محمدرضا جمشیدی

اخیراً‌ یکی از پیشکسوتان به‌نام رسانه‌های تخصصی بخش کشاورزی با قلمی توانا و پرمغز مقاله‌ای را منتشر کرد که در آن از نبودن نام وزیر فعلی جهادکشاورزی در فهرست‌‌های متعددی که بر مبنای گمانه‌زنی منتشر و نام وزرای پیشنهادی را مطرح می‌کند، ابراز تعجب کرده بود.
البته از نظر ژورنالیستی پرسشی به‌جا مطرح شده و قطعاً برای افکار عمومی هم باید این پرسش مطرح باشد که چرا کاظم خاوازی وزیری که از سازمان تحقیقات به وزارت رسیده، کارنامه‌ای ارایه نداده تا حداقل رسانه‌ها و افکار عمومی او را در جمع گمانه‌زنی‌های خود قرار دهند؟!
نیم‌نگاهی به کارنامه 15 ماهه گذشته وزارت جهادکشاورزی شاید پاسخ این پرسش را بدهد.
در این‌که انصافاً خاوازی در شرایطی وزارت جهادکشاورزی را تحویل گرفت که اصلاً شرایط مساعدی نداشت و شاید قرار دادن بار اصلی بسیاری از نارسایی‌های فعلی در کارنامه او منصفانه نباشد، اما به‌راستی آیا او در مواجهه با شرایطی نظیر حذف ارز 4200 تومانی برای تأمین نهاده‌ها، تنظیم بازار محصولات کشاورزی و… عملکرد مدیریتی قابل دفاعی از خود نشان داده است؟
نباید از نظر دور داشت که معمولاً یکی از بخش‌هایی که همیشه در خط مقدم سروصداهای رسانه‌ای قرار می‌گیرد بخش‌ کشاورزی است، چرا که به‌واسطه نقش مهمی که در تأمین امنیت غذایی کشور ایفا می‌کند معمولاً روزانه سه مرتبه در سفره‌های مردم ایران زمین کارنامه‌اش مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد.
وزارت جهادکشاورزی به‌رغم قرار گرفتن در این بخش پرهیاهو و استراتژیک در طول 3 دهه گذشته معمولاً از کم حاشیه‌ترین وزارتخانه‌ها و بخش‌های کشور بوده که به رتق و فتق امور کشاورزان می‌پرداخته و معمولاً در هجمه‌های مختلف با کمترین تکانه مواجه می‌شده است.
اما در دولت دوم رییس جمهور روحانی گویا در بر پاشنه‌ای دیگر چرخید.
شاید در ابتدای دولت دوازدهم کمتر تحلیلگری استعفای حجتی آن هم در سال پایانی عمر دولت را متصور بود، اما از دست رفتن انتزاع و فشارهای وارده به حجتی برای شائبه‌های قوت گرفته از سال دوم وزارت‌اش در این دولت که پس از چندماه به دستگیری دو تن از مدیران ارشد وزارتخانه انجامید نه تنها این وزارتخانه را کانون داغ اخبار داخلی و حتی شبکه‌های خارجی کرد، بلکه تاب تحمل ادامه فعالیت از مدیر سختکوشی نظیر حجتی را نیز ربود، هرچند درایت مدیری که سایه اتهام بر سر منصوبانش باشد نیز زیر سؤوال می‌رود.
پس از این فضای تاریخی و خاص در بخش کشاورزی، چند ماهی وزارت جهادکشاورزی با سرپرستی عباس کشاورز از مدیران شناخته شده و کاربلد این وزارتخانه اداره شد که انصافاً با توجه به فضای حاکم پس از چند ماه پرتنش که حتی بر روحیه کارمندان وزارت جهادکشاورزی نیز سایه افکنده بود کارنامه قابل قبولی ارایه داد.

