برای مشاهده فیلم کامل این گفت و گو کلیک کنید

فود پرس - مرتضی سلطانی، رییس هیات مدیره گروه صنعتی زر و تنها صادرکننده ممتاز صنعت غذای ایران با حضور در برنامه تلویزیونی اقتصاد ایران در گفت و گو با کیا داوود اسفندیاری مجری برنامه، به بیان دیدگاههای خود پرداخت.

به گزارش خبرنگار ما متن کامل این گفت و گو به شرح زیر است:

امروز می خواهم درباره آخرین وضعیت صنعت و تولید در کشور با یکی از کارآفرینان نمونه ملی که قصه زندگی جالبی داشته اند، مشکلات صنعت و صادرات را بررسی کنیم.
همانطور که خدمتتون گفتم امروز می خواهیم آخرین وضعیت صنعت و صادرات را مرور کنیم با جناب آقای سلطانی کارآفرین نمونه ، صادر کننده نمونه و رئیس خانه صنعت و معدن و تجارت استان البرز که احتمالا خیلی از شما ایشان را می شناسید. ایشان بزرگترین تولید کننده ماکارونی در کشور ما نیز هستند.


سلام عرض می کنم و اولین سوال را اینجوری شروع می کنم که الان با این وضعیت سیاسی و ایجاد شده در این ماهها  و روزهای اخیر چه حس و حالی بین صنعتگران وجود دارد چه امیدهایی بین آنان وجود دارد؟
به نام خدا. منم سلام عرض می کنم خدمت شما و بیننندگان عزیز.این روزها خبر های بسیار خوبی نه فقط برای صنعتگران و شهروندان ایرانی بلکه برای تمام صلح دوستان خبر خوبی است. بخصوص برای تولید کنندگانی که تولیداتشان برای صادرات تعریف شده است. در واقع باید بگویم که سالها تولید کننده ایرانی که نگاه به حوزه صادرات داشت، نگاه به این روزها داشت و امیدوارم که همانطوریکه پیش بینی می شود خبرهای خوبی در انتظار تولید کنندگان ایرانی باشد.

آقای سطانی من سوالی در ذهنم بود که می خواستم از کارخانه داران بزرگ ایران بپرسم.وقتی از یک کارخانه دار آمریکایی سوال می کنی که آرزویت چیست و می خواهی چیکار کنی می گوید من میخواهم که به همه کشورهای دنیا محصولم را بفروشم. یا وقتی از یک تولید کننده ژاپنی که تلویزیون تولید می کند می پرسی می گوید من می خواهم در تمام خانه های دنیا از این تلویزیون داشته باشند، ولی وقتی از یک کارخانه دار ایرانی این سوال را می کنی میگوید می خواهم محصولم را در تمام نقاط ایران به فروش برسانم.چرا این تخیلات و آرزوهای صنعتگران ایرانی از این مرزهای ایران بیرون نمی رود؟
ببینید سوال بسیار خوبیه آقای اسفندیاری. تفاوت نگاه تولید کننده ایرانی و دنیا تفاوتی ندارد هر کسی در کره زمین که کار تولید می کند علاقمند است که محصولات خود را به کل دنیا صادر کند و دوست ندارد دور خود دیوار بکشد.

یعنی خود شما همچنین آرزویی داشته اید؟
آرزو داشتیم و سالها به اتفاق همکارانمان الحمدالله در سخت ترین شرایط این را محقق کردیم که این را در زمان خودش بحث می کنیم.
آرزوی هر تولید کننده ای است که محصول با کیفیت تولید کند و بتواند هدف گذاریش مصرف کننده های همه دنیا باشد. برندی بسازد و برندش را توسعه بدهد و موفق باشد.
حالا اگر تولید کننده ایرانی سالها اینطور عمل کرده است من فکر می کنم که اینطور فکر نکرده است، اینطور آرزو نکرده است و به ناچار گرفتار این قصه شده است که به هر صورت بدلیل مشکلاتی که بر روی صادرات و تولید وجود داشته، نقطه کار او مقداری محدود شده است.

