منصور انصاری
اگر بخواهیم یکی از شاخصهای بالنده قابل اتکا و بی بدیل دیپلماسی جهان را در میان هزاران رخداد پهنه گیتی از یکصد سال پیش تاکنون و حتی در شرایط قبل و بعد از دو جنگ جهانی تحلیل کنیم شاید نتوانیم نمونه بارزی همچون گفتگوهای هستهای ایران با 1+5 که در ژنو، لوزان وین و جاهای دیگر در مدتی بیش از 23 ماه صورت گرفته را به یاد آوریم. گفتگوهایی که از 12 سال پیش آغاز و در دو سال گذشته به اوج خود رسید.
ویژگی این گفتگوها برآمد قابل توجه تعامل، صبوری و شکیبایی طرفهای گفتگو و مداومت و مقاومت در ادامه آن بود، بی آنکه هریک از طرفین میز مذاکره را ترک و یا دیگری را به طور جدی تهدید به این یا آن اقدام نظامی و غیر آن کنند و اگر سخنی هم در این زمینه به میان میآمد غالباً رسانهای بود و نه یک تدارک جدی برای واکنش سریع. خویشتنداری طرفهای درگیر مناقشه تاکنون در تاریخ یکصد و چند ساله جهان و نوع سخن گفتن های رسمی و دیپلماتیک به گونهای بود که آشکار ساخت ظهور،آرایش و صف بندی قوای سیاسی بین الملل، به رغم تواناییهای متفاوت نظامی وارد عرصه نوینی از رویارویی گردیده که دیگر، زورمداران و کشورهایی که در نیمه دوم قرن بیستم به یال و کوپال و موشکهای قاره پیمای دورزن بالستیک و فلان و بهمان ناو هواپیمابر یو اس اس نیمتیز (Nimitz) که مثلاً قدرت آتشش میتواند 400 هدف متحرک را در کمتر از ثانیه شناسایی و ردگیری کند میبالیدند، اکنون برای پیشبرد اهداف خود ناگزیر به یافتن منطق هایی قابل قبول برای افکار عمومی جهان پيش رو هستند، این یک ویژگی انکارناپذیر و یک توان بالقوه دیپلماسی از سوی تمامی کشورها، اعم از توانمند و سر صحنه و ناتوان و در سایه است.
شاید عدهای از صاحب نظران یا شخصیتهای سیاسی نظامی، باورِ این دستاورد جامعه جهانی را ساده لوحی تمام و با اشاره به کانونهای تشنج و درگیریهای نظامی موجود در خاورمیانه و بعضی نقاط دیگر جهان وضعيت كنوني را تقابل جویي بر اساس مخاصمه يا صلح مسلح و حل مناقشات منطقهای را منوط به جنگ و برتری نظامی نسبت به این یا آن کشور تلقی کنند و خویشتن داری و تعامل دو سویه موجود را در دایره توانایی یا ناتوانی نظامی هریک از طرفین بپندارند و لذا برای این پدیده نوینِ صحنه دیپلماسی جهان اصولاً جایگاهی قایل نشوند و آن را موهوم و خوش باوری کودکانه به شمار آورند ولی واقعیت آنچه که در میز مذاکرات و گفتگوی کشورهای جهان با کشورمان رخ داد، اگر دامنه مناقشه و تقابل جوئی را کاهش دهد طبعاً یک پدیده نوین در صحنه دیپلماسی جهان است.
