حسین چمنی - کارشناس صنعت شیر
اگر قیمت شیرخام از 1250 به 1440 تومان برسد، بنابراین 16درصد افزایش در قیمت تمام شده محصولات لبنی اتفاق خواهد افتاد. شنیدهها حاکی است دولت تنها با 10درصد افزایش موافقت میکند که بار مابهالتفاوت این هزینهها باز هم به دوش صنایع سنگینی میکند. به جرات میتوان گفت صنایع لبنی وضعیتی بهمراتب بدتر از دامداران دارند؛ هرچند در سالجاری مشکلات دامداران کمی پیچیده و سختتر شده است، اما آنها از لابی و قدرت چانهزنی بالایی در دولت بهره میبرند، درحالی که صنایع فاقد نیروی حمایتکننده هستند. برخی از نمایندگان گاوداران، به دروغ سود لبنیات را بالای 15درصد عنوان میکنند، درصورتیکه سود این صنعت به گواه مراجع رسمی مانند بورس، وزارت دادگستری و حسابرسان رسمی به 4 درصد هم نمیرسد. علاوه بر این مراجع، معاون امور دام وزیر جهاد کشاورزی بهعنوان عضو هیاتمدیره صنایع شیر ایران (پگاه) میتواند شاهد صادقی برای تأیید سود پایین صنایع لبنی باشد. ادعاهای غیر مستند نهتنها هیچ مشکلی را حل نمیکند، بلکه ممکن است صنایع لبنی و دامداران را بهعنوان مکمل یکدیگر در مقابل هم قرار دهد که این درست نیست.
بارها و بارها صنایع لبنی دلایل مخالفت با افزایش قیمت شیرخام را عنوان کردهاند، اما گویا برخی گوششان به این حرفها بدهکار نیست و تنها بر طبل خودشان میکوبند. صنایع لبنی با درآمد بیشتر دامداران مخالف نیستند، اما معتقدند در صورت افزایش قیمت مهمترین ماده اولیه یعنی شیرخام که بهطور میانگین 70درصد هزینه یک کارخانه را تشکیل میدهد، قیمت محصول نهایی نیز به ناچار افزایش خواهد یافت و بازار مصرف چنین کششی را ندارد. این موضوع هم بازار داخل را به هم خواهد ریخت و هم توان رقابتی ایران در بازارهای بینالمللی را از بین خواهد برد. بهعنوان مثال سال گذشته یکی از شرکتهای بزرگ شیر استریل خود را طبق قانون از 2500 به 2700 تومان (100 تومان کمتر از نرخ مصوب) افزایش داد، اما به دلیل عدم کشش بازار، دوباره به قیمت قبل بازگشت؛ بنابراین بازار مسئله مهمی است که نباید از آن غافل شد.
در حال حاضر شرکتهای معتبر محصولات خود را با تخفیف میفروشند و این نشانه دیگری از وجود مشکل در بازار است. برخی دامداران ادعا کردهاند در سال گذشته صنایع، در چند مرحله قیمت محصولاتشان را بالا بردند و بیش از 28 درصد به قیمت افزودهاند اما گزارش اردیبهشت ماه بانک مرکزی میانگین افزایش قیمت نسبت به اردیبهشت سال قبل را تنها 14 درصد اعلام کرده و این ادعا را باطل میکند. هرچند که ممکن است در این میان کارخانههای متخلفی نیز باشند که قیمت خود را بیش از حد افزایش دهند، اما تعداد آنها بسیار محدود است و میانگین، همان عددی است که آمارهای موثق میگوید. بنابراین انتظار میرود نمایندگان گاوداران مستند صحبت کنند و دو گروه به هم پیوسته را در تقابل با هم گرفتار نکنند. دمیدن به تنور اختلاف دامداران و صنایع لبنی به نفع هیچکس نیست و هر دو گروه از این بابت متضرر میشوند. عدهای هم با این اعتقاد که تنها شیرخام ممتاز (بارمیکروبی کمتر از 100هزار و چربی 2/3 درصد) به قیمت 1440تومان توسط کارخانهها خریداری میشود و این نوع شیر تنها 20 درصد شیر تولیدی کشور است، موضوع را سادهسازی میکنند بدون آنکه همه حقیقت را بیان کنند.
حقیقت این است که اگرچه تمام شیرهای خام تولیدی کشور ممتاز نیست و با قیمت گفته شده خریداری نمیشود، اما باید به این نکته توجه کرد که خرید شیر غیرممتاز ظاهراً قیمت پایینتری دارد، اما از آن طرف هزینهها برای کارخانه افزایش مییابد. بهعنوان مثال وقتی میزان چربی شیرخام پایین باشد، کارخانهها مجبورند برای جبران این کمبود، مقدار شیر بیشتری مصرف کنند. یا در مورد بار میکروبی بالا هزینههای اضافهای به صنایع تحمیل میشود تا سالمسازی صورت گیرد. از سوی دیگر شیرخام با بار میکروبی بالاتر، از ماندگاری کمتری برخوردار است و این آمار ضایعات کارخانهها را بالاتر میبرد و طبیعی است که ارزانتر خریداری شود. صنایع موظفند محصولات خود را براساس استاندارد تعریف شده از نظر ماده خشک تولید کنند و قیمت تمام شده برای صنایع در عمل معادل همان شیر ممتاز تمام میشود.
