کشاورزی> نایبرئیس خانه کشاورز واکسی که در حال حاضر بر روی برخی میوه ها زده می شود را خوراکی و غیر آسیبزا می داند و معتقد است مواد اولیه این واکس از ترکیبات خوراکی است.
گفته میشود کشاورزی در ایران قدمتی دیرینه دارد و شرایط آب و هوایی کشور، محیطی سالم و آرام برای آن فراهم میکند، اما چند دهه اخیر کشاورزی ایران به تب گرفتار شده و به علت کمبود آب، رو به افول نهاده است. البته نمیتوان تمام مشکلات را گردن آب انداخت، بلکه مشکلات مالی و واردات بیرویه به مهمترین عوامل به زمینزدن کشاورزی در ایران بدل شدهاند. قیمت محصولات کشاورزی در برخی زمانهای مشخص مانند شب عید چنان سر به فلک میکشد که دولت برای تنظیم بازار شب عید پا به میان میگذارد، اما بهگفته نایبرئیس خانه کشاورز، نتوانسته بهخوبی بازار را کنترل کند و به تولیدکننده داخلی لطمه زده است. از سویی برای مقرون به صرفهبودن محصولات، میادین میوه و ترهبار از سوی دولت و زیر نظر شهرداریها به راه افتاده که البته به دور از وظایف اصلی خود، در دست دلالان گرفتار شده است.
عنایتالله بیابانی در گفتوگو با «شرق» با اشاره تلویحی به سودبری شهرداری از دلالی در میادین میوه و تره بار، میگوید: «طبق قانون باید تولیدکنندهها در این میادین باشند تا مصرفکننده بهصورت مستقیم با آنها ارتباط داشته باشد. اما الان غرفهها در اختیار دلالهاست و سازمان میادین زیر دست شهرداری است. شهرداری هم قطعا از این درآمدها منتفع است».
سیستم کشاورزی را در ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
برای پاسخ به این پرسش به محصولاتی مانند گندم، جو، برنج و ذرت که یک رشته محصولات زنجیرهای غلات هستند و برای خوراک دام و انسان مصرف میشود، اشاره میکنم. باید مشخص شود چرا باید برنج را که یک کالای اساسی است، در استانهای شمالی کشور بکاریم و چرا نباید آن را در استانی مانند اصفهان و شیراز یا مناطق دیگر که اکنون کشت در آنها صورت میگیرد، بکاریم. در گذشته کشاورزان اطلاع صحیحی از ارزش آب نداشتند و آب را بهصورت غرقابی رها میکردند بدون اینکه بدانند نیاز گیاه و قیمت آب چقدر است. البته باید در نظر داشت که این مسئله به علت عدم اطلاع و آموزشهای کافی آنها بوده و مدیران ارشد و متولی امر در دادن این آگاهی کوتاهی کردهاند. از سویی بنابر بحران بیآبی در کشور، باید برخی کالاها را براساس نیاز وارد کنیم. در سالهای گذشته بهخصوص ١٠سال گذشته درآمدهای نفتی کشور بدون هیچ ملاحظهای در بخش کشاورزی تزریق نشد، در صورتی که میتوانست زیربنای بخش کشاورزی با درآمدهایی که در آن سالها وجود داشت، آنچنان متحول شود که در بخش غلات، باغبانی و دامداری در جهت خودکفایی پیش برویم. باز هم باید در نظر داشت که خودکفایی خوب است اما نه در تمام محصولات. در بخش زراعت باید برای تولید با توجه به ارزشهای آب و خاک اقدام کرد و از خاک بدون عملآوری آن بهرهبرداری نکنیم تا تبدیل به شورهزار نشود. در بخش شمالی کشور به علت نزولات آسمانی کشت برنج داریم، اما نباید برای کشت برنج در مناطقی مانند اصفهان یا شیراز با حفر ٤٠٠متر چاه اقدام کرد. در صورتی که اگر نگاهمان اقتصادی باشد، میتوانیم در این مناطق محصولاتی را کشت کنیم که آبمحور نبوده و براساس نیاز گیاه، به آن آب تزریق کنیم مانند یونجه. از طرفی در بخش باغبانی هم وقتی در مرکبات و پسته و ١١محصول کشاورزی دیگر مقام نخست را در گذشته داشتیم، چرا باید با بیتوجهیها و عدم سرمایهگذاری در این بخش، این مزیتها را از دست دهیم؟ در شرایطی که در دنیا تولیدکننده اول پسته هستیم و درآمدهای سرشاری از این زمینه داریم، باز هم نسبت به این مسئله بیتوجهی کردهایم. باید سرمایه را به مناطقی میبردیم که براساس سیستم آبیاری قطرهای پسته تولید و با دنیا رقابت کنند. با وجود اینکه اخیرا آمریکا در حال رقابت با ایران است، اما کیفیت پسته ایرانی زبانزد دنیاست و باید این مزیت را حفظ کنیم. در بخشهای دیگر مانند سیب و مرکبات هم همینطور. وقتی تولیدکننده چهار میلیون تا چهار میلیون و ٥٠٠ تن مرکبات در سال هستیم، چه دلیلی دارد صد هزار تن مرکبات بهعنوان تعادلبخشی بازار شب عید وارد کشور کنیم و بازار تولید را زیر سؤال ببریم؟ میتوانستیم همان زمان که پیک مصرف مرکبات بوده، ذخیرهسازی را از طریق تولیدکنندگان برای شب عید انجام دهیم، اما بهدلیل عدم مدیریت در برنامهریزی و نگاه دولتمآبانهای که در زمینه تولید وجود دارد و سیاستهای دلالی، انحصارگران فرصتطلبی میکنند. درنتیجه، تولیدکننده و مصرفکننده متضرر میشوند و شاهد نابسامانی در بازار بعد از تولید در بخش کشاورزی هستیم.
وجود دلالی در بازار محصولات کشاورزی منجر به این نابسامانی شده؟
در بخش کشاورزی گردش مالی بهسرعت انجام میشود و پول چند بار دستبهدست میشود. به این دلیل انحصارگران دست از دلالی برنمیدارند. پس دولت باید از تشکلهای مردمی حمایت کند تا بتوانیم از پتانسیلهای حمایتیای که دولت در اختیار ما میگذارد و سیاستهای نظارتیای که در اختیار دولت است، بازار را کنترل و حضور تولیدکننده را در بازار مصرف پررنگ کنیم.
در حال حاضر این وظیفه سازمان میادین میوه و تره بار نیست؟
سازمان میادین درست کردهایم، اما این سازمان خودش الان بزرگترین عامل توقف در حضور تولیدکننده است. میتوانیم تشکلها و اتحادیههایی واقعی که از مردم تشکیل شده، به وجود بیاوریم نه اتحادیههای تعاونی که دستساز دولت هستند. نمیتوانیم از آنها انتظار داشته باشیم واقعیتهای تولید را متوجه شوند. برای اینکه یک دستورالعمل به آنها میرسد و موظفاند طبق آن کار کنند.
