افغانستان در ۴۳ سال کذشته به طور مستمر در یک وضعیت بحران دائمی قرار دارد، با یک اقتصاد سیاسی متزلزل و بی ثباتی گسترده، افزایش فقر، بی ثباتی کلان اقتصادی-اجتماعی و حضور مسلط بازارهای غیرقانونی که منجر به کاهش سریع کمک های مالی بین المللی، از دست دادن دسترسی به دارایی های خارج از کشور و منجر به اختلال در ارتباطات مالی پس از اوت ۲۰۲۱ و تنش با قدرت های جهانی و منطقه ای در سال ۲۰۲۲ شده است. اگرچه افغانستان با حدود ۷۳ میلیارد متر مکعب آورد آب سالانه،به ظاهر یک کشور آبی خودکفا است. اما "یکی از پایین ترین سطوح ظرفیت ذخیره آب را در جهان دارد". بیشتر آب حوضه آبریز رودخانه های اصلی آن مانند" آمو، هیرمند، هریرود-مرغاب و کابل" به کشورهای همسایه نظیر ایران، پاکستان، ازبکستان و ترکمنستان سرازیر می شود. بی ثباتی سیاسی به همراه فقدان زیرساخت های آبی و همچنین تأثیرات تغییرات آب و هوایی بر تولیدات کشاورزی نقش مهمی در واداشتن بسیاری از کشاورزان به مهاجرت به مراکز شهری برای تأمین معیشت داشته است. افغانستان مدعی است که در نتیجه جنگ داخلی و زیرساخت های آبی درهم ریخته آن، دولت های متوالی قادر به اعمال حقوق آن به عنوان یک "کشور ساحلی بالادست" نبودند و برای چندین دهه به تمام رودخانه هایش اجازه داده است که بدون مانع به کشورهای حاشیه ساحلی سرازیر شوند. تنها در دوران ریاست جمهوری "اشرف غنی" بود که افغانستان شروع به ساخت سدهایی مانند "بند سلما" بر روی رودخانه هریرود و "بند کمال خان" بر روی هیرمند برای ذخیره آب و افزایش تولید برق آبی کرد. رود هیرمند به طول ۱۱۵۰ کیلومتر طولانی ترین رود افغانستان است که از شمال غربی کابل و رشته کوه های غربی هندوکش سرچشمه می گیرد و از آنجا به ایران می رود. بیش از ۷ میلیون نفر در این حوضه زندگی می کنند. کشاورزان افغان و ایرانی برای کشاورزی آبی به شدت به آب های هیرمند وابسته هستند. در افغانستان تقریباً ۹۷ درصد از آب برداشت شده از این رودخانه در بخش کشاورزی استفاده می شود. به طور مشابه، در ایران، حدود ۸۰ درصد از جریان پایین دستی به اهداف آبیاری اختصاص دارد . در عین حال، این رودخانه همچنین برای حفظ حیات وحش و تنوع زیستی در تالابهای هامون که بخشهایی از افغانستان و ایران را در بر میگیرد و اهمیت بینالمللی آن بر اساس کنوانسیون رامسر به رسمیت شناخته شده است، حیاتی است. دریاچه هامون خروجی ندارد، بزرگترین دریاچه آب شیرین ایران است و برای محیط زیست و اقتصاد محلی اهمیت زیادی دارد. نزدیک به سه دهه قبل؛ دولت افغانستان سرمایهگذاری در ساخت سدهای جدید را روی برخی از رودخانههای اصلی خود از جمله رودخانه هیرمند که به ایران میریزد، آغاز کرده است. پروژه هیرمند، به طرح «راه نجات آب» در افغانستان شناخته می شود و حوضه آن تقریباً ۴۰ درصد از مساحت این کشور را در بر می گیرد. افغانستان در طول خشکسالی سال های ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۲ به طور کامل توافقنامه مشترک با ایران را نقض کرد، و مشکلات آغاز شد. از آن تاریخ مساله رودخانه هیرمند در مرکز اختلافات فزاینده بین افغانستان و ایران بر سر حق آبه و ساخت بند کمال خان قرار گرفته است. دولت ایران استدلال میکند که ساخت سد بر