آرمان - مریم موسی‌پور : اسدالله عسگراولادی، سلطان پسته ایران، یکی از قدیمی‌ترین تجار و البته از معروف‌ترین آنها محسوب می‌شود. او از اولین کسانی محسوب می‌شود که در راه‌اندازی مجدد اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران بعد از انقلاب، نقشی به‌سزا ایفا کرد و از همان زمان تاکنون حتی اگر در میان هیات رییسه اتاق بازرگانی ایران نبود اما همواره یکی از اعضای تاثیرگذار اتاق محسوب شده است. وی در دهه 70 عمرش، هنوز هم از اینکه در عرصه کاری خودش یعنی صادرات خشکبار موفق بوده است، به خود می‌بالد. می‌توان گفت حضور حبیب‌الله، برادرش در عرصه سیاست و حضور خودش در عرصه اقتصاد معروف‌شدن عسگراولادی‌ها را دوچندان کرده است. برادرش از برجسته‌ترین چهره‌های حزب موتلفه اسلامی محسوب می‌شود و هر از چند گاهی این موضوع نام اسدالله را نیز در عرصه سیاست مطرح می‌کند. هرچند اسدالله بارها اعلام کرده است که خودش فقط چهره‌ای اقتصادی است و برادرش کار سیاسی می‌کند. به هر حال حتی در مواضع اقتصادی نیز ابراز نظرهای اسدالله عسگراولادی گاه و بیگاه، خبرساز می‌شود. وی که بارها در مصاحبه‌های مختلف، تجربه را یکی از عوامل موفقیت خود اعلام کرده است، حال معتقد است که مسئولان نیز باید برای مدیریتی بهتر به‌ویِژه در عرصه اقتصادی از تجربیات فعالان اقتصادی بهره‌مند شوند. عسگراولادی معتقد است که در شرایط فعلی و با توجه به ایجاد تورم در جامعه، فاز دوم قانون هدفمندکردن یارانه‌ها نباید اجرایی شود. چرا که به طور حتم حدود شش درصد بر تورم فعلی که از نظر او از تورم 22 درصدی اعلام شده توسط بانک مرکزی، بیشتر است خواهد افزود. به گفته او، در حال حاضر باید در کابینه، کمیسیون خاص بحران و چند وزیر ویژه بحران‌زدایی داشته باشیم. با او در خصوص مسائل روز اقتصاد ایران در دفترش دراتاق بازرگانی مشترک ایران و چین به گفت‌و‌گو نشستیم در حالی که از همان ابتدا که بر صندلی خود نشست اصرار داشت که از او سوال‌هایی کنیم که جواب‌هایش را بلد باشد. متن کامل این گفت وگو را می‌خوانید.

 

  ما از سال گذشته، مشکل متشنج شدن بازار ارز را داشتیم، در حال حاضر نیز با افزایش مجدد قیمت در بازار روبه‌روهستیم. تغییرات قیمتی را در این حوزه چگونه ارزیابی می‌کنید؟

از یک سال قبل به بانک مرکزی گفته بودم که کمیته‌ای برای اعلام نرخ ارز داشته باشید. نرخ قبلی نرخی بود که از سه سال قبل نرخ رسمی و کاملا دستوری بود. این نرخ مبنای علمی نداشت و از 950 تومان تا شش ماه قبل به 1050 تومان رسید. متاسفانه نرخ ارز ما بر مبنای علمی، بررسی نمی‌شود تا ببینیم نرخ واقعی ارز در کشور چقدر است؟ اکثر کارشناسان معتقد بودند و هستند که نرخ ارز، باید تابعی از تحولات اقتصادی ما باشد. وقتی تورم ما عددی بین 10 تا 15 درصد بود و تورم دنیا عددی بین پنج تا هفت درصد بود این مابه‌التفاوت باید در نرخ ارز ما اثر می‌گذاشت و نرخ ارز ما هر سال باید بین دو تا پنج درصد افزایش پیدا می‌کرد. همچنین نمی‌دانم برای چه اصرار داشتند که باید صبح به صبح قیمت ارز را اعلام کنند در حالی که این خلاف اصول اقتصادی دنیاست یا به اصطلاح ما این اقتصاد دستوری است و جواب نمی‌دهد.

