۰ نفر
۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۴ - ۰۹:۳۶
روزنامه ایران در گزارشی نوشت:

فقط 3 نفر هستند. زن، مرد و یک بچه کوچک؛ شاید 5 ساله یا کمی بزرگتر. میز پر از غذاست. یک سینی جلوی هرکدام، حتی کودک که دستش را زیر چانه گذاشته و با بی‌حوصلگی پاهایش را که از صندلی آویزان است، تکان می‌دهد. مادر و پدر مشغول خوردن هستند. گاهی مادر تشری به بچه می‌زند که «زود باش غذایت را بخور!» و بچه که انگار گرسنه نیست، قیافه اش هر بار در هم می‌رود و غر و لند کنان می‌گوید:« نمی‌خورم!» مادر اما با اصرار یکی دو لقمه در دهان کودک می‌گذارد و دوباره مشغول خوردن می‌شود. نگاه کردن دیگران موقع غذا خوردن، کار درستی نیست مگر اینکه آدم بخواهد سوژه‌ای را دنبال کند. وقتی خانواده 3 نفره از پشت میز بلند می‌شوند، دیگر می‌شود با خیال راحت میز را نگاه کرد که حجم قابل‌توجهی غذا روی آن باقی مانده است. غذای کودک که تقریباً دست نخورده است. مادر و پدر هم غذایشان را تمام نکرده‌اند. یک ظرف بزرگ سالاد، فقط چند پره کاهو از کنارش برداشته شده و از ظرف ماست و زیتون پرورده، همان یک ذره هم کم نشده. پیشخدمت جوان حالا دارد روی میز را تمیز می‌کند. باقی‌مانده غذاها را جمع می‌کند و میز را دستمال می‌کشد. «ببخشید، این غذاها را چه کار می‌کنید؟!» با تعجب نگاه می‌کند. انگار سؤال عجیبی شنیده باشد. با یک جور بی‌خیالی توأم با دلخوری جواب می‌دهد:« خب معلوم است. می‌ریزیم دور! فکر می‌کنید دوباره به خورد مشتری می‌دهیم؟!»، «منظورم این نبود. می‌خواستم ببینم غذاها را برای حیوانات و پرندگان نمی‌ریزید؟ آخر مقدارش خیلی زیاد است.» این بار لحن اش کمی دوستانه‌تر می‌شود: «ای بابا! هر روز کلی غذا اضافه می‌آید. به ما چه ربطی دارد. مردم پول غذایشان را داده‌اند. می‌خواهند بخورند یا دور بریزند، به ما ربطی ندارد. غذای باقی مانده را هم یکراست توی سطل آشغال می‌ریزیم. اگر قرار باشد بریزیم جلوی گربه و پرنده، که اینجا را گربه برمی‌دارد!»

حجم غذای رستوران زیاد است. یک پرس‌اش برای یک آدم پرخور خوب است اما در حالت عادی، نمی‌شود به تنهایی آن را خورد. بعضی‌ها که این را می‌دانند، غذای کمتر سفارش می‌دهند؛ درست مثل زن و شوهر جوانی که یک پرس غذا می‌گیرند با مخلفات. تا آماده شدن غذا می‌شود با آنها گپی کوتاه زد. زن می‌گوید:« ما همیشه همینطور سفارش غذا می‌دهیم. آدم‌های پرخوری نیستیم. حجم غذای اینجا هم زیاد است. یک پرس‌اش دو نفرمان را حسابی سیر می‌کند. بیشتر وقت‌ها کنار غذا سالاد هم می‌خوریم. یک ظرف سالاد برایمان کافی است. البته غذای اینجا زیاد است و بعضی رستوران ها، مقدار غذای‌شان اینقدر نیست. اما به هرحال وقتی دوتا غذا می‌گیریم، معمولاً زیاد می‌آید.» زن انگار سؤال بعدی را بداند، ادامه می‌دهد:« البته وقتی غذا اضافه بیاید، معمولاً ظرف یک بار مصرف می‌گیریم و باقی مانده غذا را با خود می‌بریم. ما هر دو کارمند هستیم و گاهی همان مقدار غذا، کمک بزرگی است. غذا را سرکار می‌بریم و از آن استفاده می‌کنیم.»

