کشاورزی> بازارهای اقتصادی ایران سال هاست که بین سنت و مدرنیته بلاتکلیف و سرگردان هستند؛ یعنی از یک سو، به روز شدن نیازهای دو کفه عرضه و تقاضا، حرکت به سوی بازارهای مطابق با استانداردهای جهانی را اجتناب ناپذیر کرده و از سوی دیگر، نبود ساختارها و زیرساخت ها و مقاومت سرسختانه روش های سنتی داد و ستد، امکان تحولی بنیادی را در خوش بینانه ترین حالت به شدت دشوار می کند.
بازار محصولات کشاورزی هم از این قاعده مستثنی نیست، بازاری به شدت متنوع و غیرمنسجم که هزاران هزار تولید کننده عموما ریسک گریز دارد و نظام داد و ستد در آن کماکان سنتی است، حتی اگر از سال ها پیش پای این محصولات به بازاری شفاف به نام "بورس" باز شده باشد.
در حقیقت ایران در زمره کشورهایی است که بخش سنتی بازار محصولات کشاورزی آن به دلیل ناکارآمدی، نه تنها جوابگوی نیازهای امروزی نیست، بلکه مشکلات فراوانی برای کشاورزان، مصرف کنندگان و حتی تجار محصولات کشاورزی به وجود می آورد.
در نهایت این که نارسایی هایی مانند عدم شفافیت اطلاعات، رفتار ریسک گریز کشاورزان، کمبود منابع مالی و سرمایه گذاری، ساختار سنتی بازار، وجود لایه های مضاعف در توزیع، سهم کم تولیدکننده از قیمت نهایی مصرف کننده کالا، افزایش ضایعات، کوچک بودن بازار و رعایت نشدن استاندارد محصولات، از جمله مشکلاتی است که بازار کشاورزی را در ایران، به بازاری نه چندان کارآمد و کارا تبدیل کرده است.
برای حل و فصل همین مشکل هم با راه اندازی بورس محصولات کشاورزی؛ برای نخستین بار پای این گروه از تولیدات به بازار سرمایه باز شد. تجربه ای که پایان امیدوارکننده ای نداشت و دست آخر هم با ادغام دو بورس کشاورزی و فلزات، بورس کالایی متولد شد که کماکان بیشتر امیدش بسته به فلزات و محصولات پتروشیمی است و سهم بخش کشاورزی از این بازار شفاف رقابتی هنوز فاصله معناداری با یک عدد دو رقمی دارد.
این در حالی است که در همان سال های نه چندان دور، متولیان بخش کشاورزی به صرافت تاسیس بورسی مستقل افتاده بودند تا نه تنها زمینه را برای پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی فراهم کند، بلکه مشکلات قدیمی و پابرجای این بخش را هم از سر راه بردارد.
امیدهایی که ناامید شد
موسسان بورس محصولات کشاورزی امیدوار بودند با راه اندازی یک بازار شفاف، دست کم قیمت ها بعد از طی روندی مشخص و قانونمند تعیین شوند. چنین نظم و نظامی، نه تنها به سوداگری در این بازار خاتمه می دهد، بلکه امکان تجزیه و تحلیل اطلاعات و تصمیم گیری های جدید درست را در اختیار تولیدکنندگان، مصرف کنندگان و سرمایه گذاران می گذارد. به عبارت دیگر از یک سو مصرف کنندگان با مشاهده نوسان های قیمت کالا از تغییرات هزینه تولیدکنندگان آگاه می شوند و نسبت به شرایط جدید تصمیم گیری می کنند. از سوی دیگر سرمایه گذاران با در نظر گرفتن تغییرات قیمت از رکود یا رونق مطلع می شوند؛ مهم تر از همه این که تولیدکننده هم با مشاهده افزایش یا کاهش قیمت، از تغییر شرایط مصرف کنندگان اطلاع می یابد و مطابق با شرایط جدید، تصمیم های جدیدی در مورد تولید خود و میزان آن می گیرد.
البته مزیت های حضور محصولات کشاورزی در بورس، به همین جا هم ختم نمی شود. فعالان این بازار می دانند که ریسک، جزیی جدانشدنی از تولید و فروش محصولات کشاورزی است؛ یعنی کشاورزان، بازرگانان و بنگاه های بازاریابی مواد غذایی، دچار نوسان های پیش بینی ناپذیر قیمت هستند. از سوی دیگر در صورت ایجاد نوسان های پیش بینی نشده قیمت، امکان اتخاذ تصمیم درست را به شدت دشوار می کند. در چنین شرایطی، بازار آتی فرصتی است برای محدود کردن ریسک.
