آقای مختارعلی عباسی رئیس مرکز اصلاح نژاد دام و بهبود تولیدات دامی معاونت امور تولیدات دامی وزارت جهاد کشاورزی مصاحبه ای با پایگاه خبری اقتصاد غذا «فودپرس» به عنوان یکی از رسانه های تخصصی صنعت غذا انجام داده اند که می توان آن را به اولین واکنش مسئولین محترم وزارت جهاد سازندگی به اعتراضات متواتر و مستند صنایع لبنی به صادرات شیرخشک دانست. واکنشی که اگرچه اولین توضیحات مسئولان وزارت جهاد با یک رسانه درباره صادرات شیرخشک است اما دلیل و بینه محکمی در دفاع از تصمیم به شفاف سازی مشکلات و تبعات صادرات شیرخشک در آن مشاهده نمی شود.
آنچه در پی می آید نقدی است بر مواضع آقای عباسی که از متولیان سهمیه بندی صادرات شیرخشک هستند.
1. اولین نقد این است که وقتی وزارت جهاد در ذیل معاونت توسعه صنایع تبدیلی؛ دفتر توسعه صادرات، دفتر امور صنایع کشاورزی و دفتر توزیع و تنظیم بازار و ذخایر راهبردی، دارد چرا معاونت امور دام وزارت جهاد کشاورزی و رئیس مرکز اصلاح نژاد دام و بهبود دامی، باید متولی سهمیه بندی صادرات شیرخشک باشد؟ پاسخ به این سوال از این جهت اهمیت دارد که میزان تخصص گرایی در در اتخاذ تصمیمات را برای مخاطب آشکار کند.
2. آقای عباسی فرموده اند:« از دو سال قبل صادرات شیرخشک ممنوع بود ولی صادرات انواع محصولات لبنی آزاد بود. بپذیریم که شیر خشک هم یک محصول لبنی است و تعداد حدود 36 کارخانه شیرخشک در کشور داریم که محصولشان فقط شیرخشک است و باید بتوانند محصولشان را بفروشند.»
خدمت آقای عباسی باید یادآور شد که شیر خشک صرفا یک محصول لبنی مانند سایر محصولات لبنی نیست بلکه در صنعت لبنیات از شیر خشک به عنوان «ماده اولیه» یاد می شود. در واقع اصرار ایشان وسایر مسئولان جهاد بر صادرات شیرخشک به معنی اصرار آنها بر صادرات ماده اولیه صنعت است. در حقیقت صادرات شیر خشک در قیاس با صادرات سایر محصولات لبنی ارزش افزوده قابل ملاحظه ای ندارد.
نکته دیگر در همین رابطه اینکه کل تعداد واحدهای فعال شیرخشک 36 واحد است که از این تعداد بیش از 20 واحد خطوط شیرخشکی است که در کارخانه های لبنی مستقر است. یعنی کارخانه های لبنی در کنار خطوط محصولات اصلی خود، خط شیرخشک نیز دارند تا شیر دریافتی مازاد خود را خشک کنند.
3.. در همه جای دنیا خطوط شیرخشک در کنار واحدهای تولید لبنیات و نه به عنوان خطوطی جداگانه راه اندازی می شوند تا جذب کننده مازاد شیر خشک کارخانه ها باشند. درحالی که در چند سال اخیر سیاست گذاری اشتباه در صدور مجوز ایجاد خطوط شیرخشک به عنوان واحدهایی مستقل، باعث شده تا بازار شیرخام با تقاضای کاذب مواجه شده و در نتیجه آن قیمت شیرخام تحریک شود. بخشی از مشکلی که امروز از آن به عنوان گران شدن لبنیات یاد می شود ناشی از همین سیاست است.
4. برای ایجاد یک واحد شیرخشک با تجهیزات ساخت داخل با جذب 200 تن شیر، قریب به 20 میلیارد تومان سرمایه لازم است که منجر به اشتغال 10 نفر می شود و برای ایجاد یک کارخانه لبنی با ظرفیت جذب 200 تن قریب 50 میلیارد تومان سرمایه لازم است که به ایجاد 200 نفر شغل می انجامد. در یک کیلو شیر خشک حداکثر ارزش افزوده 20 سنت است و میانگین ارزش افزوده در صادرات محصولات لبنی قریب 75 سنت است. مقایسه این اعداد و ارز آوری و ارزش افزوده محصولات لبنی و شیر خشک و نتایج حاصل از آن را به آقای عباسی و مسئولین محترم وزارت جهاد می سپاریم.
