مسعود بصیری- کارشناس ارشد اقتصاد کشاورزی
مفهوم تنظیم بازار در علم اقتصاد به استفاده از قوانین، مقررات و سیاستها توسط دولت یا نهادهای مرتبط برای تنظیم و کنترل عملکرد بازار اشاره دارد. هدف اصلی تنظیم بازار، حفظ رقابت سالم و ایجاد شرایط منصفانه برای تعاملات اقتصادی است. تنظیم بازار عموماً به منظور دستیابی به اهداف زیر انجام میشود:
حفظ رقابت سالم: یک بازار رقابتی، به عنوان یکی از اصول اساسی اقتصاد، امکان انتخاب و رقابت بین شرکتها را فراهم میکند. تنظیم بازار به منظور جلوگیری از تشکیل کارتلها و توافقات ضدرقابتی، محدود کردن تصاحب قدرت و اجرای قوانین ضد انحصار انجام میشود.
حمایت از مصرفکنندگان: تنظیم بازار به منظور حفظ حقوق و منافع مصرفکنندگان انجام میشود. این شامل تنظیم استانداردها، محدودیتهای مرتبط با بهداشت و ایمنی، لعبل گذاری محصولات، محدودیتهای قیمتگذاری نامناسب و تضمین کیفیت محصولات است.
محدود کردن انحصار: تنظیم بازار به منظور جلوگیری از تصاحب قدرت توسط یک یا چند شرکت بزرگ انجام میشود. این شامل مقررات مرتبط با تصاحب و تجمع بزرگیتها، جلوگیری از تمرکز قدرت و تقسیمبندی منابع است.
رعایت عدالت اجتماعی: تنظیم بازار به منظور تعادل بین منافع مختلف اقتصادی و رعایت عدالت اجتماعی انجام میشود. این شامل توزیع منصفانه ثروت و فرصتها، کاهش تفاوتهای درآمدی، و توجیه اجتماعی فعالیتهای اقتصادی است.
در کل، تنظیم بازار به منظور ایجاد یک بازار منصفانه، رقابتی و حفاظت از منافع عمومی جامع صورت میگیرد. این تنظیمات در هر کشور بستگی به قوانین و نظام حاکم بر آن کشور و نیازهای ویژهای که از جانب جامعه و اقتصاد مطرح میشود، متفاوت خواهد بود.
در کشورهای جهان تنظیم بازار با دو رویکرد متفاوت در مدیریت عملکرد بازار صورت می گیرد:
۱) تنظیم بازار با مداخله دولت Market Regulation with Government Intervention یا Government Intervention in Market Regulation
در این رویکرد، دولت قوانین، مقررات و سیاستهایی را تدوین و اجرا میکند تا بازار را تنظیم و کنترل کند. این شامل تنظیمات قانونی مانند قوانین ضدانحصار، مقررات منابع طبیعی، مقررات محافظت از مصرفکنندگان و غیره میشود. در این نوع از تنظیم بازار، دولت میتواند از مداخلههای مستقیم و غیرمستقیم برای تنظیم عملکرد بازار استفاده کند. این شامل اجرای قوانین، اعطای مجوزها، تعیین نرخها و مالیاتها و تنظیمات قیمتی است.
تنظیم بازار با مداخله دولت، در بسیاری از کشورها در سطوح مختلف رخ میدهد. برخی از کشورهایی که دولت در فعالیتهای اقتصادی و بازار دخالت دارد، عبارتند از:
چین: یک کشور با نظام اقتصادی مختلط است که نقش قوی دولت در تنظیم و کنترل بازار دارد. دولت چین به صورت مستقیم در تعیین قیمتها، توزیع منابع، سیاستهای صنعتی و کنترل بخشهای حساس اقتصادی دخالت دارد.
روسیه: در روسیه، دولت نقش قوی در تنظیم بازار دارد. این شامل تنظیم قیمتها، کنترل صنایع استراتژیک، دولتیسازی بخشهای اقتصادی و مداخله در فعالیتهای تجاری است.
هند: هند نیز یک کشور با نظام اقتصادی مختلط است و دولت در تنظیم بازار دخالت دارد. دولت هند نقش قوی در تنظیم قیمتها، سیاستهای تجاری، سرمایهگذاری خارجی و کنترل بخشهای اقتصادی ایفا میکند.
