نگرانی از آلودگی یا پاکی برنج های وارداتی، به ویژه نوع هندی آن مرتفع نشده، خبر میرسد که نمونه به مراتب بدتری از آن درست بیخ گوش پایتخت، مسئولان و نهادهای مختلف در حال تولید است!
به گزارش «تابناک»، سالهای سال است که خیلی هایمان میدانیم محصولات کشاورزی یا دیگر مواد غذایی ای که هر روزه مصرف میکنیم، سرشارند از سمومی که در بطنشان جای گرفته است و البته آگاهیم که این آلودگی ها منشایی جز بهره بردن کشاورزان و تولیدکندگان از آب های آلوده، سموم خطرناک و از رده خارج شده و مسائلی چون عدم نظارت ندارد اما هرچه در این باب بدانیم، باز کنار آمدن با تولید محصولی چون برنج، آن هم از نوع آلاینده در نزدیکی تمامی دستگاه نظارتی نمیتوان به سادگی کنار آمد.
این موضوع در حالی به تازگی توسط یکی از نمایندگان مجلس مطرح شده و مورد کنکاش قرار گرفته که چه بسا تصور کشت محصول آب دوستی چون برنج در شهر کم آب و در دوران خشکسالی حاکم بر کشور برای خیلی هایمان دور از باور به نظر میرسد.
ابهاماتی از این دست موجب شد تا به سراغ حسین طلا، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و دبیر مجمع نمایندگان تهران برویم و چرایی اتفاق شومی که پیرامون پایتخت در حال رقم خوردن است، مورد پرسش قرار دهیم. آنچه در ادامه میآید، گفتوگوی مشروح ما با این نماینده است:
*بعد از سخنان شما درباره تولید انبوه برنج های آلوده در جنوب تهران، برخی دیگر از مسئولان و نمایندگان از آلوده بودن محصولات دیگر تولیدی در این ناحیه سخن گفتند و ابراز نگرانی کردند. بعد از حضور شما و جمعی از همکاران در منطقه مورد بحث شنیدیم. در این بازدید چه چیزی دستگیرتان شد و وضعیت را چگونه یافتید؟
از سدهای مختلف در بالادست، آب برای شرب مردم جمع میشود، تصفیه شده و در اختیار ایشان قرار میگیرد اما از زمانی که وارد فاز فاضلاب میشود، با نقصی مواجهیم که مشکلات زیادی برایمان به همراه آورده است و آلودگی محصولات کشاورزی چه بسا بخش کوچکی از آن است.
اگر توانسته بودیم تصفیه خانه ها را راه اندازی کنیم، خطوط انتقال را تدارک ببینیم و پساب را از طریق کانال ها به مزارع کشاورزی برسانیم، با چنین وضعی مواجه نمیشویم ولی وقتی میبینیم از هشت مدول مورد نیاز تصفیه خانه در تهران، تنها چهار مدول آن راه افتاده و قرار است دو مدول دیگر برای مهرماه راه اندازی شود، علت آلودگی را میتوان حدس زد.
وقتی تصفیه خانه کم داریم، بخشی از آب فاضلاب خام راهی زمین های کشاورزی میشود و کشاورزان که نیازمند آب سالم هستند اما در اختیارشان قرار نگرفته، از آن بهره میگیرند تا در نتیجه در مزارع جنوب تهران، حوالی قلعه نو و امثال آن، صیفی کاری، کشت برنج و گندم، ذرت و حتی سبزی کاری با آبیاری با فاضلاب، به تولید محصولاتی آلوده و حاوی سموم منجر شود.
*چرا بعد از این همه سال، تصفیه خانه های تهران تکمیل نشده است؟
دلیل این امر ظلم بزرگی است که به مردم تهران روا داشته میشود. به این نکات دقت کنید تا منظور بنده از ظلم را متوجه شوید. همانطور که میدانید، بودجه کل کشور از دو محل تامین میشود؛ یکجا بودجه نفتی و یکجا بودجه مالیاتی [46.2 درصد بودجه جاری، از محل مالیات است]. 53 درصد درآمد مالیاتی کل کشور که بودجه مالیاتی را میسازد، در سال 93 از استان تهران تامین میشود.
*این برخلاف آن چیزی است که بسیاری تصور میکنند...
بله. سی استان دیگر در قیاس با تهران، تنها 47 درصد بودجه مالیاتی را تامین میکنند، اما جالب اینجاست که با این سهم بزرگ هم، به تهران بیش از 3.7 درصد نرسیده است و تازه داد همه بالاست که تهران برخوردار است.
