حسن مهربانييگانه-استاد دانشگاه تهران
اين روزها گروههاي متعددي که به نحوي با صنعت طيور مرتبط هستند، در فضاي مجازي تشکيل شده است. افراد مختلف و عموما توليدکنندگان به بحث درباره راهکارهايي براي حل مشکلات صنعت ميپردازند. عمده اطلاعات توليدکنندگان منحصر به تجربه ايشان در مزارع پرورشي مختلف در صنعت است. از اينکه اساسا اين صنعت در دنيا و بهویژه در کشورهاي پيشرفته چگونه است، چرا به اينجا که هستيم رسيدهايم، سازوکارهاي ساختار، بازار، توليد و... چگونه است، اطلاعي ندارند. بنگاههاي اقتصادي ايران در صنايع مختلف به دليل کوچبودن از صرفه مقياس برخوردار نبوده؛ بنابراین بازده مناسبي ندارند. به همين دليل است که هيچگاه نميتوانند از مزيتهاي رقابتي برخوردار باشند. انتظار ميرود که بازارهاي برق و آب و گاز و مخابرات که در انحصار دولت هستند، با بهرهگيري از صرفه مقياس، بازده بهتري داشته باشند؛ ولي حاکميت اقتصاد دولتي، لختي و ناکارآمدي چنين اقتصادي، توليد محصولات اين صنايع را هم غيراقتصادي کرده است. در دنياي پيشرفته همه اين خدمات و بازارها را به بخش خصوصي سپردهاند و رقابت بين شرکتهاي توليدکننده برق، آب، گاز و مخابرات، برونده اين شرکتها را بهشدت رقابتي کرده است. درصورتيکه صرفه مقياس در صنايع بزرگ و در کشورهاي پيشرفته را بررسي کنيم، ميبينيم که به اين صنايع بهسادگي نميتوان ورود کرد؛ اما در ايران، بهسادگي ميتوان به آنها ورود کرد.
توليد و بازار مرغ و تخممرغ:
صنعت طيور ايران که قبل از انقلاب هيچ حرفي، چه از نظر ميزان توليد و چه از نظر ساختار توليد براي گفتن نداشت، يکباره بعد از انقلاب عمدتا حول محور اشتغال سريعا گسترش يافت. رشد بيرويه و قارچگونه مزارع گوشتي، تخمگذار و مادر در اطراف و اکناف کشور، بهويژه در حاشيه درياي خزر، توليد مرغ ايران را امروز به حدود ١١ برابر و تخممرغ را به حدود هفت برابر اوايل انقلاب رسانده است. مصرف سرانه مرغ به بيش از پنج برابر و تخممرغ حدود چهار برابرِ اول انقلاب رسيده است. امروز بيش از ٢٠ هزار مرغداري گوشتي با مجوز و بدونمجوز، حدود هزارو ٦٠٠ مرغداري تخمگذار و قريب ٥٠٠ مزرعه مادر به توليد مرغ و تخممرغ و جوجه گوشتي ميپردازند. محاسبه شاخص توليد مرغ در ايران و مقايسه آن با ترکيه نشان ميدهد که راندمان توليد ايران بهطور متوسط حدود ٢٥ تا ٣٥ درصد کمتر از ترکيه است. بنابراين مرغدار مرغ ايراني قادر نخواهد بود وارد بازارهاي منطقهاي شود. در دهه ٦٠ که مصادف با دوران جنگ و شرايط کوپني بود، عدهاي به اشکال مختلف سودهاي هنگفتي نصيبشان شد و همين امر موجبات تأسيس مزارع کوچک و توليد روزافزون را فراهم آورد، بدون اينکه کسي بداند به چه بازار و به چه ساختاري وارد ميشود. در نتيجه کشور هم که سالهاست با مشکل اشتغال روبهرو است، فرصت را غنيمت شمرد. چه بهتر که عدهاي، مرغ، تخممرغ و جوجه توليد کرده و جواناني را به سر کار ببرند. اين امر در دهه ٧٠ و ٨٠ ادامه داشت تا اينکه رشد بيرويه مزارع موجب توليد بيش از نياز کشور شد، ساختار خردهمالکي جا افتاد و بازار رقابت کامل شکل گرفت. با مشکلات اقتصادي روزافزون بهجامانده از جنگ و تحريم بهعلاوه ناتواني دستاندرکاران