر غیاثالدین جزایری تحصیلات آکادمیک خود را در رشته داروسازی در فرانسه به پایان رسانده و در خیابان ملک تهران داروخانه داشت، گفته بود در فرانسه با نشریات و کتابهای ویژه ارزش غذایی میوهها و سبزیها آشنا شده و از آنجا که خود اعتقاد داشت هر امری که در تئوری میآید باید تجربه شود، آن غذاها را تجربه کرده و وقتی به ایران آمد از طریق چاپ مقالاتی در مطبوعات و سپس چاپ کتاب در اختیار عامه قرار میداده است.
او پیشبینی کرده بود که با صنعتی شدن و ماشینی شدن زندگی مردم شهرنشین توجه به غذاهای گیاهی روز به روز بیشتر میشود و صنایغ غذایی در ردیف مهمترین و پررونقترین صنایع کشور ما قرار میگیرد، امری که در ایران امروز با آگاهی از 1100 کارخانه تولید مواد غذایی محقق شده است.
دکتر غیاثالدین جزایری به گفته خود با آگاهی از ارزش غذاها سلامتی افراد خانوادهاش را تضمین کرده و مطمئن بود بیش از 100 سال عمر خواهد کرد، اما درسالهای اول انقلاب به خاطر شوکی که پس از سرقت طلا و جواهرات موردعلاقهاش بر او وارد شده بود سکته کرد و در سال 64 پس از 82 سال عمر دار فانی را وداع گفت.
یکی از همکاران گروه گزارش «اقتصاد سبز» که در دهه 50 در گروه گزارش مجله اطلاعات هفتگی کار میکرده و با دکتر جزایری از نزدیک آشنایی داشته، به خانهاش رفته و درباره غذاها و میوهها و گیاهان صحبت کرده بود خواستیم خاطرات خود را درباره دکتر غیاثالدین جزایری بازگو کند که میخوانید.
یحیی امیری
ناهار در منزل دکتر جزایری
ببین جونم، صبحانه نان و پنیر و کاهو بخور تا چاق نشوی و سرحال هم باشی، طول عمر هم داشته باش و دارو هم نخوری.
در زمستان باید آش خورد، آش جو هزار ارزش غذایی دارد که همهاش اثبات و در علم هم ثابت شده، حیف که بعضی از غذاهای سنتی ما دارد فراموش میشود.
بچههایی که تنبلی میکنند و صبحانه نمیخورند در سنین جوانی قوی و قدر و برومند هم نمیشوند و پیشرفت تحصیلی ندارند، خوب درس نمیخوانند.
دختر من در لندن بود و داشت چاق میشد وقتی آمد ایران به اوگفتم دخترم، هرچه دلت میخواهد بخور، افراد خانواده حیرت کردند ولی او در مدت یک ماه 15 کیلو وزن کم کرد.
بدن انسان نیازهای خود را در مغز تمرکز میکند، به خواستههای بدن باید توجه کنیم، وقتی حرف میزند و چیزی میخواهد بیاعتنایی نکنیم. کاهو،باید کاهو بخوریم، خوردن آش جو، باعث جلوگیری از سرطان میشود و این حرفی نیست که من امروز بگویم، 1000 سال پیش زکریای رازی اعلام کرده بود که خیلیها توجه کردند و نتیجهاش را هم دیدند.
اینها بخشی از حرفهای دکتر جزایری بود که جالب بود، برای همین در یکی از روزهای آذرماه سال 1352 وقتی آقای ارونقی کرمانی سردبیر مجله اطلاعات هفتگی از من خواست که با او برای صرف ناهار به خانه دکتر جزایری برویم استقبال کردم.
لایروبی رگها
قرارمان ساعت 12 در داروخانه دکتر غیاثالدین جزایری در خیابان ملک جاده قدیم شمیران (امروز دکتر شریعتی) بود. طبق همین قرار من و آقای ارونقی با اتومبیل فولکس واگن او به این محل رفتیم، دکتر روی نیمکت مشتریان داروخانه نشسته و در انتظار ما بود، چند دقیقهای ما هم روی همان نیمکت نشستیم تا او مشکل نسخه پیچهای داروخانه را حل کرد و در مورد ساخت یک داروی ترکیبی دستوراتی به نسخه پیچ داد و بعد راه افتادیم به طرف منزلش که چیزی حدود 500 متر با داروخانه فاصله داشت و حاضر نبود این فاصله را با اتومبیل برویم، بین راه درباره ارزش راه رفتن گفت: باید راه رفت، انسان نیاز دارد که حداقل روزی شش کیلومتر راه برود، بدن انسان نیاز به لایروبی دارد، با راه رفتن این رگها لایروبی میشود، چرا بعضیها زود پیر میشوند؟ به خاطر اینکه راه نمیروند، بدن تنبل دارند، رگها نمیتوانند به وظایف خودشان عمل کنند، راه رفتن برای شماها که نویسنده هستید مثل ویرایش مطلب است، اگر نوشتهای ویرایش نشود و از آن حالت قلمبگی سمبلگی در نیاید خواننده را آزار میدهد، سیستم گردش گردش خون، انتقال انرژیای که از خوردن غذا حاصل میشود و همه اینکارها را مویرگها انجام میدهند با راه رفتن ویرایش میشود.
