مجید حسنی مقدم، عضو هیات علمی سازمان تحقیقات کشاورزی


شاید در نگاه اول به عنوان این نوشتار، این موضوع در ذهن تداعی گردد که این دو (هوشمندی تجاری و برنامه ریزی) جایگزین هم هستند و انتخاب هریک به معنی نفی دیگری هست. اما حقیقت این است که هوشمندی بدون انتظام بخشی به ذهن و فعالیت ها و داشتن برنامه ناممکن و به لحاظ علمی و دانش علم مدیریت نیز این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. نظم کوشی مقدم بر سخت کوشی است. پس در کنار داشتن برنامه، هوشمندی تجاری به معنای بهره گیری از ابزارهای دانش، بینش، مهارت، سرعت، انگیزه و اندیشه ورزی پروسته برای مدیریت و بهره گیری از کوچکترین فرصت ها بجای دیدن صرف تهدیدها، ضرورتی انکار ناپذیر در شرایط اقتصاد جهانی فعلی می باشد. اما وقتی دو فاکتور زمان و مکان مطرح و اهمیت می یابد، به ضرورت توجه به نوسانات در متغیرهای اقتصادی اثرگذار بر فعالیت های اقتصادی و لزوم سرعت عمل در مدیریت نابهنجاری ها، به جهت ممانعت از تبدیل انها به تهدید، بهره گیری صحیح از ظرفیت ها و توانمندی ها و نهایتا هماهنگ سازی و مهارت تصمیم گیری نیازمندیم. اما چرا برنامه ریزی به تنهایی راه گشا نیست؟ زیرا برنامه ریزی یعنی تصمیم گیری امروز و اجرا در آینده که این روش برای فرصت یابی، فرصت طلبی، فرصت جویی و فرصت سازی که بسیارحائز اهمیت است، خیلی به کار نمی آید. شاید بتوآن گفت بزرگترین تفاوت هوشمندی تجاری با برنامه ریزی، سرعت انعطاف پذیری است.
هوشمندی تجاری به عنوان توانایی دریافت ارتباط میان حقایق موجود جهت رسیدن به هدف مطلوب، یعنی فهم این مهم که همواره آینده در امتداد گذشته نیست ِیعنی مدام به بررسی روندهای گذشته محیط پیرامون خودمان نپردازیم.
هوشمندی تجاری وقتی بیشتر معنا می یابد که با استفاده از متدهای متعارف حجم عملیات خود را نمی توان برنامه ریزی و هدف گذاری کرد، چرا که سطح عملیات شرکت ها، بنگاه ها و زنجیره های ارزش به سبب غیرقابل پیش بینی بودن محیط کسب و کار، غیر قابل برنامه ریزی دقیق و نهایتا با عدم تحقق مواجه خواهد شد.
هوشمندی تجاری رویکردی نوین و معماری در کسب وکارها و زنجیره های ارزش می باشد که به شما می گوید درحال حاضر و در گذشته چه اتفاقاتی در اقتصاد و بازار بروز یافته و باید چه کارهایی انجام و مهمتر از آن، همزمان چه کارهایی را نباید انجام داد. چگونه فرایندها را مدیریت، روند بازار را تجزیه و تحلیل و قوانین کسب و کار را اعمال کنید. در هوشمندی تجاری محصول و خدمات را توامان می بینند. با تصمیمات استراتژیک ارتباط دارد که دیدگاهی کاملا آگاهانه و همه جانبه است و لزوما با معیارهای سود و زیان در کوتاه مدت همخوانی ندارد.


- مهارت های لازم برای ارتقای هوشمندی در کسب و کارها و زنجیره های ارزش را معمولا به سه بخش اصلی تقسیم بندی می کنند.
الف) مهارت های کسب و کاری: شامل تشخیص نیازها، اولویت بندی انتظارات، فرایندهای دگرگون سازی، توانایی تجسم داده ها و اطلاعات، مهارت های ارتباطی، مهارت مدیریت داشته ها و...
ب) مهارت های تبدیل داده به اطلاعات: ذخیره سازی اطلاعات، مدیریت تغییر، نگهداری و یکپارچه سازی داده ها، داده کاوی و...
ج) مهارت های تحلیلی شامل: کاوش و تشریح، خلاصه های تحلیلی، توسعه گزینه های مختلف تصمیم گیری، توانایی تحلیل توصیفی، مهارت حل مسئله، مهارت نگاه سیستمی و...
نهایت اینکه نتایج حاصل از هوشمندی تجاری در استفاده مطلوب از فرصت های بازار، جلب و حفظ متقاضیان، سازماندهی فعالیت ها، پایداری در فعالیت‌ها و افزایش ارزش افزوده و درآمد نمایان می گردد.

کد خبر 54511

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 2 =