پريسا امام ورديلو: «باز هم سلام»؛ شعار جديد بهروز فروتن براي نام جديد محصولاتش با برند بهرنگ است. وي كه سالها با برند بهروز در صنايع غذايي ايران شناخته شده است، با فروش امتياز بهروز و پيامدهاي ناشي از آن، به فكر بنا نهادن نامي جديد با فرمولي متفاوت افتاد و شعار مذكور را براي آن انتخاب كرد تا از اين طريق مخاطب را متوجه اين هماني كرده و با اين شعار مصرفكننده را متوجه كند كه محصولي زاده بهروز را مصرف ميكند. چرا كه «بهروز» با شعار «دوست من سلام» توليد ميشد و امروز «بهرنگ» آمده تا جاي آن را بگيرد. بهروز فروتن كه تجربه بيش از دو نسل توليد در صنايع غذايي ايران را دارد همچنان با انرژي بالا و اميدوار به آينده نگاه ميكند و اهداف بزرگي در سر دارد.
صنايع غذايي در ايران بيش از هر صنعت ديگري تعدد توليدكننده دارد و اين تعدد كار برند شدن را با دشواري مواجه ميكند؛ اول اينكه بفرماييد جايگاه عددي صنايع غذايي در ميان ساير صنايع داخلي كجاست و ديگر اينكه برنامه شما براي اينكه بهرنگ را در رده برندهاي برتر مطرح كنيد، چيست؟
ما در ايران حدود ۷۰هزار واحد صنعتي داريم كه ۱۰ تا ۱۲هزار واحد آن را صنايع غذايي تشكيل ميدهند. به عبارتي يكهفتم صنايع كشور توليدكنندگان صنايع غذايي هستند اما در ايران كل صنعت مظلوم است و صنايع غذايي از همه صنايع مظلومتر. در صنايع غذايي سرمايهگذاري از پايين به بالا مقدور است و اتفاق ميافتد. در زمان انقلاب توليدكننده صنايع غذايي حدود ۶۰۰واحد بودند كه الان به حدود ۱۲هزار واحد رسيدهاند. محصولات كشاورزي نيز در ابتداي انقلاب ۲۵ميليون تن بود و امروز بيش از ۱۰۰ميليون تن است. در رابطه با برند شدن در ميان اين تعداد صنعتگر، قطعا بايد تلاش بيشتري داشت ولي ماهيت صنعت غذا اين است. بهترينها زماني برند ميشوند كه كيفيت ماندگار داشته باشد. نامگذاري خوب، شكل و ظاهر مناسب، نوع بستهبندي، نحوه تبليغات و معرفي محصول در برند شدن تاثير دارند اما تنها يك عامل از مصرفكننده مشتري وفادار ميسازد و آن كيفيت است. من با شعار «باز هم سلام» ميخواهم بگويم من از اين صنعت بدم نيامده و برگشتهام كه بمانم. كلا شعار «دوست من سلام» و «باز هم سلام» از دوران تدريس من آمده. زماني كه معلم بودم به كلاس ميرفتم و ميگفتم بچهها سلام. ضمن اينكه من تجربه «بهروز» را دارم و «بهرنگ را» هم به سمت برند شدن ميبرم و درس اول نيز كيفيت است.
اما توليدكنندگان ايراني به هر دليلي معمولا پايبند به كيفيت اوليه نيستند و به مرور زمان طعم محصول را تغيير ميدهند. شايد اين تغيير صرفا تنزل نباشد اما با شناخت مصرفكننده مغاير است.
ما در ايران حدود 70هزار واحد صنعتي داريم كه 10 تا 12هزار واحد آن را صنايع غذايي تشكيل ميدهند. به عبارتي يكهفتم صنايع كشور توليدكنندگان صنايع غذايي هستند اما در ايران كل صنعت مظلوم است و صنايع غذايي از همه صنايع مظلومتر.