آش جوی سفت
اولین غذایی که روی میز قرار گرفت و آن هم برای میهمانانی که در واقع برای او و خانمش مهم هم بودند آش جو بود که در نظر اول با تمام آشهایی که تا آن روز خورده بودم تفاوت داشت. یعنی آش کمی سفت بود و حالت آبکی مرسوم را نداشت، سردبیر ما گفت این چیه آقای دکتر، چرا اینجوریه؟ خانم دکتر جزایری گفت: آش جو است دیگر، همهتان خوردهاید، همه مردم میخورند، غذای بسیار مفید و خوشمزهای است ما آش را کمی سفت درست میکنیم.
گفتم دکتر جان چرا آش شما سفت است و به نظر میآید با آشهایی که تا به امروز خوردهایم کمی تفاوت دارد؟
دکتر گفت: ما آش را کمی سفت درست میکنیم، البته این بستگی به سلیقه دارد ولی برای اینکه معده انسان بتواند بهتر این غذا را دریافت کند و حرکات دورانی خود را به درستی انجام بدهد کمی سفت باشد بهتر است. چون شکم انسان را پر از آب نمیکند و اشتها را از بین نمیبرد، اشتها ریتم دارد، پیام دارد. آش جو درمانگر است آقای رازی 1000 سال ارزش غذایی جو را یافته و درباره آن نوشته است که مانع بروز بسیاری از بیماری ها میشود که ما امروز به آن میگوییم سرطان. من گفتم آیا ماءالشعیر (آبجو) همین خاصیت را دارد، دکتر گفت: نه، چون نفخ میآورد و سیستم گوارش را مختل میکند و نقل و انتقال ویتامینهای لازم و ضروری را دچار مشکل میکند، بدن انسان نیاز به آرامش دارد.
راز محبوبیت دکتر
سر میز ناهار من موضوع را به چگونگی ورود دکتر جزایری به مطبوعات از آقای دبیرمان پرسیدم و اینکه مقالههای او درباره غذا این همه مورد توجه قرار گرفته و مورد استقبال قرار گرفته. سردبیر گفت: تا قبل از ورود دکتر جزایری به جمع ما، یک سلسله گزارشهای شعرگونه و طنز درباره غذاهایی که باید بخوریم چاپ میکردیم که تمام شد. یک روز آقای دکتر جزایری به تحریریه آمد و گفت من دکتر داروساز هستم ولی درباره ارزش غذاها در فرانسه مطالعه کردم و آمادهام برای شما هر هفته درباره یکی از سبزیها مثلا گشنیز یا حتی تربچه نقلی و ترب سفید مطلب بنویسم که برای عامه مردم مفید است. نمونه خواستم که دکتر همراهش آورده بود. مثلا درباره آب خیار و هلو و ماست مطلبی نوشت و به خانمها توصیه کرد که به جای استفاده از انواع پودر و کرم آب خیار یا آب هلو یا ماست به صورتشان بمالند پوست سفیدتر میشود و این کار علاوه بر اینکه از نظر اقتصادی به صرفه است. هیچ زحمت و دردسری هم ندارد. وقتی این مطلب را چاپ کردیم در بین همکاران تجربه شد، مثلا خانم ماشیننویس داشتیم که بلافاصله تجربه کرد و از نتیجهاش خیلی راضی بود. از طرف خوانندگان مجله هم بسیار ابراز علاقه شد که ادامه بدهیم و ادامه دادیم، به زودی مطالب دکتر را با آرایش ویژهای چاپ کردیم که بازتاب خوبی داشت، طوری که عدهای از خوانندگان مجله نامه نوشتند که هر وقت مجله منتشر میشود اول مطالب دکتر جزایری را میخوانند.
