نرخ ارز به عنوان یکی از مهمترین مولفههای تاثیرگذار بر اقتصاد کشور همواره دارای اهمیت ویژهای در بین سیاستگذاران و اقتصاددانان بوده است. این متغیر علاوه بر بخش تجارت خارجی، نرخ تورم، بازارهای موازی نظیر مسکن، طلا و بازارهای مالی، بخش پولی و بانکی و مهمتر از همه تولید را تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین وجود یک نظام ارزی مشخص و مقتدر برای پیشگیری از اثرات نرخ ارز بر اقتصاد کلان کشور ضروری است.
در سالهای پس از انقلاب جز دهه 80 شمسی نرخ ارز ایران ثابت بوده و همین مساله یکی از دلایل بروز بحرانهای ارزی در کشور بوده است. زمانی که دولت به بهانههای مختلف نرخ ارز مرجع را ثابت اعلام میکند، پس از گذشت چند دوره به دلیل پایین نگه داشتن مصنوعی نرخ ارز، فنر فشردهشده به یکباره رها شده و باعث افزایش شدید نرخ ارز و نوسانات پس از آن میشود. همچنین تثبیت نرخ باعث بروز رانت و فساد شده که در سالهای پس از انقلاب بسیار شاهد این رخداد بودهایم.
تجربه ثابت کرده است که تثبیت نرخ ارز نه تنها قیمتها را کنترل نمیکند بلکه به یکباره باعث بروز فشار قیمتی شدید میشود. ارز نیز مانند هر کالای دیگر دارای قیمت است و در طول زمان با تغییر شرایط بازار قیمت آن دستخوش تغییر میشود بنابراین سیاست تثبیت نرخ ارز به خصوص در کشورهایی که ثبات اقتصادی ندارند میتواند منجر به بحران شود. آخرین بحران ارزی در سالجاری اتفاق افتاد و تاکنون التهاب بازار ارز به طور کامل از بین نرفته که مهمترین دلیل آن اعمال تحریمهای بینالمللی 13 آبان علیه ایران و نااطمینانی از آینده است. در چنین شرایطی اتخاذ سیاست ارزی مناسب بسیار حائز اهمیت است.
در چند ماه گذشته برای کنترل افزایش افسارگسیخته نرخ ارز سیاستهای مختلفی اتخاذ شد که بسیاری از این سیاستها شرایط را بحرانیتر کرده، رانت را افزایش داده و در نهایت موجب سرگردانی فعالان اقتصادی شد. اعلام تثبیت نرخ ارز، ایجاد سامانه نیما، تشکیل بازار ثانویه و معافیت صنایع پتروشیمی و فلزی از بازگرداندن نرخ ارز، پیمانسپاری ارزی و الزام همه صادرکنندگان به بازگرداندن ارز حاصل از صادرات، از تصمیمات چند ماه اخیر بود.
بحران ارزی گذشته و تصمیمات پیدرپی دولت برای ثبات بازار ارز نشان داد که دخالت دولت در هر بازاری به منظور ثبات قیمتها شرایط را بدتر کرده و حتی دستیابی به هدف را دورتر مینماید. لذا به نظر میرسد حال که بازار ارز ثبات نسبی پیدا کرده و نرخ ارز تقریبا واقعی شده است بهتر باشد سیاست تکنرخی شدن ارز یا همان شناور در پیش گرفته شود. البته لازم به ذکر است که بازار ارز نیز مانند همه بازارها نباید به طور کامل به حال خود رها شود و نرخ ارز شناور مطلق نباشد بلکه نظارت دولت لازمه رژیم نرخ ارز شناور مدیریت شده است. این امر باعث ایجاد شفافیت در اقتصاد و از بین رفتن رانت و فساد در کشور میشود.
اولین و مهمترین دلیل برای تکنرخی کردن ارز جلوگیری از بروز شوکهای احتمالی و ایجاد بحران ارزی مجدد است. ارز به عنوان یکی از مهمترین متغیرهای اقتصاد هر کشور نباید در کوچه پسکوچهها و توسط دلالان تعیین شود بلکه باید یک بازار رقابتی مشخص داشته باشد.
لازم به ذکر است که سیاست تکنرخی کردن ارز باید با همراهی سایر سیاستهای اقتصادی از جمله سیاستهای پولی دنبال شود. یکی از دلایلی که سیاستهای ارزی شکست میخورد به همین دلیل است که متاسفانه سیاستگذاران، بخشهای مختلف اقتصاد را با هم و به صورت یک زنجیره به هم پیوسته نمیبینند و تنها میخواهند یک بخش را بدون توجه به سایر بخشهای پیکره اقتصاد درمان کنند.
همان گونه که گفته شد با تکنرخی شدن ارز بخش عظیمی از رانت دولتی که تنها باعث بهرهمندی تعداد کمی از افراد شده است، از بین رفته و دولت میتواند با فروش ارز حاصل از صادرات نفت به قیمت واقعی از منافعی که شناور به دست میآورد مسائل معیشتی قشر آسیبپذیر را به صورت کمکهای حمایتی حل و فصل کند.
متاسفانه مهمترین مساله اقتصاد ایران مداخله و نه نظارت دولت در بازار و دستکاری قیمتها به منظور حمایت از اقشار ضعیف جامعه و تثبیت قیمتهاست و تا این تفکر در کشور اصلاح نشود و شعارهای پوپولیستی خریدار داشته باشد وضعیت کشور بسامان نخواهد شد.
چندنرخی بودن ارز سالهاست منجر به بحران ارزی در دورههای مختلف شده است لکن سیاستگذاران از گذشته عبرت نگرفتهاند و همچنان اصرار بر مداخله در بازار آزاد و قیمتگذاری و در نتیجه ایجاد رانت و از بین رفتن سرمایههای کشور دارند.
باید یک بار برای همیشه مساله تعیین رژیم ارز مدیریت شناور شده تثبیت شود و دولت نه تنها در بازار ارز بلکه در تمام بازارها تنها به وظیفه نظارتی خود عمل کند. با این رویه هر سه نقش تخصیصی، تثبیتی و توزیعی را به نحو احسن انجام خواهد داد.
نظر شما