چه مشکلاتی وجود دارد؟ وقتی به همین راحتی ایرانیها می توانند همه دنیا را بگردند و محصولات مختلف راببینند و سپس آن را وارد کنند، چرا وارونه این عمل اتفاق نمی افتد؟
ببینید مشکلات را همه ملت ایران می دانند و ساده ترین شهروندان ایرانی نیز که کاری با حوزه تولید و اقتصاد ندارند می دانند که تحریم با ما چه کرد در حوزه تولید و چه صدمه ای زد و شرایط ما را در شرایط نابرابر با تولید کننده خارجی قرار داد. یعنی اگر شما محصولی تولید می کنید و رقیب شما هم همین محصول را تولید می کنید و هر دو شما به لحاظ کیفیت خوب هستید و برند دارید و قیمت تان قیمت قابل دفاع هست، هر دو در شرایط یکسان نمی توانید محصولتان را در بازار به دست مردم برسانید.چرا؟ بدلیل اینکه مشکلات خاصی را برای شما به وجود آورده اند مثلاً عدم وجود پروتکل های پیمانی که بین کشورها بسته می شود .در تحریم سالها ما این پروتکل ها را نداشته ایم. بنابراین ورود کالاهای ما به بازار هدف با تعرفه های بالایی همراه است که این قیمت تمام شده محصول و کالای صادراتی ما را بالا می برد. یا ما در بحث حمل و نقل به دلیل تحریم، مشکلاتی را داریم که این عوامل دست به دست هم می دهد که قیمت را بالا می برد و شرایط رقابت ما را با تولید کننده خارجی مقداری نابرابر می کند که این نابرابری ما را در شرایط متفاوتی می برد.
بنابراین اگر این شرایط هموار شود که همه این قصه های ژنو امیدواری ایجاد کرده است که شرایط برابر برای ما ایجاد کند و اگر این شرایط یکسان شود من بعنوان سرباز صنعتی مملکت به شما خواهم گفت که ببینید توان ایرانی را در حوزه تولید و صادرات .

یعنی شما می گویید همه این مشکلاتی که داریم و نتوانسته ایم کالای صنعتی به دنیا صادر کنیم بخاطر مشکلات سیاسی بوده و ربطی به توانایی های خودمون و عملکرد صنعتگران و مسئولان نداشته است؟
صد در صد این دو مسئله به هم ربط دارند و بدون تردید جدا از هم نیستند. به هر صورت وقتی عاملی از بیرون به درون فشار می آورد فشار مضاعفی بر درون است و مسائل تولید و قیمت تمام شده و عملیات تولید را مخدوش می کند و این، شرایط را از حالت آرام خارج می کند به طبع همین فشار هم هست که مشکلاتی بوجود می آید. همه این عوامل دست به دست هم می دهد و چنین اتفاقی می افتد.
و من می گویم به دلایلی که توضیح دادم شرایط تولید کننده و صادر کننده ما در شرایط نابرابر در مقایسه با رقیب خارجی قرار دارد.اگر این شرایط برابر شود من به توانمندی بچه های این سرزمین اشاره میکنم که اینها آرزوهایشان خیلی قشنگ تر، وسیع تر و دورنمای زیباتری نسبت به کارآفرینان دنیا دارد.
استادی از دانشجویی سوال می کند که چهار کارآفرین مطرح دنیا را نام ببر. دانشجو همه را ایرانی نام می برد استاد می گوید پسرم به تو گفتم چهار کارآفرین مطرح دنیا را بنویس. دانشجو گفت استاد اگر کارآفرینان دنیا در ایران توانستند یک قهوه خانه را اداره کنند آنوقت من  اسم آنان را می آورم.

