مسعود مهاجر
یک عضو هیاتمدیره انجمن صنفی صنایع قند و شکر ضمن ابراز رضایت از 700 هزار تن موجودی این محصول در انبارها و انتقاد از ورود بیرویه شکر خارجی به دولت پیشنهاد کرده است که تعرفه واردات شکر را دو برابر کند تا مبادا ورود یک میلیون و 200 هزار تن محصولی که این انجمن از تولید شکر سال جاری انتظار دارد، بازار شکر به زیان تولیدکنندگان داخلی ملتهب نشود!
تصور کنید که در بازار شکر ما قرار است چه اتفاقی بیفتد و دارد میافتد؟ اصل قضیه این است که ما مانند همه رشتههای تولیدی دیگر آنقدر بر هزینههای تولید افزودهایم که دیگر طاقت رقابت با هیچ تولید کنندهای نه در آمریکا و اروپا بلکه کوبا و چین و همه کشورهای مطرح در بازارهای جهانی را هم نداریم.
شکل سادهتر مسأله این است که تولیدکنندگان شکر در آن سوی عالم نیشکر یا چغندرقندشان را به شکر تبدیل میکنند، بستهبندی میکنند و به کشتیها میسپارند تا نزدیک 20 تا 25 هزار کیلومتر آبهای جهان را طی کند و به سواحل ما برسد. آن وقت دولت ما به نرخ امروز 26 درصد هم روی هزینههای خرید و حمل آن میکشد. واردکننده محصول را به انبارهایش میفرستد و ماهها معطل میماند تا بفروشد. اما این محصول با این همه دنگ و فنگ ارزانتر از شکری میشود که در کارخانه میاندوآب آذربایجان با حمل مستقیم چغندرقند به خط تولید کارخانه به دست میآید و شکر تولیدی از نیشکر هم که فاصله ای میان مزرعهها و کارخانههایش نیست به همین اندازه گرانتر از محصول خارجی به بازار میرسد!
در این وضعیت نگرانی عضو محترم هیات مدیره انجمن صنفی صنایع قند و شکر کاملا درست و فهمیدنی است! اگر دولت بر تعرفه واردات شکر اضافه نکند و واردکننده پس از افزودن سود خود شکر وارداتی را به بازار بریزد قیمت فروشش کمتر از آن چیزی خواهد بود که به مذاق تولیدکننده داخلی خوش بیاید و انتظاراتش را برآورده کند. بیچاره مصرفکننده داخلی که مجبور است هم جور واردکننده را بکشد و هم احترام تولیدکننده داخلی را پاس بدارد که سالهای سال به خاطر تولیدکننده بودنش به مردم منت گذاشته و هر نرخی را که دلش میخواسته به بازار دیکته کرده است!
ما همه میدانیم که چرا محصولات ما گرانتر از کار درمیآید. گناه تولیدکننده قند و شکر هم نیست. تقصیر کشاورز هم نیست. تقصیر دولتهایی است که در همه سه دهه اخیر کوشیدهاند جامعهای را که نیم قرنی غیرشفاف مدیریت شده همچنان غیرشفاف مدیریت کنند و هیچ کس تکلیفش را نداند. نه تولیدکننده میداند که چه تولید میکند و برای که تولید میکند. نه مصرفکننده میداند که از که میخرد و چرا میخرد و نه نهادهای رابط میدانند که سروته این پارادوکس بزرگ را چگونه باید سرهم بیاورند.
دولت ما مرتبا بر این نکته مهر تاکید میگذارد که هیچ تمایلی به گرانتر کردن کالاها ندارد، اما در همان گام اول قیمت دلاری را که در حال سقوط بود با هزار داربست نگه میدارد که نیفتد و تازه بالاتر هم میبرد! عوارض خروج از کشور بالا میرود اما به رسانهها گفته نمیشود تا مسافر در فرودگاه متوجه شود که کار از کار گذشته و هیچ راهی برای نپرداختن 50 درصد هزینه اضافی ندارد. دستمزدها را اول سال 20 یا 25 درصد بالا میبریم و همزمان ندا میدهیم که با تورم مخالفیم و هیچ کس حق ندارد به قیمتهای فروشش دست بزند. تقاضاهایی را مطرح میکنیم که خودمان به ناممکنبودن رعایت آنها واقفیم. همچنان بر این اعتقاد استواریم که جامعه هرقدر که ممکن است غیرشفاف بماند. هیچ کس نفهمد که چرا شرکتهای هواپیمایی ما مرتبا زیان میدهند و چرا نتوانستهاند 80 هزار میلیارد تومان پول بنزینی را که سوزاندهاند به شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی بپردازند؟
صنعت خودرو ماهها گزارش میدهد که با قیمتهای رایج قادر به ادامه تولید نیست. بالاخره همه متقاعد میشوند و شورای رقابت هم از سختگیریهایش کوتاه میآید و نرخهای جدیدی اعلام میشود. بلافاصله خبرنگاران صدا و سیما به سراغ نمایندگانی میروند که اصولا مخالف هر افزایش قیمتی هستند و معتقدند که تنها راه مقابله با تورم منجمد کردن قیمتهاست و در نتیجه هم صنعت خودرو را از چشم مردم میاندازند و هم شورای رقابت را که این همه درباره مسئولیتهایش داد سخن دادهایم. با این مقدمات است که نباید تعجب کنیم که تولیدکنندگان شکر هم به این باور بیفتند که چون شکرشان شیرینتر است، پس بهتر است جلوی واردات را بگیریم و ذائقه مردم را با شکرهای بیگانه تلخ نکنیم!
