صنایع غذایی> محمود حجتی و تیم جهادکشاورزی دولت یازدهم در تصمیمهای زراعی خوب عمل میکنند، اما در تصمیمهای تجاری بسیار شتابزده و دیکتاتور منشـانه رفتار میکنند.
بدون تردید صراحت لهجه و بیپیرایگی از مهمترین خصوصیات سید محمدرضا مرتضوی، رییس هیأت مدیره خانه صنعت، معدن و تجارت تهران، دبیرکل خانه صنعت و معدن ایران و رییس هیأت مدیره کانون انجمنهای صنفی صنایع غذایی کشوراست.
فردی که بالغ بر سه دهه فعالیت تشکلی در هر تشکلی که بوده در دورههای متوالی شاهد حضورش هستیم. بهرغم آنکه ماهیت وجودی تشکل صنفی را با باشگاه خصوصی که همواره عدهای خاص حاضر باشند را متفاوت میداند، اما بهگونهای عمل میکند که او وقتی وارد هر تشکلی میشود بهواسطه شخصیتش حضور مستمری دارد. در بیان نظریاتش کاملاً صریح و بیپرده است و شاید یکی از دلایلی که همواره مصاحبههایش را خواندنی میکند همین ویژگیهای او باشد.
ماحصل گفتگو با این چریک کهنه کار صنایع غذایی را در ادامه می خوانید.
لطفاً آخرین وضعیت تشکلگرایی در دولت یازدهم را تشریح کنید؟
بخش خصوصی در ایران همیشه تحت فشار قرار داشته و همواره با زحمت فراوان توانسته صندلیهای محدود خودش را در تشکلهای مختلف حفظ کند، بنابراین به همگان توصیه میکنم نسبت به هر سخنی که به زبان میآورند، حداقل دوبار روی آن فکر کنند یکبار آنکه به نفع تولید کشور تمام شود و بار دوم آنکه بهگونهای نباشد که موجبات تضعیف نهادهای محدودی که در اختیار بخش خصوصی است را فراهم کند. امروز به اعتقاد من معضل اصلی تشکلهای ما نداشتن ساختار نیست، بلکه آنها مشکل راننده دارند. هماکنون ساختارهایی در عرصه تشکلی ایجاد شده که امروز نیاز است افراد جدیدی را وارد عرصه کنیم. اگر رسم بر این باشد که همواره عده خاصی خود را در تشکلهای مختلف تکرار کنند، روش پسندیدهای نیست.
اگر میبینید بنده در انتخابات اتاق بازرگانی کاندیدا نشدم به این دلیل بود که اعتقاد داشتم اداره بهتر همین تشکلهایی که در آنها حضور دارم در اولویت است، چرا که مطمئن بودم درصورت حضور در انتخابات اتاق بازرگانی رأی لازم را اخذ میکنم.
اعتقاد دارم باید برای موفقیت تشکلها بهدنبال حضور افرادی باشیم که در زمینه تولید، صنعت و تجارت بهطور واقعی مؤسسه ساختهاند، کارخانه دارند و اشتغالزایی کردهاند.
باید بتوانیم اینگونه افراد را وارد نهادهای بخش خصوصی کنیم و البته معتقدم این رویکرد امروز در صنعت غذا حاکم شده است.
هماکنون دو فرد شاخص صنعت غذا بهعنوان رؤسای کمیسیونهای کشاورزی و صنایع غذایی اتاق ایران و تهران فعالیت میکنند.
جناب مرتضوی بهرغم کارنامه پرباری که همواره داشتهاید عدهای روش اجرایی شما را باندی و گروهی تلقی میکنند، آیا این مسأله را قبول دارید؟
اصلاً اینطور نیست که بنده بهصورت باندی حرکت کنم. معمولاً افرادی را که در نظر میگیرم، سالها روی آنها وقت میگذارم، آماده که شدند خودشان پرواز میکنند. هماکنون چند دبیر جوان در تشکلهایی که بنده در گذشته فعال بودم فعالیت میکنند. اصلاً اعتقادی به این مسأله ندارم که برای دبیری تشکلها باید بهدنبال چند مدیر بازنشسته دولتی باشیم.
