در طول ۴۰ سال گذشته تصمیم شاخص نظام این بوده که برای تحقق آرمان عدالت، دولت باید در اقتصاد مداخله کند و نه صرفا مداخلهای در جهت داشتن بازارهایی با رقابت سالم؛ بلکه مداخلهای به معنی ملی کردن، انحصار دولتی در برخی فعالیتهای بنگاهدارانه تجاری و از همه مخربتر مداخله در قیمتها، تا سیاست حمایت از معیشت خانوار از طریق یارانه پنهان در قیمت اعمال شود.
این در حالی است که در کشورهای توسعهیافته، رویکرد دولت ایجاد بازارها و برقراری رقابت سالم در آن بازارها بوده است. به طوری که دولت خود را در نقش داور مسابقه اقتصاد میبیند؛ بنابراین نه تیم تشکیل میدهد، نه پا به توپ میشود و نه به بازیکنان دستور میدهد. فقط اگر کسی خطا کرد، اوت زد و آفساید کرد؛ دولت سوت میزند. اما در اقتصاد ما دولت بزرگترین بنگاهدار کشور است. مانند این میماند که فیفا خود تیم تشکیل دهد و در جام جهانی شرکت کند؛ طبعا داوران هم به نفع تیم فیفا سوت میزنند. در اقتصاد ما همین اتفاق رخ داده است. بدتر از آن، دولت به بنگاهداری بسنده نکرده است و برای سود بخشخصوصی و حتی قیمت فروش محصولات آنها تعیینتکلیف میکند. این روند مانند این میماند که فیفا نه تنها در جام جهانی تیم داشته باشد، بلکه تعداد گلهای زده و خورده هر تیمی را خود تعیین کند که طبعا مسابقات چنین جامی مانند اقتصاد ما چیز دیدنی نخواهد بود. مخربترین رویکرد دولت در اقتصاد، مداخله در قیمتها و پنهان کردن یارانه در آن قیمتهاست.
تجربه دهههای قبلی نشان میدهد که مداخله هرچه بیشتر دولت در قیمتها منجر به افزایش تورم و افزایش نارضایتیها در جامعه میشود. در کشورهای دیگری هم که منابع زیرزمینی دارند، این تجربه بهخصوص تکرار شده است. کسانی که به قدرت میرسیدند، سعی میکردند تا به پشتوانه کسب درآمد از منابع طبیعی، قیمتها را پایین نگه دارند. به تعبیر آنها قیمتها ظاهر اقتصاد هستند و با بزک کردن اقتصاد دولتها سعی میکردند ناتوانی خود را در ایجاد رشد و توسعه واقعی مخفی کنند. این وضعیت معمولا تا جایی ادامه دارد که به هر دلیلی درآمد از محل ذخایر طبیعی قطع و دیگر پنهان کردن ناکارآییها غیرممکن میشود. اینجاست که واقعیت اقتصاد بروز پیدا میکند؛ واقعیتی که در طول دههها در حال شکلگیری بوده است.
آنچه در سال ۹۲ و بعد مجددا در سال ۹۷ در کشور ما رخ داد؛ همین بود. یعنی درآمد ناشی از ذخایر فسیلی به شدت کاهش پیدا کرد. بنابراین توان دولت در بزک کردن ظاهر اقتصاد کم شد و نازیبایی اقتصاد فقیر، راکد و توسعهنیافته ما نمایان شد. درواقع آنچه امروز از فقر و ضعف قدرت خرید مردم کشور تجربه میکنیم، واقعیت اقتصاد غیرنفتی ماست. واقعیتی که وقتی نفت بود آن را مخفی میکردیم. ما در طول چند سال اخیر فقیرتر نشدهایم یا اقتصاد ما خرابتر نشده است، بلکه بزک کردن اقتصاد ما قطع شده وگرنه واقعیت اقتصاد ما همیشه در همین حد بد بوده است. / روزنامه دنیای اقتصاد
نظر شما