به گزارش خبرآنلاین، کورنلیوس آدباهار و اولیویا لازارد، در مقاله ای برای اندیشکده کارنگی نوشتند:
ایران بیش از ۲۰۰ کیلومتر مکعب از کل ذخیره آبی اش را در طول دو دهه گذشته از دست داده و سطح آبهای زیرزمینی تا حدود ۲۸ سانتیمتر در سال به طور متوسط کاهش یافته است. ایران همچنین در برابر پدیده گرمایش جهانی و بروز یک چرخه هیدرولوژیکی گسسته( خشکی، کویر زایی و سیلاب های ناگهانی) آسیب پذیر است. همچنان که منابع آبی ته می کشند، کمبود آب به سرعت به نگرانی درجه اول ایرانی ها تبدیل می شود.
پایداری سیستم آبی در درجه اول به پایداری و ثبات تعادل های اقتصادی- اجتماعی و سیاسی مربوط است که در روزگار مدرن ایران به طور غیرمستقیم با نگرانی های امنیتی گره خورده اند.
همکاری با ایران در بازسازی چرخه هیدرولوژیکی در راستای سازگاری آب و هوایی و امنیت اکولوژیکی، عرصه تازه ای از سیاستگذاری سیاسی با اهمیت بالا در عصر دگرش های آب و هوایی است. این موضوع می تواند فرصت تازه ای برای اتحادیه اروپا برای ایجاد مسیری از دیپلماسی با مزایای نظام مند برای اقدامات اقلیمی، کاهش خطرات امنیتی، مبادلات فرهنگی و همکاری فنی باشد.
در پیش گرفتن رویکردی برای همکاری موثر با ایران اولین مرحله حیاتی در تضمین آینده جمعی در جهان مستعد بی ثباتی است. اتحادیه اروپا نیازمند تحلیل این موضوع است که وضعیت آبی در ایران چطور در نتیجه ترکیبی از عواملی چون دگرش های آب و هوایی و سوء مدیریت سیاسی شکل گرفته و تحریم ها چطور این فرایند را تشدید کرده اند. همکاری با ایران بیش از آنکه یک چالش فنی باشد، یک موضوع سیاسی است.
قنات با معرفی فنآوریها و زیرساختهای آبیاری مدرن و با چرخش به سمت اشکال فشرده کشاورزی، از بین رفته است. کشاورزی فشرده کنونی منجر به استفاده کامل از آب های سطحی، پمپاژ چاه و در نتیجه خشک شدن زمین می شود.
وضعیت آبی ایران از بد، بدتر شده است. دریاچه ارومیه در شمال غربی تا اواسط دهه ۲۰۱۰ تقریباً ناپدید شده بود تا اینکه بازسازی آن توسط سازمان ملل صورت گرفت. باتلاق های حوزه هیرمند در جنوب بلوچستان در شرق ایران بدون اصلاح در حال خشک شدن هستند. ذخیره آب در سدها - چه رودخانه کرخه که از سد همنام خود در استان خوزستان تغذیه می کند، چه زاینده رود که از اصفهان در فلات ایران می گذرد و چه حوضه آبخیز سد درودزن در جنوب - مشکل کاهش آب را تشدید کرده است.
ایران اکنون با کمترین سطح بارندگی در چهارمین سال پیاپی خود روبروست که منجر به وضعیت دائمی و بدتر شدن خشکسالی و بیابان زایی شده است. تحقیقات تازه نشان میدهد که حدود ۷۷ درصد از خاک ایران (یا بیست و سه حوضه از سی حوضه آبی آن) تحت اضافه برداشت شدید آبهای زیرزمینی قرار دارند، به این معنی که مصرف آب بیش از سه برابرِ نرخ بازیابی طبیعی است و در نتیجه باعث کاهش شدید آبهای زیرزمینی میشود. تحلیل های دیگر نشان می دهد که این بک بحران موقتی نیست بلکه یک کاهش مداوم و طولانی مدت از منابع آبی است.
خشک شدن رودخانهها، دریاچههای در حال محو شدن، کوچک شدن تالابها، کاهش سطح آبهای زیرزمینی، فرونشست زمین، فروچالهها، بیابانزایی، فرسایش خاک، طوفانهای گرد و غبار، آلودگی هوا، آب و زباله، از بین رفتن تنوع زیستی، جنگلزدایی و آتشسوزیهای جنگلی فهرست طولانی از نشانههای قابل مشاهده است.
