حسین چمنی- کارشناس صنعت شیر
1- سلامتی گوهری است که ارزش آن برابر با تمام دارایی انسانها است. اثبات این موضوع چندان سخت نیست. همه آدمهایی که میشناسید حاضرند در صورت به خطر افتادن سلامتی هر آنچه که دارند هزینه کنند تا این بزرگترین نعمت الهی را دوباره در آغوش کشند.
دولتها هم در مقابل بیماران جامعه چنین میکنند و همه امکاناتشان را بسیج میکنند تا قدری از آلام آنان را کاهش دهند.
اما همه این اقدامات در نظام بیمار محور انجام میگیرد. جای تعجب است که بهرغم وقوف همگانی به اهمیت سلامت، کمتر کسی حاضر است برای پیشگیری هزینه کند. گویا انسان سالم ارزشی ندارد، ولی وقتی بیمار شد، ارزش پیدا میکند.
2- در باب اهمیت شیر بسیار سخن گفته میشود. افرادی که اطلاعات علمی گستردهای هم ندارند اعتقاد راسخ دارند که شیر غذایی است که هیچگاه نباید از سفره حذف شود. حداقل انتظار از افراد مطلع بهویژه تصمیمسازان، سیاستگذاران، نمایندگان مجلس و دولت این است که علاوه بر اطلاعات عمومی، اشراف به آمارهای کشوری در زمینه بیماریهای ناشی از کمبود مصرف شیر و هزینههای مترتب بر آن داشته باشند.
آمارهای 90 درصدی کمبود کلسیم در کشور، شیوع پوکی استخوان در حداقل 30 درصد از زنان زیر 50 سال کشور، در معرض شکستگی قرار داشتن دو میلیون خانم ایرانی، ورود دانشآموزان به مدرسه با 5.7 دندان پوسیده، مرگ و میر 20 درصدی کسانی که دچار شکستگی ناشی از پوکی استخوان میشوند، زمینگیر شدن 50 درصد از همین افراد، وجود حداقل 150 میلیون دندان پوسیده در دهان مردم، از دست رفتن 36 هزار سال عمر مفید سالانه بهخاطر عارضه پوکی استخوان بخشی از اطلاعاتی هستند که توسط دستگاههای مرتبط دولتی و سازمانهای مردمنهاد تهیه و از طریق رسانهها در اختیار همگان قرار گرفتهاند.
همه این مشکلات بهدلیل عدم حضور کافی شیر در سبد غذایی مردم و به سبب عدم دریافت کافی کلسیم اتفاق افتاده است. از سوی دیگر یافتههای علمی میگویند میزان نیاز روزانه انسان به کلسیم آنقدر بالا است که از هیچ منبع دیگری جز شیر و فرآوردههای شیری قابل تأمین نیست.
وقتی آمارهای مصیبتبار مذکور را در کنار این یافته علمی قرار میدهیم، استنتاج منطقی این است که بکوشیم سیاستها، بودجهریزیها و برنامهریزیها در جهت حمایت از مصرف شیر، افزایش سرانه مصرف آن و کاهش درد و رنج ناشی از غیبت این معجزه الهی در سفره مردم ساماندهی شود.
3- با کمال تأسف آنچه امروز در عرصه سیاستگذاریهای اقتصادی شاهدیم، مسیری در جهت عکس منافع ملی را دنبال میکند. حذف تخصیص ارز مرجع برای واردات نهادههای دامی و کره، زمزمه افزایش 30 درصدی بهای شیر خام را تیتر رسانهها کرده است و این یعنی افزایش دوباره قیمت محصولات لبنی در سال جاری.
ظاهراً اقصاددانانی که بر اجرای این طرح اصرار دارند، با علم به اینکه افزایش قیمت شیر خام و فرآوردههای لبنی باعث کاهش بیشتر مصرف و خرید مردم خواهد شد مشکل عدم خرید شیر خام را پیشبینی کرده و با آزاد کردن صادرت شیر خشک، پیشاپیش به استقبال حل این مشکل رفتهاند.