 آقای سلطانی محیط کسب و کار در ایران مساعد نیست. خیلی ها گفته اند و خیلی از مسئولان نیز این موضوع را پذیرفته اند. ما در 183 کشور دنیا، 145 مین کشور دنیا هستیم که چند پله هم سقوط کرده ایم و به رتبه 153 رسیده ایم و فقط حدود 20 ، 30 کشور در دنیا وجود دارد که وضعشون از ما بدتر باشد.
این محیط را قرار بود درست کنند که برای همین کار قانون بهبود کسب و کار در سال گذشته در مجلس تصویب شد و از فرودین پارسال نیز آیین نامه اش اعلام شد تا الان شما آیا دیدید اتفاقی بیفتند و محیط کسب و کار بهتر شود و مجوز دادن ها بهتر شود و وام های بانکی بهتر شود. آیا نشانه هایی از این موضوع در یک سال و هشت ماه اخیر دیده اید؟
ببینید واقعیش را بخواهید به لحاظ عملیاتی خیر. اما حرف و دلگرمی و انرژی مثبت به وفور وجود دارد. در رسانه ها هم مدام می شنویم حمایت از تولید، حمایت از صادر کنندگان. به نظر من این شعار واقعی و برآمده از درون مسئولینی است که اعتقاد دارند به افزایش معیشت مردم و رونق کسب و کار منتها باید برایش راهکار پیدا کنیم.ما زمان را از دست داده ایم . زمان گرانترین چیزی است که ما داریم از دست می دهیم.اصلا آنقدر فرصت نداریم که از دست بدهیم. یکسری از موارد را باید اصلاح کنیم . سند چشم انداز 2023 ترکیه همسایه ما، 500 میلیارد دلار صادرات هدف گذاری کرده است و هر سال طبق آن حرکت می کند و بعضی سالها از آن هم فراتر می رود.چرا چنین است چه مزیتی آنان دارند که ما نداریم. من که از جنس درد و تولید و کار هستم آیتم به آیتم به شما ثابت می کنم که توانمندی های ما به مراتب بیشتر از آنها است .
ببینید یک کارهایی را ما باید به کمک بیاییم. مثلاً صادر کننده ما مشکلاتی را تحت عنوان شرایط نابرابر در صادرات کالا از بیرون داشت یکسری مشکلات هم یک شبه  از داخل به آنان تحمیل شد.برای صادرات 50 درصد تعرفه گذاشتند. اصلاً اگر وقتی لازم است با نظر کارشناسی که اهلیت آن اثبات شده است و تولید کننده ای که فرزند ملت است بدون اینکه نظری از آنها گرفته شود یک شبه یک تعرفه 50 درصدی اعلام می شود و شما فکر کنید یک فشار بیرونی و یک فشار درونی بر آنان تحمیل می شود و یکدفعه تولید کننده کیش و مات می شود.منتها بعضی ها تسلیم این شرایط نمی شود فرق ایرانی در این است بسیاری از تولید کنندگان خارجی در این شرایط نمی توانند کار کنند. ایرانی فکر می کند که من سختی کشیده ام. سالها محصول خود را به دنیا صادر کرده ام و برند ساخته ام. دنیا در شرایط سخت منو شناخته و رقیب خارجی دیگه آروم آرام نگران این شده است که من بازاریابی خوبی دارم و کیفیت خوبی دارم و آرام حس کرده است که اگر مقداری فضا باز شود کارش تمام است. در این شرایط من باید بازار خودم را حفظ کنم. این معضل داخل هم یک شبه وقتی به من تحمیل می شود من باید چیکار کنم. از دو سه ماه پیش البته حذف شد و نظر کارشناسی حاکم شد.

یادم هست اواخر دهه هفتاد و اوایل دهه هشتاد آقای جهانگیری که وزیر صنایع و معادن وقت بود در تمام نشستها قول داده بودند که از این به بعد هر گونه ممنوعیت و محدودیت برای صادرات ممنوع است و می گفتند که محاله بر صادرات محدودیتی قایل شویم.این فکر کنم از لحاظ روانی به تولید کننده آسیب می زند. اعتماد تولید کننده را همین یک تصمیم 50 درصد از بین می برد.
آسیب زد ولی با همدلی و مدیریت خوب همکارانمان کار ادامه پیدا کرد و کالا به خارج از کشور صادر شد.شاید زیانی را هم تحمل کردیم ولی بازار هدف حفظ شد. من می گویم بکار گیری بچه های اثبات شده حوزه بخش خصوصی که اهلیت آنان اثبات شده است با آنها مشورت شود.شعاری حرف نزنیم و عملیاتی اینها را صدا کنیم و مشورت بخواهیم.