به عبارتی، آنچه که توافق شد و آنچه که در حال توافق است اگر اجرا شود و هر یک از طرفهای درگیر، دیگری را تهدید به اسلحه یا اقدامات تلافی جویانه نکنند، باید گفت کشور ما ایران تنها کشوری بود که طی 70 سال گذشته پدیده نوین دیپلماسی جهان یعنی « تعامل صبورانه بدون دامن زدن به مناقشه ای کش دار» را تجربه کرد. تحولات اقتصادی کشورمان را باید در فضای چنین تحولی در عرصههای گوناگون مورد بررسی و تحلیل قرار داد، اینکه چه دادهایم و چه گرفتهایم بحثی محدود و ناکارآمد است، مهم ایفای نقش ممتاز و مؤثر در یک پدیده نوین دیپلماسی جهانی است که فراتر از «توافقات سالت 1 و سالت 2 » میان آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق بود با این وجود، عده بسیاری در عرصه اقتصاد گمان می کنند که به دلیل نزدیکی و چسبندگی شرکتهای بزرگ داخلی به بانک مرکزی و حوزه نفوذ و اقتداری که این شرکت ها در شرایط خاص پیشین کشور داشته اند و همچنین انحصار در عرصه روابط تجاری بین المللی، آنچه از دلارهای بلوکه شده به داخل کشور میآید سهم آنان میشود و مقدار اندکی در حوزه فعالیتهای کوچک و متوسط اقتصادی و تجاری باقی خواهد ماند، لذا چنین استدلال میکنند که وضع اقتصادی اقشار متوسط، از جمله در بخش بازرگانی و تولید کشاورزی و صنایع غذایی با تحولاتی قابل احصاء مواجه نخواهد شد، در این صورت باید گفت: طبعاً اگر از سوی دولت، به عنوان مدار اصلی نظارت و پایش حاکمیتی، نوعی قاطعیت و پایداری بایسته و متکی به مردم صورت نگیرد این پیش بینی اتفاق خواهد افتاد ولی به نظر میرسد تمامی اندیشمندان، عقلا و بزرگان تصمیمگیر و تصمیمساز کشور دریافتهاند که زمان سلطه بلامنازع شرکت ها و مؤسسات خاص و انحصار آنان بر اقتصاد ملی، کاربرد پیشین را ندارد و باید دریچههای بسیاری به روی فعالان اقتصادی و بازرگانی بخش خصوصی گشوده شود زیرا شکوفایی اقتصادی و برون رفت از رکود، با حضور طیفهای وسیع از سرمایههای کوچک، متوسط و ملی، خارج از سیطره شرکتهای دولتی وشبه دولتي امکانپذیر است و این تصمیم عاقلانه، بدبینی بسیاری از مردم را که میگویند اگر پولی وارد کشور شود نصیب ما نخواهد شد و همچنان شاهد بیکاری جوانان و عدم رونق کسب و کارهای عمومی خواهيم بود را، تعدیل میکند.
اگر بخواهیم یکی از شاخصهای بالنده قابل اتکا و بی بدیل دیپلماسی جهان را در میان هزاران رخداد پهنه گیتی از یکصد سال پیش تاکنون و حتی در شرایط قبل و بعد از دو جنگ جهانی تحلیل کنیم شاید نتوانیم نمونه بارزی همچون گفتگوهای هستهای ایران با 1+5 که در ژنو، لوزان وین و جاهای دیگر در مدتی بیش از 23 ماه صورت گرفته را به یاد آوریم. گفتگوهایی که از 12 سال پیش آغاز و در دو سال گذشته به اوج خود رسید.
ویژگی این گفتگوها برآمد قابل توجه تعامل، صبوری و شکیبایی طرفهای گفتگو و مداومت و مقاومت در ادامه آن بود، بی آنکه هریک از طرفین میز مذاکره را ترک و یا دیگری را به طور جدی تهدید به این یا آن اقدام نظامی و غیر آن کنند و اگر سخنی هم در این زمینه به میان میآمد غالباً رسانهای بود و نه یک تدارک جدی برای واکنش سریع. خویشتنداری طرفهای درگیر مناقشه تاکنون در تاریخ یکصد و چند ساله جهان و نوع سخن گفتن های رسمی و دیپلماتیک به گونهای بود که آشکار ساخت ظهور،آرایش و صف بندی قوای سیاسی بین الملل، به رغم تواناییهای متفاوت نظامی وارد عرصه نوینی از رویارویی گردیده که دیگر، زورمداران و کشورهایی که در نیمه دوم قرن بیستم به یال و کوپال و موشکهای قاره پیمای دورزن بالستیک و فلان و بهمان ناو هواپیمابر یو اس اس نیمتیز (Nimitz) که مثلاً قدرت آتشش میتواند 400 هدف متحرک را در کمتر از ثانیه شناسایی و ردگیری کند میبالیدند، اکنون برای پیشبرد اهداف خود ناگزیر به یافتن منطق هایی قابل قبول برای افکار عمومی جهان پيش رو هستند، این یک ویژگی انکارناپذیر و یک توان بالقوه دیپلماسی از سوی تمامی کشورها، اعم از توانمند و سر صحنه و ناتوان و در سایه است.
