جمال رازقی جهرمی، رییس هیأت مدیره شرکت ستاره یخی آسیا (ب.آ)، نایب رییس اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی شیراز، نماینده کارفرمایان در شورای عالی کار و عضو شورای گفتوگو بخش خصوصی با کولهباری از تجربه در پاسخ به هر پرسشی نکات و راهکاری را بیان میکند که بهنظر میرسد میتواند حتی مصوبهای برای اجرا باشد.
متن کامل گفتگوی اقتصاد سبز با این مدیر نام آشنای صنایع غذایی را در ادامه میخوانید:
بهعنوان نخستین پرسش لطفاً آخرین وضعیت صنعت غذا را تشریح کنید؟
امروز در واقع کشور ما درگیر بحران قیمت تمام شده است و صنعت غذا نسبت به صنایع دیگر به مراتب از وضعیت نامطلوبتری برخوردار است. برخی از صنایع بالای 50 درصد از مواداولیه خود را از خارج وارد میکنند و بعضی صنایع دیگر از مواد اولیه معدنی استفاده میکنند و بهخصوص پس از اجرایی شدن برجام این صنایع از قیمت جهانی بهرهمند، میشوند ولی در صنعت غذا به اینصورت نیست چرا که بخش کشاورزی ما دارای قیمت تمام شده بالایی است. سؤوال این است که بهراستی کدامیک از تولیدات کشاورزی کشور ما از لحاظ کیفیت و قیمت میتواند با استاندارد جهانی رقابت کند؟ کشور ما در لبنیات، گوشت، سبزی و میوه نمیتواند رقابت کند بهدلیل اینکه در بخش کشاورزی تولید با سطح بالا نداریم مزارع کوچک و تولید نیز کم است. بنده در مطالبی میخواندم که 90 درصد از مرغ دنیا را 8 کمپانی تولید میکنند، ولی مرغ ما رادر کشور چند کمپانی تولید میکند تعداد مرغداریها بسیار زیاد است که با ظرفیتهای پایین اقدام به تولید مرغ میکنند در واقع وضعیت صنعت غذا وضعیت بغرنجی است و بحران قیمت تمام شده را در کشور بهدنبال دارد. به هیچوجه مواد اولیه صنعت غذا با مواد اولیهای که در صنایع دیگر کشورها بهکار میرود قابل مقایسه نیست و آن هم به این دلیل است که در صنعت غذا حدود 70 درصد میانگین قیمت محصول نهایی بر روی قیمت مواداولیه و لوازم بستهبندی است. صنعت غذا دارای ارزش افزوده پایینی است و بهدلیل اینکه از تکنولوژی خاصی استفاده نمیکند در واقع صنعت غذا صنعت تکنولوژیبری نیست بنابراین به شخصه این اعتقاد را ندارم که صنعت غذا حال و روزی بهتر از دیگر صنایع دارد، بلکه از دیگر صنایع وضعیت نامناسبتری هم دارد. هزینه مبادله برای صنایع در کشور هزینههای بالایی است و آیا تاکنون تصور کردهایم که در کجای دنیا نرخ بهره 30 درصدی است کدام بانک نرخ بهره پایینتری دارد؟
در رابطه با نیروی انسانی برخی اعتقاد دارند که نیروی انسانی در کشور ما ارزان قیمت است اما بازهم من این اعتقاد را ندارم، چرا که در حال حاضر دنیا برای تولید یک بطری شیر یا یک گرم فرآوری گوشت یا یک مداد A دلار هزینه انسانی دارد که در کشور ما به مراتب بالاتر است ولی هزینه هر نیروی انسانی در هر گروه صنعت که تعلق میگیرد هزینه بالاتری است بنابراین هزینه تمام شده را افزایش میدهد. از دیگر مسائلی که باعث شده تا صنعت غذا آسیبپذیر باشد بوروکراسیهای اداری است. دولت بهطور تقریبی 4500 هزار نفر کارمند دارد که همه این افراد باید شغل و یا یک سرگرمی برای کار داشته باشند بنابراین طبیعی است با بوروکراسیهای اداری چرخه تولید کند میشود و هزینه تولید بهشدت افزایش مییابد که در قیمت تمام شده کالا تأثیر دارد. در مجموع این عوامل صنعت غذای کشور بهرغم پتانسیلی که دارد بهدلیل چهارفصل بودن، با وجود بحران آب و عدم تکنولوژی پیشرفته در کشاورزی قادر به رقابت نیست. ممکن است در صنعت خودرو، فولاد و الکترونیک با اندک توجهی بتوانیم به رقابت بپردازیم ولی در صنعت غذا با اندک توجه نمیتوان به رقابت پرداخت.
به شخصه اعتقاد دارم که صنعت غذا در شرایط پساتحریم بسیار آسیبپذیر است بهخصوص که عنان تصمیمات مربوطه به صنعت غذا در دست یک وزارتخانه واحد نیست. وزارت بهداشت با بخشنامههای عجیب و غریبتر و اقدامات عجیب و غریبش با صنعت غذا، سبب میشود تا پروسه تصمیمگیری برای صنعت غذا طولانی شود از طرف دیگر وزارت بهداشت بر روی واحدهای تولیدی با نام و نشان کشور حساسیتهای بهخصوصی نشان داده است که اخیراً شاهد نابودی یک برند 40 ساله کشور بودیم.
