چندی پیش یکی از گروههای محترم سرمایهگذاری که چندین شرکت خواهر و برادر در داخل و خارج کشور داشت و در بورس اوراق بهادار نیز دستی داشت با من ملاقاتی داشتند تا در مورد سرمایهگذاری در بخش بستهبندی ایران مشورتی بگیرند. دفتر این گروه سرمایهگذاری در لندن علاقمند بود که بداند روی کدام بخشها در صنعت بستهبندی کشور میتواند حساب کند.
کار ایشان ارائه مشاوره به سرمایهگذاران اروپایی برای مشارکت در صنایع کشور بود که صنعت بستهبندی نیز یکی از صنایع هدف آنها به شمار میرفت. این نخستین بار نبود که چنین جلساتی را تجربه میکردم. پیش از این دو بار به طور مستقیم به وابستگان بازرگانی اسپانیا مشورت داده بودم. یک بار آن پیش از سفر محمد خاتمی رییس جمهور وقت به اسپانیا بود که اسپانیاییها علاقمند بودند صنعت بستهبندی را به عنوان یکی از شش محور پیشنهادات خود به رییس جمهور ایران قرار دهند.یک بار دیگر هم چند سال بعد از آن دوباره برای مشورت در خصوص فروش ماشینآلات بستهبندی به ایران نزد من آمدند. همچنین آلمانیها نیز که در چارچوب یک طرح تحقیقاتی قصد بررسی بازار پلاستیکهای بستهبندی در ایران را داشتند.
معمولا در همه این مشاورهها سعی دارم فقط حقیقت را بگویم تا تصمیمگیریهای بعد از آن بر پایه واقعیتها شکل بگیرد. این واقعیتها حتی شامل اخلاق و رفتار ما ایرانیان در موقعیتهای گوناگون نیز میشود. اما در هر حال آن چه به نفع صنعت بستهبندی کشور است چه از نظر رشد فنآوری و چه از نظر حفاظت از دستاوردهای فعلی صنایع داخلی مد نظر قرار میگیرد.
البته باید بگویم در آخرین ملاقات با اروپاییان غافلگیر شدم. زیرا تمام هماهنگیها با افراد ایرانی و شرکت ایرانی بود و روز جلسه با فردی انگلیسی که مسئول دفتر لندن در آن گروه سرمایهگذاری بود مواجه شدم.
محورهای زیادی مورد توجه ایشان بود. اما بخش قابل توجهی از آن در حوزه پلاستیکهای بستهبندی بود. یکی از نقاط تمرکز تمام کسانی که به دنبال تحقیقات بازار هستند شناسایی رهبران بازار و میزان سرمایهگذاری آنها در هر صنعتی است. اصولا بسیاری از گزارشهایی که توسط سازمانهای تحقیقات بازار در جهان انجام میشود برپایه عملکرد بازیگران اصلی بازار است که این بازیگران یا به دلیل سهمی که از بازار دارند و یا به دلیل اثری که بر بازار میگذارند شناخته میشوند. این اثر که به آن اشاره کردم میتواند حتی اثر فناوری باشد. برای مثال ماشینسازان بستهبندی در ایران تا سطح مشخصی از فناوری را تصرف کرده و اغلب تا آن سطح از فناوری نیازی به واردات ماشینآلات احساس نمیشود و صنعت داخلی جوابگوی نیاز بازار است.همچنین تشکلها نقاط تمرکز خوبی برای شناخت بازار و مطالٌعات سرمایهگذاری هستند. برای مثال بررسی تشکل صنعت کارتن در ایران در کنار بررسی وضعیت مواد اولیه آن میتواند بخش زیادی از اطلاعات لازم برای سنجش بازار این بخش از صنعت بستهبندی را فراهم کند.