شاید بد نیست یادآوری کنم که اگر در تهران عمران و آبادانی شاهدیم، یا به کمک مالیات و عوارض های دریافتی از مردم است و یا پول آن از فروش شهر به ازای عمران آن بدست آمده است وگرنه از طرف دولت چیزی برای تهران نمیآید.
*کمک دولتی به چه میزان است؟
کل پولی که برای در سال گذشته بابت عمران 41 شهر و هفتاد تا هشتاد روستا در استان تهران به استانداری تهران دادهاند، برای مصارفی چون راه و راه روستایی، نوسازی یا تاسیس مدارس، به سازی زیرساخت های تربیت بدنی، آب روستایی و موارد متعددی از این دست، روی هم رفته عدد 78 میلیارد تومان بوده است. در حالی که بودجه شهرداری تهران در سال گذشته، 16 هزار میلیارد تومان بوده که 71 درصد آن، قریب یازده هزار میلیارد تومان، بودجه عمرانی بوده است.
درآمد شهرداری از محل عوارض و واگذاری مجوزها و امثال آن به این عدد بزرگ رسیده که میتوان با آن مترو ساخت، پل ساخت و خیلی کارها کرد اما ساخت تصفیه خانه بر عهده شهرداری نیست. همانگونه که فرسودگی تاسیسات آب رسانی هم متولی جدایی دارد و اینقدر اوضاعش وخیم شده که نیازمند تغییر و تحولات سریع است چراکه سی درصد آبی که به زحمت به دست میآید، بر اثر همین فرسودگی لوله ها از بین میرود؛ در حالی که پول نداریم این شبکه فرسوده را درست کنیم.
*چرا اعتباری ویژه برای این دست مسائل مهم که با زندگی افراد زیادی سر و کار دارد اختصاص داده نمیشود؟
اتفاقا از همه نکات بودجه ای جالب تر، اینجاست که میبینیم بر اساس یکی از ردیف های ماده 180 قانون برنامه پنجم توسعه، مبلغ 3750 میلیارد تومان به محرومیت زدایی از مناطق مختلف کشور اختصاص داده شده که که در این میان به استان تهران با یک ششم جمعیت کشور، تنها 121 میلیارد تومان اختصاص داده اند؛ برای ری، پردیس و شمیران هر کدام سه میلیارد تومان و برای شهر تهران ده میلیارد تومان.
این در حالی است که میبینیم سه شهرستان حوزه انتخابی همکاری در مجلس با 600 هزار نفر جمعیت، به مراتب سهم بالاتری دریافت کرده است؛ 50 میلیارد تومان. یعنی پنج برابر مبلغ اختصاص داده شده به کلانشهر تهران که با کمترین بودجه ها توسعه مییابد و جالب اینکه از توسعه آن، اهالی شهرستان های دور و نزدیک هم بهره میبرند.
آیا میشود با این مبالغ برای رفع مشکلات یک کلانشهر با شاخصه های تهران اقدام کرد؟!
*چه کسانی منابع را این گونه تقسیم بندی کردهاند؟
جالب و چه بسا دردناک اینجاست که معاونت برنامه ریزی شاخص هایی را مبنای این تخصیص اعتبارها معرفی می کند که مصوبه مجلس شورای اسلامی نیست، بلکه نتیجه گرد هم آمدن تعدادی از نمایندگان و مسئولان در چند سل گذشته است که مبنای قانونی و منطقی هم ندارد.
بالاخره وقتی میگوییم سرانه و میزان آن را در حمل و نقل، بهداشت و مولفه های دیگر لحاظ میکنیم، مگر میشود یکجا این گونه عمل کنیم که سهم جمعیت دوازده و نیم میلیون نفری استان تهران تا این اندازه ناچیز شود؟ مگر می توان این جمعیت را نادیده گرفت و مشکلاتشان را ندید؟
*حالا که تصفیه خانه به اندازه کافی ساخته نشده، چه باید کرد؟ آیا میتوان نظاره گر وضع موجود ماند و آلودگی و سموم همراه محصولات کشاورزی را ندید گرفت؟
چاره ابتدایی در تغییر کشت است.