شاید عدهای از صاحب نظران یا شخصیتهای سیاسی نظامی، باورِ این دستاورد جامعه جهانی را ساده لوحی تمام و با اشاره به کانونهای تشنج و درگیریهای نظامی موجود در خاورمیانه و بعضی نقاط دیگر جهان وضعيت كنوني را تقابل جویي بر اساس مخاصمه يا صلح مسلح و حل مناقشات منطقهای را منوط به جنگ و برتری نظامی نسبت به این یا آن کشور تلقی کنند و خویشتن داری و تعامل دو سویه موجود را در دایره توانایی یا ناتوانی نظامی هریک از طرفین بپندارند و لذا برای این پدیده نوینِ صحنه دیپلماسی جهان اصولاً جایگاهی قایل نشوند و آن را موهوم و خوش باوری کودکانه به شمار آورند ولی واقعیت آنچه که در میز مذاکرات و گفتگوی کشورهای جهان با کشورمان رخ داد، اگر دامنه مناقشه و تقابل جوئی را کاهش دهد طبعاً یک پدیده نوین در صحنه دیپلماسی جهان است.
به عبارتی، آنچه که توافق شد و آنچه که در حال توافق است اگر اجرا شود و هر یک از طرفهای درگیر، دیگری را تهدید به اسلحه یا اقدامات تلافی جویانه نکنند، باید گفت کشور ما ایران تنها کشوری بود که طی 70 سال گذشته پدیده نوین دیپلماسی جهان یعنی « تعامل صبورانه بدون دامن زدن به مناقشه ای کش دار» را تجربه کرد. تحولات اقتصادی کشورمان را باید در فضای چنین تحولی در عرصههای گوناگون مورد بررسی و تحلیل قرار داد، اینکه چه دادهایم و چه گرفتهایم بحثی محدود و ناکارآمد است، مهم ایفای نقش ممتاز و مؤثر در یک پدیده نوین دیپلماسی جهانی است که فراتر از «توافقات سالت 1 و سالت 2 » میان آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق بود با این وجود، عده بسیاری در عرصه اقتصاد گمان می کنند که به دلیل نزدیکی و چسبندگی شرکتهای بزرگ داخلی به بانک مرکزی و حوزه نفوذ و اقتداری که این شرکت ها در شرایط خاص پیشین کشور داشته اند و همچنین انحصار در عرصه روابط تجاری بین المللی، آنچه از دلارهای بلوکه شده به داخل کشور میآید سهم آنان میشود و مقدار اندکی در حوزه فعالیتهای کوچک و متوسط اقتصادی و تجاری باقی خواهد ماند، لذا چنین استدلال میکنند که وضع اقتصادی اقشار متوسط، از جمله در بخش بازرگانی و تولید کشاورزی و صنایع غذایی با تحولاتی قابل احصاء مواجه نخواهد شد، در این صورت باید گفت: طبعاً اگر از سوی دولت، به عنوان مدار اصلی نظارت و پایش حاکمیتی، نوعی قاطعیت و پایداری بایسته و متکی به مردم صورت نگیرد این پیش بینی اتفاق خواهد افتاد ولی به نظر میرسد تمامی اندیشمندان، عقلا و بزرگان تصمیمگیر و تصمیمساز کشور دریافتهاند که زمان سلطه بلامنازع شرکت ها و مؤسسات خاص و انحصار آنان بر اقتصاد ملی، کاربرد پیشین را ندارد و باید دریچههای بسیاری به روی فعالان اقتصادی و بازرگانی بخش خصوصی گشوده شود زیرا شکوفایی اقتصادی و برون رفت از رکود، با حضور طیفهای وسیع از سرمایههای کوچک، متوسط و ملی، خارج از سیطره شرکتهای دولتی وشبه دولتي امکانپذیر است و این تصمیم عاقلانه، بدبینی بسیاری از مردم را که میگویند اگر پولی وارد کشور شود نصیب ما نخواهد شد و همچنان شاهد بیکاری جوانان و عدم رونق کسب و کارهای عمومی خواهيم بود را، تعدیل میکند.
نظر شما