بردن باقی غذا به منزل، کار خوبی است؛ در واقع رسم خوبی است که چند سالی می‌شود بین مردم رواج پیدا کرده، گرچه هنوز هم خیلی‌ها خوششان نمی‌آید باقی مانده غذا را از سر میز بردارند و با خود ببرند. نمونه‌اش آقای نسبتاً میانسالی است که این کار را زشت و دور از ادب می‌داند: «چه معنی دارد آدم غذای ته مانده سر میز را جمع کند و با خودش ببرد! کار زشتی است. بقیه خیال می‌کنند که آدم خسیسی است و دلش نمی‌آید غذایی را که پول اش را داده، بگذارد و برود. این غذا هم می‌ماند و به یک بنده خدایی می‌رسد. ثواب هم دارد»

« اما عوامل رستوران می‌گویند غذای باقی مانده را درسته خالی می‌کنند توی سطل آشغال!»
مرد در حالی که قیافه متفکری به خود گرفته، می‌گوید:« آن را دیگر نمی‌دانم. اما آن چیزی که به نظر من می‌رسد این است که غذای نیم خورده را نباید به خانه برد. آدم چه احتیاجی دارد آخر!»
« غذای غریبه که نیست؛ مال خودتان است!» مرد که انگار جواب قانع کننده‌ای ندارد، در حالی که دارد از در رستوران خارج می‌شود، می‌گوید:« به هرحال کار زشتی است. من و خانواده ام هیچ وقت این کار را نمی‌کنیم.»

البته همه این عقیده را ندارند. جوان ترها راحت تر با رسم تازه کنار آمده‌اند. احمد، 28 ساله و دانشجو که لحنی شوخ و خودمانی دارد، می‌گوید:
« خانواده من شهرستان هستند و تنها اینجا زندگی می‌کنم. هربار با دوستانم برای غذا خوردن بیرون می‌آییم، هرچه ته غذاها مانده باشد، جمع می‌کنم و به خانه می‌برم. اصلاً بچه‌ها خودشان اصرار می‌کنند. می‌گویند تو تنها هستی و آشپزی برایت سخت است. راست هم می‌گویند. با وجود درس خواندن و کار کردن، آدم اصلاً فرصت آشپزی پیدا نمی‌کند. غذاهای ما هم که بیشتر فست فود است. پیتزا و مرغ سوخاری که باقی مانده اش اصلاً دست خورده هم نیست و هیچ اشکالی ندارد که اضافه غذای دوستانم را به خانه ببرم. خیلی هم خوشحال می‌شوم.»

مرجان 32 ساله اما معتقد است که برداشتن اضافه غذا از سر میز، بستگی به این دارد که آدم با چه کسی به رستوران آمده باشد:« به هرحال آدم با بعضی‌ها راحت است و با بعضی دیگر رودربایستی دارد. نمی‌شود که جلوی همه این کار را کرد. موقع سفارش دادن غذا هم همینطور است. گاهی با بعضی دوستان و همکاران همسرم که به رستوران می‌رویم، خجالت می‌کشیم که مقدار کم غذا سفارش بدهیم با وجود اینکه می‌دانیم نمی‌توانیم آنقدر غذا بخوریم ولی زشت است دیگر! ممکن است فکر کنند به خاطر اینکه پول غذای مان کم شود، این کار را کرده ایم. بیشتر وقت‌ها مجبور می‌شویم برای بچه کوچکمان هم یک غذا سفارش دهیم. به خاطر همین هم معمولاً غذاهایی که می‌گیریم، اضافه می‌آید و به خاطر رودربایستی که داریم، نمی‌توانیم باقی مانده غذا را در ظرف بریزیم و با خودمان ببریم. من خودم هم این کار را اصلاً دوست ندارم، خصوصاً با این هزینه‌ها! دو، سه پرس غذای معمولی، کلی خرج روی دست آدم می‌گذارد. باور کنید هربار که قرار می‌شود با این جمع به رستوران برویم، غصه ام می‌گیرد!»

«امان از این تعارفات و رودربایستی‌ها!» این حرف یکی دیگر از مشتری‌های رستوران است که اصلاً عقیده‌ای به این گونه تعارف‌ها ندارد. او که زنی حدوداً 45 ساله است، می‌گوید: «من اصلاً از اینکه باقی مانده غذا را به خانه ببرم، خجالت نمی‌کشم. جلوی هرکسی هم که باشد، فرقی نمی‌کند. حیف است غذا دور ریخته شود. به هرحال پیش می‌آید که گاهی آدم فکر می‌کند خیلی گرسنه است و بعد چند لقمه که می‌خورد، سیر می‌شود. به هرحال نمی‌شود غذا را ته ظرف گذاشت تا دور ریخته شود. من که اصلاً رودربایستی ندارم. بعضی وقت‌ها هم که با دوستانم برای صرف غذا به رستوران می‌روم، اگر زیاد گرسنه نباشم، مثلاً یک سالاد سفارش می‌دهم و اصلاً هم از این کار خجالت نمی‌کشم.» باز حواسم می‌رود به خانواده سه نفره و انبوه غذای باقی مانده روی میزشان. یاد حرف پیشخدمت می‌افتم که می‌گفت تمام غذاهای باقی مانده یکراست توی سطل آشغال ریخته می‌شود. این همه غذا! چقدر اسراف می‌شود! راستی برای تولید یک کیلو برنج، چند لیتر آب مصرف می‌شود؟ جایی خوانده ام 2هزار و 500 لیتر!
کد خبر b377845a357f4392b618a2f5cc5b3802

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 0 =