5. مهمترین نقد به سخنان آقای عباسی این است که صادرات شیرخشک همانطور که عنوان شد، به معنی فروش ماده اولیه است. آقای عباسی هم میدانند که در دوسال گذشته که صادرات شیرخشک ممنوع بود و در همین چند ماه که صادرات شیرخشک به میزان محدودی آزاد شده، قاچاق شیرخشک پایان نیافته است. از آقای عباسی می پرسم که آیا نمی دانند که هدف شیرخشک هایی که صادر می شود یا قاچاق می شود همان بازارهای هدف صادرات محصولات لبنی است؟ آیا نمی دانند که کارخانه های لبنی عراقی و پاکستانی مشتری اصلی شیرخشک ایران هستند؟ آیا نمی دانند که همین کشورها تعرفه محصولات لبنی ایرانی را به شکل چشمگیری افزایش داده اند اما تعرفه واردات شیرخشک ایران را صفر کرده اند؟ آیا نمی دانند که شرکت های لبنی که صادرکننده محصولات لبنی هستند، برای گرفتن سهم از بازار کشورهای هدف چه میزان سرمایه گذاری کرده اند؟ و حالا با یک تصمیم که ناشی از سیاست گذاری های غلط قبلی وزارت خانه است، همه این سرمایه گذاری ها و همه این تلاش ها برای گرفتن سهم از بازار کشورهای هدف و ورود ارز صادرات به کشور در لبه پرتگاه نابودی قرار گرفته است؟
6. جهت اطلاع آقای عباسی باید عرض شود که آنچه از آن به عنوان مازاد شیر خشک یاد می کنند نه مازاد شیر خشک که مازاد ناشی از شیری است که در سبد خانوارهای فقیر و دهک های کم برخوردار قرار نگرفته است.
توضیح اینکه وقتی سرانه مصرف لبنیات در ایران خوشبینانه 80 کیلو برای هر فرد در سال است و وقتی این میزان از سرانه مصرف با استاندارد 160 کیلو در جهان و 120 کیلو در سند چشم انداز فاصله دارد، این بدان معنی است که 4 دهک کم درآمد نتوانسته اند شیر و محصولات لبنی را در سبد خانوار خود داشته باشند. در حقیقت این سهم دهک های فقیر جامعه است که تبدیل به شیرخشک شده و وزارت جهاد اصرار بر صادرات آن دارد! در حقیقت مسئولان وزارت جهاد که طبق برنامه چهارم، پنجم و ششم توسعه موظف اند برای افزایش سرانه مصرف هزینه کنند و مطابق این برنامه منابع این هزینه هم مشخص شده، بجای برنامه ریزی بر روی افزایش سرانه مصرف و حمایت از دهک های کم برخوردار، ترجیح داده اند صورت مساله را پاک کنند و سهم دهک های محروم را به خطوط شیر خشک راهی کنند!
7. در ادامه نقد فوق جای اشاره به این نکته باقی است که ضریب تبدیل شیر به شیر خشک 12 به 1 است. یعنی برای تولید 1 کیلو شیرخشک، 12 کیلو شیر استفاده می شود در حالی که در سایر محصولات لبنی این ضریب 5 به 1 یا کمتر است. وقتی برای تولید شیرخام یارانه به نهاده های دامی اختصاص می یابد (که این هم خود محل اشکال بوده و از نتایج مصیبت بار آن اخلال در نظام عرضه و تقاست) صادرات هر ده هزار تن شیر خشک به معنی خروج بیش از 27 میلیون دلار یارانه ای است که قرار است بر سر سفره مصرف کننده ایرانی بنشیند اما راهی سفره مصرف کننده خارجی می شود. شاید آقای عباسی بپرسندکه برای سایر محصولات لبنی نیز همین انتقاد وارد است. ضمن تاکید بر ضرورت عدم اختصاص یارانه به هر بخش از زنجیره صنعت، باید تاکید کرد که اولا برای سایر محصولات لبنی ضریب تبدیل شیر به محصولات بسیار کمتر از ضریب شیرخشک است و ثانیا برخلاف شیر خشک سایر محصولات لبنی، ماده اولیه نیستند و فروش آنها به معنی فروش ماده اولیه نیست و ثالثا سایر محصولات لبنی همانطور که در بندهای ابتدایی اشاره شد، حجم اشتغال و ارزش افزوده به مراتب بیشتری را در کشور ایجاد می کنند.