مگر در اتاق بازرگانی یا خانه های صنعت و معدن این مشورت ها اتفاق نمی افتد؟
در اتاق بازرگانی یک ردیف خیلی جالب تعریف شده است سالها تحت عنوان شورای گفتگوی دولت و بحث خصوصی که من همین جا اعلام می کنم که ایراداتی را بر این شورا وارد می دانم که لازم است تجدید نظری در آن صورت گیرد.کسانی که نماینده بخش خصوصی در این شورا هستند، باید حداقل اهلیت اش را ثابت کند و ایشان چند کارگر و ایجاد اشتغال پایدار دارد که می خواهد از صنعت و تولید دفاع کند.کشانی که آنجا می آیند باید دارای یکسری شاخصه های خاصی باشند و درد تولید را بدانند که یکی از آنها حداقل اینست که این فرد حداقل بیش از 2000 نفر اشتغال پایدار ایجاد کرده باشد. در تولید باشد و آجر بر روی هم گذاشته باشد تا بتواند از حقوق سایر تولید کنندگان دفاع کند. البته اتاق در شرایط خوبی است ولی زمان باید مدیریت شود و کسانی که آنجا می روند باید ادبیات تولید را بدانند.بعنوان مثال ما در ایران مالیات از شرکت ها می گیریم.25 درصد ازسود. این تیپ کار دنیاست اما باید در زمان های مختلف این را مدیریت کنیم نباید کلیشه ای کار کنیم. ما موقعیت و شرایط مان با دنیا متفاوت است. ما زمانی لازم است این را 15 درصد کنیم و زمانی 40 درصد.ضمن اینکه مالیات می تواند ناب ترین و حلالترین درآمد برای دولت باشد ولی در زمان و شرایط خود.
بعنوان مثال ما فشار می آوریم 25 درصد از سود. خیلی ها نمی توانند این را مدیریت کنند و دو دفتره می شوند. مسئولان و دست اندر کاران امر خود می دانند بحث دو دفتره چیست. اصلا در دنیا این نیست وقتی کشور قرار است از بحران عبور کند و تولید آن رونق بگیرد مدل خود را بومی تعریف می کند.مالیات از سود تولید نمی گیرند و مالیات را از سود سهامدار می گیرند. سهامدار قرار است سود را از تولید  بگیرد برود ولی آنجا باید صدایش کنیم و 40 درصد سود بگیریم. باید مالیات را از سود سهامدار بگیریم و کاسه دولت را خالی نگذاریم. این باعث می شود تولید منفعل بماند و چرخ تولید لنگ بماند.این را حتما باید به سرعت اصلاح کنیم. شرایط که بروز شد هم از سهامدار مالیات سودش را بگیریم هم از تولید.

من سوالی می خواهم از شما داشته باشم.هر جایی درآمد بیشتری داشته باشد مردم هجوم می آورند به سمت آن. الان آیا تولید وضعیتش طوری هست که همه بیایند به سمت تولید؟
اگر این طور بود که این پول های سردرگمی که تورم ایجاد کرده و نه در بانک است و نه در تولید . اگر تولید سودده بود که باید می آمد سمت سود.تولید سود نداره که همه بیایند سمت آن.

یعنی اگر جوانی بیاید سمت شما بگوید من 200 میلیون تومان دارم و از شما مشورت می خواهم به او چه می گویید؟
به ایشان می گویم از شرایط برابر شد حتما می گویم بیا تولید. ولی الان می گویم کمی برو تامل کن . من مجنون تولید هستم من احساساتی نظر می دهم برو جای دیگر مطالعه کن شاید نظرت عوض شد. ولی من بخاطر عشقی که به تولید دارم نظر احساسی می دهم.اما واقعیت اینست که اگر بخواهم انصاف را بکار گیرم و احساساتی نشوم الان بستر مناسبی برای تولید وجود ندارد. مگر شرایط تغییر کند در مورد مالیات ها وپروتکل ها. ما نمی توانیم همیشه برای بازار ایران محصول تولید کنیم جمعیت ایران 1 درصد جمعیت دنیاست.99 درصد جمعیت جهان پشت مرزهای جهان است ما اگر می خواهیم برند بسازیم حتما باید این را به دنیا هم صادر کنیم.