از ارائه راهحلهاي معقول، يکي از معدود اقتصادهاي تورمي جهان شکل گرفت و روزبهروز قدرت خريد مردم کاهش يافت. در دوران مديريت دولتهاي نهم و دهم، پول نفت صرف مخارج روزمره و بهراهانداختن کاروانهاي شادماني شد و سرمايهگذاري اساسي براي برونرفت از معضلات اقتصادي صورت نگرفت. هرچه خيرخواهان تذکر دادند و اقتصاددانان و سياسيون دلسوز نوشتند، افاقهاي نکرد. صنايع کشور در کل و صنعت طيور ايران بهویژه در مقياس کوچک عمل ميکنند. بهرهوري پايين، کيفيت نامقبول و ناتواني در صادرات، همهوهمه محصولات عمليات در چنين مقياسي است. اساسيترين راه برونرفت از مشکلاتي که صنعت طيور را احاطه کرده، خروج از ساختار خردهمالکي و بازار رقابت کامل است. توليدکنندگان و دولت بايد بپذيرند که راهي غير از اين نداريم. شعارهاي سطحي و خواستههاي بلاوجه، چه از طرف توليدکنندگان و چه از طرف دولتيان در اينکه يد بيضايي از آستين برون آيد و معجزهاي شود، راه به جايي نخواهد برد. مولوي داستاني در قالب غزلي در ديوان شمس نقل ميکند، به اين مضمون که یک خارپشت (جوجهتيغي) دم ماري را به دهن گرفت و خودش را گرد کرد. مار هم مرتبا خودش را به خارپشت ميکوفت و با اين کار تن خويش را سوراخسوراخ ميکرد. به نظر من جوجهتيغي ما هم مقياس صنعت است که دائما خودمان را به در و ديوار ميزنيم؛ ولي راهحلي نمييابيم. بيتدبير و سياست عمل ميکنيم. نتيجهاش هم اين شده که روزبهروز اوضاع را بدتر ميکنيم! واقعيت اين است که مردم عادي، صبر ندارند و راهحلهاي کوتاهمدت ميخواهند؛ اما مشکلات اقتصاد ايران در کل و صنعت و بخش کشاورزي را يکشبه نميتوان حل کرد. اگر سياستهاي درستي به کار ببنديم، دائما تدبير کنيم و خودمان را اصلاح کنيم، شايد نوري در انتهاي تونل ديده شود!
اين روزها گروههاي متعددي که به نحوي با صنعت طيور مرتبط هستند، در فضاي مجازي تشکيل شده است. افراد مختلف و عموما توليدکنندگان به بحث درباره راهکارهايي براي حل مشکلات صنعت ميپردازند. عمده اطلاعات توليدکنندگان منحصر به تجربه ايشان در مزارع پرورشي مختلف در صنعت است. از اينکه اساسا اين صنعت در دنيا و بهویژه در کشورهاي پيشرفته چگونه است، چرا به اينجا که هستيم رسيدهايم، سازوکارهاي ساختار، بازار، توليد و... چگونه است، اطلاعي ندارند. بنگاههاي اقتصادي ايران در صنايع مختلف به دليل کوچبودن از صرفه مقياس برخوردار نبوده؛ بنابراین بازده مناسبي ندارند. به همين دليل است که هيچگاه نميتوانند از مزيتهاي رقابتي برخوردار باشند. انتظار ميرود که بازارهاي برق و آب و گاز و مخابرات که در انحصار دولت هستند، با بهرهگيري از صرفه مقياس، بازده بهتري داشته باشند؛ ولي حاکميت اقتصاد دولتي، لختي و ناکارآمدي چنين اقتصادي، توليد محصولات اين صنايع را هم غيراقتصادي کرده است. در دنياي پيشرفته همه اين خدمات و بازارها را به بخش خصوصي سپردهاند و رقابت بين شرکتهاي توليدکننده برق، آب، گاز و مخابرات، برونده اين شرکتها را بهشدت رقابتي کرده است. درصورتيکه صرفه مقياس در صنايع بزرگ و در کشورهاي پيشرفته را بررسي کنيم، ميبينيم که به اين صنايع بهسادگي نميتوان ورود کرد؛ اما در ايران، بهسادگي ميتوان به آنها ورود کرد.