وقتی سطح آب پایین می رود، این مسئله روی تمام توالیهای بیولوژیکی تأثیر میگذارد: خاکها کمتر حاصلخیز میشوند، تنوع زیستی تحت تاثیر قرار می گیرد و گازهای گلخانهای آزاد میشوند. این یک چرخه معیوب را آغاز می کند و مناطقی که قادر به حفظ آب نیستند را مستعد بلایایی مانند بیابان زایی، خشکسالی، سیل، آتش سوزی، رانش زمین و طوفان های گرد و غبار می کند. تصادفی نیست که ایران در سال ۲۰۱۷ یکی از بالاترین دمای اندازهگیری شده در جهان را به ثبت رساند و یکی از پرتنشترین کشورهای کره زمین است.
توانایی غلبه بر چرخه معیوب با مداخله احیا کننده در چرخه آب، عنصر کلیدی ایجاد انعطاف پذیری در عصر فروپاشی آب و هوا و بحران های زیست محیطی است.
چالش آبی ایران فقط منحصر به روایت رژیم از افزایش دما نیست. مدیریت ناکارآمد، خود زمینه بروز بحران است. بیش از ۹۰ درصد جمعیت و تولیدات اقتصادی در مناطقی با تنش آبی زیاد یا بسیار زیاد قرار گرفته اند. تنش ها در حال افزایش است.
رژیم تحریم های بین المللی شعار خودکفایی رژیم را تقویت و انتخاب های اقتصادی-کشاورزی( کشت پسته، گندم، برنج) را برگزیده که هیچ تناسبی با وضعیت آبی ایران ندارند. سیاست های یارانه ای نیز موفقیتی در پی نداشته و مصرف بی رویه آب را تقویت کرده است. آب به دلیل افزایش نرخ تبخیر به دلیل گرم شدن کره زمین در حال کمیاب شدن است، اما نقطه شروع کمبود آب کاملاً به دلیل سوء مدیریت چند بعدی است.
بیشترین تخصیص آب در ایران (۹۲ درصد) مربوط به بخش کشاورزی است، ۷ درصد به مصارف خانگی و ۱ درصد به مصارف صنعتی اختصاص دارد. با این حال، تنها ۱۵ درصد از مساحت ایران زیر کشت است و کشاورزی تنها ایجاد کننده ۲۳ درصد از مشاغل است و تنها ۱۳ درصد از تولید ناخالص داخلی را تشکیل می دهد. این آمار از ناکارآمدی داخلی یک انتخاب سیاست اقتصادی راهبردی را برجسته می کند.
اتکای کشاورزان خرده پا به چاه های غیرقانونی یکی از چالش های ساختاری ایران است: مدیریت سیاسی آب. مسئولیت این موضوع در محدوده استانی است نه حوزه های آبخیز. از این رو، رقابت بین مقامات مختلف، برنامه ریزی کوتاه مدت ناپایدار را تشویق می کند.
تحریم های بین المللی مانع از گذار ایران به اقتصاد کم تر وابسته به منابع طبیعی می شود. تحریم ها تنوع اقتصادی را محدود می کند و تجارت و دسترسی به کالاها و فناوری هایی که کشور را در مسیر بازسازی تاب آوری طبیعی قرار می دهد، محدود می نماید. بودجه دولت را برای سیاستهای زیستمحیطی سالم کاهش میدهد. ناآرامی های اجتماعی و فقر را افزایش می دهد.
پرداختن به مسائل آب در ایران نیازمند رویکردی نظام مند بر اساس یک مجموعه پرسش هاست: واکنش سیستم آب به تخلیه مستمر آن چگونه است؟ چگونه می توان منابع آب را به وضعیت سالم بازیابی کرد؟ محرک های چند بعدی کاهش چیست و برای رفع آنها چه چیزی لازم است؟
مقابله با تابآوری در برابر آب موضوعی است که رابطه جامعه با آب را دگرش میدهد و بنابراین به مسائل حاکمیتی، اقتصادی، بافتهای اجتماعی و دیپلماسی مربوط میشود. آب فقط نیازمند پاسخهای تکنولوژیکی نیست، بلکه رویکردهای بومشناسی را نیز میطلبد که شامل درک چگونگی عبور از موانع سیاسی-اقتصادی از نظر پویایی درونرژیم و همکاری با دیگر بازیگران خارجی است.
دیپلماسی اکولوژیک شامل دنبال کردن همزمان اهداف ثبات ژئوپلیتیکی و همچنین امنیت اکولوژیکی و انسانی با توجه به آب و هوای شکننده جهانی است. اتحادیه اروپا باید در بازسازی یکپارچگی اکولوژیکی، حمایت از سازگاری و کاهش دگرش آب و هوایی و افزایش انعطافپذیری انسانی و سیاسی-اقتصادی در اروپا و سایر مناطق نیز فعال باشد.
