عیسی کلانتری- رییس سازمان حفاظت از محیط زیست
شعار خودکفایی همواره از گوشه و کنار کشور به گوش میرسد. اما بسیاری بدون کار کارشناسی در اینباره سخن میگویند. به اعتقاد نگارنده، چنانچه خودکفایی در راستای توسعه پایدار باشد، اشکالی به آن وارد نیست. اگر اصول توسعه پایدار رعایت شود و بتوان در هر محصولی خودکفا شد بسیار هم خوب است. اما زمانی که اصول توسعه پایدار رعایت نشود، این خودکفایی نهتنها در میانمدت در راستای تخریب منابع و در راستای بر هم زدن اقتصاد کشور است، بلکه مسلما هیچ فردی این موضوع را تایید نمیکند.
بنابراین باید دید که خودکفایی در چه محصولاتی در راستای توسعه پایدار است. باید به این پرسش پاسخ داد که آیا ما مستحق خودکفایی در این شرایط هستیم یا خیر. البته درمورد محصول گندم چون در دولت قبل قیمت نان اصلاح شد، مصرف آن 4 تا 5 میلیون تن کاهش پیدا کرد. با توجه به کشت آبی که در کشور استفاده میشود و رعایت تناوبهای کشت، ناچار هستیم با توجه به اینکه 6.1 میلیون هکتار زراعت آبی و حدود 6 میلیون هکتار زراعت دیم داریم، 2.5 تا 2.7 میلیون هکتار باید زیر کشت زمستانه باشد. عملکرد محصول گندم به طور متوسط 3.7 تا 4 تن در هکتار در شرایط آبی است، پس برای خودکفایی گندم که 9.5 تا 10 میلیون تن است، مشکلی نخواهیم داشت. ما در هر شرایطی حدود 9 میلیون تن را میتوانیم تولید کنیم و مشکلی برای کشاورزی و مصرف آب ایجاد نمیکند.
اما بیش از این مقدار کشور را با مشکلاتی روبهرو میکند. اگر تعدیل قیمت نان صورت نمیگرفت، نیاز گندم ما حدود 16 میلیون تن بود و از پس آن بر نمیآمدیم. اما در سایر محصولات، محدودیت آب داریم. توسعه پایدار چهار اصل دارد که باید رعایت شود. مسائل اقتصادی، اجتماعی، محیط زیستی و درنظرگرفتن و حفظ حقوق آیندگان در تمام رفتارهای خود با طبیعت و منابع در توسعه پایدار باید مدنظر قرار بگیرد. ما حق نداریم چون تکنولوژی بالاست یا دستگاههای حفاری در اختیار داریم و سرعت کار بالا است، تمام آبهای کشور را غارت کنیم. اما در حال حاضر این اتفاق افتاده است؛ حدود 15 یا 16 سالِ گذشته این اتفاق افتاده است که مغایر با توسعه پایدار است. در نتیجه خودکفایی به این شیوه، اشتباه است. امروزه در حدود 47 میلیارد متر مکعب از چاهها آب استحصال میکنیم و حدود 4.5 میلیارد متر مکعب از قنوات، که به این مقادیر آبهای سطحی هم اضافه میشود. یعنی ما حدود 52 میلیارد متر مکعب آب را از زیر زمین بیرون میکشیم. آبهای تجدیدپذیر زیرزمینی ما سالانه 20 میلیارد متر مکعب است. یعنی حتی ما اگر 100 درصد آبهای زیرزمینی را بخواهیم مصرف کنیم، باید 20 میلیارد متر مکعب برداشت کنیم. این یعنی ناپایداری. آبی که مصرف میشود از آبهای فسیلی است که از میلیونها سال پیش ذخیره شده و ما آن را استخراج کردهایم. از حدود 200 میلیارد متر مکعب آبهای شیرین زیرزمینی بالای 150 میلیارد آن مصرف شده و اگر با این ترتیب پیش رویم نسل بعد هیچ ذخیره آبی نخواهد داشت.
طبق ضوابط بینالمللی هیچ کشوری حق ندارد بیش از 40 درصد از آبهای تجدیدپذیر خود را مصرف کند. ما 88 میلیارد متر مکعب آب تجدیدپذیر داریم که با رعایت قانون 40 درصد، سالانه اجازه مصرف 36 میلیارد متر مکعب را داریم. طبق آمار وزارت نیرو آب مصرفی ما در سال حدود 97 میلیارد متر مکعب است. در حالی که کل آبهای زیرزمینی و جاری 88 میلیارد متر مکعب است و ما 110 درصد آبهای تجدیدپذیر را مصرف میکنیم. در حالی که، از نظر قوانین علمی و مهندسی هیدرولوژی حداکثر باید 40 درصد استفاده کنیم. به عبارتی 70 درصد مصرف اضافه داریم. این یعنی از بین بردن حقوق نسل بعد، کشتن سرزمین، تخریب منابع، فرونشست اراضی و اینکه برای همیشه باروری زمینها را از دست بدهیم. زیرا اگر بارندگی ما هزاران میلیمتر هم باشد، به دلیل نبودن امکان ذخیره، تبخیر میشود و این امر به معنی ناپایداری است.
