اقتصاد ایران در کلان ترین سطح با آشوب تصمیم گیری و با دگرگونیهای شتابان در سیاستگذاریها دست و پنجه نرم میکند. چرا این وضعیت را داریم؟ داستان و چرایی وپاسخ به این پرسش دراین نوشته کوتاه نمیگنجد اما حقیقت عریان این است که اقتصادایران فاقد ثبات در تصمیم گیری و سیاستگذاری دراز مدت است. این وضعیت علاوه براینکه به ناتوانی اقتصاد ملی وبه ویژه بخش واقعی اقتصاد یعنی تولید و تجارت و سرمایه گذاری منجر شده و رشد تولید ناخالص داخلی ایران یکی از ضعیف ترین رشدهای اقتصادی در منطقه است، به وخامت کسب وکار و معیشت شهروندان نیز منجر شده است. در چنین وضعیتی است که واحدهای تولیدی – صنعتی در ایران نیز سردرگم و بلاتکلیف هستند و نمیتوانند برای یک دوره حتی دوساله برنامهریزی کنند. بلاتکلیفی واحدهای صنعتی که یک پای در زمین و در زراعت دارند و یک پای در تجارت خارجی و باید با انواع سیاستهای ارزی و تجاری زود دگرگونشونده دست و پنجه نرم کنند بدتر از بقیه رشتههای صنعتی است.
صنعت قند وشکر از جمله این صنایع است که باید خود را از یک سو با سیاستهای زراعی هماهنگ کند و از سوی دیگر باید با تصمیمهای تجاری که در جای دیگری گرفته می شود رودررو شود و سرانجام باید با سیاست های ارزی نیز دست و پنجه نرم کند که بر تجارت خارجی بسیار مؤثر است. واقعیت این است که دولت قبلی با اتخاذ سیاست ارزی ارزانسازی ارز برای واردات 25 قلم کالا در سال 1397، تعادل اقتصاد شکر را به هم ریخت. به این معنی که وارد کنندگان شکر اعم از شرکت بازرگانی دولتی و واردکنندگان خصوصی با دسترسی به این ارز ارزان یعنی هردلار 4200 تومان توانستند نبض بازار شکر را در دست بگیرند و تولید داخلی را که باید با دلار آزاد فعالیت می کرد در شرایط سخت قرارگرفت. خوشبختانه یا بدبختانه با ادامه تحریمها وکاهش درآمد ارزی ایران، دولت قبلی تصمیم گرفت اختصاص دلار ارزان را به شمار کمتری از کالاها اختصاص دهد.
این تصمیم که از سر ناچاری اتخاذ شد و با پیگیریهای مستمر و اصرار انجمن صنفی کارخانههای قند وشکر منجر به حذف دلار 4200 تومانی برای واردات شکر شد. در حالی که این تصمیم نفس تازهای به صنایع داخلی میداد تا بتوانند برای رقابت با جدیت بیشتری برنامهریزی کنند اما شوربختانه با روی کار آمدن دولت تازه و از هم گسیختگی بازار ارز و سیاست نادرست دو نرخی کردن ارز- البته الان 5 نرخی شده است- واردکنندگان توانستند به بازار نیمایی ارز رسوخ کرده و با صبر و حوصله دلارهای این بازار را برای واردات شکار کنند. روند فزاینده واگرایی و دور شدن قیمت دلار در شبکه نیما و بازار آزاد که به 30 تا 35 درصد رسید دوباره همان وضعیت سابق را در سطحی بالاتر برقرار کرد. به این معنی که واردکنندگان از یک حاشیه سود باد آورده دست کم 25 درصدی از مابهالتفاوت قیمت دلار نیمایی با دلار آزاد استفاده کرده و تولید داخلی را در وضعیت دشواری قرار دادند. این وضعیت در هفتههای تازه سپری شده که تفاوت قیمت دلار نیمایی با دلار آزاد بیشتر و بیشتر شده است نفس تولید داخلی به ویژه برخی از کالاها مثل شکر را گرفته است. به این ترتیب تولیدکنندگان داخلی که باید با دلار آزاد تولید کنند و قیمت تمامشدهشان برای هر فعالیتی با دلار آزاد محاسبه میشود باید با دلار ارزان واردکنندگان رقابت کنند که تقریباً غیر ممکن است. واقعیت تلخ این است که دولت فعلی از آنچه در دولت قبل رخ داد و تثبیت دلار ارزان راه نفس تولید داخل را برید درس نگرفتهاند و ارز نیمایی را به ضرر تولیدکنندگان و صادرکنندگان با نرخ 28500 تومان را تثبیت اما ظاهرا قرار است قیمت دلار در بازار آزاد نیز راه خود را برود. در این صورت باید تأکید شود راه خوبی برای زمینگیر کردن تولید داخل اتخاذ شده است.
از سوی دیگر روند فزاینده نرخ تورم نیز مزید برعلت شده و رقابت تولید داخلی با واردات را به ضرر تولید داخلی کرده است. درحالی که اکثریت اقتصاددانان و فعالان اقتصادی وکارشناسان ومدیران بنگاه های تولیدی باور دارند باید نرخ تبدیل ارزهای معتبر به ریال ایران آزاد و تک نرخی واقعی دنبال شود اصرار برخی از مدیران بر چند گانگی نرخ ارز عجیب است. در صورتی که این سیاست ادامه یابد باید منتظر کاهش تولید شکر در فصلهای زراعی بعدی باشیم. دراین صورت است که همان وارد کنندگان شکر با نرخ نیمایی مصرف کننده را به مسلخ خواهند برد.
بهمن دانایی - دبیر انجمن صنفی کارخانجات قند و شکر
کد خبر 53647
نظر شما