در ایران، تنظیم بازار به صورتی انجام میگیرد که دولت نقش مهمی در تعیین قوانین، مقررات و سیاستهای اقتصادی دارد. به طور کلی، تنظیم بازار با دخالت قوی دولت و استفاده از قوانین، مقررات و سیاستهای مالی و اقتصادی و قیمت گذاریهای دستوری انجام میشود.
۲) تنظیم بازار خودکار Automatic Market Regulation یا Market Self-Regulation
در این نوع تنظیم بازار، عملکرد بازار به طور طبیعی و بدون مداخله دولتی شکل میگیرد. در این حالت، قوانین عرضه و تقاضا، نیروی بازار و تعاملات اقتصادی به تنهایی تعیینکننده رفتار بازار هستند. در این روش هدف اصلی بهبود کارایی و تعادل بازار است. در این حالت، قوانین عرضه و تقاضا و نیروی بازار تعیینکننده قیمت و توزیع منابع هستند.
تنظیم بازار خودکار در واقع یک سیستم اقتصادی با نظام اقتصادی مختلط است، به این معنی که هر دو بخش دولتی و بخش خصوصی در تنظیم بازار نقش دارند. بطوریکه دولت نهادی است که نقش مهمی در تنظیم بازار دارد و قوانین، مقررات و سیاستهای اقتصادی را تعیین می کند تا تأثیری بر روی عملکرد بازار و صنایع داشته باشد. برخی از نمونههای این دخالت دولتی شامل تنظیمات مالی و پولی، قوانین مالیاتی، مقررات صنعتی، سیاستهای بازرگانی و حمایت از بخشهای اقتصادی است. همچنین، در این نوع سیستم، بازار نیز به صورت خودکار و به عنوان نتیجه فعالیتهای اقتصادی و تعاملات بین افراد و شرکتها شکل میگیرد. مکانیزمهای بازار مثل عرضه و تقاضا، رقابت، قیمتگذاری توسط اعضای بازار و تعاملات بین فروشندگان و خریداران نیز در تنظیم بازار نقش مهم و اساسی ایفا می کنند.
در تنظیم خودکار بازار به طور کلی در بسیاری از کشورها در سطوح مختلفی رخ میدهد. این مفهوم به معنای عملکرد طبیعی بازار براساس نیروی عرضه و تقاضا و بدون مداخله دولتی است. در نتیجه، تعدادی از کشورهایی که بیشتر به تنظیم خودکار بازار نزدیک هستند، عبارتند از:
ایالات متحده آمریکا: آمریکا به طور کلی به عنوان یک نمونه از بازار آزاد و تنظیم خودکار شناخته میشود. در اینجا، تقریباً همه بخشهای اقتصادی بدون مداخله دولتی فعالیت میکنند و نیروی عرضه و تقاضا تعیینکننده قیمتها و توزیع منابع است.
کانادا: کانادا نیز یک کشور با بازار آزاد و تنظیم خودکار است. بخشهای مختلف اقتصادی در کانادا بدون مداخله دولتی عمل میکنند و نیروی بازار تعیین کننده قیمتها و فعالیتهای اقتصادی است.
بریتانیا: بازار بریتانیا نیز به طور کلی به عنوان بازار آزاد و تنظیم خودکار شناخته میشود. در این کشور، بسیاری از بخشهای اقتصادی بدون مداخله دولتی فعالیت میکنند و نیروی بازار تعیین کننده قیمتها و فعالیتهای اقتصادی است.
استرالیا: استرالیا نیز به عنوان یک کشور با بازار آزاد شناخته میشود. بخشهای مختلف اقتصادی در استرالیا بدون مداخله دولتی فعالیت میکنند و نیروی عرضه و تقاضا تعیین کننده قیمتها و توزیع منابع است.
لازم به ذکر است که هرچند این کشورها به طور کلی به عنوان بازار آزاد و تنظیم خودکار شناخته میشوند، اما ممکن است در برخی صنایع و بخشهای خاص از اقتصاد خود، مقررات و مداخلههای دولتی وجود داشته باشد. همچنین، سطح تنظیم خودکار بازار نیز میتواند در هر کشور متفاوت باشد و به نظام حاکم بر آن کشور، اولویتهای سیاسی و اقتصادی و نیازهای جامعه بستگی دارد.
