صنایع غذایی> ابوالحسن خلیلی را امروز دیگر نهتنها تشکلهای صنایع غذایی و فعالان این بخش به خوبی میشناسند، بلکه به چهرهای شاخص در تشکلهای اقتصادی بخش خصوصی اقتصاد شهره شده است. جوانی با کولهباری از تجربه که در میانسالی به آنچنان پختگی رسیده است که در هر حرکت تشکلی از او به عنوان یکی از گزینههای اصلی یاد میشود. در مصاحبهای متفاوت پس از 2 سال سکوت به کالبدشکافی آنچه در یک دهه گذشته در تشکلهای صنعت غذا گذشته میپردازد. مدیری که با وجود آنکه از تعدد عناوین شغلیاش پشیمان است باز هم در هنگام مصاحبه عناوینی چون عضو هیاتمدیره کنفدراسیون صنعت، عضو هیاتمدیره کانون انجمنهای صنفی صنایع غذایی و عضو هیاتمدیره و دبیرخانه صنعت و معدن، عضو هیات نمایندگان و رییس کارگروه کشاورزی و صنایع غذایی اتاق، مدیر گروه کشاورزی و صنایع غذایی هلدینگ شمشال و .... را یدک میکشد. آنچه در پی میآید ماحصل گفتوگوی ماهنامه اقتصاد سبز با یکی از مطرحترین مدیران تشکلی بخش خصوصی است که با هم میخوانیم:
بدون تردید یکی از اثرگذارترین افراد تشکلی یک دهه اخیر صنایع غذایی به شمار میروید، به اعتقاد جنابعالی چرا افزایش کمی تعداد تشکل های صنایع غذایی در طول سالهای گذشته منجر به ارتقای نقش آنها در تصمیمسازیهایشان نشده است و حتی تشکل فراگیری نظیر کانون انجمنهای صنفی صنایع غذایی نیز نتوانسته است دراین رابطه ایفای نقش کند؟
شاید دهه 80 را بتوان دهه اوج تشکلگرایی در صنعت غذا بدانیم، دههای که در آن مقطع زمانی یک نوع روحیه همکاری میان دبیران انجمنهای صنفی به وجود آمد و آرام آرام در دورهای که مسوولیت دبیرکلی کانون را داشتم، خودش را به عنوان نماد همگرایی صنعت غذا نشان داد. ما این نماد را بهگونهای به دست آورده بودیم که در نخستین شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی که در سطح ملی تشکیل شد یک صندلی به صنعت غذا اختصاص یافت و در کنار سایر صنایع، کانون کرسی را به دست آورد که تا قبل از آن هیچ مجموعه صنعت غذا به چنین جایگاهی دست نیافته بود. اعتقاد دارم اگر انجمنی در صنعت غذا شکل میگیرد که همراه میشود، بدون تردید نقطه کانونی آن انجمن دبیرش است و هرچقدر این دبیر از جامعیت فنی، علمی، اخلاقی و رفتاری در صنعت خودش برخوردار باشد آن انجمن دارای همگرایی و همدلی بیشتری خواهد شد. پس نکته اول بررسی عملکرد کانون انجمنهای صنفی اعضا و دبیران انجمنها هستند. نکته دوم این است که ما هرچقدر جلوتر آمدیم، اطلاعات مردم نسبت به غذا افزایش یافت و حساسیتها فراتر رفت و هرچقدر انجمنها توانستند نقش محوریتری بازی کنند، اهمیت صنعت غذا بیشتر نمود پیدا کرد و درنهایت کانون هم به عنوان یک نماد کامل از صنعت غذا توانست از این پتانسیل بهتر استفاده کند. اما نکته سوم اینکه به فراخور افزایش اطلاعات مردم، انتظارات دستگاههای مرتبط با صنعت غذا افزایش یافت، انتظاراتی نظیر آمار و اطلاعات، تحلیلهای علمی و فنی، توجیه مجموعه زیر پوشش انجمنها جهت همسانسازی رفتارها با ضابطههای بهداشتی و مقررات سلامت کشور در این رده قرار میگیرد. باید در نظر بگیریم هرچقدر انجمنهایمان در این زمینهها قویتر