نکته دیگر این که اطلاعات موجود در بورس در زمینه قیمت محصولات مختلف کشاورزی و همچنین میزان عرضه و تقاضای آن در بازار رقابتی، آگاهی مفیدی به تولیدکنندگان می دهد و همین آگاهی می تواند بر تصمیم گیری در مورد الگوی کشت تولیدکنندگان تاثیرگذار باشد و در نهایت افزایش تولید و اشتغال در این بخش را به همراه آورد.
همه معضلات بورسی شدن
با وجود تمام این مزیت ها، تجربه حضور محصولات کشاورزی در بورس، چه زیر عنوان بورس مستقل کشاورزی و چه پس از تشکیل بورس کالا به گفته فعالان این بازار و کارشناسان، چنگی به دل نمی زند و چندان هم قابل دفاع نیست.
اهالی این بازار می دانند که با وجود واقعیت غیر قابل انکاری به نام عدم شفافیت در معاملات محصولات کشاورزی، عرضه گروهی از این محصولات، اساسا با اقبالی از سوی خریداران مواجه نمی شوند. نبود صنایع تبدیلی هم از دیگر مواردی است که حضور محصولاتی از جمله مرغ و تخم مرغ در بورس را عقیم گذاشت، در خصوص گندم هم حساسیت بالا و استراتژیک بودن این محصول عرضه اثرگذار آن در تالار بورس را منتفی کرد. نکته دیگر این که بر خلاف کالاهایی مانند محصولات پتروشیمی و فلزات، امکان کنترل عرضه در خصوص محصولات کشاورزی وجود ندارد و در این میان، برندسازی هم مشکلی است بر خیل مشکلات.
از بحران اقتصادی تا دخالت های دولتی
محمدرضا گرامی پور، فعال کهنه کار بورس کالا و رینگ کشاورزی آن، مجموعه ای از دلایل مانند نبود زیرساخت، تعدد تولیدکنندگان و نبود مشوق هایی برای سوق دادن کشاورزان به سوی بازار سرمایه را از جمله عوامل ناکامی حضور این گروه از محصولات در بورس می داند.
او تاسیس بورس مستقل کشاورزی را به عنوان گام نخست در شفاف سازی این بازار خوب و تاثیرگذار می داند، اما معتقد است ادامه این روند در سال های گذشته، کمک چندانی به رفع مشکلات نکرده؛ ضمن این که نمی توان دلیل این شوربختی را به پای ادغام این بورس با بورس فلزات و تشکیل بورس کالا نوشت. به عبارت دیگر نمی توان با یقین گفت که در صورت ادامه فعالیت بورس مستقل کشاورزی، امروز می توانستیم شاهد گشایشی بزرگ باشیم.
گرامی پور با اشاره به موفقیت محصولات پتروشیمی و فلزات در بورس کالا می گوید: البته در سنوات اخیر این دو گروه هم رونق گذشته را از دست داده اند؛ چون در مقیاس کلی، تمام اقتصاد ایران گرفتار رکود دامنه دار شده و در چنین شرایطی، این اقتصاد بحران زده، آمادگی پیاده شدن تشکیلاتی مانند بورس را ندارد. با این تفاسیر تمام وعده ها در حوزه به شعار شباهت بیشتری می برد تا واقعیت.
این فعال بازار سرمایه، دخالت های پایان ناپذیر دولت را هم از دیگر دلایلی می داند که باعث شده بورس کالا از استانداردهای تعریف شده جهانی فاصله داشته باشد. به گفته او، وقتی سقف و کف قیمت ها را کماکان دولت تعیین می کند و این دولت است که تصمیم می گیرد چه کالایی عرضه شود یا نه و بدتر از همه این که میزان خرید برای متقاضیان با شرایطی مبهم سهمیه بندی می شود، نمی توان بورس کالای ایران را منطبق با مفهوم و استاندارد جهانی این بازار دانست.
گرامی پور می گوید: در بورس به معنی واقعی آن، قیمت ها بر اساس نظام عرضه و تقاضا تعیین می شود، یعنی خریدار و فروشنده بر اساس نیازهای خود به این بازار می آیند و بورس هم در این میان نقش واسطه را ایفا می کند؛ در نهایت هم قیمت ها بر اساس همین عرضه و تقاضا به توازن و تعادل می رسد. این شرایطی است که بورس کالای ایران هنوز با آن فاصله دارد.