همانطور که گفتید میادین کنونی جایگاه تولیدکننده نیست و این دلالها هستند که در آنجا حضور دارند. آیا کنترلی روی این قضیه وجود ندارد؟
شهرداریها باید حقوق شهروندی عموم را حفظ کنند. شهرداری این جایگاه را که الان به حدود ٣٠٠جایگاه رسیده در مناطق مختلف کلانشهر تهران ایجاد کرد به این نیت که مردم از لوکسفروشیها، گران خرید نکنند و بازار از تولید به مصرف باشد، اما الان تولیدکنندهها کجا هستند؟ طبق قانون باید تولیدکنندهها در این میادین باشند تا مصرفکننده بهصورت مستقیم با آنها ارتباط داشته باشند. اما الان غرفهها در اختیار دلالهاست و سازمان میادین زیر دست شهرداری است. شهرداری هم قطعا از این درآمدها منتفع است. از ترازویی که باید فروخته شود تا جعبهای که از میادین خارج میشود، محاسبه میشود و افرادی که آنجا هستند مشخصاند و هیچکدام آنها به نسبت اکثریت تولیدکننده نیستند. ساختاری که در آن تولیدکننده بتواند برای عرضه محصول خود اقدام کند تشکیلاتی است که باید ساماندهی و حمایت شود و تعاونیها باید حضور داشته باشند تا ساختار درستی داشته باشیم.
با توجه به اینکه در برخی از محصولات کشاورزی تاحدودی خودکفا هستیم، آیا واردات محصولات کشاورزی با درنظرگرفتن تولید کشور انجام میگیرد؟
باید ساختار بازار واردات را با ایجاد یک سیاست حمایتی و برنامهریزیشده کنترل کنیم و نیاز واقعی جامعه به واردات را ارزیابی کنیم. به همین دلیل طرح انتزاع در وزارت جهاد کشاورزی صورت گرفته و از وزارت صنعت و معدن و تجارت منتزع شده، چون آنها بازرگانی فکر میکنند، اما وزارت جهاد کشاورزی بهعنوان متولی به تولید واقعی فکر میکند. براین اساس این وزارتخانه باید آمار درست داشته و کمبودها را درست محاسبه کند و نیاز واقعی جامعه را به بازار تزریق کند. عوارض واردات فقط اشباع بازار نیست، بلکه آفات نباتی است که سالها با آن مبارزه کردیم و عوارض نباتی را از میان برداشتیم، اما بعد از چند سال شاهد حضور و بروز آن بودهایم که میلیاردها ضرر ساختاری به جامعه تولیدی زده است. بنابراین با واردات موافق هستم در صورتی که عوارض بعد از واردات را محاسبه کنیم. دوم اینکه نیاز واقعی خودمان را بررسی کنیم و به اندازه نیازمان وارد کنیم.
در حال حاضر نیازمان چقدر است؟
متغیر است. یک سال در گندم خودکفا شدیم، ولی شش میلیون تن جو وارد کردیم و سال بعد هفت میلیون تن گندم وارد کردیم. اینها نکاتی بوده که نتوانستیم برنامهریزی واردات را ساماندهی کنیم. محصولات کشاورزی دو دستهاند که یکی از آنها محصولات استراتژیک است و دولت باید روی آن حساسیت داشته باشد، توانمندیهای تولید در آن محصول را متوجه شود و نسبت به نیاز واقعی به موقع واردات انجام دهد. در برخی مواقع واردات صورت گرفته، اما در زمان خودش تأمین نیاز انجام نشده و در زمانی به علت دادههای اشتباه، این واردات صورت گرفته و مجبور شدهاند محصولات بینالمللی را ٢٠ درصد گران خریداری کنند.
طبق آخرین بررسی، شب عید چقدر و کدام محصول را وارد کردهایم؟
نمیتوانم بهدرستی بگویم؛ چون جدول آماری مربوط به گذشته بوده و آماری بهصورت رسمی که بانک مرکزی تأییدش کند، هنوز به دست نیامده است. ما گزارشات خودمان را از استانهای مختلف میگیریم و باید با وزارت جهاد کشاورزی بررسی کنیم تا آمار را به دست بیاوریم. در بیشتر محصولاتی که فصلی بوده در مسائل باغبانی، دام و طیور واردات داشتهایم؛ مثلا در بحث میوه نیازی به واردات سیب و مرکبات نداشتیم، اما متأسفانه بهصورت مرزی وارد کردهاند؛ یعنی بهصورت اختیاری که پیلهوری در مرز داشته است. پیلهوریها موظفاند اگر نیازی را در منطقه خودشان احساس کنند، فقط در همان منطقه توزیع کنند، ولی متأسفانه بخشی از آن بهدلیل نظارتنداشتن، در مناطق دیگر توزیع شده است.
شما اشاره کردید واردات برخی از محصولات ضروری نبوده است. در کدام کالاها این اتفاق افتاده است؟
ما یک فرهنگ مصرف محصولات کشاورزی داریم که باید براساس آن عمل میکردیم؛ برای مثال ما بهترین سیب دنیا را داریم، اما با واردکردن سیب ترش فرانسوی ذائقه مردم را تغییر دادهایم. میتوانیم «واریاته» آن سیب را در داخل تولید کنیم. با توجه به اقلیمی که داریم توانمندی تولید انواع محصول را هم داریم و نیازی نیست این محصولات را وارد کنیم، اما در ارتباط با محصولات استراتژیک قطعا باید واردات داشته باشیم؛ چون پتانسیل تولید محدودی داریم و وظیفه دولت است که آن کالا را تأمین کند. اگر بخواهیم صادقانه بگوییم در دولت یازدهم، وزارت جهاد کشاورزی روی واردات بازنگری کرده است. در حال حاضر موز را وارد میکنیم، چون نمیتوانیم نیازمان را تأمین کنیم و موز تولیدشده ما قابل رقابت با خارج از کشور نیست و به صرفه است که واردات انبوه داشته باشیم تا مصرفکننده بتواند ارزان از این محصول استفاده کند. میتوانستیم شب عید کالای جایگزین داشته باشیم، مانند کیوی که میتوانستیم در بازار ارزانتر عرضه کنیم تا مردم به جای استفاده از بعضی محصولات لوکس مانند انگور از این محصول استفاده کنند. الان به تعادل منطقی نزدیک میشویم و عکسالعملهایی که خانه کشاورز دراینباره انجام داده مؤثر واقع شده است.
در دولت گذشته واردات محصولات کشاورزی افزایش چشمگیری داشت، آیا این روند در دولت کنونی ادامه داشته یا اصلاح شده است؟
این روند اصلاح شده است؛ برای مثال واردات در محصولاتی که باغبانی یا واردات بیرویه شکر، در محصولاتی که دامداریها نیاز دارند و ذرتهایی که برای مصرف دام و طیور وارد میشد، اصلاحاتی انجام شده و به این ترتیب اکنون وزارت جهاد کشاورزی اقدام به خرید ذرت کرده و آن را در اختیار تولیدکنندگان قرار میدهد و اینگونه ساختار تولید در حال شکلگیری است و ساختار موازنه تولید با مصرف هم ساماندهی میشود.