ظاهر شوند ما میتوانیم در کانون رفتارهای بهتری بروز دهیم. ما در یک مرحله برای نخستین بار با استاندارد تفاهمنامه امضا کردیم و در طول یکسال خروجی این تفاهمنامه 60 استاندارد ملی بود که فقط در حوزه افزودنیها نوشته شد. در همان مقطع کمیتههای فنی انجمنها شکل گرفت و ارتباط با استاندارد فراتر رفت. نتیجه میگیریم قدرت کانون نشأت گرفته از رفتارهای انجمنهاست. هرچقدر انجمنها قویتر شوند، کانون هم قویتر خواهد بود. چگونگی استفاده از این برآیندها و خروجی انجمنها در کانون نیازمند نوعی مهارت است. هرچقدر هیاتمدیره و دبیرکل کانون تفوق بیشتری داشته باشند، میتوانند از مهارت همسو کردن بردارهای انجمنهای صنعت غذا استفاده کنند، نماد قویتر بودن کانون از بعد بیرونی بیشتر شکل میگیرد. درواقع هرکدام ازاین مولفهها کم یا زیاد شود، عملکرد کانون در نوسان خواهد بود. نقصی که دیگران از کانون میگیرند به دلیل عدم متعادلسازی این بردارهاست.
«کانون» از بدو پیدایش تاکنون 3 دوره متفاوت شکلگیری (دوران علی موحد)، دوره معرفی کانون به سازمانهای ذیربط (دوره ابوالحسن خلیلی) و دوره تثبیت کانون (دوره کاوه زرگران) را سپری کرده است. اما برخیها معتقدند که جنابعالی همانقدر که در روند شکلگیری کانون موثر بودید، از آن طرف هم استعفای جنابعالی و یا شاید هم اختلافاتی که یک پای آن بودید، کانون را به وضعیت فعلی رسانده است، در این رابطه چه نظری دارید؟
حرف و جهتگیری این برخیها که از آن نام میبرید کاملا درست است و نمی توان حرف درست را رد کرد. قبول دارم شاید استعفای من برای بخش زیادی از مجموعه صنعت غذا یک نوع ابهام بود، هست و خواهد بود. واقعیت است که وقتی فردی 8 سال کار اجرایی میکند و سازمانی را در بخش خصوصی و حاصل یک کار جمعی که بسیار سخت است را شکل میدهد که همگان اذعان دارند این سازمان موفق بوده است، وقتی به یکباره کنار میکشد ابهامهای زیادی را به همراه داشته باشد. استعفای من دلایل بسیاری داشت که یکی از آنها خستگی بود. بپذیریم که اگر همدلی و همراهی کامل صورت نگیرد، کسی که کار اجرایی در حوزه تشکلی میکند، حتما در یک مقاطعی کم خواهد آورد و شاید در آن مقطع کم آوردم که مجبور شدم استعفا بدهم. نکته دیگر اینکه اگر به همان سالها برگردیم متوجه میشویم که بخشی دیگر از بدنه انجمنها نسبت به عملکرد من انتقاد داشتند و شما هم دائما این انتقادات را منعکس میکردید. آنها در آن مقطع گلایه میکردند که دبیرکل کانون نباید مادامالعمری بوده و باید گردشی باشد که در آن زمان یکی از انگیزههایم این بود که کنار بکشم تا افراد دیگر دبیرکل شوند.
از تصمیمی که گرفتید رضایت دارید؟
امروز وقتی به آن دوره نگاه میکنم هم خوشحال میشوم و هم ناراحت. خوشحالم ازاینکه خیلیها به یک نوع از سنجش عملکرد رسیدهاند که مهر تاییدی بزنند بر فعالیتهای کانون در آن دوره. اما ناراحتم از اینکه افقی که در ذهنم برای کانون دنبال میکردم، امروز دیگر زمان زیادی طول خواهد کشید تابه آن مرحله برسیم. آن بخشی که من مقصر بودم را میپذیریم، اما نسبت به آن بخشی هم که دوستان خستگیها را برای مدیر اجرایی فراهم کردند، کماکان گلایه دارم.