او معتقد است؛ به جز شرایط دستوری اعمال شده از سوی دولت که در مورد عموم کالاهای عرضه شده در بورس تقریبا مصداق دارد؛ تعدد تولیدکنندگان معضل ویژه ای است که دامن رینگ کشاورزی این بورس را گرفته است؛ به عبارت دیگر یکی از دلایلی که باعث شده سهم کشاورزی از بورس کالا یک تا 3 درصد باقی بماند، تکثر تولیدکنندگان و نبود امکان ساماندهی آن ها و سوق دادنشان به سوی این بازار است .
این فعال بازار سرمایه تاکید می کند: پرواضح است که به طور مثال چند تولیدکننده انگشت شمار فلزات که اغلب آن ها دولتی یا شبه دولتی هستند، چاره ای جز پذیرش دستور برای عرضه محصولاتشان در بورس کالا ندارند، اما چند میلیون تولیدکننده بخش کشاورزی که اتفاقا اکثر آن ها تولیدکننده خرد به شمار می آیند را با چه تدبیری می توان به تالار بورس کشاند و اصولا با چه راهکاری می توان این محصولات متنوع با منشاء تولید پراکنده را در یک بازار منسجم عرضه کرد؟
کشاورزی باید مکانیزه شود
گرامی پور می گوید: اگر کشاورزی در ایران، صنعتی و مکانیزه بود، امکان حضور پررنگ این گروه از محصولات در بورس هم افزایش می یافت؛ اما فراموش نکنیم به طور مثال 20 میلیون هکتار زمین زیرکشت در ایران در اختیار 10 میلیون تولیدکننده قرار دارد، یعنی میلیون ها تولیدکننده با مقیاس مالکیت کوچک. بر عکس این شرایط هم در آمریکا و در بورس شیکاگو حاکم است و این بورس را به یکی از پررونق ترین بازارهای دنیا تبدیل کرده است. در این بورس جذاب، مصرف کننده و تولیدکننده از منافع حضور در چنین بازاری اطمینان کامل دارد و هر دو طرف در تصمیم گیری آزاد هستند.
او استفاده از مشوق ها برای سوق دادن کشاورزان به سوی بورس کالا را یکی از ضرورت ها عنوان می کند و می افزاید: چنین مشوقی در خصوص ذرت اتفاق افتاد و از سال آینده دانه های روغنی هم به این گروه خواهد پیوست؛ به این ترتیب دولت قیمتی را به عنوان تضمین تقبل می کند و بر اساس این تضمین هم، اگر در تاریخ مقرر قیمت محصول در بورس از رقم تعیین شده بیشتر باشد، به قیمت روز معامله انجام خواهد گرفت، اما اگر این نرخ از قیمت تضمین شده کمتر باشد، مابه التفاوت از طریق اتاق پایاپای بورس کالا پرداخت خواهد شد.
هنوز بازار حمایتی است، نه رقابتی
گرامی پور این سیاست جدید را گامی به جلو می داند، اما معتقد است با این وجود کماکان بورس کالا در ایران بازاری حمایتی است، نه رقابتی. به عبارت دیگر، سیاست هایی مانند خرید تضمینی را می توان به چتری حمایتی تشبیه کرد که در صورت حذف آن به هر دلیلی، شرایط را دوباره به نقطه صفر برمی گرداند. نکته دیگر این که متاسفانه هیچکدام از قوانین ناظر بر بورس کالا در بخش کشاورزی ایران پیاده نشده و به این زودی ها هم شاهد این تحول نخواهیم بود.
او با اشاره به این که اصل معاملات در بورس کالا و به خصوص در رینگ کشاورزی، معاملات آتی است، می گوید: این معاملات هنوز در بورس کالای ایران یا به اجرا نرسیده یا در صورت اجرا با اقبال مواجه نشده است؛ در حالی که تنها در صورت اجرای معاملات فیوچر، امکان پیش بینی صحیح از آینده و تصمیم گیری منطبق بر واقعیت هم برای تولیدکننده و هم برای مصرف کننده وجود دارد. متاسفانه در شرایط فعلی با توجه به نبود این گروه از معاملات از یک سو و عدم اطمینان به ثبات تصمیم گیری ها از سوی دیگر؛ امکان پیش بینی شرایط، حتی برای آینده نه چندان دور از سوی فعالان رینگ کشاورزی، وجود ندارد.
او نبود اطلاعات در خصوص مزیت های بورس کالا را یکی از بزرگ ترین موانع توسعه رینگ کشاورزی در بورس کالا دانسته و می افزاید: اعمال سیاست هایی نظیر مشوق های مالیاتی، می تواند راه را برای ورود بازیگران جدید به این بازار باز کند.
