منصور انصاری
دیروز یکی از همکاران رسانه ای، با شهامت موضوعي را در فهرست وايبر با نام «خبرنگاران» مطرح كرد كه انگيزه اي شد تا اين مطلب را بنويسم. ايشان سكوت را در مذاكرات هسته اي « لوزان» و سپس « وين» جايز نمي داند و با تحليل موجز و تاريخي از مجموع آنچه كه در سايه اين تفاهم، جمع بندي و نهايتاً توافق در اين گفتگوها حاصل مي شود و صحنه هاي پيش رو را در شرايطي كه ممكن است به نتيجه برسد يا نرسد در چند جمله عميق بيان مي كند: "طبعاً فتح الباب اين بحث كه به عشق و شعر هميشه مي توان پرداخت و يا موضوعاتي از قبيل دكل نفت دزديده شده، اختلاس، مسابقه فوتبال، واليبال و ...، هميشه بوده، هست و خواهد بود؛ اما تاريخ، بي تفاوتي در مورد يكي از سرنوشت ساز ترين تصميم ها در عرصه ديپلماسي عمومي را نخواهد بخشيد». وی همگان را به اعلام نظر و شكستن سكوت دعوت مي كند که حداقل در بخش كشاورزي اين موضع گيري را بايد به نام علیرضا صفاخو، همکار خوبمان ثبت كرد. گرچه فردا كه مُد شود، همگان سينه چاك مي كنند كه « ما بوديم، ما گفتيم » و « چه ها » كه نكرديم، اما همين پيام كوتاه چند خطي اثرش را گذاشت و شوراي هماهنگي تعاوني هاي صيادي با اشاره به حضور فعالشان در انتخابات خرداد 92 رياست جمهوري و «برخورد با هجمه و مخالفت برخي از افراد و طيف ها با گرايش هاي سياسي و بينش خاص كه با نگراني و ترس از به خطر افتادن منافعشان ساز مخالفت مي زنند» يادآور مي شود: « اين عده خاص » برآنند كه « مسير سياست هاي خِرَد گرايانه مورد نظر نظام جمهوري اسلامي از مسير اصولي خارج و با جو سازي، عوام گرايي و سوء استفاده از مفاهيم آزادي، ايستادگي و شرافت ملي و ديني به بيراهه و بن بست بكشانند». اين طليعه همان وايبر چند خطي است كه در يك محفل كوچك خبري بروز يافت.
حال پرسش اصلي اين است كه بخش كشاورزي و شاكله آن در تمامي ابعاد اعم از دولتي، خصوصي و صدها تشكل شهرستاني، استاني و ملي آن از خود نمي پرسند كه نتيجه نهايي اين مذاكرات كه در روزهاي نهايي از مرحله تفاهم و جمع بندي مي گذرد و وارد توافقي تاريخي و سرنوشت ساز مي شود چه تأثير مثبت يا منفي بر سرنوشت آنان دارد؟ يعني قرار است وقتي معما حل شد بخش كشاورزي و شخصيت هاي آن، فرصت طلبانه كف بزنند و هورا بكشند!؟ آيا تصور نمي كنند كه حمايت ايشان از اخذ نتيجه مذاكرات و موضع گيري در برابر كساني كه رئيس جمهور آنهارا "كاسبان تحريم" مي نامد و حتي به ناپديد شدن حيرت آور دكل نفتي در روز روشن نيز اشاره اي نمي كنند، در اين شرايط مملو از مناقشه به كار مي آيد؟ آيا نبايد بخش كشاورزي به عنوان مظلوم ترين بخش اقتصاد كشور به تحليل شرايط خود در صورت امضاء موافقت نامه با پنج به علاوه يك (1+5) بپردازد؟ آيا نبايد بخش كشاورزي صاحب نسق و منتفع از صادرات و تعاملات جهاني، از هم اكنون موضوع ورود به سازمان تجارت جهان (W.T.O) را به ميان آورد؟
يعني شخصيت هاي كشاورزي، كشاورزان، مديران تشكل ها، صاحبان صنايع غذايي، واردكنندگان نهاده ها و مواد اوليه، صادر كنندگان صيفي سبزي و تره بار، گوشت مرغ و تخـــم مرغ، پسته، زعفران، فرش و ده ها قلـــم ديگرمي خواهند همچنان درقيلوله نيمروز باقي بمانند و اين قافله را بيدار باش جَرَسي نيست؟ آيا نتيجه نهايي اين مذاكرات هيچ تأثيري اعم از خوب يا بد در سرنوشت فعاليت توليدي و بازرگاني آنان ندارد؟ آيا وظيفه صنايع لبني به ويژه 4 مجموعه بزرگ كه قادرند صدور محصولات خود را بيش از آنچه كه هم اكنون هست گسترش دهند، فقط همين است كه با دامداران و تشكل هاي آنان اَره بدهند و تيشه بگيرند؟ آيا واقعاً كشاورزي و كشاورزان، صاحبان اقتصاد و بازرگاني كشاورزي و صنايع غذايي خود را در آن حد نمي بينند كه حتي به اندازه گروه هاي كم شمارِ اعضاي دلواپسان، نسبت به شكست مذاكرات و نتايج زيان بار آن اعلام نظر كنند؟ آيا به واقع، كشاورزان و بهره برداران كه در ميدان تعهدات و مرارت هاي ملي هستند، حق اظهار نظر دارند يا اين جريانات محفلي خود ساخته سياسي كه نقشي در توليد ملي ايفا نمي كنند؟ دريغ آنكه اگر زمان بگذرد كشاورزي و كشاورزان و صنايع غذايي بيش از همگان زيان مي بينند، گرچه حكايت مخالفت هاي منفعت طلبانه حتي بعد از امضای توافق ادامه خواهد يافت.
