محمدرضا جمشیدی - سردبیر ماهنامه اقتصاد سبز
تولیدکنندگان قدرتمند صنعت شیرینی و شکلات و نان کشور درحالی هفته گذشته از 24 تا 27 شهریور در نمایشگاه بین المللی تهران گردهم آمدند تا آخرین توانمندیهایشان را به منصه ظهور برسانند که در طول ماههای گذشته صنعت غذا با هجمههای بسیاری روبهرو بود و آنقدر بر این صنعت تاخت و تاز شد که شاید در باور فردی نمیگنجید صنعتی با این درجه از اعتبار بینالمللی و جایگاه درخور توجه در اقتصاد غیر نفتی کشور و اشتغال زایی ارزان، روزی تا این درجه نزد افکار عمومی پایین بیاید.
اگرچه نوک پیکان اتهامات این بار متوجه تولیدکنندگان لبنیات بود و روغن پالم به طور کلی چند هفته شیرازه این صنعت را از هم پاشاند؛ اما نکته جالب توجه این است که کلید شعلهور شدن این غائله از سوی فردی زده شد که خود بهتر از هر شخص دیگری بر مصائب این صنعت پس از هدفمندی یارانهها اشراف دارد و بهتر از هر فرد دیگری متوجه تبعات کاهش 40درصدی مصرف لبنیات پس از هدفمندی یارانهها است و به خوبی از آمار بالای کمبود کلسیم و آمار فاجعهآمیز شکستگی استخوان مطلع است. تهدیدی که جملگی ناشی از کمبود مصرف شیر و لبنیات در دورانهای مختلف زندگی افراد است.
کاش دامنه این هجمهها تنها به همین صنعت ختم میشد، ظهور پودر کدو یا کدوی له شده در رب گوجهفرنگی، نشاسته در ماست، بوتولیسم در کشک، مواد شیمیایی و فلزات سنگین در چای و جوش شیرین در نان، کاه در آبلیمو، گرد قهوه با آرد سبوس، بذر تمبر هندی، خرمای سرخ کرده و کاسنی در قهوه و کاکائو، پودر استخوان و ... در سوسیس و کالباس همه و همه در چند ماهه اخیر در بوق و کرنا شده و میرود تا شیرازه صنعتی را تخریب کند که سرمایهگذاریهای کلانی برای آن صرف شده است.
این هجمههای رسانهای بهگونهای صورت میگیرد که گویی تمام دستگاههای نظارتی در این مدت خواب بودهاند و عدهای قلیل با رویینتنی خاصی به این کشفیات دست یافتهاند و مرجعی هم پیگیر این تهمتها که کلیت یک صنعت را نشانه میرود نیست؟!
در این که سلامت مصرفکننده بالاترین مسالهای است که باید همواره مورد توجه آحاد جامعه باشد، هیچ مشکلی وجود ندارد، اما به راستی آیا نوع اطلاعرسانی در سطح جامعه منصفانه بوده است؟!
در اینکه در صنعت غذا مانند صنعت لاستیکسازی، خودرو و ... افراد فرصتطلب، سودجو و متقلب وجود دارند هیچ شبههای نیست و حتی قصد آن را نداریم که اهمیت تقلب در صنعت غذا و نقشی که در سلامتی آحاد جامعه ایفا میکند را دست کم بگیریم، اما به راستی به خاطر وجود چند واحد متخلف باید بهگونهای صحبت و اطلاعرسانی شود که تر و خشک با هم بسوزند؟!
آیا به جای معرفی چند واحد متخلف، باید بهگونهای عمل شود که مردم از مصرف کلیه لبنیات خودداری کنند و یا با اکراه مصرف کنند؟!
بپذیریم رفتار احساسی با تولید نهتنها شیرازه یک صنعت را از داخل میپاشاند، بلکه در ابعاد بینالمللی، بازارهای صادراتی که با مشقات فراوان به روی صنعت غذا گشوده شده را به راحتی از دست خواهیم داد و چه خوب است به جای زیر سوال بردن دستگاههای نظارتی و کلیت یک صنعت، اگر به اطلاعات کافی را از تخلف دست یافتیم به جای نشر عمومی و تخریب آن صنعت، موضوع را به مراجع ذیصلاح قانونی انتقال دهیم تا هم متخلفان به سزای عمل خود برسند و سلامت عمومی جامعه خدشهدار نشود، و هم اینکه عدهای بیگناه که هیچ تخلفی نکردهاند، پاسوز عده قلیلی نشوند.