*یعنی کشت محصولی مثل برنج که نیازمند آب زیاد است را با کشت محصولی دیگر جایگزین کنیم؟
یعنی به جای آنکه برنج و گندم؛ صیفی جات و خلاصه محصولاتی تولید کنیم که خوردنی هستند، مثلا محصولی مانند پنبه بکاریم. این اتفاق تا حدود زیادی پیش رفته اما چون کشاورزان مقاومت میکنند و چه بسا حق هم دارند. سالها محصولی کاشتهاند و حالا سخت است محصول دیگری بکارند و با مشکلات جدیدی مواجه شوند.
البته باید خیلی مراقب کشاورزان بود چراکه سهم به سزایی در بسیاری مسائل دارند. اگر ایشان ضربه ببینند و کشت نکنند، مزارعشان پوک میشود و اگر این اتفاق بیفتد، باید در شهری با این همه جمعیت هر لحظه منتظر باشیم وزش باد با گرد و غبار همراه شده و توفان به پا کند و زندگی همه را مختل کرده و سلامت بسیاری را به مخاطره بیاندازد.
*با این تفاسیر برای مقاومت کشاورزان چه تدابیری اندیشیده شده که هم تغییر کشت رقم بخود و هم تداوم کارشان تضمین شود؟
از یکسو باید برای مراقبت از جمعیت ده میلیون نفری تهران از گرد و غبار، کمربند فضای سبز شهر را تقویت کرد و کشاورزی را رونق داد که لازمه این کار توجه به نیازهای ایشان و تامین آب است و از سوی دیگر باید آب سالم در اختیار کشاورزان قرار داد تا در نتیجه بیماری با محصولات ایشان به منازل مردم منتقل نشود؛ لازمه همه اینها راه اندازی تصفیه خانه های مورد نیاز است که لنگ بودجهاند چون تهران به باور بسیاری برخوردار جلوه میکند اما از کمبودها نفسش بریده است.
در نشستی که همراه با نمایندگان تهران، ری و اسلامشهر، پس از بازدید از منطقه با مسئولان آب منطقهای داشتیم، قرار شد در نخستین گام یک متر مکعب آب در ثانیه از پس آب استان تهران به اراضی کشاورزی قلعه نو اختصاص داده شود و فرماندار پیگیر اجرای آن خواهد شد.
*تغییر کشت را هم پیگیری خواهید کرد؟
بله، اما مسئولیت آن با اداره جهاد کشاورزی است که اقدامات موثری هم در این زمینه انجام داده است. همان گونه که تامین آب با آب منطقه ای است، نظارت بر سلامت بر عهده وزارت بهداشت است، نظارت بر کشت و ترویج کشت های جدید را جهاد کشاورزی عهده دار است و کرارا در جلساتی که با ایشان داشته ایم، در این باره صحبت شده است.
مثلا جهاد کشاورزی اعلام کرده که توانسته با کارها و اقداماتی که صورت داده، 741 هکتار سبزی کاری با فاضلاب را به 80 هکتار کاهش دهد. در عین حال اقدامات ترویجی و توجیهی را همچنان در دستور کار دارند و از درخواست و همراهی تا تذکر و اخطار شفاهی و کتبی، همه جوره تلاش دارند تا تغییر کشت رقم بخورد و کاشت امثال علوفه جایگزین سبزی کاری شود. اصطلاحا کشاورزی غیر تازهخوری جایگزین شود.
البته جدای آن اصلاح برخی کانالها، مقابله با کسانی که موتور پمپ به کار میگیرند و از کانال ها و رودخانه ها آب میکشند، پلمب قالیشویی هایی که آب کشاورزی را آلوده میکردند و امثال این اقدامات، روی هم مجموعه اقدامات سلبی و ایجابی ایشان برای عبور از وضع موجود است.
*ولی به رقم این تدابیر خبر میدهید که برنج کاری با آبهای آلوده در جریان است!
دلیل ورود ما به ماجرا همین است که میبینیم کار به خوبی پیش نمیرود. وقتی میبینیم که صد هکتار برنج کاری به این وضع انجام میشود و شنیدهها حکایت از سیصد هکتار سطح زیر کشت این محصول دارد، متوجه میشویم که ابعاد ماجرا اینقدر بزرگ بوده که هنوز کسی نرسیده به برنج کاری ها سرکشی کند چراکه سبزی کاری ها وسیع تر بوده است.
در حالی مسئولان موفق شدهاند 741 هکتار سبزی کاری با فاضلاب را به 80 هکتار برسانند که اشکالات دیگری هم وجود داشته که فرصت رسیدگی به آن را نیافته اند. اینجاست که میبینیم مشکلات زیست محیطی و آلودگی ها فراگیر میشود و کم گذاشتن در اختصاص بودجهای که میتواند در رفع و رجوع مشکلات نقش موثری داشته باشد، عذاب آور جلوه میکند.