مگر استالین میتواند برای جامعه سرمایهداری قانون بنویسد که تشکلها برای دبیری بهدنبال مدیران بازنشسته دولتی باشند؟
وقتی مدیری، بالغ بر سه دهه فعالیت در یک بخش دولتی بازنشسته شده، بدیهی است که دارای تفکر دولتی است، از اینرو تشکلها باید بهدنبال ساختن افرادی از جنس بخش خصوصی برای پیشبرد اهداف و مانیفست خودشان باشند.
در این راه نیز باید به جوانهایمان اطمینان کنیم و از آنها حمایت لازم را انجام دهیم تا پرپرواز پیدا کنند. به عقیده بنده کارآمدی بخش خصوصی همواره وابسته به نیروهایی بوده که این بخش تربیت کرده است. از اینرو باید تشکلها همواره بهدنبال افرادی باشند که سر سفره بخش خصوصی بزرگ شدهاند و غیرت بخش خصوصی دارند.
کارمندان دولتی که بازنشسته شدهاند بهتر است استراحت کنند و اجازه دهند که تشکلها کار خودشان را انجام دهند.
بهراستی افرادیکه صنعت غذای کشور را در 10 سال سخت تحریم اداره کردند، نابغه نیستند؟!
هماکنون در اتاق ایران امکانات، قدرت سیاسی و اعتبار لازم وجود دارد و باید بخش خصوصی از این فرصت طلایی استفاده کند.
با توجه به اینکه هم جنابعالی در کلامتان به اقتدار اتاق اشاره کردید و هم اکثر فعالان بخش خصوصی این قدرت را باور دارند، نقش اتاق و بهطور کلی تشکلها را در تصمیمهایی نظیر ممنوعیت یکباره واردات گندم و اثرات تخریبی که روی یک صنعت میگذارد را تشریح کنید؟
ما در اتاق دولت را متقاعد کردیم که برای صنف و صنعت گندم 900 تومانی اختصاص دهد. همچنین در قانون مطرح شد که واردات گندم بدون انتقال ارز و با ارز متقاضی و 10 درصد تعرفه آزاد باشد. حالا اگر قانون اجرا نمیشود موضوع دیگری است.
البته اگر امروز بازرگانی دولتی با گندم پایه 900 تومانی آرد در اختیار صنایع قرار دهد بعید میدانم تولیدکنندهای علاقهمند به واردات گندم باشد؟
از سوی دیگر اعتقاد دارم در بخش کشاورزی باید از اقدامات پوپولیستی فاصله گرفت، چرا که سرنوشت زراعت ایران در گران خریدن محصول زارعان و یا به افزایش نرخ خرید تضمینی محصولات کشاورزی گره نخورده است.
سرنوشت زارع ایران را حاکم کردن روشهای نوین آبیاری، ایجاد شرکتهای تعاونی زراعی بزرگ و... رقم میزند. باید پذیرفت با کشاورزی غیرمکانیزه خرده مالکی نمیتوان تولید اقتصادی داشت.
باید پذیرفت کشاورزی در قطعات 5 هکتاری به پایین هیچگاه زندگی زارع را تأمین نمیکند تا بتواند تراکتور چند ده میلیونی تهیه کند تا بهرهوری بالا و کشاورزی اقتصادی داشته باشد. از اینرو جهادکشاورزی بهجای افزایش نرخ خرید تضمینی محصولات کشاورزی باید بهدنبال ارتقای بهرهوری باشد. دولت اگر بودجهای را که بهعنوان یارانه گندم، آرد و نان اختصاص میدهد را به توسعه کشاورزی اختصاص دهد، اقدامات زیربنایی بسیاری رخ خواهد داد. دولت در 35 سال گذشته بهطور میانگین سالی 2 میلیارد دلار صرف این بخش کرده است، یعنی اگر از این 70 میلیارد دلار که طی این سالهای گذشته از بین رفته تنها 10 میلیارد دلارش را صرف ایجاد شرکتهای تعاونی به زراعی که متعلق به خود روستائیان بود، میکرد هماکنون انقلابی در بخش کشاورزی رخ میداد.
