محمدرضا جمشیدی
تا پیش از دهه 80 «دوغ» نوشیدنی بود که به غیر «آبعلی» که بهطور صنعتی وارد پروسه تولید شده بود و شاید یکی دو برند دیگر در عمل محصولی دستساز، سنتی و خانگی بود.
در برخی منازل کنار پارچ آب، پارچ دوغی هم در سفره قرار میدادند، برخیها با سبزیجاتی نظیر پونه و نعنا هم آن را آغشته میکردند و عموماً کباب فروشیها محلی بود که نوشیدنی قالب قابل عرضهاش دوغ بود.
اما در سالهای ابتدایی دهه 80 شرکت صنایع شیر ایران (پگاه) با محوریت حسین چمنی و همکارانش و متعاقباً انجمن صنفی صنایع فرآوردههای لبنی ایران با حرکتهای بنیادی کار فرهنگسازی مصرف «دوغ» را بهطور همه جانبه آغاز کردند.
قرار دادن یک لیوان نوشابه گازدار با یک لیوان دوغ و مقایسه ارزش غذایی در قالب پوسترهای شکیل و نقش اثرگذاری که نحوه عرضهاش داشت هنوز از ذهنها پاک نشده است.
بهتدریج همه این فعالیتها جنبه رسمیتر گرفت و دستگاههای اجرایی هم با توجه به خواص غذایی دوغ و مضرات مصرف نوشابههای گازدار که از مصرف سرانه بالایی هم در کشور برخوردار است وارد عرصه شدند و در اواسط دهه 80 در چند وزارتخانه شاهد ممنوعیت عرضه نوشابههای گازدار در سلفهای آن وزارتخانه و ادارات کل مربوطه بودیم و بهتدریج با فعالیتهای وزارت بهداشت و... در اواخر دهه 80 بهخوبی مفهوم «دوغ نوشیدنی سلامت» در اذهان مردم اقشار مختلف نقش بست.
مصرف دوغ در کبابیها کمکم جایش را به عرضه دوغ در تمام غذاخوریها و رستورانها داد و حتی در یخچال فستفودها هم قرار گرفت تا همگان به انقلاب فرهنگسازی مصرف دوغ در دهه 80 پی ببرند.
متناسب با این فرهنگسازیها شرکتهای لبنی هم با توجه به استقبال بازار خطوط تولید «دوغ» را تجهیز و راهاندازی کردند، بهطوری که امروزه فقط دهها برند مطرح تولید دوغ در سراسر کشور فعالیت میکنند و در بازار رقابت تنگاتنگی را نیز به تصویر کشیدهاند.
اگر دهه 80 را سالهای طلایی تبلیغ و ترویج دوغ بنامیم، بیشک دهه 90 را باید سرآغاز افول این انقلاب بنامیم، چرا که با ظهور ماءالشعیرهای طعمدار و وفور تولیدکنندگان این صنف به ناگاه ورق برگشت و این محصولات طعمدار نوظهور که متناسب با ذائقه شیرین پسند ایرانیها به بازار آمده بود، بهتدریج جای پای محکمی را برای ماءالشعیر در سبد نوشیدنی خانوار ایرانیها دست و پا کرد.
بازار بکرایران در این صنف آنقدر جذاب بود که چندین شرکت مطرح اروپایی بهدنبال ورود به بازار ایران برای تولید انواع ماءالشعیر غیرالکلی شدند.
در این شرایط به سرعت ماءالشعیر ابتدا بخشی از سهم نوشابههای گازدار را مال خود کرد، بعد بهتدریج قسمتی از سهم دوغ را نیز تصاحب نمود و به عبارتی میتوان سالهای طلایی دوغ بهخصوص در اواسط دهه 80 را کمکم به بوته فراموشی سپرد.
اما در چنین شرایطی که سه رقیب قدر در بازار نوشیدنیها حاضر هستند بهنظر میرسد نقش رسانهها و رسالت آنها برای کمک به سلامتی جامعه بیش از پیش قابل اهمیت باشد.
انتقال مفاهیمی نظیر «دوغ نوشیدنی نیست غذاست» و اینکه نقش قابل توجهی که مصرف دوغ در گوارش انسان و سلامتی آن دارد به مصرف کننده بسیار قابل اهمیت است.
راهاندازی کمپینهای رسانهای درخصوص ترویج مصرف دوغ بهخصوص این روزها که توسعه شبکههای مجازی بیداد میکند، میتواند گام بلند دیگری در راستای نیل به این اهداف عالیه باشد.
نظر شما