اجبار جواب نمی دهد
حسن رضائی پور، کارگزار بورس کالا و فعال معاملات محصولات کشاورزی در این بورس هم با اشاره با تاریخچه تشکیل بورس کالا از ادغام دو بورس فلزات و کشاورزی می گوید: با حمایت دولت و وزارتخانه های مرتبط، تولیدکنندگان فلزات و پتروشیمی ها به عرضه محصولاتشان در این بازار مجبور شدند، اما چنین اجباری برای چند میلیون بهره بردار بخش کشاورزی ثمربخش نبود.
او می افزاید: مشکل محصولات کشاورزی در بورس کالا البته تنها تکثر تولیدکننده ها و بهره بردارها نیست؛ به عنوان مثال در بخش نهاده های دامی، تعداد واردکننده ها مشخص و محدود بود، اما به دلیل عدم حمایت، بازار زیرزمینی که به راحتی می توانست در بورس کالا به شفافیت برسد، به سنت قدیمی خود پابرجا ماند.
رضائی پور می گوید: واردات 20 میلیون تن واردات نهاده های دامی توسط واردکننده هایی محدود که تعدادشان به 10 هم نمی رسد، انجام می گیرد و این حجم واردات هم توسط بازاری سنتی توزیع می شود؛ این در حالی است که به جز زیانی که فرارهای مالیاتی متوجه خزانه کشور می کند، مصرف کنندگان هم از نوسان مثبت و منفی قیمت ها به شدت متضرر می شوند. با این اوصاف، اگر همین امروز عزمی برای تقویت رینگ کشاورزی وجود داشته باشد، می توان قدم نخست را با عرضه نهاده های دامی در بورس کالا برداشت و سیستم توزیع این نهاده ها را از بازار سنتی به بورس کالا آورد.
نهاده های دامی را به بورس بیاورید
او معتقد است تنها با همین یک تصمیم، نه تنها قیمت این محصول به تعادل می رسد و امکان پیش بینی آینده برای فعالان بخش کشاورزی به وجود می آید، بلکه به یک باره حجم معاملات بخش کشاورزی دست کم 10 برابر حجم معاملات محصولات پتروشیمی در بورس کالا خواهد رسید.
این فعال رینگ کشاورزی در بورس کالا با اشاره به بهبود رویکرد وزارت جهادکشاورزی نسبت به ورود محصولات این بخش به بورس تاکید می کند: این تلاش ها کافی نیست و باید به فکر تحولاتی ثمربخش تر بود.
به گفته او، مطالعات جهانی نشان می دهد که تمام بورس های کالایی مطرح دنیا برای رشد و شکوفایی خود به 5 تا 20 سال حمایت پیوسته دولتی نیازمند بوده اند. حمایت هایی نظیر خرید تضمینی محصولات از طریق بورس کالا و پرداخت مابه التفاوت قیمت ظرف 72 ساعت از طریق اتاق پایاپای. به عبارت دیگر حمایت هایی این چنین، تعداد بیشتری از تولیدکنندگان محصولات کشاورزی را به سمت بورس کالا حرکت خواهد داد و به تقویت این گروه از داد و ستدها در بورس منجر خواهد شد.
دولتی ها پیش قدم شوند
رضائی پور می گوید: وزارتخانه ها و شرکت های تابعه آن ها هم می توانند به منظور حمایت از بورس کالا، مناقصه های خود برای خرید محصولات کشاورزی را به طور مثال برای مرغ و گندم و دیگر کالاها در بورس برگزار کنند. فرآیندی که در ادامه به شفافیت بیشتر معاملات هم منجر می شود. نمونه دیگر از این موارد هم بذری است که همه ساله توسط وزارت جهادکشاورزی بین کشاورزان توزیع می شود و می توان همین فرآیند را هم به بورس منتقل کرد. فراموش نکنیم که کشاورزان یک بار در سال فروشنده هستند، برای همین فروش سالانه،
باید چندین بار دست به خرید بزند؛ به این ترتیب اگر این معاملات در بورس کالا انجام می گیرد رونق بازار، شفافیت داد و ستدها را هم به همراه می آورد.
او معتقد است: اطلاع رسانی در خصوص مزیت های حضور در بورس کالا هم به شدت ضعیف است؛ به عنوان مثال عموما فعالان بخش کشاورزی نمی دانند که برخلاف معاملات پتروشیمی و فلزات، مالیات بر عملکرد تولیدکننده های بخش کشاورزی در بورس صفر محسوب می شود.
این فعال بورس کالا در خصوص نقش کمرنگ قرارداد آتی هم می گوید: این معاملات برای دو نوع محصول یعنی زیره و کنجاله تعریف شد، اما به دلیل عدم همکاری شرکت های دولتی و شرکت های بزرگ خصوصی، اقبالی از این گروه معاملات صورت نگرفت. به عنوان مثال، شرکت های بزرگ روغن کشی که اتفاقا سهامشان در بورس اوراق تهران داد و ستد می شود، برای فعالیت های خود از قرارداد آتی بورس کالا استفاده نمی کنند.