اگر با همین روند و با سرمایهگذاری درست بتوانیم نیاز واقعی جامعه را ارزیابی کنیم و مشکلاتی که در گذشته به علت بیتوجهی نسبت به واردات صورت گرفته را حل کنیم، میتوانیم به اندازه نیاز مصرف، واردات داشته باشیم. باید در نظر داشت که نمیتوانیم نیاز به واردات را منکر شویم چون هیچ کشوری نمیتواند به همه محصولات دست پیدا کند و به خودکفایی برسد.
آیا تخمینی در زمینه میزان قاچاق محصولات کشاورزی وجود دارد؟
خیر، آمار مشخصی وجود ندارد. واردات بیرویه، به همراه قاچاق بسیاری از محصولات کشور را دچار مشکل کرده است. بهعنوان مثال چای در در استانهای مازندران و گیلان تولید میشود؛ اما چرا روزبهروز باغات چای ما از بین رفته؟ چون با واردات بیرویه، محصول چایمان را نابود کردیم. درصورتیکه باید در این بخش سرمایهگذاری میکردیم و پتانسیلهای تولیدی که وجود داشته به ویلاسازی تبدیل نمیشد تا بتوانیم از این تولید باارزش در داخل استفاده کنیم. اکنون باغات چای از ٧٠ هزار هکتار به حدود ٣٥ هزار هکتار رسیده که بزرگترین ضربهای بوده که به این بخش زده؛ چون نتوانستیم از تولیدمان حمایت کنیم. چای ایرانی بسیار مرغوبتر از چای خارجی است؛ چون رنگ و اسانس ندارد و باید این جایگاه را برای مصرفکنندگان روشن و بخش تولید را حمایت کنیم، اما متأسفانه بنرهای مختلف میزنیم و چای خارجی را تبلیغ میکنیم. وظیفه دولت حمایت از تولید داخل است که در گذشته این کار انجام نشده است. اکنون میزان برنج مصرفی در کشور حدود دومیلیونو ٦٠٠ هزار تن بوده که یکمیلیونو ٨٠٠ هزار تن آن را در داخل تولید میکنیم. بنابراین باید به اندازه کمبودمان واردات داشته باشیم تا مزارع برنجکاریمان را سرپا نگه داریم. چون تولید برای تولیدکننده یک شغل است. باید این محاسبه را داشته باشیم که برای ایجاد هر شغل ٧٠ میلیون تومان سرمایهگذاری نیاز است و اگر این مبلغ را در بخش تولید تزریق کنیم بهتر از یارانههایی است که به مردم میدهیم. باید به اندازه مصرفمان، نیاز واقعی را وارد کنیم.
گفتههای شما این ظن را به وجود میآورد که واردات اغلب از مجاری رسمی بوده که به تولید صدمه زده است... .
بسیاری از واردات بهصورت قاچاق بوده و نمیتوان عدد و رقمی برای آن مشخص کرد، به این دلیل که کیفیت محصولات وارداتی باید از طریق سازمان استاندارد سنجیده شود و وزارت صنعت، معدن و تجارت مجوز واردات را صادر کند. مجوزی که شش ماه اعتبار دارد و شش ماه دیگر قابلتمدید است. مشخص هم نمیشود چه میزان باید الان وارد شود و چقدر بعدا وارد خواهد شد. این یک ایراد است. بنابراین نمیتوانیم کالاهای قاچاق را آمارگیری کنیم. چون زمانی کالایی بهعنوان قاچاق اعلام میشود که بهصورت غیررسمی وارد شود. درصورتیکه واردات باید طبق قانون از طریق گمرکات کشور وارد شوند. چون در این محاسبه نتوانستیم جواب بگیریم، ارائه آمار یا هر آماری اشتباه خواهد بود.
یعنی حدس شما این است که واردات رسمی بوده؟
قطعا بوده. دولت عنوان میکند من این کار را نکردم اما وقتی واردات صورت گرفته، قطعا از یکی از مبادی مشخص که گمرکات کشور است، انجام شده است.
میوههای وارداتی هستند که اشکال عجیبی دارند و ما حتی نامشان را هم نمیدانیم. اینها چطور وارد میشوند؟
این یکی از مسائلی است که سؤال ایجاد میکند. میوههایی هستند که متعلق به کشورهای حاره هستند و من خودم یکی از این میوهها را (پشن فروت) در تنکابن تولید کردهام. این میوه به علت اقلیمی که داریم، خیلی هم خوب عمل میآید. این میوه به رنگ قهوهای و نصف کیوی است، ولی داخلش طعم توتفرنگی دارد. یکی از گرانترین میوههاست. یا میوههای دیگر که در بازار بهجتآباد و تجریش دیده میشود که ممکن است تولید داخل باشند، اما بسیاری از آنها از خارج کشور وارد میشوند. بههرحال، میوههای لوکس و عجیبوغریب مشخص نیست که وارداتی است یا نه.
مخاطبان این محصولات هم صرفا طبقات مرفه هستند؟
قطعا، چون کسی یک میوه را به قیمت کیلویی ٣٠هزار تومان نمیخرد که امتحان کند و ببیند این میوه چه طعمی دارد. اما قطعا اگر مصرف بازار باشد، واردات هم صورت میگیرد، مثلا آناناس وارداتی است و در داخل تولید نمیشود، اما چون مردم از آن استقبال میکنند و عوارض نباتی ندارد، واردات آن اشکالی ندارد.
چطور واردات سبب عوارض نباتی میشود؟
وقتی یک میوه آلودگی نباتی دارد، مثل جارو جادوگر یا مگس مدیترانهای وقتی وارد کشور میشود، روی کالاهای تولیدی ما آلودگی ایجاد میکند و به باغات منتقل میشود؛ وقتی در انبارها این میوهها را نگه میداریم آثار و عوارض آن میتواند به باغات منتقل شود. مثلا آفت جارو جادوگر که در استان هرمزگان بیش از ٣٠٠هزار درخت لیموترش را آلوده و خشک کرده است. اینها نکاتی است که باید در حفظ نباتات به آنها توجه و از این حیطه حراست کنیم.
کدامیک از محصولات کشاورزی مافیای واردات دارند؟
نامش را مافیا نگذاریم. مثلا موز را چه کسانی وارد میکنند؟
شاید بهتر باشد بگوییم انحصاری وارد میکنند.