عطش وافری برای جذب یورو و دلار به ایران دیده میشود. اما متاسفانه نه آمار و تفسیری از وضع کنونی وجود دارد و نه چشماندازی برای آبنده این صنعت تعریف شده است. سرمایهگذاری باید در جهت چشمانداز باشد تا آینده موفقی را به دنبال آورد. صنایع کشور پر از پنهانکاری است. تمام آن چیزهایی که گاهی به عنوان حذف موانع رشد برای ما رضایتبخش به نظر میآید خود میتواند مانعی برای رشد شود. رعایت نشدن قانون جهانی کپیرایت در ایران با آن که در بسیاری از مواقع بخصوص در صنعت آیتی و در زمان تحریم، مشکل عدم دسترسی مردم ایران به بسیاری از پیشرفتهای نرمافزاری را حل کرده اما ما ایرانیان را از ارزشهای نسخههای اصل و اوریژینال دور کرده و به کپیکاری بدون مجوز عادت داده است.
این کپیکاریهای بیمهابا در حوزه صنعت و سرمایهگذاری هم نهادینه شده و اغلب سرمایهگذاران، نوآوران و کارآفرینان را به سمت پنهانکاری و حتی ارائه اطلاعات غلط کشانده است.
اکنون نبودن آمار و عدم شناخت کافی از اندازههای واقعی بخشهای مختلف صنعت ممکن است باعث سرمایهگذاریهای موازی شود. موج سرمایهگذاری خارجی که وزیر صنعت نیز به آن دامن میزند در راه است. طبیعی است که سرمایهگذاری در بخش بستهبندی به عنوان یکی از محورهای توسعه در جهان شامل ایران نیز خواهد شد و از جمله موضوعات مورد علاقه سرمایهگذاران خواهد بود. مردم ایران با آمار بالایی از خرید خودروهای گرانقیمت و تجهیزات الکترونیکی و مخابراتی پیشرفته نشان دادهاند که پذیرش بالایی در مورد فناوریهای برتر دارند و این مهم همواره مورد سوال خارجیانی بود که با من مشاوره داشتند.
برای مثال بعضی معتقد هستند که مردم در کشور هند به قیمت خیلی اهمیت میدهند و گاهی کیفیت و فناوری فدای قیمت میشود. از طرفی در میان کشورهای خاورمیانه، ایران یکی از معدود کشورهایی است که عطش بالایی برای بهرهمندی از کیفیت دارد و هزینههای آن را میپردازد.
اما برای سرمایهگذاری خارجی نیاز به آمار دقیق است که در ایران براحتی و گاهی اصلا به دست نمیآید. ماهنامه صنعت بستهبندی تاکنون با توجه به گزارشهایی که به نهادهای گوناگون از جمله دفتر ریاست جمهوری و نهادهای خارجی ارائه داده بسختی اما با ضریب صحت قابل قبول توانسته تحلیل مناسب از بازار مورد نظر را ارائه دهد. این مهم مدیون روابط مناسب با تمام نهادهای تاثیرگذار در بخش بستهبندی کشور است که حسن نظر مدیران و کارشناسان این نهادها نسبت به ما را هم شامل میشود.
اکنون سرمایهگذاران غربی به دنبال سود و منفعت در بازار ایران هستند و آن را از لابلای آمار و گزارشها و مشاورهها جست و جو میکنند. تمام تلاش افرادی مثل من این است که نظر ایشان به سمت مواردی جلب شود که هم زیرساختهای صنعت بستهبندی کشور را ترمیم و تقویت کند و هم ما را در مسیر استانداردهای جهانی قرار دهد.