روی هیرمند، واجد پیامدهای مخرب و آسیبهای زیستمحیطی، عمدتاً در منطقه جنوب شرقی سد که دارای تنش آبی و هم مرز با افغانستان است، خواهد بود. از سوی دیگر، دولت افغانستان استدلال میکند که با توجه به معاهده آب سال ۱۹۷۳ با ایران، ساخت سدها برای تامین امنیت آب است. ساخت بند کمال خان در سال ۱۹۹۶ آغاز شد اما به دلیل جنگ در افغانستان به حالت تعلیق درآمد. کار روی این پروژه زمانی از سر گرفته شد که اشرف غنی در سال ۲۰۱۴ رئیس جمهور افغانستان شد و در مارس ۲۰۲۱ افتتاح آبگیری آغاز گردید. این سد به میزان قابل توجهی جریان رودخانه هیرمند را کاهش داد. بند کمال خان برای تأمین آب پایدار کشاورزان استان نیمروز بویژه در فصل خشک و همچنین تأمین برق این استان که قبلاً از ایران وارد می شد، ساخته شده است. اما از زمان امضای آن معاهده؛ افغانستان درگیر چندین دهه درگیری بوده و قادر به نظارت بر اجرای موفقیت آمیز آن نبوده است. علاوه بر این، علیرغم این معاهده، ارتباطات بین دو کشور، به ویژه در سال های اخیر، بر سر حقوق آب به شدت دو قطبی شده است. ایران اصرار دارد که محدود کردن جریان آب در رودخانه هیرمند باعث خشک شدن بیشتر تالاب های بین المللی هامون می شود. اما مقامات افغان ادعای ایران مبنی بر ایجاد موانع در جریان رودخانه در بالادست را رد می کنند و بخشی از آن به دلیل کاهش ظرفیت ذخیره آب به دلیل تجمع گل و لای در مخازن در دهه های گذشته در افغانستان می دانند. یک ارزیابی هیدرولوژیکی روی رودخانه هیرمند، بر اساس دادههای بین سالهای ۱۹۴۳ و ۲۰۱۲، نشان می دهد که علیرغم دوره خشکسالی ۱۹۸۳-۲۰۱۲ در منطقه، تغییر قابلتوجهی در میانگین جریان سالانه رودخانه هیرمند علیا مشاهده نشده است. در همین حال، طبق معاهده آب، «افغانستان موافقت کرده که هیچ اقدامی برای سلب کامل یا جزئی حق آبهاش از آب رودخانه هیرمند بهعنوان ثابت و تعیین شده انجام ندهد». به اعتقاد طرف افغانی، ایران از زمان امضای این معاهده در هر سال ۴۰ درصد بیشتر از کل حقوق توافق شده خود (۲۶ متر مکعب در ثانیه) آب دریافت کرده است که به نظر غیر منطقی می آید. بنا بر گزارشها، پیامدهای ساخت بند کمال خان، بر تامین آب و حیات طبیعی تالابهای ایران تأثیر گذارده است، اما مقامات افغانستان نگرانیهای ایران در مورد ساخت این سد را بیاساس خواندهاند. علاوه بر این، در دهه ۱۹۷۰، ایران بودجه ساخت سد را «در ازای حق خرید تضمینی آب» پیشنهاد کرد، زیرا در جریان مذاکرات پیمان آب، ایران نتوانسته بود بندمعاهده" حق خرید آب" را برای جریان اضافی وارد کند. در سال ۱۹۷۳، ایران و افغانستان توافقنامه ای را برای تقسیم آب در رودخانه هیرمند امضا کردند که بر اساس آن، افغانستان متعهد شده است که به طور متوسط سالانه ۸۲۰ میلیون متر مکعب آب به ایران تحویل دهد در واقع افغانستان ۲۲ متر مکعب در ثانیه آب را با اختیار خرید ۴ مترمکعب در ثانیه دیگر برای «حسن نیت و روابط برادرانه» در اختیار ایران قرار می داد. جریان و توزیع آب در رودخانه در معاهده ۱۹۷۳ به صورت ماهانه مشخص شده است اما معمولاً رودخانه در پاییز دارای دبی کم است. این بدان معناست که تامین آب تالاب های ایران در معاهده در زمان دبی کم به طور کامل تضمین نشده است. در ماده ۵ معاهده اعلام شده که ایران نباید ادعای مقدار آب اضافی کند، حتی اگر آب اضافی در پایین دست رودخانه موجود باشد. علاوه بر این، حقابه اکوسیستمی یا زیست محیطی نیز بخشی از مذاکرات معاهده برای تامین آب برای تالاب ها نبود. بعقیده طرف افغانی، از دهه ۱۹۸۰، ایران مخازن چاه نیمه را برای ذخیره آب بیشتر احداثکرد و در برخی موارد ظرفیت ذخیرهسازی کلی را تقریبا به دو برابر حق اش در معاهده افزایش داده است. با این حال، به دلیل مدیریت ضعیف آب و نبود سیستم زیرساخت آبیاری موثر، آب موجود در مخازن چاه نیمه ایران هنوز پاسخگوی تقاضای کشاورزان نیست. این اختلافات ممکن است در سالهای بسیار خشک، زمانی که تالابها و مخازن مصنوعی ایران خشک میمانند و افغانستان نمیتواند آب کافی برای برآورده کردن ادعای برحق ایران تحت این معاهده را آزاد کند، تشدید شود. یکی از دلایل شکایات ایران می تواند افزایش تقاضا از طریق رشد جمعیت و نبود سیستم های آبرسانی کارآمد باشد. بنابراین، فعالیتهای توسعهای افغانستان در حوزه رودخانه هیرمند باید متناسب با دبی رودخانه باشد و به حقوق ایران و اصول پایداری زیستمحیطی احترام بگذارد. بر اساس قوانین بین المللی آب، افغانستان نباید ایرانیان را از دسترسی به آب محروم کند. در مقابل، ایران باید با کمک به صلح پایدار و توسعه اجتماعی-اقتصادی، دست یاری به سوی افغانستان دراز کند. بی تردید ساخت چندین سد در افغانستان – سدهای کجکی، کمال خان و سلما و سدهای دیگر در شمال و جنوب افغانستان – بر استانهای خراسان و سیستان و بلوچستان ما تأثیر میگذارد و ادامه فعالیتها بر روی فاز دوم سد کجکی در هیرمند که توسط بریتانیا ساخته شده است، فوقالعاده نگرانکننده است. تنش های مشابهی نیز بین افغانستان و ایران بر سر آب های هریرود وجود دارد. این رودخانه از کوه های مرکز افغانستان به ایران و سپس به ترکمنستان می ریزد. امروزه حدود ۵ میلیون نفر در این حوضه زندگی می کنند. از سال ۲۰۱۲، افغانستان شروع به احیای تلاشهای مهار آب بهویژه در قالب ساخت بند در بخش بالادستی هریرود کرد، بحث برانگیزترین پروژه سد سلما است که توسط هند بازسازی شد. این سد برای اولین بار در سال ۱۹۷۶ راه اندازی شد، اما ساخت و ساز به زودی به دلیل جنگ متوقف شد. آخرین تلاش برای تکمیل سد در سال ۲۰۱۲ آغاز شد اما بدلیل افزایش هزینه های غیرمنتظره بار دیگر به تاخیرافتاد. با وجود این چالش ها، افغانستان امید زیادی به این سد دارد و آن را فرصتی بزرگ برای افزایش خودکفایی در تولید مواد غذایی و تولید برق می داند. قطعا این فعالیت ها بر میزان آب موجود در شمال شرق ایران تأثیر منفی می گذارد، جایی که ۳.۴ میلیون ایرانی به هریرود متکی هستند. در عین حال، تولید برق آبی در بالادست، وابستگی افغانستان به انرژی ایران را کاهش خواهد داد. ایران درخواست محکمی از افغانستان و هند برای توقف ساخت سد ارسال کرده و درخواست کرده است که بر سر آب های مشترک مذاکره کنند. با این حال، این درخواست ها برای مذاکرات آب ظاهراً توسط اشرف غنی رد شد. اگرچه ایران همواره آمادگی خود را برای مشارکت در مذاکرات دوجانبه یا سه جانبه با افغانستان و ترکمنستان نشان داده است، هیچ معاهده آبی به طور خاص در مورد هریرود امضا نشده است.