انتقال مشکل از دامداری به کارخانه، کار صحیحی نیست و باید بهدنبال حل مسئله باشیم. با تصمیم دولت مبنی بر موافقت با افزایش قیمت فرآوردههای لبنی در حقیقت بار مالی تأمین نیاز دامداران بهدوش مردم گذاشته میشود. دامداران باید شیر خام تولیدی خود را بفروشند و صنایع لبنی نیز برای ادامه حیاتشان باید شیر خام را از دامداران بخرند. نباید اجازه داد برخی فضای تعامل را به سمت تقابل دو گروه که منافع مشترکی دارند ببرند. حل مشکل مستلزم آن است که دولت از حالت داور خارج شود و سهم خودش را براساس قانون در حمایت از تولید بپذیرد. دامداران و صنایع تبدیلی هیچ مشکلی با هم ندارند.
یکی از عوامل مشکلساز که کمتر مورد توجه قرار گرفته این است که قیمت شیر خام در کشور به دلایل مختلفی بسیار بالاست تا جاییکه بهرغم وجود یارانه پنهان در اقتصاد کشور، برابر یا بالاتر از قیمت شیر خام در کشورهای اروپایی است. اگر میزان بار میکروبی، درصد چربی و پروتئین شیرخام تولیدی کشور با شیرخام تولیدی در کشورهای اروپایی و آمریکا مقایسه شود بیشک شیرخام ایران رکورددار قیمت در جهان است. این موضوع در داخل بار مالی سنگینی را به مصرفکنندگان منتقل میکند و در عرصه رقابت جهانی دست ما را برای حضور گستردهتر در بازارهای دنیا میبندد. این مشکل تنها متوجه دامداران نیست بلکه به عوامل زیادی از جمله نسبت کم گاوهای اصیل و پربازده نسبت به گاوهای بومی و دو رگ کم بازده (بهرهوری پایین در ضریب تبدیل علوفه به شیر)، تأثیرپذیری قیمت علوفه از بازار جهانی، عدم موفقیت دولتها در کنترل قیمت علوفه، جانمایی نامناسب دامداریها و فاصله زیاد آنها از مراکز تولید علوفه بستگی دارد. از آنجا که همین موضوع ریشه بسیاری از مشکلات است لازم است بهطور جدی آسیبشناسی شود.
اگر قیمت شیرخام از 1250 به 1440 تومان برسد، بنابراین 16درصد افزایش در قیمت تمام شده محصولات لبنی اتفاق خواهد افتاد. شنیدهها حاکی است دولت تنها با 10درصد افزایش موافقت میکند که بار مابهالتفاوت این هزینهها باز هم به دوش صنایع سنگینی میکند. به جرات میتوان گفت صنایع لبنی وضعیتی بهمراتب بدتر از دامداران دارند؛ هرچند در سالجاری مشکلات دامداران کمی پیچیده و سختتر شده است، اما آنها از لابی و قدرت چانهزنی بالایی در دولت بهره میبرند، درحالی که صنایع فاقد نیروی حمایتکننده هستند. برخی از نمایندگان گاوداران، به دروغ سود لبنیات را بالای 15درصد عنوان میکنند، درصورتیکه سود این صنعت به گواه مراجع رسمی مانند بورس، وزارت دادگستری و حسابرسان رسمی به 4 درصد هم نمیرسد. علاوه بر این مراجع، معاون امور دام وزیر جهاد کشاورزی بهعنوان عضو هیاتمدیره صنایع شیر ایران (پگاه) میتواند شاهد صادقی برای تأیید سود پایین صنایع لبنی باشد. ادعاهای غیر مستند نهتنها هیچ مشکلی را حل نمیکند، بلکه ممکن است صنایع لبنی و دامداران را بهعنوان مکمل یکدیگر در مقابل هم قرار دهد که این درست نیست.
بارها و بارها صنایع لبنی دلایل مخالفت با افزایش قیمت شیرخام را عنوان کردهاند، اما گویا برخی گوششان به این حرفها بدهکار نیست و تنها بر طبل خودشان میکوبند. صنایع لبنی با درآمد بیشتر دامداران مخالف نیستند، اما معتقدند در صورت افزایش قیمت مهمترین ماده اولیه یعنی شیرخام که بهطور میانگین 70درصد هزینه یک کارخانه را تشکیل میدهد، قیمت محصول نهایی نیز به ناچار افزایش خواهد یافت و بازار مصرف چنین کششی را ندارد. این موضوع هم بازار داخل را به هم خواهد ریخت و هم توان رقابتی ایران در بازارهای بینالمللی را از بین خواهد برد. بهعنوان مثال سال گذشته یکی از شرکتهای بزرگ شیر استریل خود را طبق قانون از 2500 به 2700 تومان (100 تومان کمتر از نرخ مصوب) افزایش داد، اما به دلیل عدم کشش بازار، دوباره به قیمت قبل بازگشت؛ بنابراین بازار مسئله مهمی است که نباید از آن غافل شد.