یکی از ابزار لازم برای این کار ارتقای مدیریت است. با وجود این که دانش مدیریت در کشور وجود دارد اما انتقال آن به مدیران و نحوه اجرای آن چندان رضایتبخش نبوده است. واقعیتی است که بخش زیادی از چالشهای گذشته و حال ما در ایران در چارچوبهای مشخصی قابل درک و آشنا برای غربیها است. در واقع شاید آن گفته وزیر صنعت که صحبت از واردات مدیر از کشورهای پیشرفته داشت هم به نوعی بر این نیاز صحه میگذارد. در حال حاضر معدود کارخانجاتی در ایران که با سرمایهگذاری خارجی ایجاد شده و مدیران خارجی دارند اسیر بسیاری از چالشهای موجود در صنعت ما نیستند و بگونهای مشکلات را برای خود حل کرده و به سودآوری مشغولند. یکی از راهحلهای ایشان تولید کیفی و هماهنگی قیمت تمامشده با کیفیت کالا و در ادامه آن پایداری در ثبات کیفیت است. اینها همه از تعریف صحیح ایشان از جایگاه خود در بازار به دست آمده است.
من در مشاورههای خود بر توسعه و رشد مدیریت در بخش بستهبندی تاکید دارم. همچنین بر سرمایهگذاری در صنایع بالادست بستهبندی و تولید مواد اولیه مرغوب. به نظر من رقم سرمایهگذاری در صنعت کشور و عمر فناوریهای آن نباید از حد مشخصی پایینتر باشد. مگر آن که قیمت تمام شده محصول آن در مقایسه با کیفیت محصول تولیدی پایین باشد.
واقعیتی غیر قابل انکار وجود دارد که برای توسعه صنعت نیاز به سرمایهگذاری خارجی داریم اما باید برای آن برنامهای داشته باشیم. بسیاری از واحدهای صنعتی ما آمادگی جهش به جایگاه بالاتر در کشور یا جهان را دارند که افزایش سرمایه آن هم از نوع مشارکت خارجی حداقل با نرخ فعلی ارز میتواند برای ایشان راهگشا باشد. به شرطی که برای آن برنامهای داشته باشیم. این مهم باید در تشکلها مورد بررسی قرار گیرد. تشکلهای صنفی و صنعتی ما باید جلساتی و مطالعاتی در این باره داشته باشند. زیرا به هر حال سرمایهگذار خارجی یا یکی از اعضای جدید آنها خواهد بود و یا شریک یکی از اعضای فعلی و چه بهتر که دومی باشد البته اگر دوراندیشی کرده و طرح و برنامهای در این رابطه تدوین کرده باشیم.
رضا نورائی
کار ایشان ارائه مشاوره به سرمایهگذاران اروپایی برای مشارکت در صنایع کشور بود که صنعت بستهبندی نیز یکی از صنایع هدف آنها به شمار میرفت. این نخستین بار نبود که چنین جلساتی را تجربه میکردم. پیش از این دو بار به طور مستقیم به وابستگان بازرگانی اسپانیا مشورت داده بودم. یک بار آن پیش از سفر محمد خاتمی رییس جمهور وقت به اسپانیا بود که اسپانیاییها علاقمند بودند صنعت بستهبندی را به عنوان یکی از شش محور پیشنهادات خود به رییس جمهور ایران قرار دهند.یک بار دیگر هم چند سال بعد از آن دوباره برای مشورت در خصوص فروش ماشینآلات بستهبندی به ایران نزد من آمدند. همچنین آلمانیها نیز که در چارچوب یک طرح تحقیقاتی قصد بررسی بازار پلاستیکهای بستهبندی در ایران را داشتند.
معمولا در همه این مشاورهها سعی دارم فقط حقیقت را بگویم تا تصمیمگیریهای بعد از آن بر پایه واقعیتها شکل بگیرد. این واقعیتها حتی شامل اخلاق و رفتار ما ایرانیان در موقعیتهای گوناگون نیز میشود. اما در هر حال آن چه به نفع صنعت بستهبندی کشور است چه از نظر رشد فنآوری و چه از نظر حفاظت از دستاوردهای فعلی صنایع داخلی مد نظر قرار میگیرد.
البته باید بگویم در آخرین ملاقات با اروپاییان غافلگیر شدم. زیرا تمام هماهنگیها با افراد ایرانی و شرکت ایرانی بود و روز جلسه با فردی انگلیسی که مسئول دفتر لندن در آن گروه سرمایهگذاری بود مواجه شدم.