اجرای فاز اول قانون هدفمندکردن یارانه‌ها نیز در این افزایش قیمت موثر بود، هرچند افزایش تحریم‌ها نیز اثرگذاری خاص خود را داشت.

به‌طور حتم. هنگامی که فاز اول قانون هدفمند کردن یارانه‌ها اجرایی شد یعنی در آبان ماه سال 89 تورم 8/9 درصد بود اما این رقم در آبان ماه سال 90 به 14 درصد رسید. البته بسیاری معتقد بودند که تورم بالاتر از این مقدار است. بنابراین اثرات این تورم در نرخ ارز بی‌تاثیر نبود. ضمن اینکه تورم در دنیا کاهش یافت و اختلاف تورم ما و آنها افزایش یافت. این همان تاثیری بود که سرانجام دولت را وادار کرد تا نرخ ارز را هزار و 226 تومان اعلام کند. حتی همان موقع به دولت گفتیم که این نرخ نیز مناسب نبوده و عدد درستی نیست. دولت وعده داد که برای واردات کالاهای اساسی و ضروری و مواد اولیه کارخانه‌ها ارز لازم را بدهد و برای کالاهای غیرضروری و مصرفی نیز از ارز صادراتی استفاده خواهد شد اما دولت تنها ارز لازم برای واردات کالاهای ضروری مثل خوراک مردم، گوشت، مرغ، برنج و روغن را داد. برای واردات مواد اولیه کارخانه‌ها ارز لازم داده نشد. ثبت سفارش‌ها نیز با مشکلاتی مواجه شد. بنابراین افراد برای تهیه ارز مورد نیاز به سمت بازار آزاد، بازار صادراتی یا به هر صورت بازاری که ارز را در اختیار دارد، رفتند. هنگامی که دولت نرخ ارز را هزار و 226 تومان اعلام کرد، نرخ آن در بازار آزاد به هزار و 600 تومان رسید. آن زمان فریاد زدم که اگر این روند ادامه پیدا کند، خطر کمیابی کالا وجود دارد. برخی به هشدار من اعتراض کردند که با چه تحلیلی این مطلب را گفتی؟ من حرفم را پس گرفتم، هرچند حرفم را زده بودم. من گفته بودم تا شش ماه آینده این اتفاق رخ می‌دهد و آخر خرداد ماه پایان شش ماه بود. در حال حاضر، کمبود احساس می‌شود. چرا احساس می‌شود، چون ارز لازم را ندادند. دو محور را در این موضوع می‌توان مورد توجه قرار داد؛ یا دولت ارز نداشت که ادعا می‌کرد دارد و یا ارز داشت که دراین صورت باید پرسید چرا نداد؟ بنابراین مدیریت توزیع ارز در کشور، مدیریت اقتصادی و مطلوبی نیست. ما به جهت ضعف مدیریت‌های اقتصادی کشور در دو سال اخیر صدمه دیدیم‌. من در یکی از مصاحبه‌های اخیر خود گفتم که تیم اقتصادی دولت، نمره خوبی ندارد.

یعنی روند واردات ما با بالا رفتن نرخ ارز، با مشکلاتی روبه‌رو شده است؟

بسیاری از کالاها را در شرایط فعلی غیرضرور اعلام می‌کنند. فرض کنید شما بگویید واردات عینک ضرورت ندارد اما برای فردی که خوب نمی‌بیند، عینک یک کالای ضروری است. اگر تولید داخلی ندارد پس شما باید آن را وارد کنید. اگر واردات آن را متوقف می‌کنید و ارز لازم برای واردات آن را نمی‌دهید، به هرحال کالا به‌نحوی وارد خواهد شد و ما وفور کالای قاچاق در بازار را خواهیم دید. این بدترین نوع مدیریت اقتصادی است که من و شما را برای تهیه کالای مورد نیاز خود به سمت بازار قاچاق و غیرمجاز سوق می‌دهد. چرا در حال حاضر می‌گویند که ما بین 10 تا 15 میلیارد دلار کالای قاچاق داریم. دقیقا اینچنین مواردی موثر است. اگر ما می‌خواهیم برخی کالاها را وارد نکنیم و شاهد قاچاق آن نیز نباشیم باید از تولید حمایت کنیم. می‌توان گفت از خارج وارد نکن، اجازه ثبت‌سفارش نمی‌دهیم، قاچاق هم نکن حرام است؛ حداقل راه تولید را باز کنید.