تا اینجای کار مشکلی برای دامداران و صنایع لبنی ایجاد نخواهد شد. تنها یک نکته ظریف میماند که تکلیف مردم با بیماریهای ناشی از کمبود کلسیم و هزینههای سنگین مترتب بر آن چیست؟ شکی نیست که اجرای این سیاستها بار اقتصادی سنگینی را از دوش دولت برمیدارد، اما آیا گذاشتن بار سنگین هزینههای درمان به دوش ملت با آرمانهای مقدس انقلاب و شعارهای دولت محترم همخوانی دارد؟
4- به این دو محاسبه ساده توجه کنید:
الف- وزیر سابق بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در اردیبهشتماه امسال اعلام کرد که سال گذشته 40 هزار میلیارد تومان صرف هزینههای درمان در کشور شده است که 25 هزار میلیارد تومان آن توسط مردم تقبل و پرداخت شده است. اگر تنها سهم مردم از هزینههای درمان در این محاسبه وارد شود، نتیجه آن نشان میدهد مردم بیش از 61 درصد یارانه نقدی دریافتی را که باید صرف بهبود معیشت و ارتقاء رفاه آنان میشد، بهعنوان هزینه ویزیت و دارو پرداخت کرهاند. زیان ناشی از مدت زمانی که این افراد نیازمند استراحت بوده و از عرصه فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی به دور بودهاند را نیز محاسبه و به رقم قبلی اضافه کنید. مجموع آن میشود، نتیجه بیتوجهی به سلامت مردم.
ب- وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی اعلام کرده است که هر ایرانی حداقل دو دندان پوسیده دارد. این یعنی 150 میلیون دندان پوسیده در دهان مردم جا خوش کرده است. هزینههای پروتز، ارتودنسی و ایمپلنت را وارد این محاسبه نمیکنیم. حال اگر برای ترمیم هر دندان، فقط 200 هزار تومان هزینه شود، هزینهای بیش از 30 هزار میلیارد تومان را به اقتصاد کشور و خانوار تحمیل میکند. با یک محاسبه ساده میتوان ارزیابی کرد که با این رقم چه تعداد فرصت شغلی در بخش کشاورزی یا صنعت در کشور میتوان ایجاد کرد؟
5- باور کنیم که برخورد اینگونه با شیر، جدا از جنبه انسانی آن، اقتصادی هم نیست. شاید چند روزی مشکلات نقدینگی دولت را حل کند، اما هزینههای چنددههزار میلیاردی را با یک تأخیر زمانی به اقتصاد کشور تحمیل میکند که چندبرابر سرمایهگذاری اولیه برای تسهیل دسترسی مردم به این ماده غذایی بدون جایگزین است.
حساب هزینه فایده این تصمیمگیریها، گویای زیان سنگین دولت و ملت است. درآمدهای کشور امانت مردم نزد دولت است و دولتها موظفند آن را به بهترین شکل ممکن در خدمت مردم قرار دهند. بعضی از دوستان پیشنهاد دادهاند که مابهالتفاوت ناچیزی را به یارانه نقدی مردم برای جبران افزایش هزینهها اضافه کنند.
این در حالی است که پرداخت نقدی نمیتواند ضمانتی برای حفظ وضع موجود سرانه مصرف شیر باشد و این مبالغ صرف حل مشکلات روزمره خواهند شد. در افق 1404، کشور 15 میلیون سالمند خواهد داشت که حفظ کرامت آنان در گرو حفظ سلامت آنان است.
سیاستهایی که منجر به افزایش قیمت شیر در سبد خانوار میشوند، کودکانی بیدندان و سالمندانی زمینگیر را به جامعه تحمیل خواهد کرد.
سلامتی مردم را قربانی تصمیمات اقتصادی نکنیم. آمارهای ناشی از کمبود شیر را یکبار دیگر مرور کنیم و بپذیریم که شیر همچنان مظلوم است.
از صاحب این قلم جز این نوشته برنیامد، از شما چطور؟؟
کد خبر 25402
نظر شما