یکی از مسئولان سابق و بازنشسته وزارت جهاد سازندگی ضمن انتقاد از ادغام این وزارتخانه با وزارت کشاورزی گفت: دلایل این ادغام، بیشتر سیاسی بود تا کارشناسی و عدهای بهدنبال آن بودند که جهاد بهعنوان نهاد انقلابی حذف شود.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، محسن مشفق یکی از مسئولان سابق و بازنشسته وزارت جهاد سازندگی است که مدتها در دوران جنگ تحمیلی نیز در جبهه حضور داشت. بهمناسبت هفته دفاع مقدس بهسراغ این جانباز جنگ تحمیلی و استاد اقتصاد رفتیم تا در مورد عملکرد جهاد سازندگی و تبعات ادغام وزارت جهاد سازندگی و وزارت کشاورزی با وی گفتوگو کنیم:
تسنیم: آقای دکتر! همانطور که میدانید چند سال پیش فعالیتهای جهاد سازندگی با وزارت کشاورزی ادغام شد، شما بهعنوان یکی از فعالان در عرصه جهاد سازندگی آیا موافق با ادغام این وزارتخانه ها با یکدیگر بودید؟
همانگونه که مستحضرید جهاد سازندگی افزون بر حوزههای دام و منابع طبیعی، بحث عمران و توسعه روستایی را نیز دنبال میکرد و به مرحله جدیدی رسیده بود که در حال بازنگری در استراتژیها و الگوهای توسعه روستایی و بهینه نمودن آن بود که این شروع با ادغامی که صورت گرفت، عقیم ماند. دوم، توسعه روستایی بهصورت مجموعه فعالیتهای منسجم و یکپارچه دنبال میشد که با واگذاری آن به سایر وزارتخانهها این هماهنگی و یکپارچگی از دست رفت. سوم، جهاد وارد مقولهای از سیستم اداری شد که دارای بوروکراسی شدید و دست و پاگیر اداری بوده و با روحیات و کار جهادی هماهنگی نداشت.
تسنیم: کدام دلایل و مبانی نظری یا تحقیقات کارشناسی منجر به ادغام شد؟
برای ادغام وزارتخانههای کشاورزی و جهاد سازندگی عمده دلایل طرح شده عبارت بودند از: صرفهجویی در هزینهها؛واگذاری برخی از وظایف به بخشهای غیر دولتی؛یکپارچگی و انسجام در تصمیمسازی، تصمیمگیری، برنامهریزی و اجرا در حوزههای مختلف بخش کشاورزی و منابع طبیعی؛ کوچک سازی در بخش دولت.
تسنیم: شما این دلایل را برای ادغام می پذیرید؟
اگر چه دلایل یاد شده برای ادغام، دلایل منطقی و علمی بوده؛ ولی مدیریت بخشهای کشاورزی و منابع طبیعی در کشورهای مختلف دنیا بر اساس مقتضیات مکانی، زمانی، سهم آن از (GNP)، درصد جمعیت درگیر در این بخشها، سهم جمعیت روستایی و … صورت میپذیرد. کشورهای مختلف نیز سازماندهیهای مختلفی در این حوزهها دارند که بر اساس تحقیقات کارشناسی و مقتضیات طبیعی و کشاورزی خود تصمیمگیریهای خاص دارند. به نظر میرسد در کشور ما برای ادغام انجام شده تحقیقات علمی و کارشناسی کمتری انجام شده بود و شالودهی تصمیمگیری انجام شده چندان علمی نبوده است.
توسعهی روستایی در ایران در وضعیتی قرار داشت که به نظر میرسید تجربهی جهاد سازندگی تا سالهای دیگر میبایستی تداوم مییافت تا جهتگیریهای توسعهای مجموعه اقدامهای جهاد سازندگی تقویت و به سرانجام برسد.
تسنیم: چه کسانی و با چه دیدگاهی طرح ادغام جهاد را مطرح کردند؟
بیشتر فکر میکنم دلایل این ادغام، سیاسی بود تا کارشناسی. عدهای به دنبال آن بودند که جهاد به عنوان نهاد انقلابی حذف شود؛ از این رو چنین کاری انجام دادند.
تسنیم: شما به عنوان یکی از مخالفان جدی، چه آسیبهایی را نتیجهی این ادغام غیرکارشناسی میدانید؟
آسیبهای ادغام را میتوان موارد زیر عنوان نمود: اول. کم رنگ شدن بحث توسعهی روستایی و از بین رفتن انسجام، یکپارچگی و دیدگاه سیستمی در حوزهی توسعهی روستایی؛دوم. کاهش نقش جهاد سازندگی به عنوان نهاد برنامهریز در مواقع بروز بحران و مدیریت بحران (در مواقع زلزله، خشکسالی و … در روستاها) (تجربهی زلزله بم و نوع مدیریت بحران در مناطق روستایی و مسایل و مشکلات مربوط، نمونهیبارز این امر بود.)؛ سوم. ورود جهاد سازندگی به نظام بروکراسی به معنای کاغذ بازی و ... ؛ چهارم. تخصصی کردن وزارتخانه در یک بعد (کشاورزی)و به فراموشی سپردن ابعاد دیگر توسعه از جمله توسعهی روستایی؛ پنجم. ورود جهاد سازندگی به کشمکشهای جدید که هنوز هم در وزارتخانه بخش عمدهای از انرژی نیروها را میگیرد؛ ششم. کاهش عوامل و عناصر تأثیرگذار مثبت فرهنگ و مدیریت جهادی، مدیریتی که کارآمدی آن در طول زمان ثابت شده بود.