به گزارش «تابناک»، سالهای سال است که خیلی هایمان میدانیم محصولات کشاورزی یا دیگر مواد غذایی ای که هر روزه مصرف میکنیم، سرشارند از سمومی که در بطنشان جای گرفته است و البته آگاهیم که این آلودگی ها منشایی جز بهره بردن کشاورزان و تولیدکندگان از آب های آلوده، سموم خطرناک و از رده خارج شده و مسائلی چون عدم نظارت ندارد اما هرچه در این باب بدانیم، باز کنار آمدن با تولید محصولی چون برنج، آن هم از نوع آلاینده در نزدیکی تمامی دستگاه نظارتی نمیتوان به سادگی کنار آمد.
این موضوع در حالی به تازگی توسط یکی از نمایندگان مجلس مطرح شده و مورد کنکاش قرار گرفته که چه بسا تصور کشت محصول آب دوستی چون برنج در شهر کم آب و در دوران خشکسالی حاکم بر کشور برای خیلی هایمان دور از باور به نظر میرسد.
ابهاماتی از این دست موجب شد تا به سراغ حسین طلا، نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و دبیر مجمع نمایندگان تهران برویم و چرایی اتفاق شومی که پیرامون پایتخت در حال رقم خوردن است، مورد پرسش قرار دهیم. آنچه در ادامه میآید، گفتوگوی مشروح ما با این نماینده است:
*بعد از سخنان شما درباره تولید انبوه برنج های آلوده در جنوب تهران، برخی دیگر از مسئولان و نمایندگان از آلوده بودن محصولات دیگر تولیدی در این ناحیه سخن گفتند و ابراز نگرانی کردند. بعد از حضور شما و جمعی از همکاران در منطقه مورد بحث شنیدیم. در این بازدید چه چیزی دستگیرتان شد و وضعیت را چگونه یافتید؟
از سدهای مختلف در بالادست، آب برای شرب مردم جمع میشود، تصفیه شده و در اختیار ایشان قرار میگیرد اما از زمانی که وارد فاز فاضلاب میشود، با نقصی مواجهیم که مشکلات زیادی برایمان به همراه آورده است و آلودگی محصولات کشاورزی چه بسا بخش کوچکی از آن است.
اگر توانسته بودیم تصفیه خانه ها را راه اندازی کنیم، خطوط انتقال را تدارک ببینیم و پساب را از طریق کانال ها به مزارع کشاورزی برسانیم، با چنین وضعی مواجه نمیشویم ولی وقتی میبینیم از هشت مدول مورد نیاز تصفیه خانه در تهران، تنها چهار مدول آن راه افتاده و قرار است دو مدول دیگر برای مهرماه راه اندازی شود، علت آلودگی را میتوان حدس زد.
وقتی تصفیه خانه کم داریم، بخشی از آب فاضلاب خام راهی زمین های کشاورزی میشود و کشاورزان که نیازمند آب سالم هستند اما در اختیارشان قرار نگرفته، از آن بهره میگیرند تا در نتیجه در مزارع جنوب تهران، حوالی قلعه نو و امثال آن، صیفی کاری، کشت برنج و گندم، ذرت و حتی سبزی کاری با آبیاری با فاضلاب، به تولید محصولاتی آلوده و حاوی سموم منجر شود.
*چرا بعد از این همه سال، تصفیه خانه های تهران تکمیل نشده است؟
دلیل این امر ظلم بزرگی است که به مردم تهران روا داشته میشود. به این نکات دقت کنید تا منظور بنده از ظلم را متوجه شوید. همانطور که میدانید، بودجه کل کشور از دو محل تامین میشود؛ یکجا بودجه نفتی و یکجا بودجه مالیاتی [46.2 درصد بودجه جاری، از محل مالیات است]. 53 درصد درآمد مالیاتی کل کشور که بودجه مالیاتی را میسازد، در سال 93 از استان تهران تامین میشود.
*این برخلاف آن چیزی است که بسیاری تصور میکنند...
بله. سی استان دیگر در قیاس با تهران، تنها 47 درصد بودجه مالیاتی را تامین میکنند، اما جالب اینجاست که با این سهم بزرگ هم، به تهران بیش از 3.7 درصد نرسیده است و تازه داد همه بالاست که تهران برخوردار است.
