منصور انصاری
سیاسی کردن صنوف کشاورزی در اشکال تبلیغاتی و اعلام حمایتشان از این یا آن رخداد سیاسی خاص و گذرا با پرچم یک نظام یا جریان صنفی با توجه به همه شمول بودن فعالیت های کشاورزی، جایگاه صنف و اقتدار آن را در مخاطره قرار می دهد، زیرا دولت ها با طرز فکرهای مختلف و متنوع و بعضا متضاد می آیند و می روند ولی تولیدات کشاورزی و صنوف مختلف آن برای سال های متمادی با شرح وظایف اساسنامه ای ثابت و پابرجا هستند، گرچه باید تاکید کرد که حمایت کردن از این یا آن سیاست و برنامه کشاورزی و حتی نقد شجاعانه برنامه هایی که برای کشاورزی و کشاورزان مفید نیستند، متعلق به هر حزب و وزیر و سیاستمدار یا جریان سیاسی از سوی یک تشکل صنفی، حُسن و مزیت به شمار می رود و قابل تقدیر است، ولی قربانی کردن صنف و زیر سوال بردن شخصیت آن برای حمایت از این یا آن وزیر، علاوه بر اینکه بند و ماده اساسنامه ای ندارد، وجاهت نیز ندارد.
غالبا یک تشکیلات صنفی جا افتاده و صاحب سبک و نسق، هنگام انتخابات ریاست جمهوری یا تعیین کابینه یا جابجایی یک وزیر می تواند با نقد آنچه بوده، برنامه و مطالبات جدیدی ارائه دهد و «حمایت خود» را در قالب برنامه ای، مشروط به رعایت اصول کلی آن برنامه کند.
چنین تشکلی به واقع، وزیر یا فلان نماینده مجلس را ملزم به رعایت برنامه می کند و با این کار می خواهد مفاهیمی که مغفول مانده را، احیاء و در جهت منافع صنف تبلیغ و ترویج نماید؛ هر چه تاکید و اصرار بر چنین برنامه ای صریح، روشن و بدون محافظه کاری های متداول باشد موقعیت و پایگاه آن تشکل بهبود خواهد یافت.
لازم است تاکید شود تشکل ها و سازمان های صنفی حتی سراسری و متمرکز ماهیتا با احزاب سیاسی متفاوت بوده، هستند و خواهند بود. گرچه فضای سیاست آنقدر پیچیده و به ویژه در جامعه سیاست زده ما غالب است که همه چیز از جمله صنوف را می بلعد ولی تدبیر آن است که مدیریت کلان صنوف خود را برای صنعت حفظ کند و گرچه ممکن است کسانی پیدا شوند که از روی هیجان و دلبستگی و منافعی که دارند یا ندانم نویسی و بی اطلاعی، آن هم در یک پاراگراف یک صفحه ای با یک فعل بنویسند و بگویند که باید تمام وظایف یک وزارتخانه، حتی چند مورد حاکمیتی را، مثلا به فلان یا بهمان تشکل سراسری یا سازمان صنفی خصوصی یا نیمه دولتی واگذار کرد، اما این توهمات بستر واقعی، عملی و اجرایی ندارد، زیرا «دولت»، «دولت» است و «صنف»، «وظایف صنفی» دارد. در همه جای دنیا هم همین است، اگر قرار بود صنوف جای وزارتخانه ها یا دولت را بگیرند دیگر دولت چه معنی می توانست داشته باشد؟!
به هر حال، اگر صنفی می گوید پایگاه سراسری و یک لشکر دست به نیزه زیر فرمان دارد و در این یا آن رشته صنعتی یا کشاورزی تاثیر گذار است، این وزرا، نمایندگان و نهادهای فرادست هستند که برای تامین خواسته های صنوف و تشکل ها به سراغشان خواهند آمد نه برعکس.
در همه دنیا، تشکل ها و اتحادیه های قدرتمند، چه کارگری، چه تخصصی و به ویژه کارفرمایی، تبلیغات چی دولت و وزرا نیستند! کافی است در جایگاه انجمن کشاورزی آلمان (DLG) مداقه کنید؛ این انجمن در تعیین وزیر کشاورزی آلمان نقش درجه اول دارد و به واقع وزیر، کارگزار این انجمن است. بعضی از همکارانم در مجلات تخصصی که با این انجمن، حشر و نشرهایی دارند این موضوع را به خوبی می دانند. همین است اتحادیه های بزرگ حمل و نقل یا کشاورزی در کشورهای اروپایی و آمریکایی که می توان از کنفدراسیون کارفرمایان انگلیس (BEC) یا از کنفدراسیون اتحادیه های کارفرمایی آلمان (B.D.A) و موارد دیگر در عرصه تشکل های کشاورزی قدرتمند و تعیین کننده در کشورهای آمریکا و کانادا نام برد که در انتخاب وزرا و حتی جابجایی آنها نقش دارند. بنابراین شیوه حمایت و تاثیرگذاری بر سیاست های وزارت جهاد کشاورزی از سوی تشکل ها باید تغییر کند. این سیاست که بگوییم پیشاپیش اعلام حمایت کنیم تا بعدا اگر فلان کس یا بهمان کس وزیر شد بیش از سایر تشکل ها هوای ما را داشته باشد. دیری ست سوخته است.
منبع: کشاورزی آینده جهان (کاج)
نظر شما