منبع:ایانا
بازار محصولات کشاورزی هم از این قاعده مستثنی نیست، بازاری به شدت متنوع و غیرمنسجم که هزاران هزار تولید کننده عموما ریسک گریز دارد و نظام داد و ستد در آن کماکان سنتی است، حتی اگر از سال ها پیش پای این محصولات به بازاری شفاف به نام "بورس" باز شده باشد.
در حقیقت ایران در زمره کشورهایی است که بخش سنتی بازار محصولات کشاورزی آن به دلیل ناکارآمدی، نه تنها جوابگوی نیازهای امروزی نیست، بلکه مشکلات فراوانی برای کشاورزان، مصرف کنندگان و حتی تجار محصولات کشاورزی به وجود می آورد.
در نهایت این که نارسایی هایی مانند عدم شفافیت اطلاعات، رفتار ریسک گریز کشاورزان، کمبود منابع مالی و سرمایه گذاری، ساختار سنتی بازار، وجود لایه های مضاعف در توزیع، سهم کم تولیدکننده از قیمت نهایی مصرف کننده کالا، افزایش ضایعات، کوچک بودن بازار و رعایت نشدن استاندارد محصولات، از جمله مشکلاتی است که بازار کشاورزی را در ایران، به بازاری نه چندان کارآمد و کارا تبدیل کرده است.
برای حل و فصل همین مشکل هم با راه اندازی بورس محصولات کشاورزی؛ برای نخستین بار پای این گروه از تولیدات به بازار سرمایه باز شد. تجربه ای که پایان امیدوارکننده ای نداشت و دست آخر هم با ادغام دو بورس کشاورزی و فلزات، بورس کالایی متولد شد که کماکان بیشتر امیدش بسته به فلزات و محصولات پتروشیمی است و سهم بخش کشاورزی از این بازار شفاف رقابتی هنوز فاصله معناداری با یک عدد دو رقمی دارد.
این در حالی است که در همان سال های نه چندان دور، متولیان بخش کشاورزی به صرافت تاسیس بورسی مستقل افتاده بودند تا نه تنها زمینه را برای پیوستن ایران به سازمان تجارت جهانی فراهم کند، بلکه مشکلات قدیمی و پابرجای این بخش را هم از سر راه بردارد.
امیدهایی که ناامید شد
موسسان بورس محصولات کشاورزی امیدوار بودند با راه اندازی یک بازار شفاف، دست کم قیمت ها بعد از طی روندی مشخص و قانونمند تعیین شوند. چنین نظم و نظامی، نه تنها به سوداگری در این بازار خاتمه می دهد، بلکه امکان تجزیه و تحلیل اطلاعات و تصمیم گیری های جدید درست را در اختیار تولیدکنندگان، مصرف کنندگان و سرمایه گذاران می گذارد. به عبارت دیگر از یک سو مصرف کنندگان با مشاهده نوسان های قیمت کالا از تغییرات هزینه تولیدکنندگان آگاه می شوند و نسبت به شرایط جدید تصمیم گیری می کنند. از سوی دیگر سرمایه گذاران با در نظر گرفتن تغییرات قیمت از رکود یا رونق مطلع می شوند؛ مهم تر از همه این که تولیدکننده هم با مشاهده افزایش یا کاهش قیمت، از تغییر شرایط مصرف کنندگان اطلاع می یابد و مطابق با شرایط جدید، تصمیم های جدیدی در مورد تولید خود و میزان آن می گیرد.
البته مزیت های حضور محصولات کشاورزی در بورس، به همین جا هم ختم نمی شود. فعالان این بازار می دانند که ریسک، جزیی جدانشدنی از تولید و فروش محصولات کشاورزی است؛ یعنی کشاورزان، بازرگانان و بنگاه های بازاریابی مواد غذایی، دچار نوسان های پیش بینی ناپذیر قیمت هستند. از سوی دیگر در صورت ایجاد نوسان های پیش بینی نشده قیمت، امکان اتخاذ تصمیم درست را به شدت دشوار می کند. در چنین شرایطی، بازار آتی فرصتی است برای محدود کردن ریسک.
نکته دیگر این که اطلاعات موجود در بورس در زمینه قیمت محصولات مختلف کشاورزی و همچنین میزان عرضه و تقاضای آن در بازار رقابتی، آگاهی مفیدی به تولیدکنندگان می دهد و همین آگاهی می تواند بر تصمیم گیری در مورد الگوی کشت تولیدکنندگان تاثیرگذار باشد و در نهایت افزایش تولید و اشتغال در این بخش را به همراه آورد.
