بهمن دانایی - دبیر انجمن صنفی صنایع قند و شکر
جامعه ایرانی یکی از دورههای سرنوشت ساز و عجیب خود در تاریخ طولانی اش را تجربه می کند و هر رخدادی در هر اندازه و... با هر شکل و ماهیت در هر گوشه ای از این سرزمین و در روند کلی امور آتی مؤثر واقع خواهد شد. در این روزگار نه چندان خوش ایرانیان و ایران هر انسان دلسوز، آگاه به این مرز و بوم و هر گروه و جمعیتی که دل در گرو این کشور دارد باید از همه دانش، تخصّص و تعهد خود استفاده کند تا از این شرایط غریب به سلامت عبور کنیم. هر گونه بیاعتباری و نادیدن واقعیت های ریز و درشت در هر حوزهای برای ایران ارجمند یک صدمه و آسیب خواهد بود. به همین دلیل است که فاش گویی و بازگویی واقعیت های هر چند تلخ یک الزام و یک ضرورت اجتناب ناپذیر و چارهای جز بیان آنها نداریم و باید کمی فداکاری اجتماعی را در دستور کار و وجدان افراد قرار داد تا با دیدن واقعیت ها شاید از ادامه برخی رخدادهای آسیب ساز جلوگیری شود.
یکی از مسایل دشوار و حسّاس این روزهای میهن مجموعه رخدادهایی است که در خوزستان در پیرامون پدیدهای به نام «کارخانه نیشکر هفت تپه» در جریان است. در سالهای 1330 تا 1335 بود که مدیران وقت سازمان برنامه و بودجه با هدف زنده کردن کشت قدیمی نیشکر در خوزستان یک گروه مطالعاتی تشکیل دادند. برای این منظور یک گروه از کارشناسان سازمان خواربار و کشاورزی جهانی (FAO) به ایران آمدند و در فروردین 1335 نخستین قرارداد میان سازمان برنامه و بودجه و شرکت عمران و منابع منعقد شد. کارلوس تیشاردان رییس سابق دانشگاه پورتوریکو به ایران آمد و پس از مطالعات گوناگون تشخیص داد که خوزستان مناسب ترین محل برای کشت نیشکر در ایران است. به این ترتیب بود که در سال 1338 تسطیح زمین ها و پس از آن عملیات مربوط به احداث کارخانه نیشکر هفت تپه آغاز و در آذرماه 1340 برداشت از اراضی این کارخانه در سطح 2400 هکتار ممکن شد. شرکت کشت و صنعت نیشکر هفت تپّه قدیمی ترین واحد تولید شکر از نیشکر در 57 سال تاریخ خود روزهای خوش و ناخوش فراوانی به خود دیده تا رسیده ایم به امروز که به یک معضل تبدیل شده است.
بیمار واگذار شده
یک واقعیت تلخ و یک گزاره درست و کارشناسی این است که بپذیریم کشت و صنعت هفت تپّه همانند سایر واحدهای تولیدی در ایران با بیماری های گوناگون دست و پنجه نرم می کرد. سیاستهای تجاری، ارزی، پولی و بانکی که بر نظام تولید ایران حاکم بوده و هست و هرگز نیز با کار تولید صنعتی سازگاری نداشته و تناقض های ذاتی نیز با هم و با تولید دارند نه تنها صنعت را بلکه واحدهایی مثل کشت و صنعت هفت تپّه را نیز بیمار کرده بود. از طرف دیگر شرایط اقلیمی خوزستان به طور ویژه و ایران به طور اعم که به کم آبی و شرایط اضطراری منجر شد و کشاورزی خوزستان را دشوار کرد نیز مزید بر علّت شد و تولید را در این واحد سخت کرد. اگر رفتار سیاسی مردان بانفوذ سیاسی در نهادهای دولتی، مجلس و سایر نهادهای محلی را که بر پایه تضاد منافع حرکت می کنند و اکثریت واحدهای بزرگ را درگیر می کنند نیز بر علل یادشده بیفزاییم شدت بیماری نیشکر هفت تپّه را بیش از پیش احساس خواهیم کرد. در این وضعیت بود که دولت تصمیم گرفت سهام این واحد تاریخی و بزرگ را به بخش غیردولتی واگذار کند. دولت و نهادهای مرتبط با خصوصی سازی پیش از اینکه هدف نهایی بهبود وضعیت یک بنگاه دولتی بیمار را در دستور کار قرار دهند، می خواستند آن را از سر باز کنند و خود را از تیمارداری یک کارخانه مشکل دار رها کنند. بنابراین در جریان فروش سهام کشت و صنعت نیشکر هفت تپّه، کارآمد کردن این واحد در مرحله چندم توجّه مدیران قرار داشت و بیشترین دغدغه این بود که آن را فروخته و منابعی هم برای دولت فراهم شود. در چنین وضعی بود که اهلیت خریدار سهام این شرکت قدیمی که یک ضرورت اجتناب ناپذیر خصوصی سازی به حساب می آید لابد چندان در کانون توجه قرار نگرفت و سهام آن گویا به گروهی از سرمایه گذاران فاقد تجربه و دانش این صنعت پیچیده داده شد. از پیش معلوم بود که مدیریت ناکارآمد و ناآشنایی که مالکیت و مدیریت این واحد را دراختیار گرفتند مزید بر علت های قبلی شده و کشت و صنعت هفت تپه را به روزهای بدفرجام فعلی کشاندند. نگارنده از ماه ها پیش و در نوشته های مختلف و گزارش های گوناگون در این باره که ممکن است برخی دشواری ها در کشت و صنعت خوزستان پدیدار شود را یادآور شده بود و نشریه شکر نیز چندین بار به این مسأله پرداخت و هشدار داد که متأسّفانه دیده و شنیده نشد و به اندازه کافی در کانون توجّه قرار نگرفت.