محورهای زیادی مورد توجه ایشان بود. اما بخش قابل توجهی از آن در حوزه پلاستیکهای بستهبندی بود. یکی از نقاط تمرکز تمام کسانی که به دنبال تحقیقات بازار هستند شناسایی رهبران بازار و میزان سرمایهگذاری آنها در هر صنعتی است. اصولا بسیاری از گزارشهایی که توسط سازمانهای تحقیقات بازار در جهان انجام میشود برپایه عملکرد بازیگران اصلی بازار است که این بازیگران یا به دلیل سهمی که از بازار دارند و یا به دلیل اثری که بر بازار میگذارند شناخته میشوند. این اثر که به آن اشاره کردم میتواند حتی اثر فناوری باشد. برای مثال ماشینسازان بستهبندی در ایران تا سطح مشخصی از فناوری را تصرف کرده و اغلب تا آن سطح از فناوری نیازی به واردات ماشینآلات احساس نمیشود و صنعت داخلی جوابگوی نیاز بازار است.همچنین تشکلها نقاط تمرکز خوبی برای شناخت بازار و مطالٌعات سرمایهگذاری هستند. برای مثال بررسی تشکل صنعت کارتن در ایران در کنار بررسی وضعیت مواد اولیه آن میتواند بخش زیادی از اطلاعات لازم برای سنجش بازار این بخش از صنعت بستهبندی را فراهم کند.
عطش وافری برای جذب یورو و دلار به ایران دیده میشود. اما متاسفانه نه آمار و تفسیری از وضع کنونی وجود دارد و نه چشماندازی برای آبنده این صنعت تعریف شده است. سرمایهگذاری باید در جهت چشمانداز باشد تا آینده موفقی را به دنبال آورد. صنایع کشور پر از پنهانکاری است. تمام آن چیزهایی که گاهی به عنوان حذف موانع رشد برای ما رضایتبخش به نظر میآید خود میتواند مانعی برای رشد شود. رعایت نشدن قانون جهانی کپیرایت در ایران با آن که در بسیاری از مواقع بخصوص در صنعت آیتی و در زمان تحریم، مشکل عدم دسترسی مردم ایران به بسیاری از پیشرفتهای نرمافزاری را حل کرده اما ما ایرانیان را از ارزشهای نسخههای اصل و اوریژینال دور کرده و به کپیکاری بدون مجوز عادت داده است.
این کپیکاریهای بیمهابا در حوزه صنعت و سرمایهگذاری هم نهادینه شده و اغلب سرمایهگذاران، نوآوران و کارآفرینان را به سمت پنهانکاری و حتی ارائه اطلاعات غلط کشانده است.
اکنون نبودن آمار و عدم شناخت کافی از اندازههای واقعی بخشهای مختلف صنعت ممکن است باعث سرمایهگذاریهای موازی شود. موج سرمایهگذاری خارجی که وزیر صنعت نیز به آن دامن میزند در راه است. طبیعی است که سرمایهگذاری در بخش بستهبندی به عنوان یکی از محورهای توسعه در جهان شامل ایران نیز خواهد شد و از جمله موضوعات مورد علاقه سرمایهگذاران خواهد بود. مردم ایران با آمار بالایی از خرید خودروهای گرانقیمت و تجهیزات الکترونیکی و مخابراتی پیشرفته نشان دادهاند که پذیرش بالایی در مورد فناوریهای برتر دارند و این مهم همواره مورد سوال خارجیانی بود که با من مشاوره داشتند.
برای مثال بعضی معتقد هستند که مردم در کشور هند به قیمت خیلی اهمیت میدهند و گاهی کیفیت و فناوری فدای قیمت میشود. از طرفی در میان کشورهای خاورمیانه، ایران یکی از معدود کشورهایی است که عطش بالایی برای بهرهمندی از کیفیت دارد و هزینههای آن را میپردازد.