زندگی ماشینی خستهکننده است
دکتر جزایری گفت: روزی که من به دفتر مجله شما آمدم میدانستم که این نوع مطالب خواننده دارد، ما وارد زندگی ماشینی شده بودیم و داشتیم از طبیعت فاصله میگرفتیم، اکثر شهرنشینها با بی حوصلگی غذا میخورند و در مورد تنوع غذایی و ارزش غذاها مخصوصا گیاهان هیچ آگاهی ندارند، به خاطر چشم و همچشمی و تقلید نابهجا خیلیها از طبیعت فاصله گرفتهاند، عادت سبزی خوردن را از دست داده ایم، مثلا خانمی میگفت یک قران میدهیم و یک خروار سبزی میگیریم، خوردن این سبزیها چه فایده دارد؟ متاسفانه فرهنگ غذا خوردن را فراموش کردهایم این زندگی ماشینی و عادت فرمایشی و انجام وظیفه غذا خوردن لذت تناول را از بین برده است، اکثر مردم بیجهت احساس خستگی میکنند، خواب خوب و راحتی ندارند، من سعی میکنم با زبانی ساده آنها را متوجه کنم که وقتی سبزی خوردن را به خاطر ارزانی از سفره غذا خذف میکنند و یا به خیار به خاطر اینکه سر جالیز یک گونی را میفروشند یک تومان، این ارزانی نباید موجب حذف شود، آن هفتهای که درباره نعناع و ارزش آرامشبخشی آن نوشتم چندین تلفن و نامه داشتم که گفته بودند تجربه کردند و نتیجهاش را هم دیدند، درباره ارزش سبزیها و ویتامینهایی که همه سبزیها سرشار هستند مردم چیزی نمیدانند، نمیدانند که همین پیاز، چه فایدهها دارد.
حکمت خوردن آش در زمستان
حدود 40 سال از آن دیدار میگذرد، امروزه به همت صدها کارخانه تولید و ساخت غذاهای بهداشتی و بستهبندی شده هرچه میخواهیم به سرعت در اختیارمان قرار میگیرد ولی در گذشته و مخصوصا در آن سالها این امکانات فراهم نبود، برای پختن آش و سوپ وقت و حوصله زیادی لازم بود. دکتر جزایری درباره این سوال من که چرا آش را حتما باید در زمستان خورد، گفت: البته خود مردم نمیدانند حکمت خوردن آش در زمستان چیست، برای همین وقتی من درباره آن مینویسم با علاقه میخوانند و به آن عمل میکنند، در زمستان هم بدن باید عرق کندتا سموم وارد به بدن از راه عرق کردن پوست خارج شود. برای همین بود که در گذشته عموم مردم در زمستانها آش میخوردند. غذا نیاز بدن را تامین میکند، آش در زمستان ترشی بدن را بیرون میریزد ترشی بدن در زمستان چون هوا سرداست و عمل تعریق خود به خود انجام نمیگیرد آش کمک میکند که این عمل لازم انجام شود. شما اگر در زمستان به بچهتان آش انار بدهید مطمئن باشید که در فصل بهار بیماریهای بهاره نمیگیرد.
از دکتر جزایری پرسیدم این ترشی بدن در کجای بدن است که با خوردن آش بیرون میریزد، دکتر جزایری گفت: ترشی در خون است، در زمستانها بیشتر میشود و خوردن آش یا میوه که حالا دیگر در تمام فصل سال در دسترس است موجب میشود که بیرون بریزد، البته اگر شخص بیماری خاصی نداشته باشد و دکتر آن را منع نکرده باشد.
نقش صبحانه در سلامت
بعد از آش جو، غذای بعدی ماهی بود که خانم دکتر مثل هر کدبانوی میهماننوازی برای ما هم آورد، وقتی گفتم این قسمت را پیشبینی نکرده بودم که شما گوشت هم میخورید، دکتر گفت، کلا، گوشت کم میخوریم ولی برای تنوع غذایی که برای هر انسانی لازم است در بعضی از روزها گوشت سفید مثل ماهی و مرغ درکنار غذاهای دیگر داریم. خانم دکتر گفت: بالاخره شما میهمان هستید و لازم نیست شما را مجبور به رعایت عادات غذایی خودمان بکنیم.