امروز برخی از فعالان کانون معتقدند حضور دوباره شما با توجه به اشرافی که به مباحث پشت پرده کانون و ارتباطات خاصی که دارید، بسیار مثمر ثمر خواهد بود، دراین رابطه چه نظری دارید؟
ابتدا اصلاح کنم که بنده هیچگونه ارتباطات پشت پردهای با تشکلها ندارم.
حالا اگر اجماع برای بازگشت دوباره شما به کانون حاصل شود، آیا باز خواهید گشت؟
ببینید من بعید میدانم که صاحب آن جامعیت مد نظر شما باشم که از من برای بازگشت دوباره به کانون دعوت شود.
ببینید روزی بنده از روند اداره کانون توسط جنابعالی گلایه داشتم و معتقد بودم نباید گروهی خاص در یک تشکل بر گروه دیگر حتی اقلیت قالب شوند.
واقعا دوره من اینطور بود؟ در مقایسه با 2 سال اخیر باز هم این اعتقاد را دارید؟
اگر بخواهم با صداقت بگویم باید اعتراف کنم که بسیار نگاه جامعتری وجود داشت.
حتما این اعتراف را مینویسی؟
بله، بی کم وکاست مینویسم، همانطور که اعترافات شمارا خواهم نوشت و اگر آن موقع مینوشتم که نباید در کانون باندی حرکت کرد و اصلا برای انتخاباتی که حدود 30 نفر حق رای دارند، اینگونه روشها معقول نیست و اتخاذ چنین روشهایی باعث میشود عدهای از شایستگان بیرون بمانند، امروز هم بر آن عقیده هستم که در تشکل نگاه نباید از بالا به پایین باشد، نگاه در کانون باید با زاویه تشکلی شکل بگیرد. مثل اینکه جای مصاحبهکننده و مصاحبهشونده در حال عوض شدن است. هنوز پاسخ پرسش قبلیام را ندادهاید، اگر از شما دعوت شود برمیگردید؟
اعتقاد دارم در شرایط فعلی بخشی از انجمنها پتانسیلهایی دارند که امروز کانون از آنها استفاده نمیکند. البته بنده توانمندیهایی در خود میبینم و تجربیات ارزندهای را در طول یک دهه کسب کردم که بیشترین کارایی مرا در بخش تشکلی شکل داده است. منکر این توانمندیام نمیشوم و همواره سعی میکنم از این توانمندی در تشکلهای مختلف استفاده کنم تا بتوانم اثربخشی و کارایی لازم را داشته باشم.
اگر به اواخر دهه 80 بازگردیم، چه کارهایی را که آن موقع انجام دادید، دیگر انجام نخواهید داد؟
بالاخره هرکسی که املایی مینویسد ممکن است اشتباهاتی داشته باشد. نمیتوانیم اعلام کنیم که ما انسانهای کاملی بودیم، هستیم و خواهیم بود. ما در طول زمان کامل میشویم. شاید رفتارهای دهه 80 برای توسعه و بسط تشکلی لازم بود و شاید امروز نتوانیم آنها را غلط بدانیم، چراکه امروز براساس تجربه و سنی که از ما گذشته به نتایج دیگری رسیدهایم، ولی آن روز براساس بیتجربگی و دوست داشتنی که در ذهنمان بود حرکت میکردیم.
بنابراین هر نوع رفتاری که در آن مقطع خاص رخ داده را باید با شرایط آن موقع ارزیابی کنیم. البته طبیعی است که تجربه نکاتی را به هر فردی میآموزاند که از طریق علم هیچگاه به دست نمیآید. طبیعتا رفتارهای آغاز کار غلط داشته و باید تصحیح شود. حتما در بهکارگیری از همه پتانسیلها و ظرفیتهای صنعت غذا میشود رفتارهای دیگری را انجام داد. میشود تکثرگرایی با وحدت رویه را بهگونهای دیگر تفسیر کرد. میشود بهگونهای رفتار کرد که حس مشارکت در اعضای انجمن بیشتر دیده شود تااینکه متهم به رفتار باندی شد. البته اعتقاد دارم در طول 2 سالی که از کانون خارج شدم حقایق بسیاری روشن شده است.
