سید کاظم حسینی
گمان بر این بود که آپارتاید و تبعیض نژادی در عرصه سیاسی جولان می دهد و افراد را پاره پاره کرده وکلیه امتیازات وتشخص های فردی و اجتماعی را در دامن گروه وطبقه خاص قرار می دهد ودیگران را پشت دیوار های" خود ساخته" و کاذب خویش نشانده و از تمام حقوق طبیعی وبشری محروم می کند، اما بی گمان نمی دانستم که آپارتاید می تواند در تمام عرصه ها حتی در روغن نباتی نیز ورود نماید و به یکی بگوید آری و به دیگری بدون دلیل و بدلخواه بگوید هرگز.
وقتی خبرممنوع کردن استفاده روغن پالم در بیو دیزل از سوی پارلمان اروپا و متعاقب آن تظاهرات کشاورزان مالزیایی را شنیدم، گفتم، گمان، گمان بیهوده ای است و آپارتاید جا ومکان و نژاد بشری یا نژاد گیاهی و موضوع از پیش تعیین شده ای ندارد.
سالانه حدود60 میلیون تن روغن پالم عمدتا از سوی دو کشور مالزی و اندونزی تولید می شود.تا اواخر دهه 80، در زمانی که اسید های چرب ترانس در مظان اتهام قرار نگرفته بود و متهم اصلی اسید های چرب اشباع بود و در حالیکه مردم دنیا خروار خروار اسید های چرب ترانس خطرناک مصرف می کردند و علیرغم بعضی از هشدارها، کمتر ابرویی دیده می شد که خم شود، تمام حملات و اتهامات به سمت وسوی روغن پالمی نشانه رفته بود که اسید های چرب اشباع آن نسبت به روغن ها ی سر شار از اسید های چرب ترانس ،اندکی بالاتر بود. بعد از تسلیم در برابر تحقیقات پی در پی و مستقل و زیر سئوال رفتن کامل اسید های چرب ترانس وروشن شدن مضر و خطرناک بودن این اسیدو حرکت در جهت حذف کامل وبی چون وچرای آن - البته با پشت سر گذاشتن خسارتهای سنگین - روغن های پالم و نارگیل و محصولات و مشتقات مشابه، نفس راحتی کشیدند و در ردای جانشین سالم و بلامنازع اسید های چرب مضر ترانس از زیر بار سنگین اتهام اشباعیت بالا خارج شده و اندکی مورد دلجویی قرار گرفتند.
اما این دلجویی به درازا نکشید واین رقیب گردن کلفت در صنعت مهم و استراتژیک روغن، با اتهام دیگری مورد بازجویی قرارگرفت.این بار وجود ماده 3-منو کلرو پروپان دی ال (3-MCPD ) بود.در حالیکه این ماده در بسیاری از مواد غذایی حتی روغن زیتون وجود داشت، لیک این پالم بود که بیش از بقیه زیر ذره بین قرار گرفت.آنهم به دو دلیل، یکی اینکه 3-منو کلرو پروپان دی ال حقیقتا در پالم تصفیه شده (نه خام توجه فرمایید) قابل توجه بود ،دیگر اینکه پالم همان پالم بود.روغنی از مناظق گرمسیری که همواره در پس و پیش آن، اما اگرهایی وجود داشت.پارلمان اروپا تصمیم گرفت برای" حد قابل تحمل جذب روزانه" 3-منو کلرو پروپان دی ال حدی تعیین کند. لذا مقدار 0.8 میکرو گرم برای هر کیلو گرم وزن بدن را تعیین کرد. البته در سال 2018 این رقم 150 در صد افزایش یافت و به عدد 2 میکرو گرم رسید.با این تصمیم وضعیت بسیاری از مواد غذایی از جمله پالم که در سبد مصرف مردم قرار داشت، بهبود پیدا کرد وپاردوکس آزار دهنده "حد قابل تحمل" 3-منو کلرو پروپان دی ال از یک سو و اجازه تولید ومصرف مواد غذایی از سوی دیگر، نه رفع کامل بلکه قابل تحمل تر شد.
این نیز گذشت تا اینکه طرفداران محیط زیست در اروپا و سایر نقاط ،بحث نابودی جنگل ها توسط کشور های مالزی و اندونزی را پیش کشیدند. اعتراض که کاشت درخت پالم با تخریب جنگل ها همراه است و محیط زیست را با خطرجدی روبرو می کند. بدنبال آن پارلمان اروپا برای کاهش روند باصطلاح جنگل زدایی ،مصرف پالم را در فرایند بیو دیزل ممنوع اعلام کرد.این در حالی است که سایر روغن ها بدون هیچ محدویتی وارد چرخه تولید بیو دیزل می شود.