اما مسئله جالب در شرایط امروزین توجه بدین موضوع است که این مناقشه قدیمی بر سر حقوق آب می تواند اولین آزمون همکاری عملی برنامه ریزی شده ایران با طالبان باشد. اقتصاد متلاشی شده افغانستان بزرگترین چالش طالبان است و بدون یک آژانس اداری فعال محیط زیستی، مشخص نیست که چه کسی در افغانستان می تواند به این درگیری رسیدگی کند. همگان می دانند خشکسالی مداوم و مدیریت ضعیف آب، کشاورزان ناامید را به آغوش گروه های شبهنظامی و افراطی شورشی و افراط گرایان خشن از جمله داعش سوق می دهد. اختلاف بر سر آب رودخانه هیرمند درگیری است که بیش از دو قرن است بین ایران و افغانستان ادامه دارد. استان سیستان و بلوچستان در مرز افغانستان یکی از محروم ترین استان های ایران است. کمبود آب به ویژه در شرق کشور که میانگین بارندگی آن حدود ۱۱۰ میلی متر در سال است، بحرانی است. از این رو، ایران با افزایش مصرف آب در کشور به دسترسی ایمن به رودخانه های مرزی به ویژه رودخانه های شرق نیاز دارد. در نتیجه خشکسالی های مداوم و مدیریت ضعیف آب کشاورزی، آب کمیاب است. بر اساس گزارش مجلس شورای اسلامی، ۲۵ تا ۳۰ درصد از جمعیت طی دو دهه گذشته به دلیل کمبود آب منطقه را ترک کرده و به حومه شهرها در سایر مناطق نقل مکان کرده اند یونسکو در سال ۲۰۱۶ دریاچه شرقی هامون ایران را به عنوان ذخیره گاه زیست کره جهانی با هدف توسعه پایدار از نظر اکولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی معرفی کرد. اتحادیه اروپا و برنامه توسعه سازمان ملل متحد در آوریل ۲۰۲۰ به ایران بودجه ۱۰ میلیون یورو (۱۲ میلیون دلار) برای بهبود کیفیت زندگی مردم محلی در طول پنج سال پیشنهاد نمودندکه با توجه به تنوع مخاطرات اکوسیستمی، مضحک بنظر می رسد. همه تالاب های هامون از رودخانه هیرمند تغذیه می شوند. اما خشکسالی و مدیریت ضعیف آب باعث خشک شدن این منطقه و از بین بردن تنوع زیستی غنی آن شده است. هزاران ماهیگیر محلی امرار معاش خود را از دست داده و در حال مهاجرت به خارج از منطقه هستند. آنچه اعتراضها و خشونتهای اخیر بر سر آبهای هیرمند نشان میدهد این است که آب یک مسئله ناپایدار بین دو کشور است. کاهش بارندگی، خشکسالی های طولانی مدت و سوء مدیریت منابع آب به شدت بر تولیدات کشاورزی، امنیت غذایی و دسترسی به آب آشامیدنی در هر دو کشور تأثیر گذاشته است. از سوی دیگر، افغانستان از برخی کشورهای همسایه از جمله ایران برق نیز وارد می کند. بنظر می رسد، یک توافقنامه دوستانه با حاکمان جدید در کابل در مورد چگونگی تقسیم آب هیرمند مورد نیاز است. در دوران ریاست جمهوری غنی، افغانستان برای حل و فصل اختلافات آبی با همسایگان ایران و پاکستان تردید داشت. یکی از دلایل عدم تمایل این کشور این بود که افغانستان فاقد داده های هیدرولوژیکی و تخصص فنی بود. اما از زمانی که طالبان قدرت را به دست گرفتند، در ابتدا آب بیشتری به ایران سرازیر شده است. در ۱۹ ژانویه، افغانستان دروازههای بند کمال خان را که بر روی رودخانه هلمند در استان نیمروز قرار دارد، باز کرد. از اوت ۲۰۲۱، زمانی که طالبان در افغانستان به قدرت رسیدند، ایران چندین دور گفت وگو با مقامات طالبان داشته است که آخرین آنها در ژانویه با "متقی" بوده است.گزارش ها حاکی از آن است که طالبان خروجی های بیشتری را در بند کمال خان باز کرده اند، بنابراین امید به همکاری فرامرزی بیشتر شده است. اما این موقتی بود. در فوریه ۲۰۲۱، تهران و کابل بر روی نقشه راه برای دستیابی به تفاهم در مورد اشتراک آب رودخانه هیرمند به توافق رسیدند. این طرح مستلزم ایجاد ایستگاه های هیدرومتری برای نظارت بر میزان جریان آب رودخانه ها به ایران بود.