یکی از انتقادهایی که در آن مقطع از جنابعالی میشد مشاغل متعددتان بود که منجر به لقب «ابوالمشاغل» برای شما شده بود، آیا امروز به این نتیجه رسیدهاید که آن مشاغل متعدد سبب کاهش کاراییتان شده بود؟
از لحاظ شخصی اعتقاد دارم که زیان کردهام، چراکه به جای آنکه بخشی از وقتم را برای خود و خانوادهام قرار دهم، وقتم را صرف کارهای اجتماعی و اهدافی که در سر داشتم کردم که امروز اعتقاددارم اشتباه بود. اما به لحاظ کاری و رفتار تشکلی هیچ کدام از سمتهای اجتماعی، وجهه درآمدی نداشت و به دلیل آنکه همه این سمتها در طول هم قرار داشتند، در موفقیت کانون موثر بوده است. اگر من در هیات نمایندگان اتاق بازرگانی بودم و در کنفدراسیون صنعت به عنوان عضو هیاتمدیره خدمت کردم و یا اینکه در انجمن صنفی صنایع روغن نباتی و ... که حدود 20 عنوان میشد، فعالیت میکردم همه در راستای یک هدف واحد یعنی اعتلای کانون بود. از این رو اگر بخواهیم دوران طلایی کانون را نقد کنیم، هیچگاه نمیتوانیم این دوران طلایی را بدون ارزش وقتگذاری برای این مسوولیتهای اجتماعی ارزیابی کنیم. مضافا اینکه همواره سعی میکردم هر صندلی که میشود را برای صنایع غذایی ایجاد کنم و به فراخور آن نماینده قرار دهم.
به عنوان یک عضو دارای تجربه در کانون برای همگرایی بیشتر تشکلها در کانون چه توصیهای به هیاتمدیره فعلی کانون دارید؟
اعتقاد دارم باید در ماهیت و اهداف کانون بازنگری صورت گیرد اگر آن بازنگری را هیاتمدیره بررسی کند به طور حتم بخشی ازاین اختلاف نظرها و سوءبرداشتهایی که ما از هم داریم پاک خواهد شد.
سال 93 سال پرفراز و نشیبی برای صنعت غذا بود، به طوری که هجمههایی که امسال متوجه این بخش شد در طول تاریخ بیسابقه است. دلیل این هجمهها چه بود و به نظر شما کانون در دفاع از کلیت صنعت غذا مقابل این هجمهها عملکرد مناسبی داشت؟
بنده رفتارهای وزارت بهداشت نسبت به صنعت غذا را به «صنعت هراسی»و تشویش اذهان عمومی تشبیه میکنم. دورهای که در کانون بودم صندلی در کمیته فنی وزارت بهداشت گرفتیم که این کمیته بالاترین مرجع در تصمیمگیری مباحثی از این دست است. شاید اگر بخواهیم در این خصوص نقدی بر عملکرد کانون داشته باشیم، این است که حتی یک بیانیه در دفاع از صنعت غذا صادر نکرد. این انتقاد به همین ترتیب متوجه اتاق بازرگانی هم میشود که حتی یک بیانیه در خصوص مواضع غلط اقتصادی دولت دهم صادر نکرد. درواقع دفاع خوبی از صنایع غذایی در کمیته فنی وزارت بهداشت صورت نگرفت که نتیجه آن قابل لمس باشد. ترس مردم از لبنیات، روغن نباتی، فرآوردههای گوشتی، آبهای معدنی، اسنک و ... پروژههایی بود که متاسفانه وزیر بهداشت استارت آن را زد ولی بدون معرفی متخلفان فقط ذهنیت منفی ایجاد کرد و فضا را برای سوءاستفادهکنندگان هموار ساخت. این تجربه نشان داد که وقتی تشکلها را سازماندهی میکنیم براساس تجربه، مهارت و هوشمندی نسبت به چیدمان تشکلها اقدام کنیم. روزی که به صنعت لبنیات هجمه شد مشاهده نکردیم که هیچ کدام از انجمنها واکنشی نشان دهند. چون این اتفاق نیفتاد، انجمنها یکی یکی در موضع اتهام از سوی وزارت بهداشت قرار گرفتند، به طوری که امروز شاهد آن هستیم که خیلی از پروانههایی که صادر شده بود، باطل شد. این همه مواردی است که میشد در کانون در قالب کمیتههای فنی قوی با پشتوانه در قالب صدور اطلاعیههای مختلف واکنش نشان داد.