منبع: روزنامه آسیا
یک عضو هیاتمدیره انجمن صنفی صنایع قند و شکر ضمن ابراز رضایت از 700 هزار تن موجودی این محصول در انبارها و انتقاد از ورود بیرویه شکر خارجی به دولت پیشنهاد کرده است که تعرفه واردات شکر را دو برابر کند تا مبادا ورود یک میلیون و 200 هزار تن محصولی که این انجمن از تولید شکر سال جاری انتظار دارد، بازار شکر به زیان تولیدکنندگان داخلی ملتهب نشود!
تصور کنید که در بازار شکر ما قرار است چه اتفاقی بیفتد و دارد میافتد؟ اصل قضیه این است که ما مانند همه رشتههای تولیدی دیگر آنقدر بر هزینههای تولید افزودهایم که دیگر طاقت رقابت با هیچ تولید کنندهای نه در آمریکا و اروپا بلکه کوبا و چین و همه کشورهای مطرح در بازارهای جهانی را هم نداریم.
شکل سادهتر مسأله این است که تولیدکنندگان شکر در آن سوی عالم نیشکر یا چغندرقندشان را به شکر تبدیل میکنند، بستهبندی میکنند و به کشتیها میسپارند تا نزدیک 20 تا 25 هزار کیلومتر آبهای جهان را طی کند و به سواحل ما برسد. آن وقت دولت ما به نرخ امروز 26 درصد هم روی هزینههای خرید و حمل آن میکشد. واردکننده محصول را به انبارهایش میفرستد و ماهها معطل میماند تا بفروشد. اما این محصول با این همه دنگ و فنگ ارزانتر از شکری میشود که در کارخانه میاندوآب آذربایجان با حمل مستقیم چغندرقند به خط تولید کارخانه به دست میآید و شکر تولیدی از نیشکر هم که فاصله ای میان مزرعهها و کارخانههایش نیست به همین اندازه گرانتر از محصول خارجی به بازار میرسد!
در این وضعیت نگرانی عضو محترم هیات مدیره انجمن صنفی صنایع قند و شکر کاملا درست و فهمیدنی است! اگر دولت بر تعرفه واردات شکر اضافه نکند و واردکننده پس از افزودن سود خود شکر وارداتی را به بازار بریزد قیمت فروشش کمتر از آن چیزی خواهد بود که به مذاق تولیدکننده داخلی خوش بیاید و انتظاراتش را برآورده کند. بیچاره مصرفکننده داخلی که مجبور است هم جور واردکننده را بکشد و هم احترام تولیدکننده داخلی را پاس بدارد که سالهای سال به خاطر تولیدکننده بودنش به مردم منت گذاشته و هر نرخی را که دلش میخواسته به بازار دیکته کرده است!
ما همه میدانیم که چرا محصولات ما گرانتر از کار درمیآید. گناه تولیدکننده قند و شکر هم نیست. تقصیر کشاورز هم نیست. تقصیر دولتهایی است که در همه سه دهه اخیر کوشیدهاند جامعهای را که نیم قرنی غیرشفاف مدیریت شده همچنان غیرشفاف مدیریت کنند و هیچ کس تکلیفش را نداند. نه تولیدکننده میداند که چه تولید میکند و برای که تولید میکند. نه مصرفکننده میداند که از که میخرد و چرا میخرد و نه نهادهای رابط میدانند که سروته این پارادوکس بزرگ را چگونه باید سرهم بیاورند.
دولت ما مرتبا بر این نکته مهر تاکید میگذارد که هیچ تمایلی به گرانتر کردن کالاها ندارد، اما در همان گام اول قیمت دلاری را که در حال سقوط بود با هزار داربست نگه میدارد که نیفتد و تازه بالاتر هم میبرد! عوارض خروج از کشور بالا میرود اما به رسانهها گفته نمیشود تا مسافر در فرودگاه متوجه شود که کار از کار گذشته و هیچ راهی برای نپرداختن 50 درصد هزینه اضافی ندارد. دستمزدها را اول سال 20 یا 25 درصد بالا میبریم و همزمان ندا میدهیم که با تورم مخالفیم و هیچ کس حق ندارد به قیمتهای فروشش دست بزند. تقاضاهایی را مطرح میکنیم که خودمان به ناممکنبودن رعایت آنها واقفیم. همچنان بر این اعتقاد استواریم که جامعه هرقدر که ممکن است غیرشفاف بماند. هیچ کس نفهمد که چرا شرکتهای هواپیمایی ما مرتبا زیان میدهند و چرا نتوانستهاند 80 هزار میلیارد تومان پول بنزینی را که سوزاندهاند به شرکت ملی پالایش و پخش فرآوردههای نفتی بپردازند؟
صنعت خودرو ماهها گزارش میدهد که با قیمتهای رایج قادر به ادامه تولید نیست. بالاخره همه متقاعد میشوند و شورای رقابت هم از سختگیریهایش کوتاه میآید و نرخهای جدیدی اعلام میشود. بلافاصله خبرنگاران صدا و سیما به سراغ نمایندگانی میروند که اصولا مخالف هر افزایش قیمتی هستند و معتقدند که تنها راه مقابله با تورم منجمد کردن قیمتهاست و در نتیجه هم صنعت خودرو را از چشم مردم میاندازند و هم شورای رقابت را که این همه درباره مسئولیتهایش داد سخن دادهایم. با این مقدمات است که نباید تعجب کنیم که تولیدکنندگان شکر هم به این باور بیفتند که چون شکرشان شیرینتر است، پس بهتر است جلوی واردات را بگیریم و ذائقه مردم را با شکرهای بیگانه تلخ نکنیم!
منبع: روزنامه آسیا
نظر شما