اتفاقا موز تنها محصولی است که وارداتش قابلکنترل است، اما امسال موزی که باید ٣٦٠تومان فروخته میشد، تا پنج هزار تومان هم فروخته شد. اگر در هر کیلو این تفاوت قیمت را محاسبه کنید، یک رقم غیرقابل تصور است. یا تفاوت قیمت تمامشده تولیدکننده و مصرف را اگر محاسبه کنید حداقل در هر کیلو دو هزار تومان تفاوت وجود دارد. تولیدکننده تمام مشکلات و تورم را تحمل میکند، اما وقتی میخواهد قیمت خودش را عرضه کند با هزار علامت سؤال مواجه میشود، چون نیاز دارد وامی را که گرفته، پرداخت کند. تولیدکننده کاری جز تولید نمیداند، در نتیجه در این بین تنها اوست که متضرر میشود.
طبق آمار گفتهشده ١٠درصد از جامعه کشاورزان کم شده است. این خبر چقدر میتواند بر کشاورزی در کشور مؤثر باشد؟
کاملا درست است. وقتی در بخش کشاورزی رشد سرمایهگذاری منفی داریم؛ یعنی کشاورزی ما در حال افول است. به این دلیل که هزینههایی که بر جامعه تولید تحمیل میشود روزبهروز افزایش مییابد و حمایتهای ما که باید در بخش کشاورزی صورت بگیرد، انجام نمیشود. از بانک کشاورزی که مختص این کار است تا جاهای دیگر، باید در این مسئله یک کارشناسی درست داشته باشیم که چرا سرمایهگذاری در بخش کشاورزی رشد منفی داشته؟ در طول ١٠ سال گذشته به مراتب این مسئله بیشتر بوده و همینطور این روند ادامه دارد، چون تولیدات کشاورزی ما اختصاصی نیست؛ به این دلیل که حمایتها و سرمایهگذاریهای لازم صورت نگرفته و در عوض تورم روزبهروز بیشتر شده. هزینههای تورم را باید در بخش تولید اندازهگیری و با برنامهریزی مشخص کرد که از چه طریق میتوان هزینههای تورمی را در بخش تولید جبران کرد. برای اینکه تولید پایدار داشته باشیم باید ساختار بازار و هزینههای تولید را براساس یک کارشناسی درست بررسی کنیم، در غیراین صورت ممکن است مزیتهای خود را از دست بدهیم.
پس ١٠درصد را تأیید میکنید؟
تأیید نمیکنم، اما تکذیب هم نمیکنم.
خانه کشاورز بخش میوه و باغها را در نظر میگیرد یا شامل بخش مرغ و ماهی هم میشود؟
اتفاقا سؤال خوبی است و خیلیها این اشتباه را دارند. عدهای میگویند کشاورزی و دامپروری. دامپروری خودش کشاورزی است. طبق قانون اساسی هر چیزی که با آب و خاک در ارتباط باشد کشاورزی تلقی میشود؛ محیط زیست، تولیدات درختی، درختکاری. دام و طیور جزء زنجیره کشاورزی است؛ بنابراین کشاورزی در اصل همان چیزی است که قانون اساسی گفته و کشاورزان همه میدانند که خانه کشاورز جایگاه حمایتی همه کشاورزان است. در خانه کشاورز اتحادیههای تعاونی سراسری دامداران، مرغداران، پنبهکاران و صنایع تبدیلی همه جزء گروههایی هستند که در شورای مرکزی خانه کشاورز نماینده دارند و خانه کشاورز بهعنوان دیدهبان حقوق جامعه کشاورزی را رصد میکند.
اگر به سلامت محصولات بپردازیم، خواهیم دید که میزان کود و سمی که کشاورزان استفاده میکنند گاهی بیش از حد ضروری است. آیا این امر میتواند بر سلامت افراد تأثیر بگذارد؟
این سؤال مهمی است که آیا محصولات کشاورزی سالم تولید میشوند یا نه. درست است که ما میگوییم ما کشاورزان بهدلیل عدم اطلاع؛ اما آنهایی که ما را به افزایش کود، افزایش سم یا موارد دیگر متهم میکنند، آیا کود درستی به ما تحویل دادهاند. در سالهای گذشته اکثریت کارخانهها به جای کود، خاک تحویل دادهاند. یعنی کودی که در اختیارشان قرار داده میشود، ٥٠ درصدش خاک است. کشاورز هم وقتی میبیند افزایش مصرف کود نتیجه نداشته، درواقع به مزارع خودش خاک پاشیده. نمیتوانم درمورد همه کارخانهها این اتهام را به کار ببرم. اما در ارتباط با این جریان اگر بخواهیم ارزشیابی کنیم، باید ببینیم ارزش کارخانههای تولید کود چقدر بوده است؟
کارخانههای تولید کود دولتی هستند یا رقابتی؟
الان بخش خصوصی وارد بخش تولید کود شده. بعضی کودها وارداتی هستند. باید ببینیم کود وارداتی کیفیت خوب داشته یا نه. مؤسسات استاندارد این را تأیید نمیکنند؛ کمااینکه وزارت جهاد کشاورزی برای باکیفیتکردن کود اقدام کرده. معاونت زراعت وزارت جهاد کشاورزی هم اقدام کرده. الان بسیاری از کارخانههای تولید کود آلی و شیمیایی زیر بوته آزمایش این مؤسسه هستند. سیاستهای نظارتی اعمال شده و امیدواریم این اتهام از روی تولیدکننده کشاورز برداشته شود و یک فرمولاسیون درست در اختیار ما قرار دهند و بگویند زمین برنجکاری را با فلان کیفیت کود به عمل بیاورید. باید تولیدکنندهای باشیم که بهرهوریمان را بالا ببریم. پس باید کیفیت زمینها را بالا ببریم که بتوانیم هزینه سربار را کاهش داده و تولید ارزشافزوده کنیم.
آیا استفاده از آب فاضلاب برای محصولات کشاورزی صحت دارد؟
بله، در گذشته این کار صورت گرفته و وزارت بهداشت و جهاد کشاورزی جلوی این کار را گرفتند. البته نمیتوانیم حکم کلی دهیم که این کار دیگر صورت نمیگیرد. ممکن است در جاهایی استفاده شود اما سیاست تولید غذای سالم در دستور کار وزارت بهداشت و دولت است و وزارت جهاد کشاورزی روی این مسئله حساس است و امیدواریم سیاست نظارتی بهگونهای باشد که این موقعیت حفظ شود.
بحث واکس میوه به کجا رسید؟
در گذشته واکسهایی استفاده میشد که از کشورهای اروپایی وارد شده بود و چون مبادی ورودی این واکس تحتکنترل مؤسسه استاندارد نبود، صحت و سقم آن نمیتوانست موردتأیید قرار بگیرد. اما میدیدیم که واکس وارداتی میوهها را دفرمه میکند مخصوصا واکسهایی که از چین آمده بود اثرات سوئی در شکل محصول داشت. واکس ممکن بود اثرات شیمیایی داشته باشد. به این خاطر تولیدکنندگان داخل واکسی را تعریف کردند که خوراکی است و مواد اولیهاش از ترکیبات خوراکی است. البته من در جایگاه پاسخگویی نیستم و میتوانم مرکزی را به شما معرفی کنم که پاسخگو باشند.