منبع: اقتصاد سبز
بدون تردید یکی از اثرگذارترین افراد تشکلی یک دهه اخیر صنایع غذایی به شمار میروید، به اعتقاد جنابعالی چرا افزایش کمی تعداد تشکل های صنایع غذایی در طول سالهای گذشته منجر به ارتقای نقش آنها در تصمیمسازیهایشان نشده است و حتی تشکل فراگیری نظیر کانون انجمنهای صنفی صنایع غذایی نیز نتوانسته است دراین رابطه ایفای نقش کند؟
شاید دهه 80 را بتوان دهه اوج تشکلگرایی در صنعت غذا بدانیم، دههای که در آن مقطع زمانی یک نوع روحیه همکاری میان دبیران انجمنهای صنفی به وجود آمد و آرام آرام در دورهای که مسوولیت دبیرکلی کانون را داشتم، خودش را به عنوان نماد همگرایی صنعت غذا نشان داد. ما این نماد را بهگونهای به دست آورده بودیم که در نخستین شورای گفتوگوی دولت و بخش خصوصی که در سطح ملی تشکیل شد یک صندلی به صنعت غذا اختصاص یافت و در کنار سایر صنایع، کانون کرسی را به دست آورد که تا قبل از آن هیچ مجموعه صنعت غذا به چنین جایگاهی دست نیافته بود. اعتقاد دارم اگر انجمنی در صنعت غذا شکل میگیرد که همراه میشود، بدون تردید نقطه کانونی آن انجمن دبیرش است و هرچقدر این دبیر از جامعیت فنی، علمی، اخلاقی و رفتاری در صنعت خودش برخوردار باشد آن انجمن دارای همگرایی و همدلی بیشتری خواهد شد. پس نکته اول بررسی عملکرد کانون انجمنهای صنفی اعضا و دبیران انجمنها هستند. نکته دوم این است که ما هرچقدر جلوتر آمدیم، اطلاعات مردم نسبت به غذا افزایش یافت و حساسیتها فراتر رفت و هرچقدر انجمنها توانستند نقش محوریتری بازی کنند، اهمیت صنعت غذا بیشتر نمود پیدا کرد و درنهایت کانون هم به عنوان یک نماد کامل از صنعت غذا توانست از این پتانسیل بهتر استفاده کند. اما نکته سوم اینکه به فراخور افزایش اطلاعات مردم، انتظارات دستگاههای مرتبط با صنعت غذا افزایش یافت، انتظاراتی نظیر آمار و اطلاعات، تحلیلهای علمی و فنی، توجیه مجموعه زیر پوشش انجمنها جهت همسانسازی رفتارها با ضابطههای بهداشتی و مقررات سلامت کشور در این رده قرار میگیرد. باید در نظر بگیریم هرچقدر انجمنهایمان در این زمینهها قویتر ظاهر شوند ما میتوانیم در کانون رفتارهای بهتری بروز دهیم. ما در یک مرحله برای نخستین بار با استاندارد تفاهمنامه امضا کردیم و در طول یکسال خروجی این تفاهمنامه 60 استاندارد ملی بود که فقط در حوزه افزودنیها نوشته شد. در همان مقطع کمیتههای فنی انجمنها شکل گرفت و ارتباط با استاندارد فراتر رفت. نتیجه میگیریم قدرت کانون نشأت گرفته از رفتارهای انجمنهاست. هرچقدر انجمنها قویتر شوند، کانون هم قویتر خواهد بود. چگونگی استفاده از این برآیندها و خروجی انجمنها در کانون نیازمند نوعی مهارت است. هرچقدر هیاتمدیره و دبیرکل کانون تفوق بیشتری داشته باشند، میتوانند از مهارت همسو کردن بردارهای انجمنهای صنعت غذا استفاده کنند، نماد قویتر بودن کانون از بعد بیرونی بیشتر شکل میگیرد. درواقع هرکدام ازاین مولفهها کم یا زیاد شود، عملکرد کانون در نوسان خواهد بود. نقصی که دیگران از کانون میگیرند به دلیل عدم متعادلسازی این بردارهاست.
