علیرضا صفاخو
وقتی میخواهم بنویسم، نمیتوانم از استاد خبرنویسی و مقالهنویسیام در کلاسهای روزنامهنگاری یاد نکنم! استادی که به من و هم کلاسهایم سفارش کرد، نگاه و تعلقات سیاسی را همانند کتی روی رختاویز خارج از تحریریه بیاویزیم و سپس پشت میزکارمان بنشینیم و بنویسیم. استادی که تیترزنی را نبض و ویترین دستنوشتههای نویسندگان خبر میدانست و بهترین مطلب را بدون تیترخوب، بیمخاطب میدانست. استادی که وقتی اشتیاق خبرنگارشدنم را ديد و پیغام سلامم را توسط استاد اسماعیل جمشیدی، سردبیر وقت ماهنامه گردشگری"زمان" واز روزنامهنگاران مستقل و پیشکسوت به او رساندم، در تحریریه روزنامه"انتخاب"، لبخندی همراه با جدیت دوست داشتنیش تحویلم داد تا تصویر آن، یکی از عکسهای به یادماندنی آلبومهای ذهن دورانی شود که برای روزنامهنگار شدن و نوشتن بی تابی میکردم و تشویق آن روز استاد موجب شد از دفتر روزنامه "انتخاب" به کوچهای خلوت بگریزم و اشک شوقم را از چشمانم برچینم! کما اینکه وقتی در شروع کارآموزی در روزنامه، بابت خبرکوتاه اعزام محمود حجتی، وزیر وقت جهاد کشاورزی به پایتخت کشور تاجیکستان تیتر زدم:"حجتی، سهشنبه به دوشنبه میرود"؛ سردبیر وقت روزنامه "ابراراقتصادی"، که آن روزها جزء بهترین روزنامههای بخش خصوصی بود، عنوان یادشده را برای صفحه اول روزنامه برگزید، در صبح فردای آن روز که صفحه نخست روزنامه را دیدم، سر از پا نمیشناختم و به توفیق استاد حسین قندی در انتقال دانش روزنامهنگاریاش در حد و توان درکم، درودی ازصمیم قلب فرستادم. البته اندیشه استاد قندی فقط به هنرمندی در تیتر زیبا برگزیدن یا مقالههای پرمغز نگاشتن نبوده و نیست، او الفبای روزنامهنگاری تخصصی را هم به دانشجویانش آموخت. بیراه نبود که تنها استاد روزنامهنگاری بود که به دعوت مدیریت وقت بانک کشاورزی در یک همایش حضور یافت و گل واژههایش را در باب روزنامهنگاری تخصصی، به خبرنگاران مدعو حوزه کشاورزی در آن همایش اهدا کرد. در آن همایش، قندی با شیرینی کلامش، از تیراژ 40 هزار نسخهای نشریهای تخصصی در اروپا در باب محصول انگور سخن گفت و راه اعتلای کشاورزان ایرانی را هم تزریق خوراک خبری، تحلیلی و آموزشی خوب به باورهای سنتی آنها دانست. اما امروز استادی که نمیدانیم چند بار از پشت آن عینک طلاییاش به دليل جفاهای صورت گرفته در حقش، اشک ریخته، شاید بیماری فراموشی از شدت دردهای او کاسته باشد، اما بر آلام شاگردان مشتاق و دوستدارانش افزوده است..! به امید بازگشت هر چه سریعتر استاد، به جامعه روزنامهنگاران.
پی نوشت1: این یادداشت نه فقط ادای دین این شاگرد به استاد قندی وآرزوی بهبودی سریعتر او، بلکه ادای دینی است که معتقدم بخش کشاورزی و دستاندرکاران آن نیز به شکل غیرمستقیم از آنچه شاگردان او به صورت مبتدی تر و دست و پا شکسته اجرا کردهاند، بهره برده و ببرند.
پی نوشت2: یکی از انگیزههای نگارش این دلنوشته، در ماهنامه"دام، کشت و صنعت"، تجربه روز اول اسفند، سال روز میلاد استاد حسین قندی در شرایط بیماری فراموشی استاد بوده است که البته باید صادقانه اقرار کنم، یکی از ایدههای تحریر آن و ادای احساس قلبیام در مورد استاد، اقدام ارزشمند همکارانم در روزنامه "شرق" به ویژه شبنم رحمتی و زهره فصاحت بود که ویژه نامهای را برای گرامیداشت این استاد مسلم روزنامهنگاری، در آرشیو روزنامههای این ماهنامه تخصصی به یادگار گذاشتند.