8. اقای عباسی به امضای تشکل های لبنی برای سهمیه بندی صادرات شیر خشک از جمله انجمن صنایع فرآورده های لبنی اشاره کرده اند. به نظر می رسد رئیس مرکز اصلاح نژاد دام برخی از مباحث و مواضع را فراموش کرده اند که لازم است در این رابطه یادآوری هایی صورت گیرد.
موضع اصولی انجمن صنایع فرآورده های لبنی مخالفت با صادرات شیرخشک است. بخشی از دلایل این مخالفت در سطور بالا مورد اشاره قرار گرفت. اما در عین حال همانطور که آقای عباسی هم اشاره کرده اند با توجه به فشار اقتصادی بر کارخانه های شیرخشک که بخشی از آنها اعضای انجمن صنایع لبنی نیز هستند، انجمن مشروط به اعمال برخی ملاحظات با صادرات 10 هزار تن شیرخشک موافقت کرد. امضای انجمن بر صادرات 10 هزارتن شیر خشک بوده و نه ادامه آن! توجه داشته باشید که موافقت با صادرات شیر خشک به میزان ده هزارتن از سوی انجمن در فصل پرشیری انجام شد که نمیتوانست به تعادل قیمت شیرخام ضربه بزند اما هم اکنون با ورود به فصل گرما و کاهش تولید شیر، علاوه بر افزایش قیمت هرساله شیرخام در فصل گرما، با افزایش تقاضا به دلیل صادرات شیر خشک نیز مواجه هستیم. آیا آقای عباسی انکار میکنند که عواملی از این دست است که هزینه تولید را برای مصرف داخلی بالا برده است؟ و آنچه از آن به عنوان گرانی محصولات لبنی برای خانوارهای ایرانی یاد میشود معلول سیاست گذاری اشتباه وزارت جهاد در افراط در حمایت از افزایش قیمت شیرخام با سیاست هایی از جمله توسعه کارگاه های شیرخشک کنی و صادرات شیرخشک است؟
9. از آنچه تا به حال گفته شد به این نتیجه می رسیم که موافقت انجمن با 10 هزار تن صادرات محصولات لبنی بوده و برخلاف آنچه آقای عباسی اصرار دارند نشان بدهند صورت جلسه دیگری را در این رابطه امضا نکرده است. در حقیقت تاکید این جمله آقای عباسی که فرموده اند: « نمایندگان خودشان در تشکل ها لیست ها و صورتجلسات را تایید و امضا می کنند» خلاف واقع است و انجمن صنایع فرآوده های لبنی علی رغم انتقاد نسبت به سهمیه بندی تنها به دلیل رعایت وضعیت تولیدکنندگان شیرخشک ذیل سهمیه بندی ده هزار تن را امضا کرده است. آن امضا هم آنچنان که آقای عباسی میدانند مشروط به راستی آزمایی بوده و این راستی آزمایی هم نه به روش شمارش آرا بلکه بر اساس اسناد و مدارک مثبه قابل ارائه به سازمان های مالیاتی و اخذ چک مابه التفاوت بوده است تا در صورتی که اظهار خلاف از سوی تولیدکنندگگان شیرخشک صورت گرفت، قابل پیگیری باشد که متاسفانه هیچکدام از این شروط رعایت نشده است.
علاوه بر این دلیل مخالفت با سهمه بندی صادرات بیش از هر دلیل دیگری، فساد زاد بودن سهمیه بندی است. یعنی اصرار وزارت جهاد منجر شده تا بازاری پنهان از خرید و فروش سهمیه ایجاد شود.