اگر در راستای توسعه پایدار و علم مهندسی هیدرولوژی رفتار کنیم، نمیتوانیم در همه محصولات خودکفا شویم. این امکان در یک محصول مانند گندم وجود دارد. زیرا 40 درصد در مصرف گندم صرفهجویی کردیم، حدود 25 درصد آن از طریق زراعت دیم تامین میشود و بخشی از 10 میلیون تن مصرف آن، در زمینهای آبی تولید میشود. بنابراین کاملا پاسخگو است. اما در بقیه محصولات، اگر فشار بر طبیعت را افزایش دهیم عمر سرزمین را کوتاه میکنیم. در ابتدای انقلاب برداشت اضافی از آبهای کشور صفر بود. به مرور این رقم افزایش یافت تا امروز که حدود 17 تا 18 میلیارد متر مکعب بیلان منفی داریم. به طور قطع میتوان گفت کشور توان خودکفایی در همه محصولات ندارد و با حفظ پایداری سرزمین و با توجه به اینکه صدها نسل دیگر باید در این سرزمین زندگی کنند، نسل ما نسل خودخواهی است. چرا که میخواهد تمام منابع را مصرف کند. حتی به فکر فرزندان خود هم نیستیم چه رسد به نسلهای بعدی و این روش درستی در استفاده از منابع و دولتمداری نیست. با وجود اینکه شاید برای گفتن بسیاری از صحبتها دیر شده باشد، اما باید باز هم این نکته را یادآور شد که کاهش استحصال آب ضروری است؛ حداقل برداشت آب باید به نصف مقدار کنونی کاهش داده شود. در حال حاضر ارتباط بین آبهای مصرفی و بهرهوری از هم گسیخته است. ما باید استحصال را کم کنیم و با باقیمانده آن بهرهوری را به 100 درصد برسانیم. این روشی که در بخش کشاورزی در بحث مصرف منابع آبی میبینیم، به شدت ناپایدار و خطرناک و بحرانآفرین است. امروز ما در میانه خطر هستیم. برخی میگویند جنگ آینده کشورها بر سر آب خواهد بود. اما هماکنون در داخل کشور بین قومیتها و استانها و شهرها جنگ آب شروع شده است. کشت و کشتار شروع شده و آب به مسئلهای امنیتی تبدیل شده است. این روند ادامهدار و پایداری نیست و خطرات ادامه این روند به مراتب بیشتر از خطرات تهدیدهای کشورهایی مانند امریکا و اسرائیل است. تخریب منابع آبی کشور را ویران میکند.
اما اینکه چرا خودکفایی در کشور مطرح شد، باید به این نکته اشاره کرد که ریشه خودکفایی در محصولات کشاورزی، سیاسی است و از زمانی که بعد از انقلاب، ایران با امریکا اختلاف پیدا کرد، چنین ایدهای هم رشد یافت. دولتمردان تصور کردند امریکاییها ایران را تحریم غذایی میکنند. این توهمات باعث شد منابع کشور را به بدترین شکل ممکن از بین ببرند.
