وحید شقاقی شهری
در بخش تورم دو مسئله مهم را باید مد نظر قرار دهیم. نخست عوامل بنیادین تورم زا در اقتصاد ایران و دوم بحث انتظارات تورمی است. عوامل بنیادین ریشه های مشخصی دارد و حل برخی از این عوامل هم نیازمند اصلاحات ساختاری است. حتی ممکن است حل این عوامل بسیار زمانبر شود. بنابراین حل و رفع این عوامل نیازمند اتخاذ تصمیمات سخت در دولت است. عامل دوم همانطور که ذکر شد بحث انتظارات تورمی است. این انتظارات سریعتر موجب شعله ور شدن ریشه های عوامل اول خواهد شد. عوامل بنیادین مانند انباری است که پر از کاه شده و به تدریج هم برمیزان این کاه ها در انبار افزوده می شود. انتظارات تورمی هم مشابه جرقه یا آتشی است که به این انبار زده می شود. این جرقه موجب شعله ور شدن کاه های داخل انبار می شود و اقتصاد را درگیر می کند.
حل مساله تورم در کوتاه مدت نیازمند مدیریت انتظارات تورمی است. در میان مدت و بلندمدت نیازمند حل ریشه های تورم و اصلاحات ساختاری در جهت رفع ریشه های بنیادین تورم هستیم. برای این منظور می بایست دو تاریخ زمانی را در نظر بگیریم. برای حل مسئله تورم در کوتاه مدت یعنی در سه تا چهار ماه آینده تا پایان سال، دولت باید تلاش کند تا انتظارات تورمی را کاهش دهد. در کنار آن دولت برای میان مدت و بلندمدت نیز باید در جهت حل عوامل بنیادین تورم زا دست به اصلاحات ساختاری بزند.
عوامل بنیادین تورم زا شامل حل ناترازی در اقتصاد ایران، حل تاترازی بودجه ای، حل ناترازی نظام بانکی و حل ناترازی بخش تجارت خارجی ایران است. باید کسری های بودجه ای، تجاری و اقتصادی را مدیریت کرد. کسری بودجه سال ۱۴۰۰ بیش از ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار میلیارد تومان برآورد شده است. دولت در سالهای گذشته بخشی از این کسری بودجه را با مکانیسم اوراق و از کانال بازار سرمایه پوشش داده است. بخشی از این کسری بودجه را نیز از طریق صندوق توسعه ملی تامین کرده با این حال تداوم تامین کسری بودجه از کانالهایی همچون اوراق و صندوق توسعه بسیار دشوار خواهد بود.
در کنار آن ناترازی نظام بانکی باید کاهش پیدا کند. بودجه ریزی عملیاتی باید شامل اصلاحات ساحتاری باشد. توسعه صادرات غیرنفتی و کنترل و کاهش واردات رسمی باید مدیریت شود. همچنین واردات غیررسمی و مبارزه جدی با قاچاق کالا باید در دستور کار قرار بگیرد.
از طرفی دیگر باید به کاهش دارایی های منجمد و بلوکه شده نظام بانکی نیز توجه داشت. انتظارات تورمی هم باید کنترل شود. ابهام در رابطه با پایان کرونا و نحوه مقابله ایران با آن، ابهام در رابطه با توانمندی کابینه اقتصادی دولت، ابهام در زمینه فرآیند مذاکرات هسته ای و تحریم های اعمال شده در اقتصاد ایران، ابهام بر سر ناآرامی های اخیر ایجاد شده در کشورهای پیرامون بویژه افغانستان، ابهام در خصوص مسئله FATF و… نااطمینانی هایی هستند که در اقتصاد ایران وجود دارند. تمامی این عوامل مانند آتشی است که به انبار کاه زده می شود. انتظارات تورمی مانند شعله ای است که به این انبار زده می شود و باید تلاش شود تمامی این ابهامات به نحوی حل و مدیریت شود.
منبع: روزنامه کسبوکار
نظر شما