توليد و بازار مرغ و تخممرغ:
صنعت طيور ايران که قبل از انقلاب هيچ حرفي، چه از نظر ميزان توليد و چه از نظر ساختار توليد براي گفتن نداشت، يکباره بعد از انقلاب عمدتا حول محور اشتغال سريعا گسترش يافت. رشد بيرويه و قارچگونه مزارع گوشتي، تخمگذار و مادر در اطراف و اکناف کشور، بهويژه در حاشيه درياي خزر، توليد مرغ ايران را امروز به حدود ١١ برابر و تخممرغ را به حدود هفت برابر اوايل انقلاب رسانده است. مصرف سرانه مرغ به بيش از پنج برابر و تخممرغ حدود چهار برابرِ اول انقلاب رسيده است. امروز بيش از ٢٠ هزار مرغداري گوشتي با مجوز و بدونمجوز، حدود هزارو ٦٠٠ مرغداري تخمگذار و قريب ٥٠٠ مزرعه مادر به توليد مرغ و تخممرغ و جوجه گوشتي ميپردازند. محاسبه شاخص توليد مرغ در ايران و مقايسه آن با ترکيه نشان ميدهد که راندمان توليد ايران بهطور متوسط حدود ٢٥ تا ٣٥ درصد کمتر از ترکيه است. بنابراين مرغدار مرغ ايراني قادر نخواهد بود وارد بازارهاي منطقهاي شود. در دهه ٦٠ که مصادف با دوران جنگ و شرايط کوپني بود، عدهاي به اشکال مختلف سودهاي هنگفتي نصيبشان شد و همين امر موجبات تأسيس مزارع کوچک و توليد روزافزون را فراهم آورد، بدون اينکه کسي بداند به چه بازار و به چه ساختاري وارد ميشود. در نتيجه کشور هم که سالهاست با مشکل اشتغال روبهرو است، فرصت را غنيمت شمرد. چه بهتر که عدهاي، مرغ، تخممرغ و جوجه توليد کرده و جواناني را به سر کار ببرند. اين امر در دهه ٧٠ و ٨٠ ادامه داشت تا اينکه رشد بيرويه مزارع موجب توليد بيش از نياز کشور شد، ساختار خردهمالکي جا افتاد و بازار رقابت کامل شکل گرفت. با مشکلات اقتصادي روزافزون بهجامانده از جنگ و تحريم بهعلاوه ناتواني دستاندرکاران از ارائه راهحلهاي معقول، يکي از معدود اقتصادهاي تورمي جهان شکل گرفت و روزبهروز قدرت خريد مردم کاهش يافت. در دوران مديريت دولتهاي نهم و دهم، پول نفت صرف مخارج روزمره و بهراهانداختن کاروانهاي شادماني شد و سرمايهگذاري اساسي براي برونرفت از معضلات اقتصادي صورت نگرفت. هرچه خيرخواهان تذکر دادند و اقتصاددانان و سياسيون دلسوز نوشتند، افاقهاي نکرد. صنايع کشور در کل و صنعت طيور ايران بهویژه در مقياس کوچک عمل ميکنند. بهرهوري پايين، کيفيت نامقبول و ناتواني در صادرات، همهوهمه محصولات عمليات در چنين مقياسي است. اساسيترين راه برونرفت از مشکلاتي که صنعت طيور را احاطه کرده، خروج از ساختار خردهمالکي و بازار رقابت کامل است. توليدکنندگان و دولت بايد بپذيرند که راهي غير از اين نداريم. شعارهاي سطحي و خواستههاي بلاوجه، چه از طرف توليدکنندگان و چه از طرف دولتيان در اينکه يد بيضايي از آستين برون آيد و معجزهاي شود، راه به جايي نخواهد برد. مولوي داستاني در قالب غزلي در ديوان شمس نقل ميکند، به اين مضمون که یک خارپشت (جوجهتيغي) دم ماري را به دهن گرفت و خودش را گرد کرد. مار هم مرتبا خودش را به خارپشت ميکوفت و با اين کار تن خويش را سوراخسوراخ ميکرد. به نظر من جوجهتيغي ما هم مقياس صنعت است که دائما خودمان را به در و ديوار ميزنيم؛ ولي راهحلي نمييابيم. بيتدبير و سياست عمل ميکنيم. نتيجهاش هم اين شده که روزبهروز اوضاع را بدتر ميکنيم! واقعيت اين است که مردم عادي، صبر ندارند و راهحلهاي کوتاهمدت ميخواهند؛ اما مشکلات اقتصاد ايران در کل و صنعت و بخش کشاورزي را يکشبه نميتوان حل کرد. اگر سياستهاي درستي به کار ببنديم، دائما تدبير کنيم و خودمان را اصلاح کنيم، شايد نوري در انتهاي تونل ديده شود!
نظر شما