اما برای سرمایهگذاری خارجی نیاز به آمار دقیق است که در ایران براحتی و گاهی اصلا به دست نمیآید. ماهنامه صنعت بستهبندی تاکنون با توجه به گزارشهایی که به نهادهای گوناگون از جمله دفتر ریاست جمهوری و نهادهای خارجی ارائه داده بسختی اما با ضریب صحت قابل قبول توانسته تحلیل مناسب از بازار مورد نظر را ارائه دهد. این مهم مدیون روابط مناسب با تمام نهادهای تاثیرگذار در بخش بستهبندی کشور است که حسن نظر مدیران و کارشناسان این نهادها نسبت به ما را هم شامل میشود.
اکنون سرمایهگذاران غربی به دنبال سود و منفعت در بازار ایران هستند و آن را از لابلای آمار و گزارشها و مشاورهها جست و جو میکنند. تمام تلاش افرادی مثل من این است که نظر ایشان به سمت مواردی جلب شود که هم زیرساختهای صنعت بستهبندی کشور را ترمیم و تقویت کند و هم ما را در مسیر استانداردهای جهانی قرار دهد.
یکی از ابزار لازم برای این کار ارتقای مدیریت است. با وجود این که دانش مدیریت در کشور وجود دارد اما انتقال آن به مدیران و نحوه اجرای آن چندان رضایتبخش نبوده است. واقعیتی است که بخش زیادی از چالشهای گذشته و حال ما در ایران در چارچوبهای مشخصی قابل درک و آشنا برای غربیها است. در واقع شاید آن گفته وزیر صنعت که صحبت از واردات مدیر از کشورهای پیشرفته داشت هم به نوعی بر این نیاز صحه میگذارد. در حال حاضر معدود کارخانجاتی در ایران که با سرمایهگذاری خارجی ایجاد شده و مدیران خارجی دارند اسیر بسیاری از چالشهای موجود در صنعت ما نیستند و بگونهای مشکلات را برای خود حل کرده و به سودآوری مشغولند. یکی از راهحلهای ایشان تولید کیفی و هماهنگی قیمت تمامشده با کیفیت کالا و در ادامه آن پایداری در ثبات کیفیت است. اینها همه از تعریف صحیح ایشان از جایگاه خود در بازار به دست آمده است.
من در مشاورههای خود بر توسعه و رشد مدیریت در بخش بستهبندی تاکید دارم. همچنین بر سرمایهگذاری در صنایع بالادست بستهبندی و تولید مواد اولیه مرغوب. به نظر من رقم سرمایهگذاری در صنعت کشور و عمر فناوریهای آن نباید از حد مشخصی پایینتر باشد. مگر آن که قیمت تمام شده محصول آن در مقایسه با کیفیت محصول تولیدی پایین باشد.
واقعیتی غیر قابل انکار وجود دارد که برای توسعه صنعت نیاز به سرمایهگذاری خارجی داریم اما باید برای آن برنامهای داشته باشیم. بسیاری از واحدهای صنعتی ما آمادگی جهش به جایگاه بالاتر در کشور یا جهان را دارند که افزایش سرمایه آن هم از نوع مشارکت خارجی حداقل با نرخ فعلی ارز میتواند برای ایشان راهگشا باشد. به شرطی که برای آن برنامهای داشته باشیم. این مهم باید در تشکلها مورد بررسی قرار گیرد. تشکلهای صنفی و صنعتی ما باید جلساتی و مطالعاتی در این باره داشته باشند. زیرا به هر حال سرمایهگذار خارجی یا یکی از اعضای جدید آنها خواهد بود و یا شریک یکی از اعضای فعلی و چه بهتر که دومی باشد البته اگر دوراندیشی کرده و طرح و برنامهای در این رابطه تدوین کرده باشیم.
رضا نورائی
نظر شما