محمدرضا جمشیدی

دکتر عبدالمهدی بخشنده، معاون وزیر جهادکشاورزی چند روز پیش با بیان این‌که امسال بیش از 8 میلیون تن گندم در قالب خرید تضمینی از کشاورزان خریداری شده و هم‌اکنون کشور برای بیش از 6 ماه ذخیره گندم دارد، به‌نوعی در دفاع از ممنوعیت واردات گندم سخن گفت و به نوعی خودکفایی در تولید گندم را دلیل منطقی برای این تصمیم برشمرد.
در این‌که خودکفایی در هر محصولی به‌ویژه گندم باید مایه مباهات هر ایرانی دلسوزی باشد هیچ شبهه‌ای وجود ندارد، کما این‌که باید به هر طریق ممکن راه‌های سودجویی فرصت‌طلبان از محل واردات را که هم تیشه به ریشه اقتصاد می‌زنند و هم به تولید داخلی لطمه وارد می‌کنند را مسدود کرد تا با جلوگیری از عرض اندام آنها اقتصاد را به ریل اصلی‌اش بازگرداند.
اما باید قبول کرد سیاستگزاری در عرصه واردات باید فرابخشی بوده و برای تصمیم‌گیری در این راستا نگاهی همه‌جانبه وجود داشته باشد.
به‌خوبی به‌یاد می‌آورم حدود دو سال پیش قبل از تصویب قانون انتزاع در نوشتاری با عنوان «عینک بخشی‌نگری آفت انتزاع» بر روی نکته‌ای تأکید شد که به‌نظر می‌رسد امروز به شکل قابل لمس‌تری هویدا شده است.
دیدگاهی که بر این باور است که سیاستگزاران بخش کشاورزی دایره تولیدکننده را تنها در بطن کشاورزی خلاصه می‌کنند و حلقه‌های پس از تولید محصول نظیر صنایع تبدیلی که به عبارتی تکمیل کننده پروسه تولید کشاورزی بوده و نقش به‌سزایی در ارتقای ارزش افزوده بخش دارد را عموماً نادیده می‌گیرند، مسأله‌ای است که امروز به‌خوبی قابل لمس شده است.
ممنوعیت واردات گندم اگرچه ممکن است به سود کشاورز و حتی اهرمی در راستای آغشته‌ نشدن پروسه خرید تضمینی گندم با گندم‌های وارداتی! به‌دلیل ضعف‌های نظارتی و... شود، اما بخش اعظمی از تولیدکنندگان صنایع تبدیلی را دچار معضلات بسیاری کرده است.
وقتی صنعت شیرینی و شکلات و یا آرد با واردات گندم می‌توانند از گندم‌های حدود 700 تومانی استفاده کنند بر چه اساسی متولیان جهادکشاورزی در راستای حمایت از کشاورز می‌خواهند آنها را وادار به خرید گندم‌های 1250 تومانی کنند؟
کدام منطق اقتصادی این رویه را می‌پسندد؟ و با کدامین توجیه صنعت شیرینی و شکلات را که با وجود معضلات بسیار سال گذشته بالغ بر 600 میلیون دلار ارزآوری برای کشور داشته را می‌خوهیم دچار بحران کنیم؟
آیا متولیان بخش کشاورزی که کنترل شریان‌ واردات را به‌دست گرفته‌اند متوجه تبعات چنین تصمیم‌‌گیری‌هایی هستند؟
آیا ترازویی میزان اشتغالزایی صنایع تبدیلی، ارزآوری و به‌روز بودن این صنعت را سنجیده است که به‌راحتی حیات آن را با تصمیم‌های نسنجیده تهدید می‌کنیم؟
به‌راستی آیا مالیات ضعف‌های تاریخی بخش کشاورزی نظیر خردبودن اراضی، توسعه نیافتگی مکانیزاسیون، محدودیت‌های منابع آبی، فقدان آموزش و ترویج کافی، نبود الگوی کشت فراگیر، اجرایی نشدن تناوب زراعی و ... را یکجا باید از تولیدکننده صنایع غذایی گرفت؟
اگر کشاورز زحمتکش ما به‌دلایل مختلف قادر به تولید گندم مطابق با قیمت‌های روز جهانی نیست و عموماً به‌دلیل بهره‌وری پایین هنوز هم قادر به خروج از کشاورزی معیشتی نیست باید صنعتگران غذایی کشور را که از فناوری روز بهره می‌گیرند را با تصمیم‌های خلق‌الساعه دچار بحران و زیان سازیم.
اگر چند روز پیش تولیدکنندگان گلوکز و نشاسته به وزارت صنعت، معدن و تجارت رفتند و یا تولیدکنندگان شیرینی و شکلات و صنایع آرد دست به دامان دولتمردان شده‌اند، فقط و فقط به این دلیل است که متولیان جهادکشاورزی خود را تنها متولی کشاورزی می‌دانند و به فکر صنایع تبدیلی و تکمیلی نیستند.
اگرچه نحوه حمایت از کشاورز در دوران حجتی کاملاً دگرگون شده و توزیع به‌موقع نهاده‌ها، رعایت الگوی کشت و به‌طور کلی برنامه‌ریزی بهتری را در راستای حمایت از کشاورز شاهد هستیم، اما نکته‌ای که هیچ‌گاه نباید فراموش شود این‌که راه حمایت فوری از کشاورز تنها افزایش بهای خرید تضمینی نیست و برای آنکه از کشاورز حمایت شود نمی‌توان و نباید از حلقه بعدی مالیات گرفت و یا آن بخش را برای حمایت از تولید داخلی مجبور به خرید ماده اولیه گرانتر کرد، چرا که این دو روش در دنیای تجاری امروز مطرود است.
کد خبر a6f6d825abd7417c9d08b72bc8744664

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 6 =