توليدكنندهاي كه به كيفيت توجه نداشته باشد و با جذب مشتري به فكر جذب سود بيشتر بيفتد،شايد ظاهرا و در كوتاهمدت موفق باشد اما براي هميشه نابود است. گاهي كيفيت افت ميكند اما از اراده و كنترل توليدكننده خارج است. مثلا توليدكنندهاي براي توليد كنسرو لوبيا از لوبياي مرغوب استفاده ميكند اما ممكن است يك سال كشت لوبيا چندان خوب نبوده اما توليدكننده ميتواند با فرمولاسيون خوب، كيفيت را بالا نگه دارد. در اين صورت افت كيفيت دايمي نيست و مشتري هم متوجه ميشود كه اين يك اتفاق است. به هرحال يك توليدكننده و صنعتگر واقعي و هر فعال ديگري در اجتماع بايد با يك ويژگي جامعه را به تعالي برساند و آن اخلاق حرفهاي است. ما بايد مانند يك مادر عمل كنيم. در اين صورت ميتوانيم از افت كيفيت و پيشرفت مصون باشيم.
اشاراتي به عوامل برند شدن داشتيد. لطفا اين موضوع را بويژه در صنايع غذايي دقيقتر توصيف كنيد.
برند شدن اگر علمي باشد چندان دشوار نيست. اول انديشه است كه بايد منجر به توليد، اخلاق و كيفيت شود. سپس نوع آگاهي دادن است. تبليغات بايد در جهت اطلاعرساني باشد و به مخاطب براي يك انتخاب بهتر كمك كند. تبليغ درست هم در صورت كيفيت بالا مقدور است. كالا بايد به ضيافت چشم بيايد. بستهبندي در صنايع غذايي مانند آب براي ماهي است. علم بستهبندي نيز يك علم بهروز است. بستهبندي براي صنايع غذايي مانند آب براي ماهي است. ما در ايران مواد و منابع باكيفيتي مثل دانش فني، منابع غذايي، افتخارات علمي و غيره و حاصل همه اينها در يك بستهبندي مناسب قابل عرضه است. به يك معنا كالا بايد با شأن مناسب به ضيافت مشتري برود.
كيفيت از منظر شما چگونه محقق ميشود؟
براي اين كار نياز به مسئول فني است. ضمن اينكه هر خط توليد بايد يك مسئول فني داشته باشد. ترشي، مربا و هر يك از انواع كنسرو و هر محصول ديگري بايد يك مسئول فني داشته باشد. در غير اين صورت كار كردن مثل رانندگي بدون گواهينامه است. ضمن اينكه فرمول نيز محرمانه است.
وضع منابع طبيعي پاسخگوي نياز توليدكنندگان و مصرفكنندگان است؟
بله صددرصد. در سال ۱۴۰۴ بايد بيش از ۲۰۰۰ميليون تن محصول كشاورزي جذب صنايع تبديلي شود و معني اين حرف آن است كه ظرفيتهاي توليد بايد بالاتر برود. در دنيا مازاد تازهخوري جذب صنعت غذا ميشود و ما نيز بايد مازاد را جذب كنيم ولي در ايران نظام كشت و برنامه بهبود توليد و زراعت وجود ندارد و پا در كفش هم ميكنيم. بستهبندي ضعيف است. تاريخ كشت محصول با تاريخ درج شده روي بستهبندي همخوان نيست. فرهنگ توليد ضعيف است. ضمن اينكه هيچ كشوري پيشرفت نميكند مگر به پشتوانه صنايع غذايي و كشاورزي. ما در ايران از يكسوم ظرفيت كشاورزي استفاده ميكنيم. تحريم براي صنايع غذايي ايران يك فرصت بود و ما اين امكان را داريم كه به مازاد توليد برسيم. آمار توليد نشانه علم اجتماع است.
يعني شما آينده روشني براي صنايع غذايي پيشبيني ميكنيد؟
بله ما از صفر تا صد الان در نقطه۵ هستيم و هنوز پتانسلهاي بكري در توليد و فرآوري زعفران، حبوبات، پرورش ماهي و ساير صنايع داريم. هنوز جاي زيادي براي نوآوري وجود دارد. توليد ذوق، هنر و عشق است.
منبع: فضای کسب و کار
کد خبر 25590
نظر شما