تولیدکنندگان قدرتمند صنعت شیرینی و شکلات و نان کشور درحالی هفته گذشته از 24 تا 27 شهریور در نمایشگاه بین المللی تهران گردهم آمدند تا آخرین توانمندیهایشان را به منصه ظهور برسانند که در طول ماههای گذشته صنعت غذا با هجمههای بسیاری روبهرو بود و آنقدر بر این صنعت تاخت و تاز شد که شاید در باور فردی نمیگنجید صنعتی با این درجه از اعتبار بینالمللی و جایگاه درخور توجه در اقتصاد غیر نفتی کشور و اشتغال زایی ارزان، روزی تا این درجه نزد افکار عمومی پایین بیاید.
اگرچه نوک پیکان اتهامات این بار متوجه تولیدکنندگان لبنیات بود و روغن پالم به طور کلی چند هفته شیرازه این صنعت را از هم پاشاند؛ اما نکته جالب توجه این است که کلید شعلهور شدن این غائله از سوی فردی زده شد که خود بهتر از هر شخص دیگری بر مصائب این صنعت پس از هدفمندی یارانهها اشراف دارد و بهتر از هر فرد دیگری متوجه تبعات کاهش 40درصدی مصرف لبنیات پس از هدفمندی یارانهها است و به خوبی از آمار بالای کمبود کلسیم و آمار فاجعهآمیز شکستگی استخوان مطلع است. تهدیدی که جملگی ناشی از کمبود مصرف شیر و لبنیات در دورانهای مختلف زندگی افراد است.
کاش دامنه این هجمهها تنها به همین صنعت ختم میشد، ظهور پودر کدو یا کدوی له شده در رب گوجهفرنگی، نشاسته در ماست، بوتولیسم در کشک، مواد شیمیایی و فلزات سنگین در چای و جوش شیرین در نان، کاه در آبلیمو، گرد قهوه با آرد سبوس، بذر تمبر هندی، خرمای سرخ کرده و کاسنی در قهوه و کاکائو، پودر استخوان و ... در سوسیس و کالباس همه و همه در چند ماهه اخیر در بوق و کرنا شده و میرود تا شیرازه صنعتی را تخریب کند که سرمایهگذاریهای کلانی برای آن صرف شده است.
این هجمههای رسانهای بهگونهای صورت میگیرد که گویی تمام دستگاههای نظارتی در این مدت خواب بودهاند و عدهای قلیل با رویینتنی خاصی به این کشفیات دست یافتهاند و مرجعی هم پیگیر این تهمتها که کلیت یک صنعت را نشانه میرود نیست؟!
در این که سلامت مصرفکننده بالاترین مسالهای است که باید همواره مورد توجه آحاد جامعه باشد، هیچ مشکلی وجود ندارد، اما به راستی آیا نوع اطلاعرسانی در سطح جامعه منصفانه بوده است؟!
در اینکه در صنعت غذا مانند صنعت لاستیکسازی، خودرو و ... افراد فرصتطلب، سودجو و متقلب وجود دارند هیچ شبههای نیست و حتی قصد آن را نداریم که اهمیت تقلب در صنعت غذا و نقشی که در سلامتی آحاد جامعه ایفا میکند را دست کم بگیریم، اما به راستی به خاطر وجود چند واحد متخلف باید بهگونهای صحبت و اطلاعرسانی شود که تر و خشک با هم بسوزند؟!
آیا به جای معرفی چند واحد متخلف، باید بهگونهای عمل شود که مردم از مصرف کلیه لبنیات خودداری کنند و یا با اکراه مصرف کنند؟!
بپذیریم رفتار احساسی با تولید نهتنها شیرازه یک صنعت را از داخل میپاشاند، بلکه در ابعاد بینالمللی، بازارهای صادراتی که با مشقات فراوان به روی صنعت غذا گشوده شده را به راحتی از دست خواهیم داد و چه خوب است به جای زیر سوال بردن دستگاههای نظارتی و کلیت یک صنعت، اگر به اطلاعات کافی را از تخلف دست یافتیم به جای نشر عمومی و تخریب آن صنعت، موضوع را به مراجع ذیصلاح قانونی انتقال دهیم تا هم متخلفان به سزای عمل خود برسند و سلامت عمومی جامعه خدشهدار نشود، و هم اینکه عدهای بیگناه که هیچ تخلفی نکردهاند، پاسوز عده قلیلی نشوند.
نظر شما