«کانون» از بدو پیدایش تاکنون 3 دوره متفاوت شکلگیری (دوران علی موحد)، دوره معرفی کانون به سازمانهای ذیربط (دوره ابوالحسن خلیلی) و دوره تثبیت کانون (دوره کاوه زرگران) را سپری کرده است. اما برخیها معتقدند که جنابعالی همانقدر که در روند شکلگیری کانون موثر بودید، از آن طرف هم استعفای جنابعالی و یا شاید هم اختلافاتی که یک پای آن بودید، کانون را به وضعیت فعلی رسانده است، در این رابطه چه نظری دارید؟
حرف و جهتگیری این برخیها که از آن نام میبرید کاملا درست است و نمی توان حرف درست را رد کرد. قبول دارم شاید استعفای من برای بخش زیادی از مجموعه صنعت غذا یک نوع ابهام بود، هست و خواهد بود. واقعیت است که وقتی فردی 8 سال کار اجرایی میکند و سازمانی را در بخش خصوصی و حاصل یک کار جمعی که بسیار سخت است را شکل میدهد که همگان اذعان دارند این سازمان موفق بوده است، وقتی به یکباره کنار میکشد ابهامهای زیادی را به همراه داشته باشد. استعفای من دلایل بسیاری داشت که یکی از آنها خستگی بود. بپذیریم که اگر همدلی و همراهی کامل صورت نگیرد، کسی که کار اجرایی در حوزه تشکلی میکند، حتما در یک مقاطعی کم خواهد آورد و شاید در آن مقطع کم آوردم که مجبور شدم استعفا بدهم. نکته دیگر اینکه اگر به همان سالها برگردیم متوجه میشویم که بخشی دیگر از بدنه انجمنها نسبت به عملکرد من انتقاد داشتند و شما هم دائما این انتقادات را منعکس میکردید. آنها در آن مقطع گلایه میکردند که دبیرکل کانون نباید مادامالعمری بوده و باید گردشی باشد که در آن زمان یکی از انگیزههایم این بود که کنار بکشم تا افراد دیگر دبیرکل شوند.
از تصمیمی که گرفتید رضایت دارید؟
امروز وقتی به آن دوره نگاه میکنم هم خوشحال میشوم و هم ناراحت. خوشحالم ازاینکه خیلیها به یک نوع از سنجش عملکرد رسیدهاند که مهر تاییدی بزنند بر فعالیتهای کانون در آن دوره. اما ناراحتم از اینکه افقی که در ذهنم برای کانون دنبال میکردم، امروز دیگر زمان زیادی طول خواهد کشید تابه آن مرحله برسیم. آن بخشی که من مقصر بودم را میپذیریم، اما نسبت به آن بخشی هم که دوستان خستگیها را برای مدیر اجرایی فراهم کردند، کماکان گلایه دارم.
امروز برخی از فعالان کانون معتقدند حضور دوباره شما با توجه به اشرافی که به مباحث پشت پرده کانون و ارتباطات خاصی که دارید، بسیار مثمر ثمر خواهد بود، دراین رابطه چه نظری دارید؟
ابتدا اصلاح کنم که بنده هیچگونه ارتباطات پشت پردهای با تشکلها ندارم.
حالا اگر اجماع برای بازگشت دوباره شما به کانون حاصل شود، آیا باز خواهید گشت؟
ببینید من بعید میدانم که صاحب آن جامعیت مد نظر شما باشم که از من برای بازگشت دوباره به کانون دعوت شود.