- چه اولویتهایی دولت تدبیر و امید بایستی لحاظ کند تا دست و پای تولید کننده صنعت غذا بازتر باشد و قیمت تمام شده کشاورزی پایینتر بیاید و مسائلی مانند مالیات و غیره انرژی صنعت غذا را تحلیل نبرند؟
به عقیده بنده بایستی به صنعت غذا همانند دیگر صنایع در فضای پسابرجام نگاه شود و مشخص شود که با اتصال بنگاههای تولیدی داخل کشور با برندهای جهانی شاهد چه تأثیراتی هستیم. فرض کنیم به برندهای مشهور دنیا اجازه ورود و تأسیس شعب داده شود، منتها به آنها گفته شود که الزاماً بایستی مواداولیه خود را از داخل کشور تأمین کنید، به اینصورت چند واحد ما سرپا میایستند و احیا میشوند و چه احساسی امنیتی به آن برند معروفی که در این میان به مردم مواد اولیه میرساند میدهد.
از آن طرف هم برای مردم امنیت و هم سلامت ایجاد میشود حالا چرا با آن مقاومت میکنیم؟!! معلوم نیست در حالیکه در مورد خودرو اینگونه نیست، در این بخش سیاست دولت، سیاست بسیار درستی است اینکه پژو در بازار خودرو ایران شریک باشد و شروع به تولید کند از طرفی قسمتی از بازارهای کشور را در اختیار داشته باشد اما در در عوض قسمتی از بازارهای صادراتی پژو در اختیار ایران قرار گیرد بسیار خوب است، چرا نباید در صنعت غذا این اتفاق بیافتد، وزارت بهداشت در مورد سلامت مردم حساسیت به خرج میدهد و کاملاً درست است اما چرا همین موضوع در مورد اصناف اتفاق نمیافتد. زمانیکه بروشور استاندارد در حال تهیه است بایستی یکی از خط قرمزها این بروشور سلامت مردم باشد و با توجه به درآمد سرانه کشور به سطح درآمد مردم وضعیت مالی – اقتصادتی مردم توجه شود. بروشور استاندار بایستی همراه با واقعیت جامعه و خط قرمزهای سلامت در جامعه تبیین شود وزارت بهداشت باید موظف شود تمامی آنها را رعایت کند. سؤوال اینجاست که چرا این اتفاق نمیافتد!! چرا ما در بروشور های استاندارد کاتولیکتر از پاپ میشویم! برای مثال یک ماده غذایی که در حساسترین کشور دنیا نسبت به مصرف آن منعی نیست مصرفش ممنوع میشود. سطح درآمد مردم ما بالاتر از آنهاست؟ این اقدام سختگیرانه باعث میشود کارگاه زیرزمینی رشد کند واحدهای سرآمد تولیدی کشور واحدهای خوشنام که خودشان را در قبال سلامت مردم متعهد میدانند با این حرکت توان رقابت در بازار را ندارند و در نتیجه قیمت تمام شده کالای تولیدی افزایش یافته و قدرت خرید مردم کم میشود و این رویه سبب رشد واحدهای زیرپلهای که هیچ کنترلی هم بر آن وجود ندارد، میشود.
در شرایطی که بخشی از بودجه عوارض شهرداری از طریق واحدهای فستفود تأمین میشود آیا درست است بهدلیل ضعیف عمل کردن بخش نظارت بر روی این واحدهای غذایی در سطح شهر و از طرق مختلف بر ضد آنها تبلیغ شود؟ و این صنعت را نابود کنیم؟
بنده باز توجه شما را به این موضوع جلب میکنم که حاکمیت بایستی از تولید حمایت کند بنده تأکید میکنم تا مادامیکه تصمیمات در کشور ما در تمام مؤسسات و وزارتخانهها بهصورت جزیرهای گرفته میشود، اداره نظارت و اداره بهداشت محیط که در حقیقت کار نظارت بر صنوف را نیز انجام میدهد هریک بدون هماهنگی تصمیم خودشان را میگیرند و وقتی تبعات این تصمیمات بیشتر میشود که تبدیل به تصمیمات بین وزارتخانهای میشود و دیگری کاری از پیش نخواهد رفت. چند سال است که ما درگیر موضوع خمیر مرغ هستیم؟ هنوز هم نمیدانیم بالاخره این خمیر مرغ خوب است یا بد؟! اگر بخواهیم یک تعریف درست از خمیر مرغ ارایه دهیم بهمعنای استحصال مکانیکی گوشت مرغ است. یعنی گوشت مرغ را وقتی با دست جدا میکنند حدود 30 درصد از گوشت بر روی اسکلت باقی میماند و این 30 درصد را بهصورت مکانیکی استخراج میکنند در همه دنیا نیز استفاده میشود. اینکه نظر سازمان دامپزشکی، اداره استاندارد، اداره نظارت و بهبود تغذیه برای استفاده خمیر مرغ چیست هنوز مشخص نیست هر سازمانی ساز خودش را میزند، به هیچوجه با یکدیگر راجع به این موضوع اتفاق نظر ندارند تا بتوانند تصمیم جامع بگیرند. آیا کشور ثروتمندی هستیم که این 30 درصد گوشت مانده بر روی اسکلت را دفن کنیم؟ وقتی تصمیمات در وزارتخانهها متغایر گرفته میشود طبیعی است که میان دولت و مجلس و مجلس و قوه قضائیه اختلاف نظر بهوجود آیند و همگی تبدیل به جزیره بشوند، پس تکلیف این تولید کنندهای که بایستی مورد حمایت قرار بگیرد چه میشود؟
نظر شما