از دکتر جزایری درباره اهمیت صبحانه پرسیدم اینکه درباره اعجاز صبحانه خوردن مطالب زیادی گفته شده و پرسیدم چرا صبحانه اینقدر اهمیت دارد؟
دکتر گفت: مسلم این است که هر انسانی بعد از 6، 8 یا 10 ساعت خواب باید صبحانه بخورد و درباره اهمیت آن از قدیم کلا گفتهاند اگر به هر دلیلی ناهار نمیخورید یا شام نمیخورید صبحانه حتما بخورید اما اینکه چه صبحانهای بخوریم مهم است، برای اینکه بدن انرژی لازم برای کار روزانه را داشته باشد، صبحانه خوب کمک میکند که کار روز را با حوصله و شادابی انجام بدهیم. مخصوصا کودکان که به مدرسه میروند و درس میخوانند، مغز باید کشش لازم برای درک درس را داشته باشد، دیدهاید بعضی کارمندها چقدر بد با ارباب رجوع برخورد میکنند، یک تحقیق نشان میدهد این افراد که سر کار میآیند (هر کاری فرق نمیکند) برخورد بد دارند و بیحوصلهاند افرادی هستند که صبحانه نخوردهاند، اما صبحانه خوب چیست، به نظر من نان و پنیر و کاهو با سبزی، سبزیها خیلی در آرامش روانی انسان تاثیر میگذارند.
چرا آقای چی بخوریم چی نخوریم شد؟
صحبت از شهرت و محبوبیت دکتر جزایری شد که به خاطر چاپ مقالات و کتابهای او حاصل شده است از او پرسیدم شما که امروز به عنوان آقای چی بخوریم چی نخوریم معروف شدهاید آیا به خاطر توجه خاص پدر یا مادرتان به غذا و غذاشناسی توجه خاصی داشتند، آیا کسی در خانواده شما بیماری غذا داشت و پرهیز افراطی شده بود و یا اینکه به عنوان یک بیزینس (شغل) یا هابی(سرگرمی) وارد این مقوله شدهاید؟ دکتر جزایری گفت: البته، پدرم و به طور کلی خانواده پدریم به مساله چی بخوریم چی نخوریم توجه داشتند، خود من هم تحت تاثیرشان قرار گرفته بودم. اما دردوران تحصیل در فرانسه، مخصوصا وقتی که متوجه شدم اروپاییها چقدر با ذوق و سلیقه و حوصله برنامههای غذایی خود را تنظیم میکنند به دنبال این دانش رفتم، مخصوصا که به خاطر آوردم پدربزرگم با چه دقت و حوصلهای سر سفره مینشست و کم و کسریهای سفره را که عموما سبزیها و میوهها بود بررسی میکرد. روی این موضوع مطالعه کردم، تحقیق کردم، کاری بسیار جذاب و شوق آفرین بود، مجله شما برای چاپ هر مقالهای که مینویسم 50 تومان به من حقالتحریر میدهد. اما مزد واقعیام را از بازتاب چاپ نوشتههایم از مردم میگیرم که بسیار لذتبخش است. از شهرتی که شماها با عنوان فانتزی «آقای چی بخورم چی نخورم» بر من دادهاید و مشهور شدهام راضی هستم، گاه برای نوشتن همین یک صفحه مطلبی که شما در مجلهتان چاپ میکنید ممکن است 10-20 یا حتی 100 ساعت وقت گذاشته باشم، مهم این است که نتیجه کار و استقبال خوانندگان مرا خوشحال میکند.
چرا با رژیم درمانی مخالفید؟
درباره چاقی و رژیم غذایی و راههای درمان چاقی در آن سالها هم بحث زیاد بود، تا آنجا که میدانستم دکتر جزایری معروفترین غذاشناس آن روزهای ایران با رژیم مخالف بود و نسبت به این روش نظر خوبی نداشت، از اوخواستم دلیل ناموفق بودنش را بگوید، دکتر جزایری گفت: خیال همه شماها را راحت کنم، بدترین نوع رژیم برای لاغر شدن با خوشاندام شدن همین غذا نخوردن است، غذا نخوردن هزاران بیماری را به انسان تحمیل میکند، بدن انسان نیازهایی دارد که باید برآورده کرد، همانطور که برای حرکت ماشین، بنزین میزنیم یا روغنش را عوض میکنیم باید نیازهای بدن را برآورده کنیم، باید صداقت داشته باشیم،وقتی میگوییم دلم میخواهد انار بخورم باید انار بخوریم، بدن با ما حرف میزند میگوید سیب میخواهم، میگوید آبگوشت میخواهم باید بخوریم، باید به این نیاز بدن جواب مثبت بدهیم، ما به این بدن نیاز داریم، باید به ما قدرت کار بدهد، اما چه باید کرد که پس از صرف غذا چاقی نداشته باشیم. این عضلهها را حرکت بدهیم، باید راه برویم. یادمان باشد کمخوری موجب اختلالاتی در بدن میشود، گاه شخص دچار بیماریهایی میشود که درمان آن به این راحتیها ممکن نیست، تا به امروز کسی نتوانسته ثابت کند که راه رفتن و حرکت کردن ضرر و زیانی عاید میکند، آن کس که راه نمیرود، حرکت نمیکند، کاری انجام نمیدهد با دست خود، خودش را میکشد.