در واقع این موضوع، نوعی تحمیل تفکرات سیاسی بر تفکرات علمی استفاده از منابع است. هر قدمی که برداشته شد، طبیعت کشور بیشتر تهدید شد و ماندگاری این سرزمین کاهش یافت. امروزه خیلی دیر شده است اما باز هم فرصت هست که با محدودیتهای خیلی شدید، از قهقرا و انحطاط خود جلوگیری کنیم. با کشور خود دوستیخاله خرسه کردیم. برای تولید یک کیلو گوشت گاو 25 هزار کیلو آب شیرین، یک کیلو گوشت گوسفند حدود 9 هزار کیلو آب شیرین و یک کیلو گندم حدود 1200 کیلو آب شیرین استفاده میشود. باید کشور تعادل داشته باشد و مجموعه واردات و صادرات با نسبت معقولی انجام شود. گرچه با وادرات نفتی که منابع تمامشدنی است، صادرات مثبت شد، اما برای صادرات محصولات کشاورزی باید ببینیم یک کیلو آب با تولید کدام محصول چند دلار تولید میکند. باید بدانیم که تولید کدام محصول برای ما اقتصادی است و تولید کدامیک به ضرر کشور است. برخی میگویند چرا در کشور هندوانه تولید میشود. هر کیلو هندوانه حدود 100 لیتر آب میخواهد و قیمت آن معادل گندم است، در حالی که هر کیلو گندم 1200 کیلو آب میخواهد. کشور با سرمایهگذاریهای فراوان، بیش از 60 درصد نیاز خود را از نیشکر تامین میکند. بنابراین در این حوزه سرمایهگذاری شده است. اما محصولی مانند چغندر، خراسان را خشک کرده است و در غرب کشور نیز شرایط بحرانی ایجاد کرده است. به ازای مصرف آب، اگر تولید اقتصادی داشته باشیم، هر تن شکر چیزی در حدود 1500 تن آب شیرین میخواهد. باید بررسی کنیم و ببینیم به ازای به دست آوردن محصولات کشاورزی چه چیزی را از دست میدهیم. نباید شعاری پیش برویم. کشور باید به سرعت، به شدت و با بیرحمی به سمت صرفهجویی در مصرف آب برود. در غیر این صورت نابود میشویم. مصرف کل آب کشور باید به زیر 45 میلیارد متر مکعب کاهش پیدا کند که از این مقدار سهم بخش کشاورزی 30 تا 35 میلیارد متر مکعب خواهد بود. در حالی که امروزه بیش از 80 میلیارد متر مکعب در کشور آب مصرف میشود و این امر با پایداری و ماندگاری کشور در تضاد است. اگر بتوانیم با 30 میلیارد متر مکعب، همین تولیدات را داشته باشیم، خیلی خوب است و امکانپذیر هم هست اما سرمایهگذاری سنگینی بیش از 120 میلیارد دلار نیاز دارد. که امکان آن وجود ندارد.
امروزه آبیاری بارانی به سبک گذشته از نظر علمی رد شده است. ممکن بود تا 20 یا 15 سال پیش از این روش به عنوان یک روش بهینه برای کاهش مصرف آب استفاده شود اما امروزه این روش نیاز به تغییرات اساسی دارد.
به طور خلاصه میتوان گفت که خارج از علم تولید و علم اقتصاد نمیتوان رفتار کرد و با احساسات برای تولید و منابع تجدیدپذیر و تجدیدناپذیر نمیتوان تصمیم گرفت. با توجه به رفتارهای سیاسی کشور هم نمیتوان برای آنها تصمیم گرفت. اینها بستهای به هم پیوسته و کاملا علمی است و اگر رفتارهای ما در آن چهارچوب بگنجد خوب است و اگر نگنجد باید آن را اصلاح کنیم.
به نظر میرسد خیلی کم به سمت بهینه کردن مصرف آب و اقتصادی کردن محصولات کشاورزی پیش رفتهایم و این پاسخگوی خطراتی که کشور را تهدید میکند نیست. اول باید آب مصرفی کشاورزی برای تعادلبخشی و حفظ محیط زیست قطع و سهمیه آن داده شود و با توجه به باقیمانده آن تصمیمگیری شود. نباید تمام این مقدار آب را بگیریم و به فکر بهرهوری و توسعه باشیم. اینگونه عمل کردن هیچ کمکی نمیکند. اگر قرار باشد با اصلاح سیستمهای آبیاری توسعه کشاورزی صورت بگیرد، بهتر است از همان روشهای قدیمی استفاده کنیم. چون در غرقابی بازچرخانی منابع آبهای زیرزمینی است، ولی در روشهای جدید این بازچرخانی و نفوذ آب و رسیدن به سفرههای آب زیرزمینی وجود ندارد و یکطرفه است و آبهای زیرزمینی تخلیه میشود.
رفتارهای بیرحمانه زیادی درمورد آب دیده میشود. پس باید با بیرحمی درمورد آب سیاستگذاری کرد. دیگر نمیتوان با کدخدامنشی و روشهای هیجانی حیات کشور را تضمین کرد. امروزه کشور در این باب به شدت در خطر است. پس نمیتوان در رفتار با آب تعارف داشت. امیدوارم که دولت جدید آقای دکتر روحانی مسئله آب را به شدت جدیتر از دولت قبل بگیرد. باید با خاطیان برخورد جدی شود. شدیدترین برخوردها باید با کسانی صورت بگیرد که در مسائل آب تخلف میکنند. امروزه از چاههای غیرمجاز، 7.5 میلیارد متر مکعب آب برداشت میکنند. حتی از چاههای مجاز نیز 8 میلیارد متر مکعب آب غیرمجاز برداشت میکنند. نهتنها باید از مصرف این 15 میلیارد متر مکعب جلوگیری کنیم، بلکه باید معادل این حجم از آب را از مردم خریداری و چاههای آنها را تعطیل کنیم. البته به تبع آن کشاورزی هم تعطیل میشود، اما کشور نجات پیدا میکند.
منبع:آینده نگر
نظر شما