محمدرضا جمشیدی
«از یک طرف به شرکتهای غذایی فشار میآوریم که نمک موجود در مواد غذایی را تا کمتر از یک گرم و گاهی یک دهم گرم کاهش دهند و از سوی دیگر نان با سه برابر حد مجاز نمک را در اختیار مردم قرار میدهیم.
از یکسو دو برابر بازار بینالمللی پول برای خرید گندم میدهیم و از طرف دیگر نمکی بر آن اضافه میکنیم که موجب بیماریهای قلبی و فشار خون میشود و بیمار تا آخر عمر باید دارو مصرف کند و...»
این سخنان دکتر سید حسن هاشمی، وزیر بهداشت در مراسم روز جهانی غذا کافی بود تا به فاصله 24 ساعت بعد به ناگاه و به صورت خودجوش هجمهای رسانهای بر علیه او راه بیفتد که حداقل برای نگارنده این سطور که در مراسم حاضر بود، اندکی عجیب بهنظر میرسد.
رسانهای بر قرار داشتن نام او در میان گزینههای وزارت جهادکشاورزی دولت دوازدهم خرده گرفت و علاقه او به اظهارنظر درخصوص مباحث کشاورزی را نشأت گرفته از این ذهنیت قلمداد کرد، رسانه دیگر قاضیزاده را در دادگاه کارشناسان قرار داد! و همکار دیگری از اینکه برای سومینبار است که دکتر هاشمی، وزیر بهداشت بدون مقدمه وارد مباحث کشاورزی میشود و مسائلی را مطرح میکند که در شأن ایشان نیست، انتقاد میکند.
البته در صداقت و دلسوزی همه این رسانهها در حمایت از بخش کشاورزی هیچگونه شبههای وجود ندارد و در واقع نفس حمایت از بخش مظلوم کشاورزی همواره امری قابل احترام و شایسته است، اما بپذیریم دفاع غیرمنطقی و تخریبگونه از هر طرفی که باشد نه تنها نفعی را عاید نمیکند، بلکه موضوع را به بیراهه میکشاند.
اگر شعار «پیشگیری بهتر از درمان است» را باور داشته باشیم و این موضوع علمی که ریشه بسیاری از بیماریهای جامعه در تغذیه نامناسب است، آن وقت اظهارنظر در مورد کیفیت غذاها و محصولات غذایی را حق مسلم وزیر بهداشت نمیدانیم و با انگ زدنهای واهی بهجای حل مسأله بهدنبال پاک کردن صورت مسأله نخواهیم بود.
انتقاد وزیر بهداشت از مصرف بالای نمک در نانهای تولیدی مردم ایران زمین بهعنوان قوت لایموت دقیقاً همان نکتهای است که قاسم زراعتکار رییس اتحادیه نانوایان تهران بر آن صحه میگذارد و بیان میکند که «... البته در برخی استانها نانواها بهدلیل کیفیت بد آرد ناچارند نمک بیشتری استفاده کنند.»
پس ورود آقای هاشمی به مبحث کیفیت نامطلوب گندم جزو وظایف ذاتی وی به حساب میآید و خردهای نباید بر آن گرفت.
نکته دیگری که در سخنان وزیر بهداشت وجود داشت تأکید وزیر بهداشت بر یک اصل اقتصادی و منطقی دیگر بود، یعنی وقتی قابلیت خرید گندم باکیفیتتر وارداتی با قیمت 650 تومان وجود دارد، چرا باید گندم غیرکیفی 1300 تومانی خریداری شود که درآینده مصرفکننده بهدلیل مصرف نان غیرکیفی دچار مشکلات عدیده شده و نیازمند مصرف دارو باشد.
واقعاً خردهگیرندگان بر این توصیه منطقی چه اهدافی را دنبال میکنند؟ آیا میخواهند در پوشش حمایت غیرمنطقی از کشاورز زحمتکش ایرانی که سالهاست از توجه دولتمردان محروم بوده با لاپوشانی، کاستیها را پنهان کنند؟
بپذیریم که دوران حمایت تأمین اجتماعی گونه و مسکنهایی نظیر پروسه خرید تضمینی بیتوجه به کیفیت محصولات ارایه شده سپری شده باید سازوکار دیگری اندیشیده شود.
اما کشاورز ایرانی در این میان کمترین تقصیر را دارد و نباید بهواسطه کیفی نبودن برخی محصولات او را به حال خود رها کرد، چرا که دنیای تجاری امروز طالب محصول با کیفیت و ارزان است.
اگر در یک پروسه 10 ساله بدون آنکه آسیبی متوجه کشاورزان زحمتکش شود بودجه خرید تضمینی گندم بهتدریج بهسوی کیفیشدن تولیدات داخلی و ارتقای بهرهوری و در نتیجه کاهش قیمت تمام شده معطوف شود، دیگر نه کشمکشی برسر اختصاص بودجه خرید تضمینی محصولات و طرح سلامت در هیأت دولت رخ خواهد داد و نه دیگر رسانهها با برداشتهای مختلف تفسیرهای غیرواقعی ارایه خواهند داد.
نظر شما