۰ نفر
۴ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۲:۰۶
منصور انصاری

ظاهراً مشخص نیست تا کی قرار است جابجائی در سمت ها، موقعیت ها و پست هایی مدیریتی در ساختار و تشکیلات اداری وزارت جهاد کشاورزی توسط مهندس حجتی و مشاورانش انجام گیرد و کی قرار است یک ثبات نسبی در مراکز میانی تصمیمگیری و مدیریتی این بخش از دولت که وظایفش لامحاله متاثر از شرایط فصلی است برقرار شود.
اینکه این جابهجائی ها چقدر “به جا” هستند یا “نابجا” و آیا انجام این تغییرات به بهبود شرایط تولید و وضعیت کشاورزان، دامپروران و به طور کلی بهرهبرداران و مصرف کنندگان می انجامد یا الزاماً اهداف و موضوعات سیاسی در میان هست، خود بحثی است که گذشت زمان و قضاوت عمومی به روشنی آشکار خواهد کرد و گرچه بدون تردید با تغییر دولت ها، جابجائی وزیران، معاونان وزیر، مدیران کل و به طور کلی اشخاص تصمیم گیر و تصمیم ساز محتمل و طبیعی به نظر می رسد ولی این پدیده قاعده ای الزامی و اجتناب ناپذیر نیست، حتی در کشورهای پارلمانی دنیا به ویژه کشورهای پیشرفته به رغم رقابت های حزبی، به طور عمده جابجائی ها در دولت براساس نظریه های سیاسی، اقتصادی و یا ارائه راهبردهای جهانی و منطقه ای که از جانب افراد و اشخاص برای اداره امور کشور براساس حفظ و توسعه منافع ملی  ارائه می شود، صورت می گیرد و وابستگی های حزبی آنان در این تغییرات در اولویت دوم قرار دارد زیرا اصل منافع ملی است نه منافع جناحی.
همگان می دانیم که انتخابات دوره دهم مجلس شورای اسلامی در پیش است و دولت و سایر نهادها و ارگان ها و مولفه های قدرت درگیر سمت و سو دادن به نمایندگان این دوره از مجلس هستند و خواهند بود، اما پرسش این است که آیا این همه جابهجائی به این بهانه ها، تکرار دور باطل و تسلسلی نیست که همیشه دولت ها را از انجام شرح وظایف محوله و در نهایت خدمت بهینه به تولید کنندگان و مردم و کشور باز می دارد و آرامش نسبی، متعارف و البته لازم برای انجام کارهای روزمره را سلب میکند؟ مگر نه اینکه مجلس هم برای خدمت به مردم و کشور و از سوی مردم باید انتخاب شود؟
تردیدی نیست اگر جایگزینی اشخاص، افراد، مدیران و معاونان در سطوح مختلف براساس نوع نگرش، دیدگاه، نظریه و منش رفتاری با تولید کنندگان و مردم باشد حتماً تحول ساز است مثلاً اگر یک معاون در فلان دولت بر این باور باشد که باید تمامی زمین های موجود کشاورزی را تحت هر شرایط و با هر سطح تکنولوژی و فرآوری زیر کشت برد و قصد دارد نظریه “برژنف” در سال های دهه 70 میلادی اتحادیه جماهیر شوروی سابق یعنی تئوری احیای زمین های بکر و بایر را پیاده کند طبیعی است در دولتی که چنین باوری ندارد جایش را به معاون وزیری بدهد که معتقد است کاهش سطح زیرکشت، افزایش بهره وری، استفاده بهینه از آب، ارتقاء سطح تکنولوژی، بهره گیری از آخرین تحقیقات در مورد بذور مناسب و بهره گیری از تعاملات جهانی می تواند راه کار سرنوشت سازی در کلان کشاورزی کشور باشد، منوط برآنکه این معاون جدید از دیرباز بر این باور بوده باشد نه اینکه ابنالوقت و با بو کشیدن شرایط خود را طالب چنین نظریه ای بداند. لذا به طور کلی باید گفت اگر جابهجائی ها براساس تفاوت در مبانی نظری و برای پیشبرد امور باشد طبعاً تغییر و تحول در عرصه تولید ایجاد و موجب رضایت بهره برداران، مصرف کنندگان و نهایتاً اعتلا و آقایی کشور می شود ولی اگر تماماً متاثر از وضعیت سیاسی افراد و اشخاص باشد چندان کارآمدی و برآیندی مثبت در عرصه تولید ایجاد نخواهد شد. اینکه در توجیه این تغییرات بگوییم حالا این اصول گرا ممکن است حرف گوش کن نباشد جایش را به آن شخص اصلاح طلب بدهیم یا این اصلاح طلب تندرو نباشد جایش را به آن که میانه خوبی با اصول گرایان متعادل دارد بدهیم، در حوزه تولیدات کشاورزی چندان تدبیری کارساز اتخاذ نکرده ایم، مصادیق این بحث و اتفاقاتی که به تدریج در حال رخ دادن است بسیار است و در این مختصر نمی گنجد، ولی تغییر و جایگزینی در سازمان هایی کاملاً تخصصی مانند سازمان دامپزشکی که در شرح وظایف و مسئولیت هایش علاوه بر ابعاد ملی در حوزه بین المللی نیز شاخص است می بایست دلایل کاملاً علمی و غیرسیاسی داشته باشد، مثلاً دکتر خلج چه کار می تواند انجام دهد که دکتر دستور نمی توانست انجام دهد؟ اصولاً دکتر خلج با چه دیدگاهی و برای حل کدام معضل انتخاب و انتصاب شده است؟ آیا رئیس پیشین سازمان، دیدگاه تخصصی متفاوتی با دکتر خلج داشت یا ایشان از دیرباز حاوی نظر و دیدگاهی متمایز بوده است؟ چه برنامه جدید و تحول سازی از سوی دکتر خلج تاکنون ارائه گردیده است؟ آیا ایشان سابقه و صبغه مبارزه جدی با رانت های آشکار و پنهان در عرصه ثبت اقلام داروهای وارداتی و موارد دیگر در سازمان دامپزشکی دارند؟ آیا ایشان تعامل و گفتمانی با مطبوعات داشته است که طی آن برنامه ای نوین اعلام کند؟ آیا ایشان بر آن است که سری به تاریک خانه سیاست های دارویی سازمان بزند؟ کو؟ کجا و کی؟ صدها سوال بی پاسخ دیگر در مورد این سازمان و عملکردش مطرح است که ظاهراً دکتر خلج هم چندان مایل به پاسخگوئی آنها نیست، البته ایشان هم ممکن است به تبع آنچه گفته شد اقدام به دسته بندی و جابجائی افراد و اشخاص و پست ها نماید، گرچه سیاست چیدمان افراد دلخواه به جای اشاعه و گسترش دیدگاه های تحول ساز در این سازمان بسیار پیچیده و تخصصی و در شرایط حساس کنونی می تواند مسئله ساز باشد. لذا به نظر نمی رسد تحولی در این سازمان که از بالاترین سطح تخصصی در میان انواع و اقسام سازمان های بخشی و غیربخشی کشور برخوردار است ایجاد شود و حتی ممکن است این دستهبندی های غیر ضروری شرایطی را فراهم سازد که درست در مقطع انتخابات مجلس یا ماه های قبل از آن فرش را از زیر پای وزارت جهادکشاورزی و البته مهندس حجتی بکشند، مثلاً شایعه آلودگی گوشت های برزیلی به جنون گاوی و مسائل دیگر که البته نمی توان آشکار گفت. طبعاً مهندس حجتی در نهایت پاسخگو خواهد بود. آیا جابجائی و به دنبال آن دسته بندی در چنین سازمانی که تعهد حفاظت و صیانت از سرمایه عظیم دام و طیور و شیلات از یک سو و بخش سلامت و بهداشت مصرف کنندگان کشور از سوی دیگر را بر عهده دارد در چنین شرایطی مدبرانه بود؟ آیا انتخاب دکتر خلج تصمیمی همه جانبه است؟ آیا مجموعه توانائی های تخصصی و مدیریتی و همچنین توانائی تعاملات با نهادهای متناظر و مرتبط و از جمله مطبوعات برای همراه کردن افکار عمومی را می توان در دکتر خلج جستجو کرد؟ طرح این پرسش ها تنها در مورد دکتر خلج نیست که البته ایشان نیز همچون دکتر دستور از دوستان عزیز نگارنده و از خدمتگزاران پاک این آب و خاک و منشاء خدمات بسیاری بوده است، بحث فراتر از اشخاص است، موضوع شیوه های مدیریتی در عرصه جابجائی هاست!
اگر روزی فرا رسد که یک مسئول انتصابی با شجاعت در مقابل افکار عمومی قرار گیرد و با نقد از سیاست های گذشته معاونت، سازمان یا تشکیلاتی که مسئولیتش را بر عهده گرفته به تبیین سیاست های تحول ساز یا دیدگاه های متفاوت خودش بپردازد حتماً تغییر و جابهجائی افراد موجه و تاثیر گذار است! آقای مهندس حجتی به عنوان وزیری از کابینه تدبیر و اعتدال گمان نکند که دولت متعلق به آنهاست و نیازی نیست که در مورد تغییرات مدیریتی توضیح بدهند، دولت علی القاعده متعلق به تولید کنندگان است، زیرا بسیاری از وزرا، دست کم در لفظ گفته اند که امانت دار هستند و خدمت گزار، نه مالک و صاحب، لذا دکتر خلج نیز به عنوان یک مصداق بحث حاضر، آنچه که قرار است انجام گیرد را از طریق مطبوعات با دامداران، مرغداران و تمامی بهرهبردارانی که مرتبط با سازمان دامپزشکی هستند بیان دارد، زیرا گفتگوی صریح و روشن با مردم و مخاطبان در مورد نارساییهایی گذشته و برنامههایی که قرار است تحول ایجاد کنند دسیسههای پنهان و آشکار را خنثی و جابجائی ها را موجه و منطقی خواهد کرد.
کد خبر منصور انصاری جابه جائی های بی انتها وزارت جهاد کشاورزی

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 7 =