ببینید روزی بنده از روند اداره کانون توسط جنابعالی گلایه داشتم و معتقد بودم نباید گروهی خاص در یک تشکل بر گروه دیگر حتی اقلیت قالب شوند.
واقعا دوره من اینطور بود؟ در مقایسه با 2 سال اخیر باز هم این اعتقاد را دارید؟
اگر بخواهم با صداقت بگویم باید اعتراف کنم که بسیار نگاه جامعتری وجود داشت.
حتما این اعتراف را مینویسی؟
بله، بی کم وکاست مینویسم، همانطور که اعترافات شمارا خواهم نوشت و اگر آن موقع مینوشتم که نباید در کانون باندی حرکت کرد و اصلا برای انتخاباتی که حدود 30 نفر حق رای دارند، اینگونه روشها معقول نیست و اتخاذ چنین روشهایی باعث میشود عدهای از شایستگان بیرون بمانند، امروز هم بر آن عقیده هستم که در تشکل نگاه نباید از بالا به پایین باشد، نگاه در کانون باید با زاویه تشکلی شکل بگیرد. مثل اینکه جای مصاحبهکننده و مصاحبهشونده در حال عوض شدن است. هنوز پاسخ پرسش قبلیام را ندادهاید، اگر از شما دعوت شود برمیگردید؟
اعتقاد دارم در شرایط فعلی بخشی از انجمنها پتانسیلهایی دارند که امروز کانون از آنها استفاده نمیکند. البته بنده توانمندیهایی در خود میبینم و تجربیات ارزندهای را در طول یک دهه کسب کردم که بیشترین کارایی مرا در بخش تشکلی شکل داده است. منکر این توانمندیام نمیشوم و همواره سعی میکنم از این توانمندی در تشکلهای مختلف استفاده کنم تا بتوانم اثربخشی و کارایی لازم را داشته باشم.
اگر به اواخر دهه 80 بازگردیم، چه کارهایی را که آن موقع انجام دادید، دیگر انجام نخواهید داد؟
بالاخره هرکسی که املایی مینویسد ممکن است اشتباهاتی داشته باشد. نمیتوانیم اعلام کنیم که ما انسانهای کاملی بودیم، هستیم و خواهیم بود. ما در طول زمان کامل میشویم. شاید رفتارهای دهه 80 برای توسعه و بسط تشکلی لازم بود و شاید امروز نتوانیم آنها را غلط بدانیم، چراکه امروز براساس تجربه و سنی که از ما گذشته به نتایج دیگری رسیدهایم، ولی آن روز براساس بیتجربگی و دوست داشتنی که در ذهنمان بود حرکت میکردیم.
بنابراین هر نوع رفتاری که در آن مقطع خاص رخ داده را باید با شرایط آن موقع ارزیابی کنیم. البته طبیعی است که تجربه نکاتی را به هر فردی میآموزاند که از طریق علم هیچگاه به دست نمیآید. طبیعتا رفتارهای آغاز کار غلط داشته و باید تصحیح شود. حتما در بهکارگیری از همه پتانسیلها و ظرفیتهای صنعت غذا میشود رفتارهای دیگری را انجام داد. میشود تکثرگرایی با وحدت رویه را بهگونهای دیگر تفسیر کرد. میشود بهگونهای رفتار کرد که حس مشارکت در اعضای انجمن بیشتر دیده شود تااینکه متهم به رفتار باندی شد. البته اعتقاد دارم در طول 2 سالی که از کانون خارج شدم حقایق بسیاری روشن شده است.