تعامل با ایران از طریق دیپلماسی زیست محیطی و درک چگونگی رویکرد به کشور با در نظر گرفتن بازسازی اکولوژیکی پیچیده و چند بعدی، راهی برای اعتمادسازی فراهم می کند. پیام کلیدی در قلب تعامل دیپلماتیک اکولوژیکی با ایران باید این باشد که تابآوری کشور در مواجهه با دگرش اقلیمی و فرسودگی زیستمحیطی با تابآوری اروپایی و بینالمللی پیوند دارد و بالعکس.
کار اصلی باید تمرکز بربازسازی یکپارچگی چرخه هیدرولوژیکی برای آبرسانی دوباره به مناطق مرکزی ایران باشد. این تلاشها باید با نیاز به تحقق اهداف توسعه پایدار و پیمان آب و هوای گلاسکو هماهنگ باشد.
اتحادیه اروپا برای تعامل سازنده با ایران در زمینه تثبیت اکولوژیکی، با شروع بازسازی مقاومت در برابر آب، باید رویکردی چند بعدی و چندسطحی را به کار گیرد. گام اولیه باید نزدیک شدن به رژیم بر اساس تامل در مورد آینده مسیرهای آب در عصر دگرش های آب و هوایی و تمایل به اجرای آزمایشی فرآیندهای احیا کننده باشد که به طرق مشخص به نفع جامعه و اقتصاد ایران است.
در کوتاه مدت، حداقل سه وظیفه وجود دارد که اتحادیه اروپا باید ایران را به انجام آنها تشویق کند. بازآفرینی چشم انداز حفظ آب: شناسایی چگونگی تقویت چرخه هیدرولوژیکی ملی و منطقه ای از طریق بازسازی پیچیده که مکان های مختلف فعالیت ها را به ترتیب برای بازسازی جداول آب و تنوع زیستی خاک هدف قرار می دهد. این امر مستلزم استفاده از انواع مختلف داده ها برای درک بهتر این نکته است که کدام عوامل منجر به تخریب سیستماتیک آب می شوند.
جمعآوری دادهها: بازآفرینی پیچیده، به درک رفتار آب، کیفیت چشمانداز، وابستگیهای متقابل اکولوژیکی و مصرف آب بستگی دارد. بنابراین بازآفرینی پیچیده و دیپلماسی اکولوژیکی نیازمند تجزیه و تحلیل داده های یکپارچه، از جمله سنجش از دور، شناسایی منطقه، تجزیه و تحلیل ماهواره ای (پوشش ذخیره کربن، چرخه آب، غلظت تنوع زیستی و موارد دیگر) همراه با داده های کیفی است.
تعامل گسترده: تجزیه و تحلیل داده ها باید به درک این موضوع منجر شود که چه کسی باید در بازسازی پیچیده شرکت کند، به گونه ای که اعتماد ایجاد شده و همکاری فعال را در سال های آینده امکان پذیر کند. این امر مستلزم ترکیبی از افزایش تعامل با بازیگران دولتی (ملی و محلی) و همچنین سازمانهای بینالمللی است.
برنامه های میان مدت تا بلندمدت نیز مهم هستند. برای جلوگیری از سیل و فرسایش خاک، جمع آوری آب از کوه های پوشیده از برف قبل از تخلیه و تبخیر آنها ضروری است. روشهای طراحی اکولوژیک نیازمند هدایت تلاشها برای تقویت وابستگیهای متقابل زیرزمینی و سطحی حوزههای آبخیز در ایران و در صورت امکان در کشورهای همسایه است.
سبد تولید کشاورزی باید متنوع باشد تا اطمینان حاصل شود که تلاشهای بازآفرینی با تحول اقتصادی تقویت میشوند. مثلا محصولات کشاورزی با مصرف آب بالا باید به گونه ای متنوع شوند تا پایه اقتصادی محکمی را برای فعالان وابسته به کشاورزی بدون تضعیف انعطاف پذیری طولانی مدت حفظ کند.
فرصت های همکاری منطقه ای را بررسی کنید. اتحادیه اروپا باید آماده حمایت از دیپلماسی آب منطقه ای باشد به گونه ای که گفتگوها بر اساس همکاری برای بازسازی پیچیده را تسهیل کند.
دیپلماسی اکولوژیک با ایران باید با احیای آب شروع شود و در صورت امکان فراتر رود. امنیت آب اولین گام برای رسیدگی به برخی عوامل اساسی بی ثباتی نظام مند در کشور است. علاوه بر این، حمایت از انعطاف پذیری آب در عصر اختلال آب و هوا در نهایت باید به طراحی مجدد انعطاف پذیری سیستمی، از جمله از نظر اقتصادی، منجر شود. به همین دلیل، دیپلماسی زیستمحیطی یک خیابان دوطرفه است و اتحادیه اروپا میخواهد از مبادلات با سایر نقاط جهان، از جمله ایران، چیزهای زیادی بیاموزد.
نظر شما