«پدر صنایع غذایی ایران» لقبی است که به حق به شاهرخ ظهیری نسبت داده شده است. او بیش از شش دهه است که سابقه مدیریت در شرکتهای صنایع غذایی و تشکلهای این بخش دارد و در طول سالهای اخیر در اتاقهای بازرگانی تلاش بسیاری برای احقاق حقوق فعالان صنایع غذایی دارد.
بنیانگذار «مهرام» که مدتی نیز در «گراندیس»، کشت و صنعت جیرفت، چند شرکت آب معدنی و انجمن مربوطه فعالیت کرده این روزها در کمیسیون کشاورزی و صنایع غذایی اتاق تهران مشغول تلاش و کوشش است تا همچنان برای همکارانش منشا خدمت باشد.
ظهیری اگرچه کولهباری از مسوولیت را به همراه خود دارد، اما هنوز هم خیلیها او را به واسطه «مهرام» میشناسند.
او در سال 1309 در ملایر دیده به جهان گشود. پدرش ملایری بود و مادر، تهرانی. شاهرخ نخستین ثمره زندگی آنها محسوب میشد. پدرش تجارت پیشه کرده بود و فرش به این شهر و آن شهر میبرد.
او سال 90 را بدترین سال صنایع غذایی در پنج دهه گذشته میداند و معتقد است متولیان باید با عبرت گرفتن از این سال برای سال آینده برنامهریزی کنند تا مشکلها تبعات کمتری برای صنایع غذایی داشته باشد. آنچه در پی میآید ماحصل گفتوگو با این مدیر کهنهکار صنعت غذاست که با هم میخوانیم:
سال 90 برای صنعت غذا سال پرفراز و نشیبی بود. در اواسط سال هم افزایش نرخ ارز فضا را برای صنایع غذایی تنگتر کرد. اگر تا پارسال تولید با 50 درصد ظرفیت معضل این صنعت بود، امسال برخی واحدها به ورطه تعطیلی افتادند و با 30 تا 40 درصد ظرفیت فعالیت میکنند، چه تحلیلی از تولید در این بخش دارید؟
به نظر من ریشه همه مشکلات ناشی از نبود اطلاعات جامعه و دولت از اهمیت صنعت غذا است، یعنی اگر بدانند این صنعت چقدر مهم است دیگر هر تصمیمی که برای صنایعی نظیر فولاد، فلزات و ... میگیرند برای صنعت غذا نمیگیرند.
در هیچ نقطه دنیا صنعت غذا را مانند دیگر صنایع نمیبینند و تفاوتهایی برای این صنعت قائل هستند.
ما در سفری که به روسیه جهت شرکت در جلسه اتاقهای مشترک بحر خزر داشتیم، معاون وزیر بازرگانی آنها در یک سخنرانی ضمن اعتراف به اشتباههای دوست خودشان گفت، به همان اندازه که شما ماکرونی تولید کردید یا موشک و بمب و تانک و زرهپوش تولید کردیم، اما یک روزی متوجه شدیم که ما نان نداریم به فردی بدهیم که باید پشت تانک بنشیند و شلیک کند.
یعنی شوروی سابق با آن عظمت وقتی فروریخت که مجبور شد گندمش را از استرالیا و کانادا و ... وارد کند.
بنابراین ما باید به صنعت غذا نگاه ویژهای داشته باشیم. صنعت غذا از سه سال پس از انقلاب رشد فزاینده پیدا کرد که نشاندهنده سیاست درست در آن سالهاست که ورود محصولاتی را که در داخل تولید میشد را ممنوع کرد.
قبل از آن در سال 1350 هرچه به دولتهای وقت اعلام میکردیم که سسهای آمریکایی را جمع کند ما در «مهرام» بهترین سس را تولید می:نیم زیر بار نمیرفتند تا اینکه پس از انقلاب با مدیریت واردات رونق به صنایع غذایی برگشت و محصولهای غذایی ما در دنیا قابل رقابت است.
نقش تشکلها به ویژه کانون انجمنهای صنفی صنایع غذایی را در تبیین جایگاه صنعت غذا به متولیان چگونه ارزیابی میکنید؟
ببینید کانون انجمنهای صنفی صنایع غذایی باید برنامه سیاستی منظمی را برای پیشبرد اهدافش اتخاذ کند، چرا که به این ترتیب اگر تشکلی در بخشی ایجاد شود که در پایان سال نتواند گزارشی به اعضایش ارایه دهد که چه دستاوردهایی داشته، این تشکل ارزش وجودیاش را از دست خواهد داد.