دلیل دیگر برای مخالفت با سهیمه بندی هجوم صادرکنندگان ایرانی به بازار منطقه است که منجر به کاهش قیمت شیرخشک ایران به زیر قیمت جهانی شود. یعنی در حالی که قیمت شیرخشک در منطقه بیش از 2 دلار برای هر کیلو است، قیمت شیر خشک ایران به زیر 1.6 دلار افت کرده است. برای حل این مشکل انجمن ما پیشنهاد داده بود که وزارت جهاد از طریق دفتر توسعه صادرات، به ایجاد هماهنگی میان متقاضایان صادرات بپردازد که مثل همه دیگر پیشنهادات ناشنیده ماند و البته از نظر وزارت جهاد مرکز اصلاح نژاد دام ذی صلاح تر از دفتر توسعه صادرات آن وزارت خانه برای اظهار نظر درباره صادرات شناخته شد!
10. آقای عباسی عنوان داشته اند: « توان صادرات محصولات لبنی محدود است و اگر می توانستیم صادرات داشته باشیم که نباید ذخیره شیرخشک ما به 50 هزار تن می رسید. الان ما کاری کردیم که مسیر صادرات باز شود و دیگر کسی نمی تواند بگوید که ما فقط توان صادرات داریم و بقیه نمی توانند. این تجربه نشان داد که بقیه هم می توانند صادرکننده باشند.» و در ادامه اظهار می کنند که از سهمیه اول ده هزار تن که انجمن نیز با آن موافق بود، 7800 تن صادر شده است. جای تعجب است که کسانی که به قول آقای عباسی توان صادرات داشتند! چگونه نتوانسته اند همان سهمیه اولیه ده هزار تن را صادر کنند و مسئولان مجبور به تمدید فرصت صادرات آن شدند؟ آیا جز این است که افزایش مازاد شیر خشک به دلیل مابه التفاوت قیمت شیر خشک در بازار داخلی و خارجی است؟ و این افزایش ظرف تنها چند ماه، زمانی اتفاق افتاد که مجوز صادرات شیرخشک صادر شد و خطوط شیرخشک به طمع فروش در بازار خارجی شروع به جذب شیری کردند که سهم دهک های پائین جامعه بود؟ آیا آقای عباسی این احتمال را نمیدهند که تصمیمی که اتخاذ کرده اند منجر به رویه ای ناثواب شود که هربار خطوط شیر خشک به جای تبدیل شیر به فرآورده های لبنی، به ایجاد مازاد در انبارهای خود روی بیاورند و هربار به بهانه مازاد بودن شیرخشک به دنبال صدور محصولی باشند که از اساس منجر به تخریب بازار صادرات محصولات لبنی در کشورهای هدف می شود؟ به آقای عباسی پیشنهاد میکنیم که برای واقعی شدن بازار و سنجش توان صادرات و همینطور جلوگیری از خروج یارانه دهک های پائین جامعه، بر صادرات شیرخشک عوارض صادراتی وضع کنند تا عیار استدلال ایشان در دفاع از صادرات شیرخشک معلوم شود.
11. عنوان داشته اند که: « واقعیت این است که صادرات شیرخشک سود خوبی داشت و بیم آن می رفت که در صورت عدم سهمیه بندی این سود فقط به جیب یکی دو نفر برود و دولت متهم شود که با بی تدبیری باعث ایجاد رانت برای افراد خاص شده است و ما چون چنین نیتی نداشتیم و تمایل ما این بود که جذب شیرخام و کاهش موجودی شیر خشک در سراسر کشور و به صورت متوازن انجام شود بحث سهمیه بندی در کارگروه رصد و پایش لبنیات مطرح و مقرر شد با توجه به موجودی شیرخشک کارخانجات تعیین شود.» سوالی که باید از اقای عباسی پرسید این است که آیا زمانی که به گفته خودتان تنها 7800 تن شیرخشک صادر شده، اهداف شما از سهمیه بندی محقق شده است؟ آیا خبرهایی که در تنها در یک ماه گذشته درباره توقیف محموله های قاچاق شیرخشک منتشر شده است در تجدید نظر برای سهمیه بندی تاثیری نداشته است؟ آیا امروز که بازار فروش سهمیه شیرخشک داغ است، توانسته اید از ایجاد رانت و فساد و سودجویی جلوگیری کنید؟ براستی اخلال در نظام بازار چه سودی برای سیاستگذاران و تصمیم سازان دارد که به بازار اجازه نمیدهید بدون دخالت شان صادرکنندگان واقعی که با شرایط تحریم ارزآوری برای کشور دارند، بتوانند بصورت حرفه ای توان خود را مصروف توسعه صادرات کشور کنند؟ ایا بهتر نیست اگر تمایل به حمایت از بخشی از زنجیره دارید به جای دخالت در بازار و ایجاد سهمه بندی های فسادزاد، حمایت خود را به نحوی دیگر و بطور شفاف به واحدهای تولیدی اختصاص دهید؟
12. اقای عباسی در مصاحبه خود از پاسخ درباره لزوم تخصص در امر صادرات شانه خالی کرده اند و به مصوبه ارجاع داده اند . احتمال میرود ایشان فراموش کرده اند که انجمن صنایع فرآورده های لبنی اصرار داشت حالا که وزارت جهاد علی رغم ادله متقن و استدلالات محکم در نقد سهمیه بندی بر انجام آن اصرار دارد، دست کم برای جبران آفات مضرات آن ضریبی را برای سابقه صادراتی در نظر بگیرد که در نتیجه اعمال این ضریب، از تخریب بازار صادرات کالاهای لبنی جلوگیری شود. اما متاسفانه این پیشنهاد هم راهی به عزم آقای عباسی پیدا نکرد تا در نهایت شیرخشک ایران علاوه بر اینکه بیش از صادرات، قاچاق شود، قیمت آن هم تنزل پیدا کند.
13. اقای عباسی عنوان داشته اند: « درستش را بخواهید این سهمیه صادراتی حق صنایع صرفا شیرخشکی بود. چون بقیه کارخانجات لبنی می توانند انواع محصولات لبنی را در داخل و خارج بفروشند و همه چی دارند. اما انبار شدن شیرخشک ها، مشکل کارخانجات شیرخشک بود. من اگر در تنظیم بازار کاره ای بودم صادرات را فقط برای صنایع پودری مصوب می کردم.» آقای عباسی شما که در بخش دیگری از همین مصاحبه فرموده اید شیرخشک های مازاد عموما شیرخشک های کارمزدی کارخانه های لبنی است، چگونه میفرمائید صادرات شیرخشک حق تنها کارخانه های شیرخشک بوده است؟
14. آقای عباسی خواسته یا ناخواسته عنوان داشته اند که: «دیدگاه معاونت تولیدات امور دامی وزارت جهاد کشاورزی این است که شیرخام دامدار باید در یک حالت روان و بدون مشکل جذب شود.» عرض ما با اقای عباسی همین جاست که شیر خام از نظر ایشان و دوستان وزارت جهاد باید به هر طریقی و با هر قیمتی و در هر شرایطی جذب شود ولی اگر بازار صادرات محصولات لبنی تخریب شد، ایرادی ندارد. اگر یارانه دهک های محروم خارج شد، ایرادی ندارد، اگر قیمت شیر برای مصرف کننده بالا رفت ایراد ندارد چون در نهایت این تولید کننده محصولات لبنی است که مورد اتهام قرار می گیرد. آقای عباسی و دوستان ایشان در معاونت جهاد نباید فراموش کنند که حمایت از دامدار باید مشروط به عدم مداخله دولت در نظام بازار و عرضه و تقاضا باشد. اگر گمان میکنید که با سهمیه بندی و فساد قرار است روانی جذب شیر را تضمین کنید، جای درستی را برای مسئولیت در تصمیم گیری برای منافع کشور انتخاب نکرده اید.