در حال حاضر شرکتهای معتبر محصولات خود را با تخفیف میفروشند و این نشانه دیگری از وجود مشکل در بازار است. برخی دامداران ادعا کردهاند در سال گذشته صنایع، در چند مرحله قیمت محصولاتشان را بالا بردند و بیش از 28 درصد به قیمت افزودهاند اما گزارش اردیبهشت ماه بانک مرکزی میانگین افزایش قیمت نسبت به اردیبهشت سال قبل را تنها 14 درصد اعلام کرده و این ادعا را باطل میکند. هرچند که ممکن است در این میان کارخانههای متخلفی نیز باشند که قیمت خود را بیش از حد افزایش دهند، اما تعداد آنها بسیار محدود است و میانگین، همان عددی است که آمارهای موثق میگوید. بنابراین انتظار میرود نمایندگان گاوداران مستند صحبت کنند و دو گروه به هم پیوسته را در تقابل با هم گرفتار نکنند. دمیدن به تنور اختلاف دامداران و صنایع لبنی به نفع هیچکس نیست و هر دو گروه از این بابت متضرر میشوند. عدهای هم با این اعتقاد که تنها شیرخام ممتاز (بارمیکروبی کمتر از 100هزار و چربی 2/3 درصد) به قیمت 1440تومان توسط کارخانهها خریداری میشود و این نوع شیر تنها 20 درصد شیر تولیدی کشور است، موضوع را سادهسازی میکنند بدون آنکه همه حقیقت را بیان کنند.
حقیقت این است که اگرچه تمام شیرهای خام تولیدی کشور ممتاز نیست و با قیمت گفته شده خریداری نمیشود، اما باید به این نکته توجه کرد که خرید شیر غیرممتاز ظاهراً قیمت پایینتری دارد، اما از آن طرف هزینهها برای کارخانه افزایش مییابد. بهعنوان مثال وقتی میزان چربی شیرخام پایین باشد، کارخانهها مجبورند برای جبران این کمبود، مقدار شیر بیشتری مصرف کنند. یا در مورد بار میکروبی بالا هزینههای اضافهای به صنایع تحمیل میشود تا سالمسازی صورت گیرد. از سوی دیگر شیرخام با بار میکروبی بالاتر، از ماندگاری کمتری برخوردار است و این آمار ضایعات کارخانهها را بالاتر میبرد و طبیعی است که ارزانتر خریداری شود. صنایع موظفند محصولات خود را براساس استاندارد تعریف شده از نظر ماده خشک تولید کنند و قیمت تمام شده برای صنایع در عمل معادل همان شیر ممتاز تمام میشود.
انتقال مشکل از دامداری به کارخانه، کار صحیحی نیست و باید بهدنبال حل مسئله باشیم. با تصمیم دولت مبنی بر موافقت با افزایش قیمت فرآوردههای لبنی در حقیقت بار مالی تأمین نیاز دامداران بهدوش مردم گذاشته میشود. دامداران باید شیر خام تولیدی خود را بفروشند و صنایع لبنی نیز برای ادامه حیاتشان باید شیر خام را از دامداران بخرند. نباید اجازه داد برخی فضای تعامل را به سمت تقابل دو گروه که منافع مشترکی دارند ببرند. حل مشکل مستلزم آن است که دولت از حالت داور خارج شود و سهم خودش را براساس قانون در حمایت از تولید بپذیرد. دامداران و صنایع تبدیلی هیچ مشکلی با هم ندارند.
یکی از عوامل مشکلساز که کمتر مورد توجه قرار گرفته این است که قیمت شیر خام در کشور به دلایل مختلفی بسیار بالاست تا جاییکه بهرغم وجود یارانه پنهان در اقتصاد کشور، برابر یا بالاتر از قیمت شیر خام در کشورهای اروپایی است. اگر میزان بار میکروبی، درصد چربی و پروتئین شیرخام تولیدی کشور با شیرخام تولیدی در کشورهای اروپایی و آمریکا مقایسه شود بیشک شیرخام ایران رکورددار قیمت در جهان است. این موضوع در داخل بار مالی سنگینی را به مصرفکنندگان منتقل میکند و در عرصه رقابت جهانی دست ما را برای حضور گستردهتر در بازارهای دنیا میبندد. این مشکل تنها متوجه دامداران نیست بلکه به عوامل زیادی از جمله نسبت کم گاوهای اصیل و پربازده نسبت به گاوهای بومی و دو رگ کم بازده (بهرهوری پایین در ضریب تبدیل علوفه به شیر)، تأثیرپذیری قیمت علوفه از بازار جهانی، عدم موفقیت دولتها در کنترل قیمت علوفه، جانمایی نامناسب دامداریها و فاصله زیاد آنها از مراکز تولید علوفه بستگی دارد. از آنجا که همین موضوع ریشه بسیاری از مشکلات است لازم است بهطور جدی آسیبشناسی شود.
نظر شما