همه معضلات بورسی شدن
با وجود تمام این مزیت ها، تجربه حضور محصولات کشاورزی در بورس، چه زیر عنوان بورس مستقل کشاورزی و چه پس از تشکیل بورس کالا به گفته فعالان این بازار و کارشناسان، چنگی به دل نمی زند و چندان هم قابل دفاع نیست.
اهالی این بازار می دانند که با وجود واقعیت غیر قابل انکاری به نام عدم شفافیت در معاملات محصولات کشاورزی، عرضه گروهی از این محصولات، اساسا با اقبالی از سوی خریداران مواجه نمی شوند. نبود صنایع تبدیلی هم از دیگر مواردی است که حضور محصولاتی از جمله مرغ و تخم مرغ در بورس را عقیم گذاشت، در خصوص گندم هم حساسیت بالا و استراتژیک بودن این محصول عرضه اثرگذار آن در تالار بورس را منتفی کرد. نکته دیگر این که بر خلاف کالاهایی مانند محصولات پتروشیمی و فلزات، امکان کنترل عرضه در خصوص محصولات کشاورزی وجود ندارد و در این میان، برندسازی هم مشکلی است بر خیل مشکلات.
از بحران اقتصادی تا دخالت های دولتی
محمدرضا گرامی پور، فعال کهنه کار بورس کالا و رینگ کشاورزی آن، مجموعه ای از دلایل مانند نبود زیرساخت، تعدد تولیدکنندگان و نبود مشوق هایی برای سوق دادن کشاورزان به سوی بازار سرمایه را از جمله عوامل ناکامی حضور این گروه از محصولات در بورس می داند.
او تاسیس بورس مستقل کشاورزی را به عنوان گام نخست در شفاف سازی این بازار خوب و تاثیرگذار می داند، اما معتقد است ادامه این روند در سال های گذشته، کمک چندانی به رفع مشکلات نکرده؛ ضمن این که نمی توان دلیل این شوربختی را به پای ادغام این بورس با بورس فلزات و تشکیل بورس کالا نوشت. به عبارت دیگر نمی توان با یقین گفت که در صورت ادامه فعالیت بورس مستقل کشاورزی، امروز می توانستیم شاهد گشایشی بزرگ باشیم.
گرامی پور با اشاره به موفقیت محصولات پتروشیمی و فلزات در بورس کالا می گوید: البته در سنوات اخیر این دو گروه هم رونق گذشته را از دست داده اند؛ چون در مقیاس کلی، تمام اقتصاد ایران گرفتار رکود دامنه دار شده و در چنین شرایطی، این اقتصاد بحران زده، آمادگی پیاده شدن تشکیلاتی مانند بورس را ندارد. با این تفاسیر تمام وعده ها در حوزه به شعار شباهت بیشتری می برد تا واقعیت.
این فعال بازار سرمایه، دخالت های پایان ناپذیر دولت را هم از دیگر دلایلی می داند که باعث شده بورس کالا از استانداردهای تعریف شده جهانی فاصله داشته باشد. به گفته او، وقتی سقف و کف قیمت ها را کماکان دولت تعیین می کند و این دولت است که تصمیم می گیرد چه کالایی عرضه شود یا نه و بدتر از همه این که میزان خرید برای متقاضیان با شرایطی مبهم سهمیه بندی می شود، نمی توان بورس کالای ایران را منطبق با مفهوم و استاندارد جهانی این بازار دانست.
گرامی پور می گوید: در بورس به معنی واقعی آن، قیمت ها بر اساس نظام عرضه و تقاضا تعیین می شود، یعنی خریدار و فروشنده بر اساس نیازهای خود به این بازار می آیند و بورس هم در این میان نقش واسطه را ایفا می کند؛ در نهایت هم قیمت ها بر اساس همین عرضه و تقاضا به توازن و تعادل می رسد. این شرایطی است که بورس کالای ایران هنوز با آن فاصله دارد.
او معتقد است؛ به جز شرایط دستوری اعمال شده از سوی دولت که در مورد عموم کالاهای عرضه شده در بورس تقریبا مصداق دارد؛ تعدد تولیدکنندگان معضل ویژه ای است که دامن رینگ کشاورزی این بورس را گرفته است؛ به عبارت دیگر یکی از دلایلی که باعث شده سهم کشاورزی از بورس کالا یک تا 3 درصد باقی بماند، تکثر تولیدکنندگان و نبود امکان ساماندهی آن ها و سوق دادنشان به سوی این بازار است .