پس واکس مورداستفاده کنونی آسیبزا نیست؟
خیر، آسیب زا نیست و تحتکنترل است.
گفته میشود کشاورزی در ایران قدمتی دیرینه دارد و شرایط آب و هوایی کشور، محیطی سالم و آرام برای آن فراهم میکند، اما چند دهه اخیر کشاورزی ایران به تب گرفتار شده و به علت کمبود آب، رو به افول نهاده است. البته نمیتوان تمام مشکلات را گردن آب انداخت، بلکه مشکلات مالی و واردات بیرویه به مهمترین عوامل به زمینزدن کشاورزی در ایران بدل شدهاند. قیمت محصولات کشاورزی در برخی زمانهای مشخص مانند شب عید چنان سر به فلک میکشد که دولت برای تنظیم بازار شب عید پا به میان میگذارد، اما بهگفته نایبرئیس خانه کشاورز، نتوانسته بهخوبی بازار را کنترل کند و به تولیدکننده داخلی لطمه زده است. از سویی برای مقرون به صرفهبودن محصولات، میادین میوه و ترهبار از سوی دولت و زیر نظر شهرداریها به راه افتاده که البته به دور از وظایف اصلی خود، در دست دلالان گرفتار شده است.
عنایتالله بیابانی در گفتوگو با «شرق» با اشاره تلویحی به سودبری شهرداری از دلالی در میادین میوه و تره بار، میگوید: «طبق قانون باید تولیدکنندهها در این میادین باشند تا مصرفکننده بهصورت مستقیم با آنها ارتباط داشته باشد. اما الان غرفهها در اختیار دلالهاست و سازمان میادین زیر دست شهرداری است. شهرداری هم قطعا از این درآمدها منتفع است».
سیستم کشاورزی را در ایران چگونه ارزیابی میکنید؟
برای پاسخ به این پرسش به محصولاتی مانند گندم، جو، برنج و ذرت که یک رشته محصولات زنجیرهای غلات هستند و برای خوراک دام و انسان مصرف میشود، اشاره میکنم. باید مشخص شود چرا باید برنج را که یک کالای اساسی است، در استانهای شمالی کشور بکاریم و چرا نباید آن را در استانی مانند اصفهان و شیراز یا مناطق دیگر که اکنون کشت در آنها صورت میگیرد، بکاریم. در گذشته کشاورزان اطلاع صحیحی از ارزش آب نداشتند و آب را بهصورت غرقابی رها میکردند بدون اینکه بدانند نیاز گیاه و قیمت آب چقدر است. البته باید در نظر داشت که این مسئله به علت عدم اطلاع و آموزشهای کافی آنها بوده و مدیران ارشد و متولی امر در دادن این آگاهی کوتاهی کردهاند. از سویی بنابر بحران بیآبی در کشور، باید برخی کالاها را براساس نیاز وارد کنیم. در سالهای گذشته بهخصوص ١٠سال گذشته درآمدهای نفتی کشور بدون هیچ ملاحظهای در بخش کشاورزی تزریق نشد، در صورتی که میتوانست زیربنای بخش کشاورزی با درآمدهایی که در آن سالها وجود داشت، آنچنان متحول شود که در بخش غلات، باغبانی و دامداری در جهت خودکفایی پیش برویم. باز هم باید در نظر داشت که خودکفایی خوب است اما نه در تمام محصولات. در بخش زراعت باید برای تولید با توجه به ارزشهای آب و خاک اقدام کرد و از خاک بدون عملآوری آن بهرهبرداری نکنیم تا تبدیل به شورهزار نشود. در بخش شمالی کشور به علت نزولات آسمانی کشت برنج داریم، اما نباید برای کشت برنج در مناطقی مانند اصفهان یا شیراز با حفر ٤٠٠متر چاه اقدام کرد. در صورتی که اگر نگاهمان اقتصادی باشد، میتوانیم در این مناطق محصولاتی را کشت کنیم که آبمحور نبوده و براساس نیاز گیاه، به آن آب تزریق کنیم مانند یونجه. از طرفی در بخش باغبانی هم وقتی در مرکبات و پسته و ١١محصول کشاورزی دیگر مقام نخست را در گذشته داشتیم، چرا باید با بیتوجهیها و عدم سرمایهگذاری در این بخش، این مزیتها را از دست دهیم؟ در شرایطی که در دنیا تولیدکننده اول پسته هستیم و درآمدهای سرشاری از این زمینه داریم، باز هم نسبت به این مسئله بیتوجهی کردهایم. باید سرمایه را به مناطقی میبردیم که براساس سیستم آبیاری قطرهای پسته تولید و با دنیا رقابت کنند. با وجود اینکه اخیرا آمریکا در حال رقابت با ایران است، اما کیفیت پسته ایرانی زبانزد دنیاست و باید این مزیت را حفظ کنیم. در بخشهای دیگر مانند سیب و مرکبات هم همینطور. وقتی تولیدکننده چهار میلیون تا چهار میلیون و ٥٠٠ تن مرکبات در سال هستیم، چه دلیلی دارد صد هزار تن مرکبات بهعنوان تعادلبخشی بازار شب عید وارد کشور کنیم و بازار تولید را زیر سؤال ببریم؟ میتوانستیم همان زمان که پیک مصرف مرکبات بوده، ذخیرهسازی را از طریق تولیدکنندگان برای شب عید انجام دهیم، اما بهدلیل عدم مدیریت در برنامهریزی و نگاه دولتمآبانهای که در زمینه تولید وجود دارد و سیاستهای دلالی، انحصارگران فرصتطلبی میکنند. درنتیجه، تولیدکننده و مصرفکننده متضرر میشوند و شاهد نابسامانی در بازار بعد از تولید در بخش کشاورزی هستیم.
وجود دلالی در بازار محصولات کشاورزی منجر به این نابسامانی شده؟
در بخش کشاورزی گردش مالی بهسرعت انجام میشود و پول چند بار دستبهدست میشود. به این دلیل انحصارگران دست از دلالی برنمیدارند. پس دولت باید از تشکلهای مردمی حمایت کند تا بتوانیم از پتانسیلهای حمایتیای که دولت در اختیار ما میگذارد و سیاستهای نظارتیای که در اختیار دولت است، بازار را کنترل و حضور تولیدکننده را در بازار مصرف پررنگ کنیم.
در حال حاضر این وظیفه سازمان میادین میوه و تره بار نیست؟
سازمان میادین درست کردهایم، اما این سازمان خودش الان بزرگترین عامل توقف در حضور تولیدکننده است. میتوانیم تشکلها و اتحادیههایی واقعی که از مردم تشکیل شده، به وجود بیاوریم نه اتحادیههای تعاونی که دستساز دولت هستند. نمیتوانیم از آنها انتظار داشته باشیم واقعیتهای تولید را متوجه شوند. برای اینکه یک دستورالعمل به آنها میرسد و موظفاند طبق آن کار کنند.
