مرتضى ایمانى‌راد


از زمانی كه حساب‌هاى ملى به عنوان استخوان‌بندى آمارى و در یك نظام متحدالشكل و یكپارچه به كشورهاى جهان ابلاغ شد، نرخ رشد تولید ناخالص داخلى به عنوان شاخص اصلى پیشرفت اقتصادى مطرح شد و تا كنون در همین مقام باقى مانده است. ولى جدا از مطالعات انجام شده، مشاهدات نیز تایید می‌كنند كه تولید ناخالص داخلى شاخص مناسبى براى پیشرفت اقتصادى یك كشور نیست. در نتیجه زیاد روى این شاخص مانور دادن، جامعه را از بخشى از واقعیت دور می‌كند. براى مثال

- اگر دستگاه عریض و طویل قانون‌گذارى در كشور داشته باشیم و قوانین ضدانسانى و ضدتولیدى به تصویب برسانیم، از ناحیه هزینه‌هاى قانون‌گذارى تولید در كشور بالا مى‌رود.

- در كشورهایى كه مكان‌هایى براى روسپى‌گرى دارند، اگر این مراكز را توسعه دهند، تولید ناخالص داخلى افزایش مى‌یابد.

- اگر حكومتى تجهیزات قدرتمندى براى سركوب مردم به كار بگیرد و خفقان را در كشور بیشتر كند، به دلیل افزایش هزینه‌هاى دولتى تولید ناخالص داخلى بالا مى رود.

- اگر روزنامه‌هاى زیادى كه سهم مهمى در جهت دادن به افكار مردم دارند و تحت‌الامر حكومت جریان‌هاى شناختى ایجاد می‌كنند بیشتر شود، از این ناحیه تولید ناخالص داخلى بیشتر مى‌شود.

- اگر اقتصاد یك كشور بیشتر به سمت فعالیت‌هاى سنتى گرایش داشته باشد و به طور معمول روش‌هاى دقیقى براى ثبت این فعالیت‌ها نیست، به اندازه اهمیت این بخش سنتى تولید ناخالص داخلى دچار انحراف خواهد بود.

- اگر مردم به جاى رفتن به رستوران در منزل غذا درست كنند، تولید ناخالص داخلى، با وجود بالا رفتن كیفیت تغذیه در كشور، كاهش پیدا می‌كند.

- اگر كارگران براى احقاق حقوق خود از كار دست بكشند و اعتصاب كنند، تولید پایین مى‌آید.

- اگر بیكاران یك جامعه تصمیم بگیرند كه براى ادامه تحصیل وارد دانشگاه شوند، تولید افزایش مى‌یابد.

- اگر یك كشور وارد یك جنگ فراگیر زمینى شود و فرضا لطمات زیادى به تولید وارد نشود، از ناحیه هزینه‌هاى نظامى تولید ناخالص داخلى افزایش مى‌یابد.

- اگر در اثر بعضى قوانین بخشى از فعالیت‌هاى اقتصادى غیرقانونى اعلام شود، ولى به همان اندازه در اقتصاد زیرزمینى تولید شود، تولید ناخالص داخلى كاهش مى یابد. بنابراین هر قانونى به راحتى می‌تواند تولید را بالا و یا پایین ببرد.

- اگر تعداد معتادان در كشور بالا رود و دولت مجبور باشد براى جمع‌آورى، اسكان و یا مداواى آنها هزینه كند، تولید ناخالص داخلى افزایش مى‌یابد.

- و....

از این دست مشاهدات فراوان هستند و موارد فوق تنها براى نمونه مطرح شدند. یك نكته را هم تاكید كنم كه وقتى از GDP صحبت مى‌شود، منظور تولید محاسباتى است و نه تولید واقعى. ولى تمام سیاستگذارى‌هاى اقتصادى بر اساس همین تولید محاسباتى انجام مى شود.

با توجه به موارد فوق به نظر می‌رسد كه تولید ناخالص داخل شاخصى مناسب براى محاسبه سطح رشد واقعى یك جامعه نیست و لازم است با تعدیلاتى، كه اتفاقا بسیار مهم هم هستند، تولید ناخالص داخلى مجددا محاسبه و برآورد شود. ضمنا در بعد از جنگ جهانى دوم نیز اندیشمندان زیادى تلاش در جهت عوض كردن این شاخص كردند كه تا كنون هیچ یك موفق نبوده‌اند.

حال كه محاسبه جدیدى انجام نشده است، از بد مصرف كردن نرخ رشد اقتصادى بپرهیزیم و حداقل از نرخ‌هاى رشد با احتیاط بیشترى استفاده كنیم و مهم‌تر اینكه این شاخص را شاخص موفقیت یك كشور ندانیم. در این زمینه شاخص‌هاى بسیار معتبرترى در جهان براى ارزیابى موفقیت یك كشور وجود دارد. تولید ناخالص داخلى سرانه براى سنجش رفاه و آسایش مردم به همان اندازه بی‌جا و غیرمعقول است كه از فولاد سرانه براى سنجش سطح توسعه یافتگى كشور استفاده كنیم.

کد خبر ccd057f679ac4b75b035db3c83bf4a9b

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 11 =