البته به هر دلیل رییس جمهور او را به مجلس جهت رأی اعتماد معرفی نکرد و پس از تمدید مدت سرپرستی کشاورز، کاظم خاوازی که از مدیران بخش تحقیقات به‌شمار می‌رفت، به مجلس معرفی و موفق به اخذ رأی اعتماد از نمایندگان مجلس شد.
از یکسو در حدود یکسال قبل از حضور او به عنوان وزیر جهادکشاورزی مجموعه وزارتخانه که اتفاقاً خاوازی هم در زمره یکی از معاونان حجتی به شمار می‌رفت با فشارهای مختلفی دست و پنجه نرم می‌کردند که طبیعی است در چنین فضایی انتظار برنامه‌ریزی بلندمدت از مجموعه وزارتخانه در شرایطی که تحریم، افزایش نرخ ارز، معضلات صادرات و… هم مزید بر علت شده بود توقع چندان منطقی به‌نظر نمی‌رسد.
از سوی دیگر خاوازی در شرایطی که کرونا هم دو ماه قبل از حضور وی بر صندلی وزارت نه تنها در سطح کشور، بلکه در دنیا ظهور پیدا کرده و شیرازه کلیه روابط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی را برهم زده بود و بی‌خبر از آنکه فقط 5 روز پیش از رأی اعتمادش دولت ارز 4200 تومانی برای واردات نهاده‌های کشاورزی را برداشته، سکان بخش کشاورزی را در دست گرفت.
البته در همان مقطع پیش‌بینی روزهای سخت برای او و یا هر وزیر دیگری که بر آن صندلی می‌نشست محتمل بود، چرا که به‌دلیل همان تنش‌هایی که شرح آن رفت در همان روزهای آغازین وزارت خاوازی، کشور با 5 میلیون تن کمبود نهاده‌های دامی که حکایت از عقب ماندن از پروسه واردات داشت مواجه شد. طبیعی است که در چنین فضایی افزایش قیمت گوشت مرغ، تخم‌مرغ و محصولات کشاورزی امری قابل پیش‌بینی باشد.
اما در این‌که آیا می‌شد با درایت بیشتر فشار تورمی بر روی دوش جامعه را کمتر کرد یا خیر بحث‌های متعددی مطرح است.
اما خاوازی به‌جای آنکه تدبیری عاجل بیاندیشد، از رسانه‌ها کمک بگیرد و نسبت به آنچه قرار است در نیمه دوم سال رخ دهد، هشدارهای لازم را بدهد کوتاهی‌های بسیاری داشته است، او حتی نسبت به نامه چند تشکل وارد کننده نهاده‌های کشاورزی هم واکنش قابل ملاحظه‌ای نشان نداد، چرا که در اردیبهشت سال 99 هشدار چند برابر شدن قیمت محصولات کشاورزی مطرح شده بود.
خاوازی هرچه در این زمینه مهم، به نظر می‌رسد تعلل‌های تاریخی کرده یا تیغ‌اش در کابینه نبریده است، اما در عزل و نصب‌های مدیران و همسوکردن بدنه مدیریتی وزارتخانه با خود، لحظه‌ای درنگ نکرد. گویا راه‌حل را در تغییر مدیران می‌دید، البته کم‌تجربگی‌های دیگری هم در کارنامه 15 ماهه او مشاهده می‌شود که وعده اجرای الگوی کشت یکی از آنهاست.
در این‌که اجرای الگوی کشت اقدامی واجب در بخش کشاورزی به‌شمار می‌رود و نقش مهمی در ارتقای بهره‌وری ایفا می‌کند و حتی کشور کوتاهی‌های تاریخی بسیاری در این بخش داشته، شکی وجود ندارد، اما نباید از نظر دور داشت که هیچ وزیر باتجربه‌‌ای در شرایطی که شرح آن رفت و از همه مهمتر برای اجرای طرحی که حتی قانون مدون ندارد وعده اجرایی چندماهه نمی‌دهد؟
به‌هرحال بی‌توجهی به ثبت سفارش از همان لحظه ورود به وزارتخانه برای جبران غفلت 5 ماهه، در حالی‌که پیش‌بینی افزایش ماهانه قیمت‌ها با توجه به افزایش روزانه نرخ ارز محتمل بود، ناتوانی در سامانه بازارگاه و ایجاد حرف و حدیث‌های پیرامونی و گماردن مدیرانی در پست‌های کلیدی بدون توجه به تحصیلات و سوابق آنها از نقاط تاریک کارنامه وزارت او به‌شمار می‌رود.
خاوازی شاید می‌توانست وزیری برآمده در دو دولت باشد، اما ضعف مفرط در تصمیم‌گیری‌ها، ضعف در انتصاب مدیران راهبردی و… حتی همین یکسال و اندی وزارت او را با علامت سؤوال مواجه ساخته است.
وزیری که ابتدای وزارتش با معدوم‌سازی جوجه‌های یکروزه توام شد و در آخرین روزهای وزارتش آوای کشتار گاوهای آبستن، نیمه دوم سال پرتنشی را در بازار گوشت قرمز به تصویر کشیده است.
سالی که کشور برای تأمین نان مردم به واردات حداقل 6 تا 7 میلیون تن گندم هم نیاز دارد و با توجه به شرایط خاص کشور معلوم نیست وزیر آینده جهادکشاورزی چه تدابیری برای برون‌ رفت از وضعیت فعلی خواهد اندیشید.
کد خبر 3a9dd283b0a04f5aa4e8ee0575e1c75a

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 5 =