دیروز یکی از همکاران رسانه ای، با شهامت موضوعي را در فهرست وايبر با نام «خبرنگاران» مطرح كرد كه انگيزه اي شد تا اين مطلب را بنويسم. ايشان سكوت را در مذاكرات هسته اي « لوزان» و سپس « وين» جايز نمي داند و با تحليل موجز و تاريخي از مجموع آنچه كه در سايه اين تفاهم، جمع بندي و نهايتاً توافق در اين گفتگوها حاصل مي شود و صحنه هاي پيش رو را در شرايطي كه ممكن است به نتيجه برسد يا نرسد در چند جمله عميق بيان مي كند: "طبعاً فتح الباب اين بحث كه به عشق و شعر هميشه مي توان پرداخت و يا موضوعاتي از قبيل دكل نفت دزديده شده، اختلاس، مسابقه فوتبال، واليبال و ...، هميشه بوده، هست و خواهد بود؛ اما تاريخ، بي تفاوتي در مورد يكي از سرنوشت ساز ترين تصميم ها در عرصه ديپلماسي عمومي را نخواهد بخشيد». وی همگان را به اعلام نظر و شكستن سكوت دعوت مي كند که حداقل در بخش كشاورزي اين موضع گيري را بايد به نام علیرضا صفاخو، همکار خوبمان ثبت كرد. گرچه فردا كه مُد شود، همگان سينه چاك مي كنند كه « ما بوديم، ما گفتيم » و « چه ها » كه نكرديم، اما همين پيام كوتاه چند خطي اثرش را گذاشت و شوراي هماهنگي تعاوني هاي صيادي با اشاره به حضور فعالشان در انتخابات خرداد 92 رياست جمهوري و «برخورد با هجمه و مخالفت برخي از افراد و طيف ها با گرايش هاي سياسي و بينش خاص كه با نگراني و ترس از به خطر افتادن منافعشان ساز مخالفت مي زنند» يادآور مي شود: « اين عده خاص » برآنند كه « مسير سياست هاي خِرَد گرايانه مورد نظر نظام جمهوري اسلامي از مسير اصولي خارج و با جو سازي، عوام گرايي و سوء استفاده از مفاهيم آزادي، ايستادگي و شرافت ملي و ديني به بيراهه و بن بست بكشانند». اين طليعه همان وايبر چند خطي است كه در يك محفل كوچك خبري بروز يافت.
حال پرسش اصلي اين است كه بخش كشاورزي و شاكله آن در تمامي ابعاد اعم از دولتي، خصوصي و صدها تشكل شهرستاني، استاني و ملي آن از خود نمي پرسند كه نتيجه نهايي اين مذاكرات كه در روزهاي نهايي از مرحله تفاهم و جمع بندي مي گذرد و وارد توافقي تاريخي و سرنوشت ساز مي شود چه تأثير مثبت يا منفي بر سرنوشت آنان دارد؟ يعني قرار است وقتي معما حل شد بخش كشاورزي و شخصيت هاي آن، فرصت طلبانه كف بزنند و هورا بكشند!؟ آيا تصور نمي كنند كه حمايت ايشان از اخذ نتيجه مذاكرات و موضع گيري در برابر كساني كه رئيس جمهور آنهارا "كاسبان تحريم" مي نامد و حتي به ناپديد شدن حيرت آور دكل نفتي در روز روشن نيز اشاره اي نمي كنند، در اين شرايط مملو از مناقشه به كار مي آيد؟ آيا نبايد بخش كشاورزي به عنوان مظلوم ترين بخش اقتصاد كشور به تحليل شرايط خود در صورت امضاء موافقت نامه با پنج به علاوه يك (1+5) بپردازد؟ آيا نبايد بخش كشاورزي صاحب نسق و منتفع از صادرات و تعاملات جهاني، از هم اكنون موضوع ورود به سازمان تجارت جهان (W.T.O) را به ميان آورد؟
يعني شخصيت هاي كشاورزي، كشاورزان، مديران تشكل ها، صاحبان صنايع غذايي، واردكنندگان نهاده ها و مواد اوليه، صادر كنندگان صيفي سبزي و تره بار، گوشت مرغ و تخـــم مرغ، پسته، زعفران، فرش و ده ها قلـــم ديگرمي خواهند همچنان درقيلوله نيمروز باقي بمانند و اين قافله را بيدار باش جَرَسي نيست؟ آيا نتيجه نهايي اين مذاكرات هيچ تأثيري اعم از خوب يا بد در سرنوشت فعاليت توليدي و بازرگاني آنان ندارد؟ آيا وظيفه صنايع لبني به ويژه 4 مجموعه بزرگ كه قادرند صدور محصولات خود را بيش از آنچه كه هم اكنون هست گسترش دهند، فقط همين است كه با دامداران و تشكل هاي آنان اَره بدهند و تيشه بگيرند؟ آيا واقعاً كشاورزي و كشاورزان، صاحبان اقتصاد و بازرگاني كشاورزي و صنايع غذايي خود را در آن حد نمي بينند كه حتي به اندازه گروه هاي كم شمارِ اعضاي دلواپسان، نسبت به شكست مذاكرات و نتايج زيان بار آن اعلام نظر كنند؟ آيا به واقع، كشاورزان و بهره برداران كه در ميدان تعهدات و مرارت هاي ملي هستند، حق اظهار نظر دارند يا اين جريانات محفلي خود ساخته سياسي كه نقشي در توليد ملي ايفا نمي كنند؟ دريغ آنكه اگر زمان بگذرد كشاورزي و كشاورزان و صنايع غذايي بيش از همگان زيان مي بينند، گرچه حكايت مخالفت هاي منفعت طلبانه حتي بعد از امضای توافق ادامه خواهد يافت.
نظر شما