این روش در اکثر کشورهای پیشرفته به کار برده میشود. یعنی اگر در یک روستای 30 خانواری این شرکت تشکیل میشود و با برنامه اقدام به کشت یکپارچه و مکانیزه کنند، این تحول قابل لمس خواهد بود. اعتقاد دارم محمود حجتی و تیم جهادکشاورزی دولت یازدهم در تصمیمهای زراعی خوب عمل میکنند، اما در تصمیمهای تجاری بسیار شتابزده و دیکتاتور منشانه رفتار میکنند و البته اعتقاد دارم وزیر جهادکشاورزی در مسایل تجاری مشاورین خوبی ندارد.
ممکن است بیشتر توضیح دهید؟
بهعنوان نمونه در موضوع ممنوعیت واردات گندم، پیش از ممنوعیت عدهای از ذینفوذان واردات یک میلیون و دویست هزار تن گندم را ثبت سفارش کردند. این در حالی است که بخش خصوصی ماهانه 150 هزار تن گندم مصرفیاش را ثبت سفارش میکرد که عیناً مصرف میشد.
وقتی به اسامی واردکنندگان اسفندماه سال گذشته توجه میکنیم متوجه میشویم که جملگی اسامی آشنایی دارند. محمود حجتی وقتی مشاهده میکند 5 روز قبل از اعلام ممنوعیت واردات گندم برخی شرکتهای وابسته به جهادکشاورزی اقدام به ثبت سفارش واردات گندم میکنند، نشان میدهد مشاوران خوبی ندارد و باید با تشکلهای بخش خصوصی بیشتر مشورت کنند.
اگر صحبت پایانی دارید، بفرمایید؟
من از همین تریبون استفاده میکنم و اعلام میکنم که در این مقطع در اتاق بازرگانی بهروی جوانان و نوابغ گشوده شده است. در کانون انجمنهای صنفی صنایع غذایی هم در بهروی همه باز شده و این تشکلها دیگر یک باشگاه خصوصی نیست که چند پیرمرد بنشینند و بخواهند تصمیم بگیرند.
البته جناب مرتضوی برخیها هم همین گلایه را نسبت به شما دارند، که جنابعالی هم با همان روش پیرمردها برای خود حریم امن در تشکلها ایجاد کردهاید؟
حرف آنها زمانی درست است که بنده در همه تشکلها بهدنبال تصاحب صندلی باشم. مگر در انتخابات اتاق بازرگانی با وجود آنکه از رأی آوردنم اطمینان داشتم کاندیدا شدم؟!
بنده امروز علاقهای به امور اجرایی ندارم و اگر در برخی تشکلها حضور دارم تنها بهواسطه باقی ماندن یکسری کارهای نیمه تمام است که باید به اتمام برسد.
ولی همکاران مطلع باشند که در هر تشکلی حاضر باشم، اجازه نمیدهم آن تشکل تبدیل به یک باشگاه خصوصی شود. با «صنایع تبدیلی» امروز مثل یک بچه سرراهی رفتار میشود، چرا که نه وزارت جهادکشاورزی و نه صنعت، معدن و تجارت از این بخش پرمزیت حمایت نمیکنند.
نه تنها حمایت نمیکنند، بلکه بهواسطه مشاورههای دلالان یک شبه قیمت گندم را 200 تا 300 تومان افزایش میدهند. آیا سود تصادفی شرکتهای وارد کننده گندم مشمول مالیات شده است؟ بهراستی شرکتهای شبه دولتی که مبادرت به واردات گندم در شرایط ممنوعیت کردهاند، مالیات سود هنگفت حاصل از این واردات را میپردازند؟!
منبع: اقتصاد سبز
نظر شما