بهمن دانایی -دبیر انجمن صنفی صنایع قند و شکر ایران 
   
آدمی ذات آزمندی دارد و از هر پدیده‌ای بیشترین میزان را برای ابد می‌خواهد. ذات آدمی برای خواستن ناپایدار است و جنبشی از درون او را به سوی استیلا بر هر پدیده مادی پیش می‌راند. این گونه شد که انسان از دیرباز تاریخ تا امروز از بهره‌برداری از طبیعت کره زمین هرگز پا پس نکشیده و هرگز از آزمندی او کاسته نشده است. چنین شد که نفس آب و خاک کره خاکی که روزی تصور می‌شد پایانی ندارد به شماره افتاد و بشر امروز را با شرایط سخت مواجه کرده است. سرزمین و طبیعت ایران حتی از میانگین کره زمین در دانش‌ آب و خاک حاصلخیز و سرزنده عقب‌تر بوده است. آمارهای در دسترس نشان می‌دهد در 50 سال سپری شده میانگین دما در ایران با شیب 4 دهم درجه سلسیوس بر دهه افزایش و میزان بارندگی با شیب 11 میلی‌متر بر دهه کاهش یافته است.
آمارهاي در دسترس نشان مي‌دهد كه از سال 1384 تاکنون شاخص خشکسالی، یک دهه منفی  برای ایران را رقم زده و از آن سال تا امروز با خشکسالی تجمعی مواجه بوده‌ایم. منابع آب تجدیدپذیر ایران نیز از 125 میلیارد مترمکعب در 15 سال اخیر به 89 میلیارد مترمکعب کاهش یافته است. متوسط کسری مخازن آب زیرزمینی سالانه در 10 سال آبی اخیر حدود 5 میلیارد مترمکعب بوده است به گونه‌ای که در حال حاضر از مجموع حدود 500 میلیارد مترمکعب، حدود 120 میلیارد مترمکعب از ذخایر استاتیک منابع آب زیرزمینی از دست رفته است. برداشت‌های بی‌رویه و کاهش نزولات جوّی موجب شده است دشت‌های ممنوعه از 15 دشت ممنوعه در سال 1347 به 355 دشت در 1395 افزایش یابد.
آمار و ارقام ثبت شده از بارندگی‌های سال آبی جاری نشان می‌دهد خشکسالی در کشور همچنان با شدت بیشتری ادامه دارد. از سوی دیگر آمارهای ارایه شده از سوی نهادهای پژوهشی و متخصصان خاک نشان می‌دهد فرسایش خاک در ایران متأسفانه 5/2 برابر متوسط جهانی است. با توجه به اینکه منابع خاک یک کشور برخلاف منابع آب تجدیدپذیر نیست و برای پدیدار شدن یک سانتی‌متر خاک 600 تا 700 سال زمان می‌برد تا از سنگ مادر تشکیل شود شرایط دشوار را می‌توان به خوبی دید. از 165 میلیون هکتار مساحت ایران که در یک اقلیم خشک و نیمه خشک استقرار دارد تنها 50 میلیون هکتار آن در صورت بودن منابع آب به اندازه کافی قابلیت توسعه کشاورزی دارد. آمارهای در دسترس مؤيد این است که از این 50 میلیون هکتار اراضی قابل کشت تنها 5/18 میلیون هکتار آن در چرخه تولید قرار دارد که 5/8 میلیون هکتار آن اراضی آبی و 10 میلیون هکتار اراضی دیمي است. علاوه بر این خاک ایران برخلاف خاک شماری از کشورها مواد آلی غنی ندارد و با فقر مواد غذایی مواجه است. آنچه در بالا آمد، به طبیعت ایران برمی‌گردد که البته آزمندی ایرانیان - همانند انسان‌ها در هر سرزمیني و در هر عصر و دوره‌ای - در تضعیف و تخریب آن نقش داشته است.
واقعیت تلخ این است که در دهه‌های اخیر به دلایل گوناگون که جای ذکر آنها در این نوشته نیست، ابعاد هدردهی منابع آب و خاک ایران غم‌انگیز و متأسف‌کننده شده است. در صورتی که در شرایط استفاده از آب و خاک این سرزمین برنامه‌ای کارآمد، مبتنی بر اندیشه‌های دقیق و درست و مبتنی بر واقعیت‌های جامعه تدوین و اجرا نشود چشم‌انداز ترسناکی پیش روی این مرز و بوم قدیمی دیده می‌شود.
 
واقعیت کشاورزی خرده‌پا
کشاورزی ایران به دلایل تاریخی، سیاسی و مذهبی در پویش زمان از بزرگ‌ مالکی دور شده و به خرده‌مالکی تغییر شکل و ماهیت داده است. در کشاورزی خرده‌مالکی ایران به دلیل پرشمار بودن بهره برداران و سطح زیر کشت نسبتاً پایین نسبت به شمار کشاورزان، میانگین اراضی زراعی حتی به زیر 5 هکتار و برای کشت برخی از محصولات به زیر 2 هکتار تقلیل یافته است. علاوه بر این معضل که خود آثار و پیامدهای گوناگونی بر کشت، داشت و برداشت و اقتصاد کشاورزی و توسعه فعالیت‌های وابسته به زراعت دارد، خرد و پراکنده بودن اراضی زراعی نیز کار را برای بهره‌برداری اقتصادی از آب و خاک و زراعت سخت کرده است. در چنین سطحی از اراضی زراعی که میانگین آن برای بهره برداران ایرانی زیر 5 هکتار است و همچنين به دليل پراکنده بودن همین میزان، بدیهی است که نمی‌توان زراعت مکانیزه داشت و از همه مهم‌تر در این اراضی از روش‌های مدرن آب‌رسانی و آب‌دهی به مزرعه استفاده کرد.
 