شاید بد نیست یادآوری کنم که اگر در تهران عمران و آبادانی شاهدیم، یا به کمک مالیات و عوارض های دریافتی از مردم است و یا پول آن از فروش شهر به ازای عمران آن بدست آمده است وگرنه از طرف دولت چیزی برای تهران نمیآید.
*کمک دولتی به چه میزان است؟
کل پولی که برای در سال گذشته بابت عمران 41 شهر و هفتاد تا هشتاد روستا در استان تهران به استانداری تهران دادهاند، برای مصارفی چون راه و راه روستایی، نوسازی یا تاسیس مدارس، به سازی زیرساخت های تربیت بدنی، آب روستایی و موارد متعددی از این دست، روی هم رفته عدد 78 میلیارد تومان بوده است. در حالی که بودجه شهرداری تهران در سال گذشته، 16 هزار میلیارد تومان بوده که 71 درصد آن، قریب یازده هزار میلیارد تومان، بودجه عمرانی بوده است.
درآمد شهرداری از محل عوارض و واگذاری مجوزها و امثال آن به این عدد بزرگ رسیده که میتوان با آن مترو ساخت، پل ساخت و خیلی کارها کرد اما ساخت تصفیه خانه بر عهده شهرداری نیست. همانگونه که فرسودگی تاسیسات آب رسانی هم متولی جدایی دارد و اینقدر اوضاعش وخیم شده که نیازمند تغییر و تحولات سریع است چراکه سی درصد آبی که به زحمت به دست میآید، بر اثر همین فرسودگی لوله ها از بین میرود؛ در حالی که پول نداریم این شبکه فرسوده را درست کنیم.
*چرا اعتباری ویژه برای این دست مسائل مهم که با زندگی افراد زیادی سر و کار دارد اختصاص داده نمیشود؟
اتفاقا از همه نکات بودجه ای جالب تر، اینجاست که میبینیم بر اساس یکی از ردیف های ماده 180 قانون برنامه پنجم توسعه، مبلغ 3750 میلیارد تومان به محرومیت زدایی از مناطق مختلف کشور اختصاص داده شده که که در این میان به استان تهران با یک ششم جمعیت کشور، تنها 121 میلیارد تومان اختصاص داده اند؛ برای ری، پردیس و شمیران هر کدام سه میلیارد تومان و برای شهر تهران ده میلیارد تومان.
این در حالی است که میبینیم سه شهرستان حوزه انتخابی همکاری در مجلس با 600 هزار نفر جمعیت، به مراتب سهم بالاتری دریافت کرده است؛ 50 میلیارد تومان. یعنی پنج برابر مبلغ اختصاص داده شده به کلانشهر تهران که با کمترین بودجه ها توسعه مییابد و جالب اینکه از توسعه آن، اهالی شهرستان های دور و نزدیک هم بهره میبرند.
آیا میشود با این مبالغ برای رفع مشکلات یک کلانشهر با شاخصه های تهران اقدام کرد؟!
*چه کسانی منابع را این گونه تقسیم بندی کردهاند؟
جالب و چه بسا دردناک اینجاست که معاونت برنامه ریزی شاخص هایی را مبنای این تخصیص اعتبارها معرفی می کند که مصوبه مجلس شورای اسلامی نیست، بلکه نتیجه گرد هم آمدن تعدادی از نمایندگان و مسئولان در چند سل گذشته است که مبنای قانونی و منطقی هم ندارد.
بالاخره وقتی میگوییم سرانه و میزان آن را در حمل و نقل، بهداشت و مولفه های دیگر لحاظ میکنیم، مگر میشود یکجا این گونه عمل کنیم که سهم جمعیت دوازده و نیم میلیون نفری استان تهران تا این اندازه ناچیز شود؟ مگر می توان این جمعیت را نادیده گرفت و مشکلاتشان را ندید؟
*حالا که تصفیه خانه به اندازه کافی ساخته نشده، چه باید کرد؟ آیا میتوان نظاره گر وضع موجود ماند و آلودگی و سموم همراه محصولات کشاورزی را ندید گرفت؟
چاره ابتدایی در تغییر کشت است.
*یعنی کشت محصولی مثل برنج که نیازمند آب زیاد است را با کشت محصولی دیگر جایگزین کنیم؟
یعنی به جای آنکه برنج و گندم؛ صیفی جات و خلاصه محصولاتی تولید کنیم که خوردنی هستند، مثلا محصولی مانند پنبه بکاریم. این اتفاق تا حدود زیادی پیش رفته اما چون کشاورزان مقاومت میکنند و چه بسا حق هم دارند. سالها محصولی کاشتهاند و حالا سخت است محصول دیگری بکارند و با مشکلات جدیدی مواجه شوند.