به دنبال این حوادث شعار "بدون پالم"در سطح وسیعی از اروپا و سایر نقاط طراحی گردید. این بار بهانه اسیدهای چرب اشباع و غیره نبود،چرا که روغن نارگیل با حدود 90 در صد اسید چرب اشباع و دارا بودن مقدار قابل توجهی از هیدرو کربن های اشباع (پالم دارای 50 درصد اسید چرب اشباع است) در صدرفروش روغن ها قرار داشت واین روزها هرچند اندکی از تب وتاب افتاده است اما همچنان جزو گرانترین روغن ها در مصرف خانوار محسوب می شود. 3-منو کلرو پروپان دی ال نیز اگر به هر چیزی صدمه وارد کند به سرسیلندهای اتوموبیل ها لطمه ای وارد نمی کند. زمینه اصلی وعمده شعار "بدون پالم" از دل همین "حفظ جنگل" بیرون آمد.
ازتصمیم اخیرپارلمان اروپا بگذریم به شعار "بدون پالم" تولید کنندگان وطنی می رسیم که در کنار تبلیغات خرافیو تحت لوای رقابت ،در راه بس خطرناک و خود زنی آشکار آنهم در کشوری بدون روغن گام نهاده اند.متاسفانه مراکز تحقیقاتی و متولیان کیفیت در کشور، یک بار دیگر در برابر این خرافات سکوت کردند. وزمینه لازم را برای واردات عظیم سورفاکتانها و انواع امولسیفایرها مهیا نمودند.آنها به مردم نگفتند که" مکانیزم هضم وجذب چربی ها وروغن ها" هیچ وهیچ ربطی به شفاف وکدر بودن آنها ندارد.نگفتند که برای سرخ کردن نیاز به روغنی هست که قبل ودر حین سرخ کردن از مقاومت بالایی در برابر حرارت برخوردار باشد نه اینکه لزوما شفاف باشد. آنها با این سکوت به فربه شدن هر چه بیشتر مارکتینگ سورفاکتانها و امولسیفایر ها ،که در حد ضرورت لازم هستند، کمک شایانی کردند.
بدیهی است، هیچ روغنی خوراکی نه مطلق خوب است و نه مطلق بد و پالم نیز بمانند سایر روغن ها از این امر مستثنی نیست. برای اطلاع بیشتر به مقاله "اما پالم" که به قلم نگارنده در اوج منازعات پیرامون پالم در "سایت فود پرس" نگاشته شده است،مراجعه فرمایند.
گمان بر این بود که آپارتاید و تبعیض نژادی در عرصه سیاسی جولان می دهد و افراد را پاره پاره کرده وکلیه امتیازات وتشخص های فردی و اجتماعی را در دامن گروه وطبقه خاص قرار می دهد ودیگران را پشت دیوار های" خود ساخته" و کاذب خویش نشانده و از تمام حقوق طبیعی وبشری محروم می کند، اما بی گمان نمی دانستم که آپارتاید می تواند در تمام عرصه ها حتی در روغن نباتی نیز ورود نماید و به یکی بگوید آری و به دیگری بدون دلیل و بدلخواه بگوید هرگز.
وقتی خبرممنوع کردن استفاده روغن پالم در بیو دیزل از سوی پارلمان اروپا و متعاقب آن تظاهرات کشاورزان مالزیایی را شنیدم، گفتم، گمان، گمان بیهوده ای است و آپارتاید جا ومکان و نژاد بشری یا نژاد گیاهی و موضوع از پیش تعیین شده ای ندارد.
سالانه حدود60 میلیون تن روغن پالم عمدتا از سوی دو کشور مالزی و اندونزی تولید می شود.تا اواخر دهه 80، در زمانی که اسید های چرب ترانس در مظان اتهام قرار نگرفته بود و متهم اصلی اسید های چرب اشباع بود و در حالیکه مردم دنیا خروار خروار اسید های چرب ترانس خطرناک مصرف می کردند و علیرغم بعضی از هشدارها، کمتر ابرویی دیده می شد که خم شود، تمام حملات و اتهامات به سمت وسوی روغن پالمی نشانه رفته بود که اسید های چرب اشباع آن نسبت به روغن ها ی سر شار از اسید های چرب ترانس ،اندکی بالاتر بود. بعد از تسلیم در برابر تحقیقات پی در پی و مستقل و زیر سئوال رفتن کامل اسید های چرب ترانس وروشن شدن مضر و خطرناک بودن این اسیدو حرکت در جهت حذف کامل وبی چون وچرای آن - البته با پشت سر گذاشتن خسارتهای سنگین - روغن های پالم و نارگیل و محصولات و مشتقات مشابه، نفس راحتی کشیدند و در ردای جانشین سالم و بلامنازع اسید های چرب مضر ترانس از زیر بار سنگین اتهام اشباعیت بالا خارج شده و اندکی مورد دلجویی قرار گرفتند.