این فعال بازار سرمایه تاکید می کند: پرواضح است که به طور مثال چند تولیدکننده انگشت شمار فلزات که اغلب آن ها دولتی یا شبه دولتی هستند، چاره ای جز پذیرش دستور برای عرضه محصولاتشان در بورس کالا ندارند، اما چند میلیون تولیدکننده بخش کشاورزی که اتفاقا اکثر آن ها تولیدکننده خرد به شمار می آیند را با چه تدبیری می توان به تالار بورس کشاند و اصولا با چه راهکاری می توان این محصولات متنوع با منشاء تولید پراکنده را در یک بازار منسجم عرضه کرد؟
کشاورزی باید مکانیزه شود
گرامی پور می گوید: اگر کشاورزی در ایران، صنعتی و مکانیزه بود، امکان حضور پررنگ این گروه از محصولات در بورس هم افزایش می یافت؛ اما فراموش نکنیم به طور مثال 20 میلیون هکتار زمین زیرکشت در ایران در اختیار 10 میلیون تولیدکننده قرار دارد، یعنی میلیون ها تولیدکننده با مقیاس مالکیت کوچک. بر عکس این شرایط هم در آمریکا و در بورس شیکاگو حاکم است و این بورس را به یکی از پررونق ترین بازارهای دنیا تبدیل کرده است. در این بورس جذاب، مصرف کننده و تولیدکننده از منافع حضور در چنین بازاری اطمینان کامل دارد و هر دو طرف در تصمیم گیری آزاد هستند.
او استفاده از مشوق ها برای سوق دادن کشاورزان به سوی بورس کالا را یکی از ضرورت ها عنوان می کند و می افزاید: چنین مشوقی در خصوص ذرت اتفاق افتاد و از سال آینده دانه های روغنی هم به این گروه خواهد پیوست؛ به این ترتیب دولت قیمتی را به عنوان تضمین تقبل می کند و بر اساس این تضمین هم، اگر در تاریخ مقرر قیمت محصول در بورس از رقم تعیین شده بیشتر باشد، به قیمت روز معامله انجام خواهد گرفت، اما اگر این نرخ از قیمت تضمین شده کمتر باشد، مابه التفاوت از طریق اتاق پایاپای بورس کالا پرداخت خواهد شد.
هنوز بازار حمایتی است، نه رقابتی
گرامی پور این سیاست جدید را گامی به جلو می داند، اما معتقد است با این وجود کماکان بورس کالا در ایران بازاری حمایتی است، نه رقابتی. به عبارت دیگر، سیاست هایی مانند خرید تضمینی را می توان به چتری حمایتی تشبیه کرد که در صورت حذف آن به هر دلیلی، شرایط را دوباره به نقطه صفر برمی گرداند. نکته دیگر این که متاسفانه هیچکدام از قوانین ناظر بر بورس کالا در بخش کشاورزی ایران پیاده نشده و به این زودی ها هم شاهد این تحول نخواهیم بود.
او با اشاره به این که اصل معاملات در بورس کالا و به خصوص در رینگ کشاورزی، معاملات آتی است، می گوید: این معاملات هنوز در بورس کالای ایران یا به اجرا نرسیده یا در صورت اجرا با اقبال مواجه نشده است؛ در حالی که تنها در صورت اجرای معاملات فیوچر، امکان پیش بینی صحیح از آینده و تصمیم گیری منطبق بر واقعیت هم برای تولیدکننده و هم برای مصرف کننده وجود دارد. متاسفانه در شرایط فعلی با توجه به نبود این گروه از معاملات از یک سو و عدم اطمینان به ثبات تصمیم گیری ها از سوی دیگر؛ امکان پیش بینی شرایط، حتی برای آینده نه چندان دور از سوی فعالان رینگ کشاورزی، وجود ندارد.
او نبود اطلاعات در خصوص مزیت های بورس کالا را یکی از بزرگ ترین موانع توسعه رینگ کشاورزی در بورس کالا دانسته و می افزاید: اعمال سیاست هایی نظیر مشوق های مالیاتی، می تواند راه را برای ورود بازیگران جدید به این بازار باز کند.
اجبار جواب نمی دهد
حسن رضائی پور، کارگزار بورس کالا و فعال معاملات محصولات کشاورزی در این بورس هم با اشاره با تاریخچه تشکیل بورس کالا از ادغام دو بورس فلزات و کشاورزی می گوید: با حمایت دولت و وزارتخانه های مرتبط، تولیدکنندگان فلزات و پتروشیمی ها به عرضه محصولاتشان در این بازار مجبور شدند، اما چنین اجباری برای چند میلیون بهره بردار بخش کشاورزی ثمربخش نبود.