البته باید خیلی مراقب کشاورزان بود چراکه سهم به سزایی در بسیاری مسائل دارند. اگر ایشان ضربه ببینند و کشت نکنند، مزارعشان پوک میشود و اگر این اتفاق بیفتد، باید در شهری با این همه جمعیت هر لحظه منتظر باشیم وزش باد با گرد و غبار همراه شده و توفان به پا کند و زندگی همه را مختل کرده و سلامت بسیاری را به مخاطره بیاندازد.
*با این تفاسیر برای مقاومت کشاورزان چه تدابیری اندیشیده شده که هم تغییر کشت رقم بخود و هم تداوم کارشان تضمین شود؟
از یکسو باید برای مراقبت از جمعیت ده میلیون نفری تهران از گرد و غبار، کمربند فضای سبز شهر را تقویت کرد و کشاورزی را رونق داد که لازمه این کار توجه به نیازهای ایشان و تامین آب است و از سوی دیگر باید آب سالم در اختیار کشاورزان قرار داد تا در نتیجه بیماری با محصولات ایشان به منازل مردم منتقل نشود؛ لازمه همه اینها راه اندازی تصفیه خانه های مورد نیاز است که لنگ بودجهاند چون تهران به باور بسیاری برخوردار جلوه میکند اما از کمبودها نفسش بریده است.
در نشستی که همراه با نمایندگان تهران، ری و اسلامشهر، پس از بازدید از منطقه با مسئولان آب منطقهای داشتیم، قرار شد در نخستین گام یک متر مکعب آب در ثانیه از پس آب استان تهران به اراضی کشاورزی قلعه نو اختصاص داده شود و فرماندار پیگیر اجرای آن خواهد شد.
*تغییر کشت را هم پیگیری خواهید کرد؟
بله، اما مسئولیت آن با اداره جهاد کشاورزی است که اقدامات موثری هم در این زمینه انجام داده است. همان گونه که تامین آب با آب منطقه ای است، نظارت بر سلامت بر عهده وزارت بهداشت است، نظارت بر کشت و ترویج کشت های جدید را جهاد کشاورزی عهده دار است و کرارا در جلساتی که با ایشان داشته ایم، در این باره صحبت شده است.
مثلا جهاد کشاورزی اعلام کرده که توانسته با کارها و اقداماتی که صورت داده، 741 هکتار سبزی کاری با فاضلاب را به 80 هکتار کاهش دهد. در عین حال اقدامات ترویجی و توجیهی را همچنان در دستور کار دارند و از درخواست و همراهی تا تذکر و اخطار شفاهی و کتبی، همه جوره تلاش دارند تا تغییر کشت رقم بخورد و کاشت امثال علوفه جایگزین سبزی کاری شود. اصطلاحا کشاورزی غیر تازهخوری جایگزین شود.
البته جدای آن اصلاح برخی کانالها، مقابله با کسانی که موتور پمپ به کار میگیرند و از کانال ها و رودخانه ها آب میکشند، پلمب قالیشویی هایی که آب کشاورزی را آلوده میکردند و امثال این اقدامات، روی هم مجموعه اقدامات سلبی و ایجابی ایشان برای عبور از وضع موجود است.
*ولی به رقم این تدابیر خبر میدهید که برنج کاری با آبهای آلوده در جریان است!
دلیل ورود ما به ماجرا همین است که میبینیم کار به خوبی پیش نمیرود. وقتی میبینیم که صد هکتار برنج کاری به این وضع انجام میشود و شنیدهها حکایت از سیصد هکتار سطح زیر کشت این محصول دارد، متوجه میشویم که ابعاد ماجرا اینقدر بزرگ بوده که هنوز کسی نرسیده به برنج کاری ها سرکشی کند چراکه سبزی کاری ها وسیع تر بوده است.
در حالی مسئولان موفق شدهاند 741 هکتار سبزی کاری با فاضلاب را به 80 هکتار برسانند که اشکالات دیگری هم وجود داشته که فرصت رسیدگی به آن را نیافته اند. اینجاست که میبینیم مشکلات زیست محیطی و آلودگی ها فراگیر میشود و کم گذاشتن در اختصاص بودجهای که میتواند در رفع و رجوع مشکلات نقش موثری داشته باشد، عذاب آور جلوه میکند.
نظر شما