تسنیم: آیا با این دیدگاه موافق هستید که با ادغام جهاد، روحیهی جهاد و حرکت جهادی در کشور آنگونه که در اوایل انقلاب بود، متوقف شد؟
شاید اگر بگویم کم رنگ شد، درستتر باشد. اما به هر حال در زمینههای مختلف سعی میشود این روحیه و باور در انجام امور نقش مناسبی را ایفا نماید.
تسنیم: پس از گذشت ۳۰ سال از تأسیس جهاد و یک دهه از ادغام جهاد اینک وضعیت جهاد با اهدافی که ابتدا داشت و خدماتی که در سالهای پس از انقلاب به روستاها و مردم ارایه کرده است، چه تفاوتهایی دارد؟
به علت و دلایلی که توضیح داده شد، در حال حاضر شماری از اهداف قبلی جهاد و مأموریتهای آن حذف شده است. مکانیزمهای آن هم دچار گسست گردیده است. چرا که فضای کنونی وزارتخانه و مأموریتهای آن فضایی جدا از فضای سابق جهاد است. به نظر اینجانب آن فضا عامل کلیدی و حرکتهای نیروهای جهادی و خستگی ناپذیری آنها بود اگر چه در دو سال اخیر اقدامهای علمی و کارشناسی متعددی در راستای استفاده از ظرفیتهای فرهنگ و مدیریت جهادی بر اساس مقتضیات کنونی شروع شده است.
علیرغم همهی تلاشها در راستای حفظ روحیهی جهادی و استفاده از تجارب مدیریت جهادی در اجرای برنامهها در جهاد کشاورزی نمیتوان از این امر غافل بود که روحیهی خاص حاکم بر سالهای اولیهی جهاد سازندگی امروزه رو به ضعف گذاشته است. همچنین گسست پیوندهای مباحث توسعهی روستایی و توسعهی کشاورزی و از خارج شدن برخی وظایف از جهاد کشاورزی که به نوعی به حوزهی توسعهی روستایی مربوط میشود موجب گشته تا انسجام و یکپارچگی برنامهها از بین برود.
تسنیم: بیشترین مشکلی که طی این سالها و پس از ادغام جهاد بهوجود آمده، چیست؟
بیشترین مشکل رهایی بحث توسعهی روستایی در مناطق روستایی است. در حقیقت وظیفهی توسعهی روستایی با چند تکه شدن و عدم فکر جدی برای یکپارچه نمودن سیاستگذاریها در حقیقت کمرنگ شده است. روستا و توسعهی روستایی دارای ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و ... است که یک بخش آن کشاورزی است. توسعهی روستایی مقدم بر توسعهی کشاورزی است چرا که بیش از ۷۰ درصد تولید بخش کشاورزی کشور در دست بهرهبردارانی است که روستایی و دارای مسایل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خاصی هستند. به عبارت بهتر حتی برای دست یازیدن به توسعهی کشاورزی و امنیت غذایی، توجه به توسعهی روستایی، انسجام و یکپارچگی در تصمیمسازیها و مدیریت یک الزام و ضرورت است.
مدیریت جهادی که مبتنی بر همدلی، اعتماد، اقناع و مشارکت فعالانهی جهادگران و خصیصههای انسانی نظیر ساده زیستی، تلقی از کار به عنوان تکلیفی الهی بود، پس از ادغام روندی قهقرایی و دستوری یافت و همانند سازمانهای سنتی در ایران کارکردهای خلاق و اثربخش را با پذیرش آمرانه سلسله مراتب ناکارا و پوسیدهی ساختار اداری سنتی از دست داد. امروزه از مدیریت مشارکتی و اقناعی، همدلی و اعتماد متقابل، مشارکت فعالانه و تلقی از کار به عنوان تکلیف الهی و ... فقط در حوزههای خاص و بین برخی افراد مواردی مشاهده میشود و آن هم با روند نزولی ترکیب نیروی انسانی جهادگر روز به روز کم فروغتر و محدودتر میشود. به نظر میرسد فرهنگ و مدیریت جهاد سازندگی که کارآیی و اثربخشی بیبدیلی داشت، کمرنگ شده است و با ساختار موجود امکان احیای آن اگرچه مشکل است ولی با مستندسازی، پژوهشهای روشمند و بازآفرینی فرهنگ و مدیریت جهادی امکانپذیر میباشد. بازآفرینی فرهنگ جهادی و ترویج آن به شکل گسترده و همهگیر نیازمند حرکتهای جدیتری است.