اما این دلجویی به درازا نکشید واین رقیب گردن کلفت در صنعت مهم و استراتژیک روغن، با اتهام دیگری مورد بازجویی قرارگرفت.این بار وجود ماده 3-منو کلرو پروپان دی ال (3-MCPD ) بود.در حالیکه این ماده در بسیاری از مواد غذایی حتی روغن زیتون وجود داشت، لیک این پالم بود که بیش از بقیه زیر ذره بین قرار گرفت.آنهم به دو دلیل، یکی اینکه 3-منو کلرو پروپان دی ال حقیقتا در پالم تصفیه شده (نه خام توجه فرمایید) قابل توجه بود ،دیگر اینکه پالم همان پالم بود.روغنی از مناظق گرمسیری که همواره در پس و پیش آن، اما اگرهایی وجود داشت.پارلمان اروپا تصمیم گرفت برای" حد قابل تحمل جذب روزانه" 3-منو کلرو پروپان دی ال حدی تعیین کند. لذا مقدار 0.8 میکرو گرم برای هر کیلو گرم وزن بدن را تعیین کرد. البته در سال 2018 این رقم 150 در صد افزایش یافت و به عدد 2 میکرو گرم رسید.با این تصمیم وضعیت بسیاری از مواد غذایی از جمله پالم که در سبد مصرف مردم قرار داشت، بهبود پیدا کرد وپاردوکس آزار دهنده "حد قابل تحمل" 3-منو کلرو پروپان دی ال از یک سو و اجازه تولید ومصرف مواد غذایی از سوی دیگر، نه رفع کامل بلکه قابل تحمل تر شد.
این نیز گذشت تا اینکه طرفداران محیط زیست در اروپا و سایر نقاط ،بحث نابودی جنگل ها توسط کشور های مالزی و اندونزی را پیش کشیدند. اعتراض که کاشت درخت پالم با تخریب جنگل ها همراه است و محیط زیست را با خطرجدی روبرو می کند. بدنبال آن پارلمان اروپا برای کاهش روند باصطلاح جنگل زدایی ،مصرف پالم را در فرایند بیو دیزل ممنوع اعلام کرد.این در حالی است که سایر روغن ها بدون هیچ محدویتی وارد چرخه تولید بیو دیزل می شود.
به دنبال این حوادث شعار "بدون پالم"در سطح وسیعی از اروپا و سایر نقاط طراحی گردید. این بار بهانه اسیدهای چرب اشباع و غیره نبود،چرا که روغن نارگیل با حدود 90 در صد اسید چرب اشباع و دارا بودن مقدار قابل توجهی از هیدرو کربن های اشباع (پالم دارای 50 درصد اسید چرب اشباع است) در صدرفروش روغن ها قرار داشت واین روزها هرچند اندکی از تب وتاب افتاده است اما همچنان جزو گرانترین روغن ها در مصرف خانوار محسوب می شود. 3-منو کلرو پروپان دی ال نیز اگر به هر چیزی صدمه وارد کند به سرسیلندهای اتوموبیل ها لطمه ای وارد نمی کند. زمینه اصلی وعمده شعار "بدون پالم" از دل همین "حفظ جنگل" بیرون آمد.
ازتصمیم اخیرپارلمان اروپا بگذریم به شعار "بدون پالم" تولید کنندگان وطنی می رسیم که در کنار تبلیغات خرافیو تحت لوای رقابت ،در راه بس خطرناک و خود زنی آشکار آنهم در کشوری بدون روغن گام نهاده اند.متاسفانه مراکز تحقیقاتی و متولیان کیفیت در کشور، یک بار دیگر در برابر این خرافات سکوت کردند. وزمینه لازم را برای واردات عظیم سورفاکتانها و انواع امولسیفایرها مهیا نمودند.آنها به مردم نگفتند که" مکانیزم هضم وجذب چربی ها وروغن ها" هیچ وهیچ ربطی به شفاف وکدر بودن آنها ندارد.نگفتند که برای سرخ کردن نیاز به روغنی هست که قبل ودر حین سرخ کردن از مقاومت بالایی در برابر حرارت برخوردار باشد نه اینکه لزوما شفاف باشد. آنها با این سکوت به فربه شدن هر چه بیشتر مارکتینگ سورفاکتانها و امولسیفایر ها ،که در حد ضرورت لازم هستند، کمک شایانی کردند.
بدیهی است، هیچ روغنی خوراکی نه مطلق خوب است و نه مطلق بد و پالم نیز بمانند سایر روغن ها از این امر مستثنی نیست. برای اطلاع بیشتر به مقاله "اما پالم" که به قلم نگارنده در اوج منازعات پیرامون پالم در "سایت فود پرس" نگاشته شده است،مراجعه فرمایند.
نظر شما