کارون در معرض تهدید
اما داستان نیشکر به همین جا خاتمه نمی یابد و ادامه وضع موجود می تواند وضعیت را بدتر کند. هم اکنون در صنعت شکر و به ویژه تولید شکر از نیشکر در خوزستان با معضلی به نام کشت و صنعت کارون مواجه هستیم که می تواند ادامه وضعیت هفت تپّه باشد. سرنوشت این واحد بزرگ تولید شکر که از طرح های قدیمی است و هزاران نفر از مردم خوزستان در آن شاغل هستند و در چند سال اخير نيز با رشد توليد و بهره وري شايسته اي برخوردار شده است. متأسّفانه همان مسیری را طی می کند که هفت تپه طی کرده است. به این معنی که تاکنون بارها برای فروش سهام آن مزایده برگزار شده و خریداری مراجعه نكرده است و اين نگراني وجود دارد كه مسئولين امر بدون مطالعه و با تعجيل و احياناً با ترك تشريفات مزايده نسبت به واگذاري اين واحد اقدام و شركتي را كه با تلاش فراوان مديران و كاركنان آن به تازگي در مسير هموارتري قرار گرفته است به هفت تپّهاي ديگر تبديل كنند.
یکی از اقدامهای ضروری برای جلوگیری از سقوط احتمالی کارون و کمی دورتر طرح بزرگ توسعه نیشکر خوزستان که چندین کارخانه دارد و هزاران نفر در آن فعالیت می کنند این است که مديريت اين شركتها را از دخالت سياسيون و اشخاص غيرتوليدي رهايي بخشيم و اجازه دهيم كه شركتهاي مذكور در چارچوب قانون تجارت اداره شوند.
در انتخاب مديران از سهل طلبي حذر كنيم و بپذيريم كه بنگاه هاي صنعتي تحمّل خيل دخالت هاي خارج از سهامداران را ندارند. از ديگر اقدام هاي ضروري نيز اين است كه قیدها و بندهای تنیده شده بر صنعت اصیل و قدیمی شکر را برداریم. در حالی که این صنعت در دهه های گذشته در انحصار دولت بوده است و توان رقابت با تولید خارجی را از دست داده بود با واقعی شدن نرخ ارز و مهار تورم قطعاً میتواند رقابت پذیر باشد. بدترین کارها این است که اجازه ندهیم تولید این محصول که در کل سبد مصرفی خانوارها کمتر از 2 دهم درصد هزینه های کل است در بازار تعیین شود. قیمتگذاری دولتی، حمایتهای ناکافی و رفتار پرنوسان درباره صنعت قند و شکر اکنون در خوزستان خود را نشان داده است و می تواند ادامهدار باشد. حالا که ایرانیان و مدیران ارشد دولت با معضل هفت تپه و مسایل پیرامون آن درگیر شده اند شاید بهترین زمان برای تجدیدنظر اساسی درباره این صنعت باشد. مدیران ده ها کارخانه قند و شکردر ایران امیدوارند که دولت دخالت های خود را در این صنعت کاهش دهد و به وعده های خود وفادار باشد تا شاهد تکرار وقایع هفت تپّه نباشیم. کارخانه های قند و شکر را نباید با بنگاه اجتماعی یکسان بگیریم و از این کارخانه ها انتظار داشته باشیم به منفعت دولت از سود خود مایه بگذارند.
نظر شما