تسنیم: پیشنهاد شما برای احیا و توسعهی فرهنگ جهادی در جامعه به خصوص در بین جوانان چیست و چگونه میتوان جهاد را مجدد همگانی نمود؟
امام خمینی(ره) بر مبنای تفکر استراتژیک، بین تهدیدها و فرصتها با رویکردی مدبرانه و دقیق از یک طرف و توانمندیها و قابلیتها، از سوی دیگر با دو جهتگیری بنیادین یعنی قابلیتسازی و فرصتسازی، تعاملی پویا و نهادی هم در تئوری و هم در فرآیندها و فعالیتها پدیدار نمود. این پدیداری خلاقانه، بدیع، مشروعیتساز، کارآمد و اثربخش شد.
از یک طرف جامعهی روستایی به علت عقب ماندگی تاریخی و نفوذ ضد انقلاب با تهدیدی جدی برای انقلاب تبدیل شده بود و از طرف دیگر انقلاب اسلامی جان تازهای به جوانان جهت خدمت بخشیده بود، امام خمینی(ره) با هدف قرار دادن جامعهی روستایی و ایجاد نهاد جهاد سازندگی بر مبنای اندیشهی استراتژیکی خلاقانه، آگاهانه، آیندهنگر و آینده ساز تهدیدهای جامعهی روستایی را تبدیل به فرصت و قابلیتها را تبدیل به جهاد سازندگی نمودند و استراتژی آیندهسازی را ارائه نمودند. تبدیل جوانان روستایی به بهترین نیروهای انسانی نهادهای انقلاب به خصوص جهاد سازندگی، سپاه پاسداران و بسیجیان جان بر کف از یک طرف و آبادانی روستاها و اجرای بیش از ۱۵۰ هزار پروژهی عمرانی فقط در طول ۵ سال اول تشکیل جهاد سازندگی، حضور و مشارکت فعال در دفاع مقدس بخشی از نتایج بودند. ایجاد خودکفایی در بسیاری از محصولات نیز از دیگر دستآوردهای جهاد بود که در چند سال اخیر در ادبیات توسعهای و مدیریتی جهان نضج یافته است.
به نظر میرسد، بر مبنای تفکری استراتژیک باید به بازنگری و تحلیل تهدیدها و فرصتها از یک طرف و قابلیتها و توانمندیها از طرف دیگر در جامعهی روستایی پرداخته شود و نهاد نوینی ایجاد گردد. نهاد نوینی که شالودهی آن بازآفرینی فرهنگ و مدیریت جهادی میباشد. آشنایی جوانان در محیطهای آموزشی و دانشگاهی از راههای مختلف، برگزاری اردوهای جهادی در مناطق روستایی با مشارکت دانشآموزان و دانشجویان میتواند به آشنایی بیشتر با این حرکت انجامیده و از سوی دیگر محافل علمی و پژوهشی را برای به چالش کشیدن نقایص مدیریت در دستگاههای اجرایی و تعمق در تجارب موفق مدیریت جهادی تهییج نماید.
تسنیم: آیا فکر میکنید جهاد سازندگی در بعد علوم انسانی تئوری یا تجربه یا یافتهی خاصی که در علم مدیریت امروزی جدید باشد در درون خود دارد یا تکرار راههای رفتهی مدیریت در کشورهای پیشرفتهی صنعتی است؟
به نظر میرسد اصول و محتوای تئوریهای توسعهی مشارکتی، نظریات نهادگرایی نوین، نظریهی سازمانهای یادگیرنده و یاد دهنده، نظریهی توسعهی محلی و گذار جهتگیری نظری از مدیریت استراتژیک به تفکر استراتژیک که همه در سالهای گذشته پدیدار شده و گسترش یافتهاند، در اندیشه و فرهنگ جهادی در ۳۰ سال پیش متبلور یافته بودند. همچنین سرزمینگرایی به جای کارکردگرایی، مردمگرایی در مقابل نوسازی استاندارد، پایداری انسانی در مقابل رشد اقتصادی که از اصول تئوری توسعهی گزینهای هستند همه در اندیشه و فرهنگ جهاد سازندگی نهادینه شده بودند. از این رو مدیریت جهادی در بطن خود نه تنها بیشتر عناصر علم مدیریت امروزی را دارا بوده، بلکه عناصر دیگری منبعث از تعالیم دین اسلام را نیز شامل شده است. مانند تلقی کار به مثابه تکلیف، ایثار، روحیهی شهادت و ...
به نظر میرسد یکی از راهحلهای خروج از بحران سرمایهداری و شرایط رکود جهانی و شاید تنها راهحل همانا در تلقی از کار به مثابه تکلیف الهی نهفته است.
کد خبر 25390
نظر شما