15. اقای عباسی فرموده اند:« ما توان صادرات محصولات لبنی محدودی داریم. اگر می توانستیم صادرات داشته باشیم که نباید ذخیره شیرخشک ما به 50 هزار تن می رسید.» جهت استحضار اقای عباسی عرض میشود که در هنگام تصمیم به صادرات شیرخشک حداکثر 35 هزار تن بود که «حداقل» 15 هزار تن آن باید برای ذخایر استراتژیک حفظ می شد. درست از زمانی که مسئولین محترم وزارت جهاد تصمیم به سهمیه بندی صادراتی گرفتند، بود که بازار همزمان با فصل پرشیری دام ها تحریک شد تا ظرف چند ماه ذخایر به 50 هزار تن برسد. گذشته از این زمانی که شما راه را برای صادرات ماده اولیه ای چون شیرخشک به بازارهای هدف باز می کنید، ایا توقع دارید توان صادراتی کشور در سایر محصولات لبنی حفظ شود؟ واقعا آقای عباسی از خود پرسیده اند که چرا عراق تعرفه واردات شیرخشک را صفر میکند اما بر محصولات دیگری چون دوغ و ماست و پنیر تعرفه بالا وضع میکند؟ آیا بهتر نبود ارزیابی و راستی آزمایی علاوه بر شمارش انبارها، متکی بر دفاتر قانونی شرکتها و بنگاه ها باشد؟ سوال اساسی تر این است که چرا وارونه جلوه دادن واقعیات برای برخی مسئولان کشور اینقدر راحت است؟
16. آقای عباسی فرموده اند: « واقعیت این است که صنایع لبنی توان جذب این میزان شیرخشک را ندارد. اجازه صادرات برای جلوگیری از خواب سرمایه در انبارهاست زیرا بسیاری از کارخانجات لبنی هم مشکل نقدینگی دارند و توان پرداخت به موقع پول دامداران را ندارند. نمی شود که شرکتهای لبنی هم صادرات کنند و سودش را ببرند و هم در جبهه مخالف باشند و با صادرات مخالفت کنند. اولین حرف ما این است که اگر صادرات شیرخشک بد است شما صادر نکنید. به صراحت می گویم که با توجه به شرایط موجود راهی بجز صادرات شیرخشک وجود ندارد.» به صراحت خدمت آقای عباسی عرض می شود که انجمن صنایع فرآورده های لبنی پیشنهاد خرید شیرخشک مازاد را از طریق تعاونی صنایع فرآورده های لبنی در همان بدو امر ارائه کرد مشروط بر اینکه آنالیز کیفیت شیرخشک توسط فروشنده ارائه شود. علاوه بر این صنایع لبنی قریب 40 درصد ظرفیت ایجاد شده دارند که زیر بار تولید نیست. یعنی ظرفیت اسمی کارخانه های لبنی 16 میلیون تن و ظرفیت واقعی آن قریب به 13 میلیون تن است. کل شیر تولیدی کشور اعم از شیر گوسفند و بز و شتر و گاو، بنا به روایت مرکز آمار 8 میلیون تن و به روایت جهاد 11 میلیون تن است. حاشیه سود دامداری ها به استناد دامداری های حاضر در بورس قریب به 30 درصد و حاشیه سود شرکت های لبنی به استناد اسناد شرکت های لبنی حاضر در بورس 1.5 درصد است. قیمت شیر خام در حال حاضر 2390 تومان است اما کارخانه ها 2700 تومان خریداری می کنند و این درحالی است که در حال حاضر صحبت از شیر خام 3400 تومانی است. طبیعی است که وقتی دوستان وزارت جهاد به هر طریقی اخلال در نظام بازار را به نفع دامدار تمام می کنند کارخانه های لبنی نتوانند از همه ظرفیت خود برای تولید محصولات لبنی استفاده کنند. این اعداد نشان می دهد روندی که آقای عباسی و دوستانشان در وزارت جهاد طی می کنند به این سمت جهت گیری دارد که ظرف سالهای آینده کشور همانند سال های دهه 60 به واردکننده محصولات لبنی تبدیل گردد. در آن زمان اقای عباسی و سایر مسئولان وزارت جهاد می توانند با خیال راحت کل شیر خام را تبدیل به شیر خشک کنند و به کارخانه های نوپای کشورهای منطقه بفروشند و محصولات لبنی مورد نیاز مردم کشور را وارد نمایند! در واقع دوستان وزارت جهاد در حال صادرات شیر خشک نیستند بلکه در حال خشکاندن ریشه صنعت لبنیات اند.
17. قضاوت درباره میزان مسئولیت پذیری و حجم بخشی نگری در میان مسئولان وزارت جهاد را باید در این جملات آقای عباسی دید که فرموده اند: «دیدگاه ما این است که این شیرخشک از کشور خارج شود. حالا خیلی برای ما مهم نیست با چه مکانیسمی صادر شود.»
نظر شما