یعنی وقتی ما می خواهیم کارخانه بسازیم باید این را فکر کنیم که می خواهیم به یک میلیارد نفر بفروشیم نه 70 میلیون نفر؟
نه می خواهیم به 7 میلیارد نفر بفروشیم نه 70 میلیون نفر . چرا همه دنیا می توانند ولی ما نتوانیم.

ـ عده ای معتقدند که ما نمی توانیم در تولید وصادرات موفق باشیم واین ربطی به دولت ندارد.فرهنگ ما طوری است که نمی توانیم به تولید روی بیاوریم. مردم ایران طوری تربیت شده اند که ارزشی برای تولید قائل نیستند و اینطور آدمها را مردم برایشان احترامی قائل نمیشوند.آیا این حرف درست است؟​
ببینید شما دیگر خیلی دید منفی به این قضیه دارید این طورنیست .تولید کننده کیست؟ تولید کننده از خود جنس این مردم است که با سختی های فراوان کارش را انجام می دهد. در سالهای اخیر این فرهنگ درمردم اصلاح شده است ومردم تولیدکننده را با عزت واحترام یاد می کنند. نسبت به گذشته فضا تغییر کرده است بالاخره مردم آشنا شده اند و هر کسی از اقوامش هستند که دغدغه تولید را داشته باشند و می دانند که تولید مشقت های فراوانی دارد و حساب آن از سایر افرادی که به آسانی ثروتمند می شوند، جداست و به همین دلیل است که به تولید کننده احترام می گذارند و همین عزت و احترام از طرف مردم برای تولید کنندگان که برای اقتصاد این آب وخاک تلاش می کنند، کافی است. خدا می داند او چکاری می کند و مردم هم کم کم دارند آشنا می شوند با شرایط سخت تولید. من اگر هزار بار دیگر به دنیا بیایم باز هم می روم سمت تولید.

بازهم می روید سمت ماکارونی ؟
من فقط ماکارونی ساز نیستم من کارخانه سازم و ده ها کارخانه دیگر را ساخته ام.

شما کارخانه آرد هم دارید؟
بله ما کارخانه تولید آرد سمولینا را داریم.که از گندم دروم استحصال می شود.

ایران چقدر گندم دروم دارد؟
نزدیک 400 هزار تن

یعنی ما نیاز داریم به واردات یا صادر میکنیم؟
گندم دروم را کمی لازم داریم و اگر وارد کنیم صنعت مان با گندم دورم تامین می شود. ولی گندم غیر دورم را حتما لازم داشتیم که تا حالا نیز وارد شده است که بعد از اینکه انشاالله وضعیت بهتر شود و افزایش تولید داشته باشیم.
البته ما حتما نباید روی این قصه تمرکز کنیم. ما 8 کشور محصور در خشکی در شمال کشور داریم مانند قزاقستان و تاجیکستان و ... که به دریا دسترسی ندارد. من قزاقستان را مثال می زنم، این کشور 9/1 برابر وسعت بیشتری نسبت به ایران دارد. و بخش کوچکی از این کشور به دریای خزر راه دارد. این کشور استعداد بیشتری هم برای کشاورزی دارد اما اگر نتواند از مسیر ایران کالای خود را ببرد از دریای خزر به اکراین و روسیه برده و از آنجا از مسیر دریای سیاه محصول خود را به بازار هدف برساند که این کار هزینه بالایی را برایش رقم خواهد زد.بهترین راه اینست که از طریق ریل به ایران بیاورد و براحتی به خلیج رفته و برود به حوزه مصرف.