وزیر امور خارجه امیرعبداللهیان در جلسه غیرعلنی روز ۲۰ اردیبهشت مجلس گفت: در چندین دور مذاکرات دیپلماتیک و دیدار با وزیر امور خارجه افغانستان در خصوص اختصاص بخشی از آب رودخانه به ایران از بند کمال خان افغانستان، تلاش ها موفقیت آمیز بوده است. افغانستان موافقت کرد تا یک تیم متخصص ایرانی از "ایستگاه سنجش دهراود" در بند کجکی، نقطه مورد توافق در معاهده ۱۹۷۳ برای اندازه گیری جریان سالانه، و بستر رودخانه منتهی به بند کجکی بازدید کند. معضل لایروبی و مشکلات توربینها و قضیه گودزره از مسایل مهم ایران بشمار می روند. اقتصاد افغانستان به شدت متکی به زراعت است، در درون کشور نیز قانون آب افغانستان در سال ۲۰۰۹ تصویب شد و سیستم پیچیده ای از مجوز ها را برای تنظیم استفاده از آب تعیین نمود. این سیستم یک سیستم مدیریت حوضه رودخانه، شامل چندین وزارتخانه، با تمرکز قوی بر مشارکت ذینفعان، ایجاد کرد. اگرچه قانون آب یک طرح نظارتی دقیق ایجاد نمود اما هنوز به طور کامل در سراسر کشور اجرا نشده است. اکثر کشاورزان هنوز هم ترجیح می دهند به قوانین قبیله ای عرفی که از طریق میراب ها اجرا می شود، تکیه کنند. منازعات بر سر آب در افغانستان غالباً از راههای رسمی و غیررسمی عرفی و قبیله ای بر اساس متون قرن پانزدهمی معروف به "تاکسیموت هاکوبه آب"، نوشته "عبدالرحمن جامی"، هنوز هم توسط میراب ها در نواحی غربی امروزه استفاده می شود. اما امروزه تقریبا اثرات خشکسالی گریبان ۲۰ ولایت از ۳۴ ولایت افغانستان را گرفته است و مدیریت دقیق ترآب به این کشور کمک می کند تا اشتغال ۲۰ میلیون نفر کشاورز و اقتصاد ۲۰ میلیارد دلاری خود را تقویت کند، کشت خشخاش را کاهش دهد و افغان ها را تشویق کند که کشور را ترک نکنند. مدیریت مطمئن آب یک عامل حیاتی برای هر گونه پیشرفت در افغانستان است. ۸۰ درصد مردم برای امرار معاش به کشاورزی وابسته هستند. آب همچنین برای بخش معدن کشور و برای آب آشامیدنی برای جمعیت رو به رشد آن مورد نیاز است و نحوه رسیدگی این کشور به این اختلافات می تواند بر ثبات سیاسی و روابط آن با کشورهای همسایه تأثیر بگذارد. اخیرا افغانستان و ایران یک هیئت مشترک کمیساریای رودخانه هیرمند را تعیین کرده اند که به صورت سه ماهه برای ارتقای همکاری های دوجانبه در زمینه آب تشکیل جلسه می دهد. کشورها همچنین برای احیای تالاب هامون با یکدیگر همکاری کرده اند. علاوه بر این، دولت ایران از افغانستان در تقویت ظرفیت های خود در زمینه بهره وری آب و همچنین ایجاد یک مرکز تحقیقاتی و اشتراک گذاری اطلاعات منطقه ای حمایت کرده است. همانطور که در بالا ذکر شد، ایران بواسطه یک دیپلماسی پنهان بارها درخواست مذاکره آب با افغانستان را داده است. با این حال، افغانستان تمایلی به مذاکره با ایران در مورد استفاده از آب های هیرمند و هریرود و اعزام تیم های متخصص فنی ندارد. این بی میلی تا حدی به شکاف دانشی سی ساله کشور در داده های آب و هواشناسی و ضعف توان فنی و همچنین کمبود نیروی انسانی آموزش دیده در زمینه حقوق بین الملل و مذاکره نسبت داده شده است. بدون چنین منابعی، پیگیری منافع ملی و پیشنهادهای سیاستی چالش برانگیز به نظر می رسد، و طالبان نگرانند که این ضعف ها ممکن است قدرت موضع چانه زنی شان را در برابر کشورهای همسایه اش به خطر بیندازد. اما ناگزیر، دو کشور باید مکانیزمی برای ارتباط باز و فعال در جهت همکاری های لازم در زمینه آب ایجاد کنند. بحران پیچیده آب نیازمند پاسخی یکپارچه و مکانیسمهای حکمرانی بهتری است که بین بازیگران، کشورها و زمینه های سیاستگذاری هماهنگ شده است، به ویژه در پس زمینه عوامل زمینه ای مختلف، مانند مسئله غذا، شهرنشینی یا رشد جمعیت و یا تغییر در ترکیب طبقاتی جامعه. پاسخ ها باید شامل مجموعه ای از اقدامات سیاسی، و طیف گسترده ای از راه حل های فنی، و همچنین تغییرات اجتماعی-اقتصادی و رفتاری در بین ذی نفعان و ذی مدخلان باشد. سیاست گذاری آینده هیرمند باید تغییرات آب و هوایی و تخریب هیدرولوژیکی و محیط زیستی را در نظر بگیرد. این تحولات مستلزم تغییر سیاست ها و بهره برداری از نوآوری های تکنولوژیکی برای رسیدگی بهتر به چالش های بخش آب برای رسیدن به یک گفتمان آبی مشترک در هیرمند است.
دکتر حسین شیرزاد - تحلیل گر و دکترای توسعه کشاورزی
کد خبر 53963
نظر شما