یکی از انتقادهایی که در آن مقطع از جنابعالی میشد مشاغل متعددتان بود که منجر به لقب «ابوالمشاغل» برای شما شده بود، آیا امروز به این نتیجه رسیدهاید که آن مشاغل متعدد سبب کاهش کاراییتان شده بود؟
از لحاظ شخصی اعتقاد دارم که زیان کردهام، چراکه به جای آنکه بخشی از وقتم را برای خود و خانوادهام قرار دهم، وقتم را صرف کارهای اجتماعی و اهدافی که در سر داشتم کردم که امروز اعتقاددارم اشتباه بود. اما به لحاظ کاری و رفتار تشکلی هیچ کدام از سمتهای اجتماعی، وجهه درآمدی نداشت و به دلیل آنکه همه این سمتها در طول هم قرار داشتند، در موفقیت کانون موثر بوده است. اگر من در هیات نمایندگان اتاق بازرگانی بودم و در کنفدراسیون صنعت به عنوان عضو هیاتمدیره خدمت کردم و یا اینکه در انجمن صنفی صنایع روغن نباتی و ... که حدود 20 عنوان میشد، فعالیت میکردم همه در راستای یک هدف واحد یعنی اعتلای کانون بود. از این رو اگر بخواهیم دوران طلایی کانون را نقد کنیم، هیچگاه نمیتوانیم این دوران طلایی را بدون ارزش وقتگذاری برای این مسوولیتهای اجتماعی ارزیابی کنیم. مضافا اینکه همواره سعی میکردم هر صندلی که میشود را برای صنایع غذایی ایجاد کنم و به فراخور آن نماینده قرار دهم.
به عنوان یک عضو دارای تجربه در کانون برای همگرایی بیشتر تشکلها در کانون چه توصیهای به هیاتمدیره فعلی کانون دارید؟
اعتقاد دارم باید در ماهیت و اهداف کانون بازنگری صورت گیرد اگر آن بازنگری را هیاتمدیره بررسی کند به طور حتم بخشی ازاین اختلاف نظرها و سوءبرداشتهایی که ما از هم داریم پاک خواهد شد.
سال 93 سال پرفراز و نشیبی برای صنعت غذا بود، به طوری که هجمههایی که امسال متوجه این بخش شد در طول تاریخ بیسابقه است. دلیل این هجمهها چه بود و به نظر شما کانون در دفاع از کلیت صنعت غذا مقابل این هجمهها عملکرد مناسبی داشت؟
بنده رفتارهای وزارت بهداشت نسبت به صنعت غذا را به «صنعت هراسی»و تشویش اذهان عمومی تشبیه میکنم. دورهای که در کانون بودم صندلی در کمیته فنی وزارت بهداشت گرفتیم که این کمیته بالاترین مرجع در تصمیمگیری مباحثی از این دست است. شاید اگر بخواهیم در این خصوص نقدی بر عملکرد کانون داشته باشیم، این است که حتی یک بیانیه در دفاع از صنعت غذا صادر نکرد. این انتقاد به همین ترتیب متوجه اتاق بازرگانی هم میشود که حتی یک بیانیه در خصوص مواضع غلط اقتصادی دولت دهم صادر نکرد. درواقع دفاع خوبی از صنایع غذایی در کمیته فنی وزارت بهداشت صورت نگرفت که نتیجه آن قابل لمس باشد. ترس مردم از لبنیات، روغن نباتی، فرآوردههای گوشتی، آبهای معدنی، اسنک و ... پروژههایی بود که متاسفانه وزیر بهداشت استارت آن را زد ولی بدون معرفی متخلفان فقط ذهنیت منفی ایجاد کرد و فضا را برای سوءاستفادهکنندگان هموار ساخت. این تجربه نشان داد که وقتی تشکلها را سازماندهی میکنیم براساس تجربه، مهارت و هوشمندی نسبت به چیدمان تشکلها اقدام کنیم. روزی که به صنعت لبنیات هجمه شد مشاهده نکردیم که هیچ کدام از انجمنها واکنشی نشان دهند. چون این اتفاق نیفتاد، انجمنها یکی یکی در موضع اتهام از سوی وزارت بهداشت قرار گرفتند، به طوری که امروز شاهد آن هستیم که خیلی از پروانههایی که صادر شده بود، باطل شد. این همه مواردی است که میشد در کانون در قالب کمیتههای فنی قوی با پشتوانه در قالب صدور اطلاعیههای مختلف واکنش نشان داد.
منبع: اقتصاد سبز
نظر شما