یعنی شما می گویید حتی کلید توسعه کشورهای همسایه هم در دست ماست؟
دقیقا به پیوسته است. ما اگر این تعامل را برقرار کنیم که البته زیر ساخت های جاده و غیره هم نیاز هست و کارهایی هم انجام شده است . همین حرکت اگر مدیریت شود ببینید چه اتفاقی می افتد. سالی 30 40 میلیون تن غلات می آید . اگر توانستید فرآوری می کنید و محصول تولید می کنید و اشتغال ایجاد می کنید.همه این آرزوهایی که ما داریم.

یعنی شما آرزو می کنید همه قزاقستان گندم بکارند و شما بیاورید ماکارونی تولید کنید؟
بله گندم و ذرت . ما در حوزه ذرت نیز مطالعات و کارهایی در حال انجام هستیم . فقط از ذرت در دنیا بیش از 300 محصول فرآوری می شود ولی در کشور ما فقط 20 محصول. ببینید چقدر جای کار دارد و چقدر می تواند اشتغال زایی داشته باشد.جوانان ما می توانند با آگاهی و تلاش همه این کار ها را انجام دهند. حالا اگر دانش و فن آوری هم نداشته باشیم می توانیم ترانزیت کنیم و از سود ترانزیت برخوردار باشیم.

ـ پس از اینکه بازارهای طلا ومسکن از رونق افتاده است، مردم تمایل دارندتا سرمایه های خود را در بانک ها و بورس قرار دهند. آیا این کار باعث رونق تولید می شودو می تواند برای شما مفید باشد؟
ببینید فی البداهه نمی توانم این جواب را بدهم این نیاز به مطالعه دارد. پولی که سرمایه گذار در اختیار بانک قرار می دهد اینطور نیست که حتما می رسد به دست تولید. پول برای جذب تولید تعریف خود را دارد. من تصور نمی کنم به این زودیها نظر سرمایه دار غیر تولید تامین شود که پولش را در اختیار تولید قرار دهد.

نه او که پولش را در اختیار تولید قرار نمی دهد او به بانک می دهد.منتها این سوال هست اگر سپرده گذاری در بانک زیاد می شود آیا الزاما این پول صرف تولید می شود یا نه؟
قرار هم بر این اینست که صرف تولید شود.درستش این است چون بانک یک بنگاه اقتصادی است بانک باید ورود و خروج باشد یعنی تسهیلات بدهد و سود داشته باشد.قاعدتاً باید اینطور باشد.پولی که در بانک ها سرمایه گذاری می شود باید در اختیار تولید قرار بگیرد و بانک ها باید بهترین تسهیلات را به تولید کنندگان ارائه کنند. ولی یکی از عمده ترین معضلات ما در مقوله تولید، در همین سیستم بانکی است. بانک ها در برهه ای از زمان تسهیلات بسیار خوبی در اختیار همه برای تولید قرار دادند کلی منابع فراوان را در دست تولید کننده و ... گذاشت که باعث شد زیرساخت های تولیدی خوبی ایجاد شود و تولید کننده های واقعی با بانک یک مشارکت طولانی انجام دادند ولی پس از مدتی همه این تسهیلات متوقف شد و بانک ها دیوار بزرگی بین خود و تولید کنندگان کشیدند که باعث ایجاد مشکلات فراوانی در بخش تولید شد.
وقتی زیرساخت های تولید مهیا شده است، تسهیلات بانک ها باید ادامه داشته باشد تا سرمایه در گردش تولید را نیز برای آنان فراهم کند.تا تولید کننده محصول خود را تولید کند و صادر کند و سود لازم را دربیاورد. این هم به نفع تولید کننده است وهم بانک ها می توانند کارشان را به نتیجه رسانده و بهترین سود را از تولید ببرند. از طرفی این دیوار را کشید و تسهیلات نداد و از طرفی فشار آورد که قسط تسهیلاتی که قبلاً داده بوده را مطالبه کند. همه این مسائل و مشکلات باعث کندی روند رو به جلوی تولید شده است.