او می افزاید: مشکل محصولات کشاورزی در بورس کالا البته تنها تکثر تولیدکننده ها و بهره بردارها نیست؛ به عنوان مثال در بخش نهاده های دامی، تعداد واردکننده ها مشخص و محدود بود، اما به دلیل عدم حمایت، بازار زیرزمینی که به راحتی می توانست در بورس کالا به شفافیت برسد، به سنت قدیمی خود پابرجا ماند.
رضائی پور می گوید: واردات 20 میلیون تن واردات نهاده های دامی توسط واردکننده هایی محدود که تعدادشان به 10 هم نمی رسد، انجام می گیرد و این حجم واردات هم توسط بازاری سنتی توزیع می شود؛ این در حالی است که به جز زیانی که فرارهای مالیاتی متوجه خزانه کشور می کند، مصرف کنندگان هم از نوسان مثبت و منفی قیمت ها به شدت متضرر می شوند. با این اوصاف، اگر همین امروز عزمی برای تقویت رینگ کشاورزی وجود داشته باشد، می توان قدم نخست را با عرضه نهاده های دامی در بورس کالا برداشت و سیستم توزیع این نهاده ها را از بازار سنتی به بورس کالا آورد.
نهاده های دامی را به بورس بیاورید
او معتقد است تنها با همین یک تصمیم، نه تنها قیمت این محصول به تعادل می رسد و امکان پیش بینی آینده برای فعالان بخش کشاورزی به وجود می آید، بلکه به یک باره حجم معاملات بخش کشاورزی دست کم 10 برابر حجم معاملات محصولات پتروشیمی در بورس کالا خواهد رسید.
این فعال رینگ کشاورزی در بورس کالا با اشاره به بهبود رویکرد وزارت جهادکشاورزی نسبت به ورود محصولات این بخش به بورس تاکید می کند: این تلاش ها کافی نیست و باید به فکر تحولاتی ثمربخش تر بود.
به گفته او، مطالعات جهانی نشان می دهد که تمام بورس های کالایی مطرح دنیا برای رشد و شکوفایی خود به 5 تا 20 سال حمایت پیوسته دولتی نیازمند بوده اند. حمایت هایی نظیر خرید تضمینی محصولات از طریق بورس کالا و پرداخت مابه التفاوت قیمت ظرف 72 ساعت از طریق اتاق پایاپای. به عبارت دیگر حمایت هایی این چنین، تعداد بیشتری از تولیدکنندگان محصولات کشاورزی را به سمت بورس کالا حرکت خواهد داد و به تقویت این گروه از داد و ستدها در بورس منجر خواهد شد.
دولتی ها پیش قدم شوند
رضائی پور می گوید: وزارتخانه ها و شرکت های تابعه آن ها هم می توانند به منظور حمایت از بورس کالا، مناقصه های خود برای خرید محصولات کشاورزی را به طور مثال برای مرغ و گندم و دیگر کالاها در بورس برگزار کنند. فرآیندی که در ادامه به شفافیت بیشتر معاملات هم منجر می شود. نمونه دیگر از این موارد هم بذری است که همه ساله توسط وزارت جهادکشاورزی بین کشاورزان توزیع می شود و می توان همین فرآیند را هم به بورس منتقل کرد. فراموش نکنیم که کشاورزان یک بار در سال فروشنده هستند، برای همین فروش سالانه،
باید چندین بار دست به خرید بزند؛ به این ترتیب اگر این معاملات در بورس کالا انجام می گیرد رونق بازار، شفافیت داد و ستدها را هم به همراه می آورد.
او معتقد است: اطلاع رسانی در خصوص مزیت های حضور در بورس کالا هم به شدت ضعیف است؛ به عنوان مثال عموما فعالان بخش کشاورزی نمی دانند که برخلاف معاملات پتروشیمی و فلزات، مالیات بر عملکرد تولیدکننده های بخش کشاورزی در بورس صفر محسوب می شود.
این فعال بورس کالا در خصوص نقش کمرنگ قرارداد آتی هم می گوید: این معاملات برای دو نوع محصول یعنی زیره و کنجاله تعریف شد، اما به دلیل عدم همکاری شرکت های دولتی و شرکت های بزرگ خصوصی، اقبالی از این گروه معاملات صورت نگرفت. به عنوان مثال، شرکت های بزرگ روغن کشی که اتفاقا سهامشان در بورس اوراق تهران داد و ستد می شود، برای فعالیت های خود از قرارداد آتی بورس کالا استفاده نمی کنند.
منبع:ایانا
نظر شما