همانطور که گفتید میادین کنونی جایگاه تولیدکننده نیست و این دلالها هستند که در آنجا حضور دارند. آیا کنترلی روی این قضیه وجود ندارد؟
شهرداریها باید حقوق شهروندی عموم را حفظ کنند. شهرداری این جایگاه را که الان به حدود ٣٠٠جایگاه رسیده در مناطق مختلف کلانشهر تهران ایجاد کرد به این نیت که مردم از لوکسفروشیها، گران خرید نکنند و بازار از تولید به مصرف باشد، اما الان تولیدکنندهها کجا هستند؟ طبق قانون باید تولیدکنندهها در این میادین باشند تا مصرفکننده بهصورت مستقیم با آنها ارتباط داشته باشند. اما الان غرفهها در اختیار دلالهاست و سازمان میادین زیر دست شهرداری است. شهرداری هم قطعا از این درآمدها منتفع است. از ترازویی که باید فروخته شود تا جعبهای که از میادین خارج میشود، محاسبه میشود و افرادی که آنجا هستند مشخصاند و هیچکدام آنها به نسبت اکثریت تولیدکننده نیستند. ساختاری که در آن تولیدکننده بتواند برای عرضه محصول خود اقدام کند تشکیلاتی است که باید ساماندهی و حمایت شود و تعاونیها باید حضور داشته باشند تا ساختار درستی داشته باشیم.
با توجه به اینکه در برخی از محصولات کشاورزی تاحدودی خودکفا هستیم، آیا واردات محصولات کشاورزی با درنظرگرفتن تولید کشور انجام میگیرد؟
باید ساختار بازار واردات را با ایجاد یک سیاست حمایتی و برنامهریزیشده کنترل کنیم و نیاز واقعی جامعه به واردات را ارزیابی کنیم. به همین دلیل طرح انتزاع در وزارت جهاد کشاورزی صورت گرفته و از وزارت صنعت و معدن و تجارت منتزع شده، چون آنها بازرگانی فکر میکنند، اما وزارت جهاد کشاورزی بهعنوان متولی به تولید واقعی فکر میکند. براین اساس این وزارتخانه باید آمار درست داشته و کمبودها را درست محاسبه کند و نیاز واقعی جامعه را به بازار تزریق کند. عوارض واردات فقط اشباع بازار نیست، بلکه آفات نباتی است که سالها با آن مبارزه کردیم و عوارض نباتی را از میان برداشتیم، اما بعد از چند سال شاهد حضور و بروز آن بودهایم که میلیاردها ضرر ساختاری به جامعه تولیدی زده است. بنابراین با واردات موافق هستم در صورتی که عوارض بعد از واردات را محاسبه کنیم. دوم اینکه نیاز واقعی خودمان را بررسی کنیم و به اندازه نیازمان وارد کنیم.
در حال حاضر نیازمان چقدر است؟
متغیر است. یک سال در گندم خودکفا شدیم، ولی شش میلیون تن جو وارد کردیم و سال بعد هفت میلیون تن گندم وارد کردیم. اینها نکاتی بوده که نتوانستیم برنامهریزی واردات را ساماندهی کنیم. محصولات کشاورزی دو دستهاند که یکی از آنها محصولات استراتژیک است و دولت باید روی آن حساسیت داشته باشد، توانمندیهای تولید در آن محصول را متوجه شود و نسبت به نیاز واقعی به موقع واردات انجام دهد. در برخی مواقع واردات صورت گرفته، اما در زمان خودش تأمین نیاز انجام نشده و در زمانی به علت دادههای اشتباه، این واردات صورت گرفته و مجبور شدهاند محصولات بینالمللی را ٢٠ درصد گران خریداری کنند.
طبق آخرین بررسی، شب عید چقدر و کدام محصول را وارد کردهایم؟
نمیتوانم بهدرستی بگویم؛ چون جدول آماری مربوط به گذشته بوده و آماری بهصورت رسمی که بانک مرکزی تأییدش کند، هنوز به دست نیامده است. ما گزارشات خودمان را از استانهای مختلف میگیریم و باید با وزارت جهاد کشاورزی بررسی کنیم تا آمار را به دست بیاوریم. در بیشتر محصولاتی که فصلی بوده در مسائل باغبانی، دام و طیور واردات داشتهایم؛ مثلا در بحث میوه نیازی به واردات سیب و مرکبات نداشتیم، اما متأسفانه بهصورت مرزی وارد کردهاند؛ یعنی بهصورت اختیاری که پیلهوری در مرز داشته است. پیلهوریها موظفاند اگر نیازی را در منطقه خودشان احساس کنند، فقط در همان منطقه توزیع کنند، ولی متأسفانه بخشی از آن بهدلیل نظارتنداشتن، در مناطق دیگر توزیع شده است.
شما اشاره کردید واردات برخی از محصولات ضروری نبوده است. در کدام کالاها این اتفاق افتاده است؟
ما یک فرهنگ مصرف محصولات کشاورزی داریم که باید براساس آن عمل میکردیم؛ برای مثال ما بهترین سیب دنیا را داریم، اما با واردکردن سیب ترش فرانسوی ذائقه مردم را تغییر دادهایم. میتوانیم «واریاته» آن سیب را در داخل تولید کنیم. با توجه به اقلیمی که داریم توانمندی تولید انواع محصول را هم داریم و نیازی نیست این محصولات را وارد کنیم، اما در ارتباط با محصولات استراتژیک قطعا باید واردات داشته باشیم؛ چون پتانسیل تولید محدودی داریم و وظیفه دولت است که آن کالا را تأمین کند. اگر بخواهیم صادقانه بگوییم در دولت یازدهم، وزارت جهاد کشاورزی روی واردات بازنگری کرده است. در حال حاضر موز را وارد میکنیم، چون نمیتوانیم نیازمان را تأمین کنیم و موز تولیدشده ما قابل رقابت با خارج از کشور نیست و به صرفه است که واردات انبوه داشته باشیم تا مصرفکننده بتواند ارزان از این محصول استفاده کند. میتوانستیم شب عید کالای جایگزین داشته باشیم، مانند کیوی که میتوانستیم در بازار ارزانتر عرضه کنیم تا مردم به جای استفاده از بعضی محصولات لوکس مانند انگور از این محصول استفاده کنند. الان به تعادل منطقی نزدیک میشویم و عکسالعملهایی که خانه کشاورز دراینباره انجام داده مؤثر واقع شده است.
در دولت گذشته واردات محصولات کشاورزی افزایش چشمگیری داشت، آیا این روند در دولت کنونی ادامه داشته یا اصلاح شده است؟
این روند اصلاح شده است؛ برای مثال واردات در محصولاتی که باغبانی یا واردات بیرویه شکر، در محصولاتی که دامداریها نیاز دارند و ذرتهایی که برای مصرف دام و طیور وارد میشد، اصلاحاتی انجام شده و به این ترتیب اکنون وزارت جهاد کشاورزی اقدام به خرید ذرت کرده و آن را در اختیار تولیدکنندگان قرار میدهد و اینگونه ساختار تولید در حال شکلگیری است و ساختار موازنه تولید با مصرف هم ساماندهی میشود.