با توجه به مسائلی که مطرح کردید به نظر می‌رسد که اجرای فاز اول قانون هدفمند کردن یارانه‌ها با توجه به اثراتی که به‌خصوص روی نرخ ارز و تورم داشت، مشکلاتی را برای بخش تولید ایجاد کرد. ارزیابی شما از اجرای فاز اول چیست؟

البته بسیاری از موارد روی اجرای این قانون تاثیر داشته است که در راس آن مسائل تحریم‌ها قرار دارند. نمی‌توان گفت تحریم‌ها بی‌تاثیر بوده است. نکته بعدی پایپند نبودن دولت به انجام قول‌های خود است. همچنین وزارتخانه‌ها نیز با یکدیگر دچار اختلاف سلیقه‌ هستند. مثلا من شنیدم که در جلسه هیات دولت، بین دو وزیر و معاون اول رئیس‌جمهوری اختلاف نظر بوده است. روی هم رفته شرایط اقتصاد ما شرایط عبور از بحران است. در حال حاضر ما باید در کابینه، کمیسیون خاص بحران و چند وزیر ویژه بحران‌زدایی داشته باشیم. این که همش به مردم بگوییم که همه چیز خوب است، آسوده باشید که نمی‌شود. بله آرامش دادن برای طیفی از جامعه خوب است اما موازی با این آرامش دادن، اشکال را نیز باید رفع کنیم. چندی قبل دولت اعلام کرد که گندم 395 تومان را 420 تومان می‌خریم. دو ماه نگذشت که رقم 25 تومان اضافه‌ای را که برای قیمت گندم تعیین کردیم با گران کردن نان، از همان افراد و تمام مردم جامعه می‌گیریم... پس همان‌طور که اشاره کردم ما در اجرای فاز اول قانون هدفمندکردن یارانه‌ها باید از بالا رفتن تورم جلوگیری می‌کردیم، چون یکی از گفته‌های دولت این بود که قطعا نمی‌گذاریم تورم بالا برود. حال نشد و تورم به دلایلی بالا رفت. وقتی تورم بالا رفت پس ما فاز دوم را نباید اجرا کنیم. من از دولت خواهش کردم که اجرای فاز اول قانون هدفمند کردن یارانه‌ها را یک سال به تعویق بیندازد. اگر قسمت دوم اجرا شود تورم بسیار بالاتر خواهد رفت البته باید بگویم که تورم 22 درصدی را که بانک مرکزی اعلام کرده است، قبول ندارم.

به نظر شما تورم فعلی چقدر است؟

نمی‌خواهم بگویم.

یک بار آقای پورقاضی یکی از اعضای هیات نمایندگان اتاق بازرگانی در نشست ماهانه این اتاق اعلام کرد که تورم حدود 40 درصد است.
نه من آن را نیز قبول ندارم. آن رقم هم نیست اما قطعا از 22 درصد بیشتر است.

چرا رقم مدنظر خود را اعلام نمی‌کنید؟

حالا چه اصراری دارید که من رقم تورم را اعلام کنم. به نظر من اگر در شرایط فعلی، تورم مثلا حدود 25 تا 26 درصد باشد با اجرای فاز دوم از قانون هدفمند کردن یارانه‌ها با شرایط فعلی، تورم به بالای 32 تا 33 درصد خواهد رسید. اگر عدد تورم را که نمی‌دانم چند است اما بیشتر از عدد 22 درصد است در نظر بگیریم، تورم با اجرای فاز دوم تا شش درصد از عددی که هست بالاتر می‌رود و این بد است. بهتر است که برای اجرای مرحله دوم اندکی صبر کنیم تا کارها اندکی روی روال شود و به‌خصوص باید به وضعیت بخش تولید پرداخت. من واقعا نگران تولید هستم.