اشاره کردید به تفاوتهای صنعت غذا با دیگر صنایع، ممکن است در این رابطه توضیح دهید؟
ببینید این صنعت باید در زمان مشخصی مواد اولیه مورد نیازش را تهیه کند. بنابراین هیچ کارخانهای نمیتواند دارای حجم عظیم نقدینگی باشد که در یک مدت کوتاه همه محصولهای کشاورزی مورد نیاز را خریداری کند و در طول یکسال تا 5/1 سال آن محصول فرآوری شده را بفروشد. در این رابطه باید اعتبارات خاصی برای صنایع غذایی در نظر گرفته شود و احتمالا برای آنکه قیمت بالا نرود، باید نرخ سود پایینتر باید در بودجه دیده شود. طرحی را در این خصوص در کمیسیون کشاورزی اتاق بازرگانی در حال تهیه داریم که به عنوان طرح «سه پایه صنایع غذایی» معروف است. این سه پایه شامل کشاورز، بانک و صنعت است. باید در این خصوص قراردادی میان تشکل کشاورزان و تشکل صنعتگران منعقد شود تا الگوی کشت نیز با هماهنگی دو ظرف تهیه شود تا یک سال توت فرنگی به وفور نباشد و سال دیگر نایاب شود.
استراتژی کشاورزی کشور را باید مثل استراتژی صنعت تهیه کنیم، تا این دو بخش از برنامههای هم آگاه باشند.
اشاره کردید که تشکلها باید به گونهای عمل کنند که بتوانند در آخر هر سال گزارشی به اعضایشان بدهند، ممکن است جنابعالی گزارشی از فعالیتهای کمیسیون کشاورزی و صنایع غذایی اتاق تهران ارایه دهید؟
چون سال نخست تاسیس این کمیسیون است، کمیسیون روی مسایل و مشکلات روزمره بخش کشاورزی و صنعت غذا متمرکز شده و با ترتیب دادن جلسههای مختلف مسایل زیربخشهای مختلف را میشنود و پیگیری میکند.
در همین رابطه مشکل پنبهکاران به ما منعکس شد و با توجه به حضور نماینده جهان کشاورزی در این کمیسیون در حال بررسی مشکل پنبهکاران هستیم.
مشکل چای به ما منعکس شده که مسایل آن را دستهبندی کردیم و قرار شد در جلسهای با حضور متولیان سازمان چای مسایل آنها پیگیری و به نتیجه ختم شود.
در زمینه زیتون هم همایشی در این خصوص برگزار کردیم که به نوبه خود همایش بسیار باشکوهی بود که دستاوردهای بسیاری داشت.
مشکل پنج هزار تن بادام زمینی شرکت «مزمز» که در گمرک باقی مانده بود و جهاد کشاورزی آن را به عنوان بادام سردرختی محسوب کرده بود را پیگیری و با ارسال نامهای به وزیر جهاد کشاورزی شکل را مرتفع کردیم.
در واقع در تلاش هستیم تا مشکلات روزمره کشاورزی و صنایع غذایی را پیگیری و برای حل آنها برنامهریزی کنیم.
نکتهای که امروز در صنایع غذایی بسیار مهم است اینکه صنایع غذایی استاندارد نمیخواهد فرهنگ میخواهد. وقتی روی لیبل صنایع غذایی نوشته شده که چه میزان شکر، روغن و ... دارد باید هر فردی با توجه به سلامت جسمانی و ذائقه خود آن را تهیه کند در نتیجه ما میخواهیم با همکاری سازمان استاندارد روی استانداردهای صنایع غذایی بازنگری کنیم. از سوی دیگر ما قانون اداره نظارت بر مواد غذایی، آرایشی بهداشتی را تا کمیسیون بهداشت مجلس اسلامی هم بردیم، اما در این کمیسیون خوابیده است و در حالی که قانون قبلی مربوط به سالها پیش است، اما باز هم در این خصوص کوتاهی میشود. بیش از سه ماه کار کارشناسی روی آن انجام شد و هماکنون دو سال است که در مجلس خوابیده است. در اینجا وزارت بهداشت باید دست به کار شود و تکلیف این قانون را پیگیری کند.
در طول یک دهه گذشته شاهد ظهور تشکلهای مختلف در صنایع غذایی بودهایم، اما در طول چند سال گذشته این تشکلها از فروغ لازم برخوردار نبودهاند، چه نظری در این خصوص دارید؟
بیش از 40 سال است که من همیشه معتقد بودم صنایع غذایی باید یک تشکل منسجم و واحد داشته باشد تا همه فعالان بخش بتوانند زیر آن سقف جمع شوند و بتوانند مسایل بخش را پیگیری کنند، اما متاسفانه تفرقهای که این روزها در تشکلها حاکم است و هر کسی خود را مصلح برای پیگیری امرو میداند، باعث شده تا صنعت غذا همچنان با مشکلهای قدیمی خود دست به گریبان باشند.
منبع: اقتصاد سبز
کد خبر 18126
نظر شما