اگر با همین روند و با سرمایهگذاری درست بتوانیم نیاز واقعی جامعه را ارزیابی کنیم و مشکلاتی که در گذشته به علت بیتوجهی نسبت به واردات صورت گرفته را حل کنیم، میتوانیم به اندازه نیاز مصرف، واردات داشته باشیم. باید در نظر داشت که نمیتوانیم نیاز به واردات را منکر شویم چون هیچ کشوری نمیتواند به همه محصولات دست پیدا کند و به خودکفایی برسد.
آیا تخمینی در زمینه میزان قاچاق محصولات کشاورزی وجود دارد؟
خیر، آمار مشخصی وجود ندارد. واردات بیرویه، به همراه قاچاق بسیاری از محصولات کشور را دچار مشکل کرده است. بهعنوان مثال چای در در استانهای مازندران و گیلان تولید میشود؛ اما چرا روزبهروز باغات چای ما از بین رفته؟ چون با واردات بیرویه، محصول چایمان را نابود کردیم. درصورتیکه باید در این بخش سرمایهگذاری میکردیم و پتانسیلهای تولیدی که وجود داشته به ویلاسازی تبدیل نمیشد تا بتوانیم از این تولید باارزش در داخل استفاده کنیم. اکنون باغات چای از ٧٠ هزار هکتار به حدود ٣٥ هزار هکتار رسیده که بزرگترین ضربهای بوده که به این بخش زده؛ چون نتوانستیم از تولیدمان حمایت کنیم. چای ایرانی بسیار مرغوبتر از چای خارجی است؛ چون رنگ و اسانس ندارد و باید این جایگاه را برای مصرفکنندگان روشن و بخش تولید را حمایت کنیم، اما متأسفانه بنرهای مختلف میزنیم و چای خارجی را تبلیغ میکنیم. وظیفه دولت حمایت از تولید داخل است که در گذشته این کار انجام نشده است. اکنون میزان برنج مصرفی در کشور حدود دومیلیونو ٦٠٠ هزار تن بوده که یکمیلیونو ٨٠٠ هزار تن آن را در داخل تولید میکنیم. بنابراین باید به اندازه کمبودمان واردات داشته باشیم تا مزارع برنجکاریمان را سرپا نگه داریم. چون تولید برای تولیدکننده یک شغل است. باید این محاسبه را داشته باشیم که برای ایجاد هر شغل ٧٠ میلیون تومان سرمایهگذاری نیاز است و اگر این مبلغ را در بخش تولید تزریق کنیم بهتر از یارانههایی است که به مردم میدهیم. باید به اندازه مصرفمان، نیاز واقعی را وارد کنیم.
گفتههای شما این ظن را به وجود میآورد که واردات اغلب از مجاری رسمی بوده که به تولید صدمه زده است... .
بسیاری از واردات بهصورت قاچاق بوده و نمیتوان عدد و رقمی برای آن مشخص کرد، به این دلیل که کیفیت محصولات وارداتی باید از طریق سازمان استاندارد سنجیده شود و وزارت صنعت، معدن و تجارت مجوز واردات را صادر کند. مجوزی که شش ماه اعتبار دارد و شش ماه دیگر قابلتمدید است. مشخص هم نمیشود چه میزان باید الان وارد شود و چقدر بعدا وارد خواهد شد. این یک ایراد است. بنابراین نمیتوانیم کالاهای قاچاق را آمارگیری کنیم. چون زمانی کالایی بهعنوان قاچاق اعلام میشود که بهصورت غیررسمی وارد شود. درصورتیکه واردات باید طبق قانون از طریق گمرکات کشور وارد شوند. چون در این محاسبه نتوانستیم جواب بگیریم، ارائه آمار یا هر آماری اشتباه خواهد بود.
یعنی حدس شما این است که واردات رسمی بوده؟
قطعا بوده. دولت عنوان میکند من این کار را نکردم اما وقتی واردات صورت گرفته، قطعا از یکی از مبادی مشخص که گمرکات کشور است، انجام شده است.
میوههای وارداتی هستند که اشکال عجیبی دارند و ما حتی نامشان را هم نمیدانیم. اینها چطور وارد میشوند؟
این یکی از مسائلی است که سؤال ایجاد میکند. میوههایی هستند که متعلق به کشورهای حاره هستند و من خودم یکی از این میوهها را (پشن فروت) در تنکابن تولید کردهام. این میوه به علت اقلیمی که داریم، خیلی هم خوب عمل میآید. این میوه به رنگ قهوهای و نصف کیوی است، ولی داخلش طعم توتفرنگی دارد. یکی از گرانترین میوههاست. یا میوههای دیگر که در بازار بهجتآباد و تجریش دیده میشود که ممکن است تولید داخل باشند، اما بسیاری از آنها از خارج کشور وارد میشوند. بههرحال، میوههای لوکس و عجیبوغریب مشخص نیست که وارداتی است یا نه.
مخاطبان این محصولات هم صرفا طبقات مرفه هستند؟
قطعا، چون کسی یک میوه را به قیمت کیلویی ٣٠هزار تومان نمیخرد که امتحان کند و ببیند این میوه چه طعمی دارد. اما قطعا اگر مصرف بازار باشد، واردات هم صورت میگیرد، مثلا آناناس وارداتی است و در داخل تولید نمیشود، اما چون مردم از آن استقبال میکنند و عوارض نباتی ندارد، واردات آن اشکالی ندارد.
چطور واردات سبب عوارض نباتی میشود؟
وقتی یک میوه آلودگی نباتی دارد، مثل جارو جادوگر یا مگس مدیترانهای وقتی وارد کشور میشود، روی کالاهای تولیدی ما آلودگی ایجاد میکند و به باغات منتقل میشود؛ وقتی در انبارها این میوهها را نگه میداریم آثار و عوارض آن میتواند به باغات منتقل شود. مثلا آفت جارو جادوگر که در استان هرمزگان بیش از ٣٠٠هزار درخت لیموترش را آلوده و خشک کرده است. اینها نکاتی است که باید در حفظ نباتات به آنها توجه و از این حیطه حراست کنیم.
کدامیک از محصولات کشاورزی مافیای واردات دارند؟
نامش را مافیا نگذاریم. مثلا موز را چه کسانی وارد میکنند؟
شاید بهتر باشد بگوییم انحصاری وارد میکنند.
اتفاقا موز تنها محصولی است که وارداتش قابلکنترل است، اما امسال موزی که باید ٣٦٠تومان فروخته میشد، تا پنج هزار تومان هم فروخته شد. اگر در هر کیلو این تفاوت قیمت را محاسبه کنید، یک رقم غیرقابل تصور است. یا تفاوت قیمت تمامشده تولیدکننده و مصرف را اگر محاسبه کنید حداقل در هر کیلو دو هزار تومان تفاوت وجود دارد. تولیدکننده تمام مشکلات و تورم را تحمل میکند، اما وقتی میخواهد قیمت خودش را عرضه کند با هزار علامت سؤال مواجه میشود، چون نیاز دارد وامی را که گرفته، پرداخت کند. تولیدکننده کاری جز تولید نمیداند، در نتیجه در این بین تنها اوست که متضرر میشود.