تجربیات کشورهای پیشرو در تنظیم بازار محصولات کشاورزی بر اساس سیاستها و راهبردهایی که اتخاذ کردهاند، میتواند به عنوان یک الگو برای سایر کشورها باشد. در زیر به برخی از تجربیات کشورهای پیشرو در تنظیم بازار محصولات کشاورزی اشاره میکنم:
سازماندهی بازار: بسیاری از کشورها برای تنظیم بازار محصولات کشاورزی، سازمانها و نهادهایی را تشکیل دادهاند. این سازمانها معمولاً مسئولیتهایی مانند تنظیم و کنترل قیمتها، تأمین عادلانه نیازهای بازار، ایجاد سیستمهای توزیع مناسب و ترویج تولید و مصرف محصولات کشاورزی را بر عهده دارند. به عنوان مثال، کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی و تایلند از سیستمهای توزیع کشوری برای تنظیم بازار محصولات کشاورزی استفاده میکنند.
تنظیم قیمتها: برخی از کشورها از تنظیم قیمتها برای تنظیم بازار محصولات کشاورزی استفاده میکنند. این میتواند شامل تعیین حداقل و حداکثر قیمتها، تعیین نرخ دستمزد کشاورزان، و ارائه تسهیلات مالی و قرضهای بازپرداختی به کشاورزان با قیمتهای منصفانه باشد. به عنوان مثال، در برخی کشورها مانند فرانسه و هلند، سیستمهای تضمین قیمت برای محصولات کشاورزی وجود دارد.
تنظیم تقاضا و عرضه: برخی کشورها تنظیم تقاضا و عرضه را به عنوان راهی برای تنظیم بازار محصولات کشاورزی استفاده میکنند. این شامل کنترل تولید، تنظیم و تنظیم میزان واردات و صادرات، و استفاده از ذخیرههای استراتژیک برای تأمین مواد غذایی در زمانهای بحرانی است. به عنوان مثال، چین از سیاستهای کنترل تقاضا و عرضه برای تنظیم بازار محصولات کشاورزی استفاده میکند.
تشویق به کشاورزی پایدار: برخی از کشورها به تشویق به کشاورزی پایدار و سازگار با محیط زیست توجه ویرساندهاند. این شامل ارائه تسهیلات مالی و حمایتهای دولتی برای بهرهبرداری از روشهای کشاورزی پایدار، تشویق به استفاده از فناوریهای نوین در کشاورزی، و ترویج استفاده از روشهای آبیاری بهینه و مدیریت منابع آب میشود. به عنوان مثال، کشورهایی مانند هلند و دانمارک با ارائه تسهیلات مالی و حمایتهای دولتی به کشاورزان، تشویق به استفاده از روشهای کشاورزی پایدار را دنبال میکنند.
توسعه زیرساختهای بازار: توسعه زیرساختهای بازار میتواند در تنظیم بازار محصولات کشاورزی نقش مهمی ایفا کند. این شامل ایجاد سیستمهای حمل و نقل مناسب، ایجاد بازارهای عمده فروش مرکزی، توسعه زیرساختهای اطلاعاتی و فناوری ارتباطی، و ترویج کنترل کیفیت و استانداردهای محصولات است. به عنوان مثال، کشورهایی مانند استرالیا و نیوزیلند در توسعه زیرساختهای بازار و ارتقاء استانداردهای کیفیت محصولات کشاورزی سرمایهگذاری خیلی خوبی کردهاند.
به طور کلی، تجربیات کشورهای پیشرو در تنظیم بازار محصولات کشاورزی نشان میدهد که سازماندهی بازار، تنظیم قیمتها، تنظیم عرضه و تقاضا، تشویق به کشاورزی پایدار و توسعه زیرساختهای بازار از جمله راهکارهای مؤثری هستند که میتوانند در بهبود عملکرد و عدالت در بازار محصولات کشاورزی کمک کنند. البته، هر کشور ممکن است بر اساس شرایط داخلی و نیازهای خود، رویکردهای متفاوتی را در تنظیم بازار محصولات کشاورزی انتخاب کند.
نظر شما