منبع: ماهنامه دام، کشت وصنعت
وقتی میخواهم بنویسم، نمیتوانم از استاد خبرنویسی و مقالهنویسیام در کلاسهای روزنامهنگاری یاد نکنم! استادی که به من و هم کلاسهایم سفارش کرد، نگاه و تعلقات سیاسی را همانند کتی روی رختاویز خارج از تحریریه بیاویزیم و سپس پشت میزکارمان بنشینیم و بنویسیم. استادی که تیترزنی را نبض و ویترین دستنوشتههای نویسندگان خبر میدانست و بهترین مطلب را بدون تیترخوب، بیمخاطب میدانست. استادی که وقتی اشتیاق خبرنگارشدنم را ديد و پیغام سلامم را توسط استاد اسماعیل جمشیدی، سردبیر وقت ماهنامه گردشگری"زمان" واز روزنامهنگاران مستقل و پیشکسوت به او رساندم، در تحریریه روزنامه"انتخاب"، لبخندی همراه با جدیت دوست داشتنیش تحویلم داد تا تصویر آن، یکی از عکسهای به یادماندنی آلبومهای ذهن دورانی شود که برای روزنامهنگار شدن و نوشتن بی تابی میکردم و تشویق آن روز استاد موجب شد از دفتر روزنامه "انتخاب" به کوچهای خلوت بگریزم و اشک شوقم را از چشمانم برچینم! کما اینکه وقتی در شروع کارآموزی در روزنامه، بابت خبرکوتاه اعزام محمود حجتی، وزیر وقت جهاد کشاورزی به پایتخت کشور تاجیکستان تیتر زدم:"حجتی، سهشنبه به دوشنبه میرود"؛ سردبیر وقت روزنامه "ابراراقتصادی"، که آن روزها جزء بهترین روزنامههای بخش خصوصی بود، عنوان یادشده را برای صفحه اول روزنامه برگزید، در صبح فردای آن روز که صفحه نخست روزنامه را دیدم، سر از پا نمیشناختم و به توفیق استاد حسین قندی در انتقال دانش روزنامهنگاریاش در حد و توان درکم، درودی ازصمیم قلب فرستادم. البته اندیشه استاد قندی فقط به هنرمندی در تیتر زیبا برگزیدن یا مقالههای پرمغز نگاشتن نبوده و نیست، او الفبای روزنامهنگاری تخصصی را هم به دانشجویانش آموخت. بیراه نبود که تنها استاد روزنامهنگاری بود که به دعوت مدیریت وقت بانک کشاورزی در یک همایش حضور یافت و گل واژههایش را در باب روزنامهنگاری تخصصی، به خبرنگاران مدعو حوزه کشاورزی در آن همایش اهدا کرد. در آن همایش، قندی با شیرینی کلامش، از تیراژ 40 هزار نسخهای نشریهای تخصصی در اروپا در باب محصول انگور سخن گفت و راه اعتلای کشاورزان ایرانی را هم تزریق خوراک خبری، تحلیلی و آموزشی خوب به باورهای سنتی آنها دانست. اما امروز استادی که نمیدانیم چند بار از پشت آن عینک طلاییاش به دليل جفاهای صورت گرفته در حقش، اشک ریخته، شاید بیماری فراموشی از شدت دردهای او کاسته باشد، اما بر آلام شاگردان مشتاق و دوستدارانش افزوده است..! به امید بازگشت هر چه سریعتر استاد، به جامعه روزنامهنگاران.
پی نوشت1: این یادداشت نه فقط ادای دین این شاگرد به استاد قندی وآرزوی بهبودی سریعتر او، بلکه ادای دینی است که معتقدم بخش کشاورزی و دستاندرکاران آن نیز به شکل غیرمستقیم از آنچه شاگردان او به صورت مبتدی تر و دست و پا شکسته اجرا کردهاند، بهره برده و ببرند.
پی نوشت2: یکی از انگیزههای نگارش این دلنوشته، در ماهنامه"دام، کشت و صنعت"، تجربه روز اول اسفند، سال روز میلاد استاد حسین قندی در شرایط بیماری فراموشی استاد بوده است که البته باید صادقانه اقرار کنم، یکی از ایدههای تحریر آن و ادای احساس قلبیام در مورد استاد، اقدام ارزشمند همکارانم در روزنامه "شرق" به ویژه شبنم رحمتی و زهره فصاحت بود که ویژه نامهای را برای گرامیداشت این استاد مسلم روزنامهنگاری، در آرشیو روزنامههای این ماهنامه تخصصی به یادگار گذاشتند.
منبع: ماهنامه دام، کشت وصنعت
نظر شما