طبق آمار گفتهشده ١٠درصد از جامعه کشاورزان کم شده است. این خبر چقدر میتواند بر کشاورزی در کشور مؤثر باشد؟
کاملا درست است. وقتی در بخش کشاورزی رشد سرمایهگذاری منفی داریم؛ یعنی کشاورزی ما در حال افول است. به این دلیل که هزینههایی که بر جامعه تولید تحمیل میشود روزبهروز افزایش مییابد و حمایتهای ما که باید در بخش کشاورزی صورت بگیرد، انجام نمیشود. از بانک کشاورزی که مختص این کار است تا جاهای دیگر، باید در این مسئله یک کارشناسی درست داشته باشیم که چرا سرمایهگذاری در بخش کشاورزی رشد منفی داشته؟ در طول ١٠ سال گذشته به مراتب این مسئله بیشتر بوده و همینطور این روند ادامه دارد، چون تولیدات کشاورزی ما اختصاصی نیست؛ به این دلیل که حمایتها و سرمایهگذاریهای لازم صورت نگرفته و در عوض تورم روزبهروز بیشتر شده. هزینههای تورم را باید در بخش تولید اندازهگیری و با برنامهریزی مشخص کرد که از چه طریق میتوان هزینههای تورمی را در بخش تولید جبران کرد. برای اینکه تولید پایدار داشته باشیم باید ساختار بازار و هزینههای تولید را براساس یک کارشناسی درست بررسی کنیم، در غیراین صورت ممکن است مزیتهای خود را از دست بدهیم.
پس ١٠درصد را تأیید میکنید؟
تأیید نمیکنم، اما تکذیب هم نمیکنم.
خانه کشاورز بخش میوه و باغها را در نظر میگیرد یا شامل بخش مرغ و ماهی هم میشود؟
اتفاقا سؤال خوبی است و خیلیها این اشتباه را دارند. عدهای میگویند کشاورزی و دامپروری. دامپروری خودش کشاورزی است. طبق قانون اساسی هر چیزی که با آب و خاک در ارتباط باشد کشاورزی تلقی میشود؛ محیط زیست، تولیدات درختی، درختکاری. دام و طیور جزء زنجیره کشاورزی است؛ بنابراین کشاورزی در اصل همان چیزی است که قانون اساسی گفته و کشاورزان همه میدانند که خانه کشاورز جایگاه حمایتی همه کشاورزان است. در خانه کشاورز اتحادیههای تعاونی سراسری دامداران، مرغداران، پنبهکاران و صنایع تبدیلی همه جزء گروههایی هستند که در شورای مرکزی خانه کشاورز نماینده دارند و خانه کشاورز بهعنوان دیدهبان حقوق جامعه کشاورزی را رصد میکند.
اگر به سلامت محصولات بپردازیم، خواهیم دید که میزان کود و سمی که کشاورزان استفاده میکنند گاهی بیش از حد ضروری است. آیا این امر میتواند بر سلامت افراد تأثیر بگذارد؟
این سؤال مهمی است که آیا محصولات کشاورزی سالم تولید میشوند یا نه. درست است که ما میگوییم ما کشاورزان بهدلیل عدم اطلاع؛ اما آنهایی که ما را به افزایش کود، افزایش سم یا موارد دیگر متهم میکنند، آیا کود درستی به ما تحویل دادهاند. در سالهای گذشته اکثریت کارخانهها به جای کود، خاک تحویل دادهاند. یعنی کودی که در اختیارشان قرار داده میشود، ٥٠ درصدش خاک است. کشاورز هم وقتی میبیند افزایش مصرف کود نتیجه نداشته، درواقع به مزارع خودش خاک پاشیده. نمیتوانم درمورد همه کارخانهها این اتهام را به کار ببرم. اما در ارتباط با این جریان اگر بخواهیم ارزشیابی کنیم، باید ببینیم ارزش کارخانههای تولید کود چقدر بوده است؟
کارخانههای تولید کود دولتی هستند یا رقابتی؟
الان بخش خصوصی وارد بخش تولید کود شده. بعضی کودها وارداتی هستند. باید ببینیم کود وارداتی کیفیت خوب داشته یا نه. مؤسسات استاندارد این را تأیید نمیکنند؛ کمااینکه وزارت جهاد کشاورزی برای باکیفیتکردن کود اقدام کرده. معاونت زراعت وزارت جهاد کشاورزی هم اقدام کرده. الان بسیاری از کارخانههای تولید کود آلی و شیمیایی زیر بوته آزمایش این مؤسسه هستند. سیاستهای نظارتی اعمال شده و امیدواریم این اتهام از روی تولیدکننده کشاورز برداشته شود و یک فرمولاسیون درست در اختیار ما قرار دهند و بگویند زمین برنجکاری را با فلان کیفیت کود به عمل بیاورید. باید تولیدکنندهای باشیم که بهرهوریمان را بالا ببریم. پس باید کیفیت زمینها را بالا ببریم که بتوانیم هزینه سربار را کاهش داده و تولید ارزشافزوده کنیم.
آیا استفاده از آب فاضلاب برای محصولات کشاورزی صحت دارد؟
بله، در گذشته این کار صورت گرفته و وزارت بهداشت و جهاد کشاورزی جلوی این کار را گرفتند. البته نمیتوانیم حکم کلی دهیم که این کار دیگر صورت نمیگیرد. ممکن است در جاهایی استفاده شود اما سیاست تولید غذای سالم در دستور کار وزارت بهداشت و دولت است و وزارت جهاد کشاورزی روی این مسئله حساس است و امیدواریم سیاست نظارتی بهگونهای باشد که این موقعیت حفظ شود.
بحث واکس میوه به کجا رسید؟
در گذشته واکسهایی استفاده میشد که از کشورهای اروپایی وارد شده بود و چون مبادی ورودی این واکس تحتکنترل مؤسسه استاندارد نبود، صحت و سقم آن نمیتوانست موردتأیید قرار بگیرد. اما میدیدیم که واکس وارداتی میوهها را دفرمه میکند مخصوصا واکسهایی که از چین آمده بود اثرات سوئی در شکل محصول داشت. واکس ممکن بود اثرات شیمیایی داشته باشد. به این خاطر تولیدکنندگان داخل واکسی را تعریف کردند که خوراکی است و مواد اولیهاش از ترکیبات خوراکی است. البته من در جایگاه پاسخگویی نیستم و میتوانم مرکزی را به شما معرفی کنم که پاسخگو باشند.
پس واکس مورداستفاده کنونی آسیبزا نیست؟
خیر، آسیب زا نیست و تحتکنترل است.
نظر شما