گفتید اگر فاز دوم با شرایط فعلی اجرا شود، منظورتان چه شرایطی است؟

شرایط و نحوه فعلی برای این‌که شایعات تحریم بعدی به گوش می‌رسد. همچنین دولت با بخش‌خصوصی همگن نیست و با آن الفت ندارد که من مثال آن را در سفر رئیس‌جمهوری به چین زدم. چند هفته پیش نخست‌وزیر چین با 150 نفر هیات همراه به ایران آمد یا وزیر بازرگانی هند با 60 نفر به اتاق تهران آمد اما رئیس‌جمهوری ما با 40 نفر دولتی به چین می‌رود. پس ببینید شرایط فعلی اینچنین است. وقتی بخش‌ دولتی، رفاقتی با بخش‌خصوصی ندارد، تولید صدمه می‌خورد. دولت باید به تولید کمک کند. اگر همراهان رئیس‌جمهوری بخش‌خصوصی بودند، مسائل تولید را در چین حل می‌کردند. اینکه دولت برود حرف بزند تا کارخانه‌چی برود حرف بزند خیلی فرق می‌کند. دولتی‌ها درد را روی کاغذ می‌‌‌دانند. بخش‌خصوصی حداقل می‌توانند به دولتی‌ها مشاوره بدهد. ما وضع اقتصادی خیلی درخشانی نداریم. اسم دیگری نمی‌توانم روی آن بگذارم. الان نارضایتی در بخش‌های صنعتی و معدنی و خدماتی، وجود دارد. چرا مسئولان با آنها نمی‌نشینند که ببینند مشکل چیست؟ اینکه ما همیشه سخنرانی کنیم، خوب است. سخنرانی‌ها و خط مشی‌ها همه خوب است. من گله نمی‌کنم اما چرا یک وزیر صنعت، سه معاون خود را در مسافرت برکنار می‌کند؟ دو روز صبر کن وقتی از سفربرگشتی، بگواستعفا کنند. اینها گله است.

تا چه اندازه تولیدکننده‌ها از اینکه 30‌درصد سهم آنها از درآمد حاصل از هدفمندی به آنها اختصاص نیافت، متضرر شدند؟

به تولیدکننده‌ها قول داده بودند که 30 درصد از درآمد افزایش نرخ انرژی را به آنها اختصاص دهیم که ندادیم و بسیاری از تولیدکننده‌ها که توان مالی نداشتند دچار آسیب شدند، چون روی این 30 درصد حساب کرده بودند. برخی که به این 30 درصد چشم دوخته بودند مانند برخی از صادرکننده‌هایی که به جایزه مختصر صادراتی در حد یک یا دو درصد چشم دوخته بودند، صدمه دیدند. من از همان ابتدا در صادرات بودم و امیدی به این جایزه‌ها نداشتم و همیشه به وزیر بازرگانی عرض می‌کردم که «نده آقا، ندی ما راحت تریم. » به مهندس صافدل هم گفتیم «نده بابا» امسال هم گفت نمی‌دم. خیال آدم راحت. اما آنهایی که روی آن حساب کرده بودند و نگرفتند صدمه می‌بینند. الان در حال دادن این جوایز سال 89 هستند. جوایز صادراتی سال90 پرداخت نشده است و برای 91 هم که دیگر جایزه نمی‌دهند.

گفتید اکر فاز دوم قانون هدفمند کردن یارانه‌ها اجرایی شود، بیش از همه نگران بخش تولید هستید؟ بسیاری از کارشناسان دیگر نیز به وضعیت این بخش درشرایط فعلی و شرایطی که ممکن است بعد از اجرای فاز دوم قانون هدفمند کردن یارانه‌ها به‌وجود آید، هشدار می‌دهند.