منم شاید اگر جای بانک بودم این کار را می کردم نهایت این است که ورشکست می شود من وثیقه دارم و پولم را می گیرم اصلاً شاید این به نفع بانک باشد می گوید ورشکست شود تا کارخانه اش را مالک شوم.
این دو فشار مضاعف بر تولید در دو سه سال گذشته آمد این یک تراژدی غم بار است اجازه بدهید من این را در رسانه ملی بگویم. می بینی مدیر از قیافه تو خوشش نمی آید طرح متوقف می شود و تسهیلات نمی دهد و فشار می آورد که به تعهدات خود عمل کند. تو نماینده ملت و دولت در آن میز هستی تو نمی توانی شخصی تصمیم بگیری.می گوید تعطیل هم شدی به من ربطی ندارد.چگونه به تو ربطی ندارد؟ تو نماینده ملت و مردم پشت آن میز هستی پس باید درد تولید را بدانی.من که نمی توانم 2000 نفر نیرو را تعطیل کنم و بگویم به من چه.

من این را می گویم که هنوز ایرانیها به این نکته نرسیده اند که جنگ ما الان در بخش تولید هست.جنگ با توپ و تفنگ نیست. اینکه ما محصول را تولید کرده و به خانه های دنیا برسانیم.هرچه کالا بیشتر فرستادیم و آنها کمتر فرستادند یعنی اینکه ما در جنگ پیروز شدیم.
ببینید به نظر من اون اصلا از وجدان درستی برخوردار نیست او نماینده ملت است فردا هم از آنجا برود دغدغه حقوق دادن به آبدارچی خود را هم ندارد. او تصمیم می گیرد که بدهد یا ندهد اگر هم می گویی می گوید من یک بنگاه اقتصادی هستم و باید ورود و خروجم را کنترل کنم.می گویم تو منافع خود را هم نشناخته ای. تو موقع کره گیری و موقعی که سرمایه در گردش بدهی و سود 20 درصد را ببری از تولید طرح را متوقف کنی.تو منافع خودت را هم نمی شناسی .شعاری هم که می دهی متوجه نشدی که عملیاتی کنی. این شرایط عادی نیست و فشار هم می آوری برای شریک تولید خود که بیا قسطت را هم بده. از کجا بیاورد واحد تولیدی. وقتی شما در مدیریتی که داری سلیقه ای عمل می کنی و اصلا برایت مسئله نیست و اشتغال پایدار یک نفر هم نداری تولید اینطور باید شود.
برای مثال ما در شش ماهه اول سال جاری قرار بود تراز تجاری مان مثبت باشد ولی بیش از20 میلیارد دلار واردات داشتیم در حالی که میزان صادرات ما 18میلیارد دلار بوده است و این یعنی تراز منفی 10 برای صنعت کشور. در یک درصد منفی هم دنیا برایش عزا می گیرد و برایش برنامه می چیند تا جبران کند.اما اگر هزار بار هم سخت تر از این باشد تولید یک حلاوتی دارد که قابل وصف نیست. وقتی به واحد تولیدی می روی و می بینی که 2000 نفر در حال تولید سالم و پاک هستند و در کنار هم در حال کار کردن هست لذتی دارد که در هیچ چیز ندارد و همین خستگی ما را از تن به در می کند
من یک سوالی دارم این بانکها اگر پول را به تولید ندهند پس به کی می دهند. چه کاسبی هست که اینقدر سود دارد و بانکها پول را به آنها می دهند؟
همانی است که تورم را ایجاد کرده است . شما از خودشان بپرسید .استاد برجسته جواب این سوال همان آقایانی هستند که این بلاها را سر تولید آورده اند در این نظام بانکی .
حتما کاری هست که سوددهی آن بیشتر است.چرا ملکی متری 3 تومن می شود 30 تومن.چرا قیمت تولید کم می شود ولی ملک قیمتش 10 برابر می شود معلوم است که بانکها و افراد روی می آورند به این سمت.
ممنون آقای سلطانی که تشریف آوردید امیدوارم که از سرخس تا خلیج فارس، از چابهار تا ارس و در گوشه گوشه کشورمان از ظرفیت های تولیدی خود استفاده کنیم و به کارآفرینان خود احترام بگذاریم.آنها سرداران جنگ هستند.

 

کد خبر 26285

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 5 =