آبگوشت بدون گوشت یعنی چه؟
دکتر جزایری در بخشی از صحبتهایش به آبگوشت اشاره کرد و اینکه او با این غذا مخالف است و توجه میکند که نباید آبگوشت خورد، با تعجب گفت: من هیچوقت و هیچ جا نگفتهام که نباید آبگوشت خورد،آبگوشت یکی از غذاهای سنتی ما ایرانیهاست، اتفاقا به نظر من غذای بسیار سالم و مفیدی است، ولی گفتهام بهتر این است که چربیاش را بگذاریم کنار ، در بعضی از قهوهخانههای کارگری دیزیشان طوری عرضه میشود که اول یک تکه دنبه روی آن به چشم بخورد، من با این چربیها مخالف هستم، به نظر من هر فردی در هر سن و سالی بهتر است که از خوردن این چربی پرهیز کند. آبگوشت به خاطر داشتن نخود و لوبیا و گوجه فرنگی و در بعضی از آبگوشتپزیها گردو، خیلی هم مفید است، واقعا به شخص انرژی میدهد و نیازهای لازم بدنش را تامین میکند، نخود و لوبیا خودشان پروتئین و فیبردارند، آبگوشت کم گوشت بهتر از آبگوشت پرگوشت است. اگر دقت کرده باشید روزی که ناهار آبگوشت خوردهاید احساس قدرت و انرژی زیاد دارید، این را باید به کار انداخت، آبگوشت پرچرب و پرگوشت بخورید و بعد هم بخوابید و وقتی بیدار شدید از سنگین شدن نباید تعجب کنید. این غذا وقتی سنگینتان میکند و ضرر دارد که کار نداشته باشید، که تحرک نداشته باشید دیدهاید کارگرهای ساختمانی و آنها که کار سنگین دارند مثلا کارگران ساختمان یا راه سازی با چه لذتی آبگوشت میخورند، برای اینکه میدانند انرژی حاصل شده را در کاری که دارند مورد استفاده قرار میدهند.
سوسنبر با ماست محشر است
در آن سالها تقلید از غرب مدشده بود، بعضی از نادانها به خیال اینکه هرچه از غرب میآید خوب و مفید است تقلید کورکورانه میکردند حتی در مورد غذا، از دکتر جزایری پرسیدهام چرا غذاهای سنتی ما دارد فراموش میشود، چرا دیگر ماست و خیار نمیخوریم، دکتر گفت: غذاهای اصیل ایرانی نزد انسانهای اصیل ایرانی رایج است، آنها که به تقلید از غرب حتی غذا خوردن خود را هم تغییر دادهاند آدمهای خردمندی نیستند. همین ماست و خیاری که آدمهای اصیل ایرانی سر سفرهشان میگذارند فایده ها دارد ، چون هضم کننده غذاست.
خانم دکتر گفت: ما در ماست و خیار سبزی ریحانی شکلی که اسمش سوسنبر است خوشبو و حتی چشمنواز، معده را قوت میدهد. در هضم غذا کمک میکند. من به همه شماها توصیه میکنم که در کنار هر غذایی که میخورید یک کاسه ماست و خیار هم بگذارید، مخصوصا اگر ماست و خیار با ریحان، سوسنبر، نعنا و گیاهان عطری دیگر ترکیب شده باشد، این ماست و خیار به ظاهر بیکفایت، کفایت تنظیم و راحتی کار معده را انجام میدهد، اگر به معده فشار غیر لازم وارد نکنیم آسایش و آرامش خواهیم داشت. یادمان باشد که هر انسانی،مخصوصا در عصر ماشین و غلبه رفاه و امکانات به آرامش روانی احتیاج دارد، با خوردن غذای خوب این آسایش و آرامش خاطر فراهم میشود، آب و هوا در انتخاب غذا نقش دارد ولی از همه مهمتر انتخاب غذا و پاسخ به نیاز بدن انسان است.
منبع: اقتصاد سبز
کد خبر 23076
نظر شما