بله، نگران بخش تولید هستم. آن هم با مسائلی که در حال اتفاق افتادن است. مثلا بانک مرکزی اعلام می‌کند که هر کس چکش برگشت خورد دیگر به او چک نخواهیم داد. این درحالی است که بایدبروند ببینند که آیا او مقصر برگشت خوردن چکش است یا خیر؟ اگر چکش برگشت، خب قسط ببندید و بدهی را از او بگیرید. دونفر با هم روی یک چک برگشتی دعوا دارند که خود آنها مشکل را حل می‌کنند. بله چک برگشتی اثر سوء دارد. ما در حال حاضر، در شرایط تحریم هستیم. دولت باید در این شرایط کمک کند نه اینکه خود به چکشی بالای سر فعالان اقتصادی تبدیل شود. مثلا دولت اعلام کرده است که به هر کسی که بازپرداخت وامش عقب افتاد، وام نمی‌دهم. اگر تولید کننده به دلیل مسائل اقتصادی و بین‌المللی دچار مشکل شده است، باید کار او را راه بیندازید. صنایع کوچک و متوسط ما اشتغال‌زاست و به‌طور حتم باید از آنها استفاده شود در غیر این صورت باید به سمت واردات برویم و اگر ارز لازم را نداریم، قاچاق رونق خواهد یافت. اقتصاد این است و نمی‌توان زنجیره آن را از هم پاره کرد.

اگر10 هزار میلیارد تومانی که در قانون برای سهم بخش تولید از اجرای فاز دوم قانون در نظر گرفته شده است، اختصاص یابد، به عقیده شما وضعیت چگونه خواهد بود؟

خیلی کمک است، به شرط این‌که ارز لازم را برای واردات مواد اولیه و ماشین‌آلات کارخانه‌ها بدهند. ممکن است حتی بسیاری از مشکلات فاز اول را نیز جبران کنیم. ما چیزی اضافی از دولت نمی‌خواهیم. بخش خصوصی دفعه قبل این پول را گرفت اما خرج بدهی‌ها و کسری بودجه خودش کرد،اگر سهم تولید داده می‌شد آن وقت ایجاد اشتغال آن قدر پایین نبود. ما در حال حاضر حداقل باید سالی یک میلیون شغل ایجاد کنیم. اگر ماهی 100 هزار تومان از طریق ایجاد شغل به یک خانواده برسد بهتر از اختصاص 200 هزار تومان به صورت یارانه است. این پول‌ها را باید صرف ایجاد شغل کرد.

  بحث کنترل دستوری قیمت‌ها در بازار نیز طی ماه‌های اخیر بسیار پرحاشیه بوده است، شما در این خصوص چه نظری دارد؟

روش فعلی باعث این شد که سه معاون وزیر برکنار شوند. در خصوص قیمت‌ها نمی‌توان دستوری عمل کرد. هنگامی که به کارخانه شیر می‌گوییم شیری که 800 تومان تمام می‌شود را 600 تومان بفروش خب شاید مجبور شود برای جبران هزینه به آن آب اضافه کرده یا کم‌فروشی کند. بنابراین به‌صورت دستوری نمی‌توان ارزانی ایجاد کرد. تعزیرات برای گرانفروش است نه برای گران شدن کالا. قیمت‌گذاری اجباری نتیجه‌ای ندارد و باید براساس بررسی، قیمت تمام شده واقعی را حساب کنیم. اینکه من دلم نمی‌خواهد گران شود و باید ارزان باشد و باید نرخ سال 75 را اجرا کنید، پاسخگو نیست.

به نظر شما در شرایط فعلی، چه چیزی بیشترین کمک را به ساختار اقتصادی کشور خواهد کرد؟

مدیریت‌ها را باید با مدیریت‌های تجربی توام کنیم و نباید از مشورت غافل شویم. دکتر مصدق، محمد نمازی را مشاور خود کرد که یک تاجر بود و او به مصدق کمک کرد. وقتی دولت به مشکل برخورد می‌کند، باید از تعدادی از تجار مشاوره دریافت کند. همچنین باید برای تعامل با خارجی‌ها نیز، راه‌های تعامل را جستجو و سعی کنیم مشکلات کشور برطرف شوند.
کد خبر 19663

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
7 + 5 =