امنیت غذایی در تهدید
کشور و جامعه و نظام سیاسی ایران به هر حال اکنون با مخاصمه و دشمنی شدید آمريكا به عنوان قدرت بزرگ اقتصادی و نظامی جهان مواجه است. این خصومت که از سال 1357 و پس از پیروزی انقلاب اسلامی شروع و هر سال بر ابعاد آن اضافه می‌شود موجب شده است ایران نتواند به جهان نگاه خوش‌بینانه داشته باشد و به همین دلیل حتی بیش از سایر کشورها به فکر تأمین غذا از درون سرزمین باشد. این نگاه به موضوع امنیت غذایی و گره زدن آن به امنیت ایران و امنیت ملی موجب شده است در 4 دهه اخیر تلاش و برنامه‌ریزی برای افزایش درجه امنیت غذایی و کاهش وابستگی غذایی به خارج از کشور در دستور کار باشد. بنابر آنچه که در قانون برنامه‌های توسعه و حتی برنامه توسعه ششم لحاظ شده است باید ایران بیش از پیش در تولید مواد غذایی از طریق رشد محصولات کشاورزی به داخل متکی باشد. با این همه به دلیل بهره‌وری پایین در تولید غذا به ویژه بهره‌وری پایین از منابع آب و خاک که تبلور آن در نامناسب بودن کمیت تولید در یک هکتار زمین زراعی برای محصولات مختلف است وضعیت خوبی نداریم.
 
حتی خیانت
اکنون شرایط ایران به جايی رسیده است که چشم بستن بر واقعیت‌ها و ناگفتن برخی مسایل با اهمیت که با آسیب ملی و نابودی یک سرزمین تاریخی منجر خواهد شد حتی می‌تواند به عنوان خیانت تلقي شود. امروز هر رخدادی، هر تصمیم بزرگ و کوچک در هر سطح و در هر زمینه‌ای که هدررفت منابع آب و خاک را افزایش دهد و انباشت سرمایه‌هایی که تجدیدپذیری آنها محل تردید است را مخدوش کند، باید محکوم شود و هر راهی برای اجتناب از رخداد غم‌انگیز کاهش ابدی منابع آب و خاک را جستجو و پیدا کرد.
نكته آخر اينكه، توليد محصول با راندمان‌هاي كمتر از ميانگين جهاني و صرفاً با تزريق قيمت، خيانت به آب و خاك كشور و جفا در حق نسل‌هاي آينده كشور است.
 
یک تصمیم ناکارآمد
در سال 1368 و پس از آنکه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران تمام شد، سیاستگذاران و برنامه‌ریزان اقتصادی با توجه به شرایط آن زمان برخی تصمیم‌های سرنوشت‌ساز را اتخاذ کردند. این تصمیم‌ها به دلایل گوناگون برای دوره فعلی زندگی اقتصادی ایران نامناسب است و زیان دارد. یکی از آن تصمیم‌ها این بود که دولت موظف شد تولیدات کشاورزی ایرانی را در صورت فقدان تقاضای خرید، تضمینی خریداری و برای این خرید نیز یک قیمت پایه اعلام کند. این تصمیم به ظاهر مناسب برای کشاورزان بود اما پیامدهای آن در شرایط امروز دردسرساز شده است. داستان این است که دولت هر سال بدون توجه به هر چیزی و تحت فشار سیاسیون و شاید نمایندگان شهرها و روستاهای کوچک با توجه به نرخ تورم سالانه که بیشترین رشد آن از مسیر کسری بودجه حاصل شده و می‌شود میزانی بر قیمت خرید تضمینی محصولات اضافه می‌کند. افزایش نرخ خرید تضمینی کشاورزان را از توجه به نوآوری، ابتکار و کشت مدرن بازداشته و آنها را مطمئن کرده است که هر سال دولت درآمد آنها را افزایش می‌دهد. نتیجه این شده است که آنها به این درآمد عادت کرده و در مسیر افزایش بهره‌وری برای درآمد بیشتر کاری نمی‌کنند. این تصمیم باید مورد توجه قرار گیرد و در صورت امکان در آن برای یک دوره میان‌مدت مهلتی برای پایان دادن به آن فراهم شود. در غیر این صورت این داستان ادامه خواهد داشت و با توجه به کاهش منابع آب و فرسایش و کم‌توانی خاک، ایران به یک کویر بزرگ تبدیل می‌شود.
 
تجربه اروپا در چغندر
با توجه به اینکه این نوشته به هر حال باید به سمت موضوع چغندرقند و شکر برود و برای اینکه بتوانیم به یک نقطه روشن برسیم خوب است به تجربه اروپا در این باره اشاره شود. در اوايل قرن ميلادي اخير قیمت تمام شده تولید هر تن چغندر
750 دلار بود و قیمت شکر در بازارهای جهانی حدود نيمي از این عدد گزارش می‌شد. رهبران کشورهای اروپایی یا باید تا ابد به کشاورزان یارانه می‌دادند و یا اینکه تعادلی در دخل و خرج آنها پدیدار می‌کردند. بدیهی است رهبران اقتصادی کشورهای اروپایی راه دوم را انتخاب کردند. آنها یک برنامه 8 ساله تدوین و با ارایه کمک‌های فنی، اقتصادی و آموزشی به کشاورزان چغندرکار راه افزایش بهره‌وری بالاتر را به آنها آموختند. در پایان برنامه 8 ساله میزان تولید چغندر در هر هکتار زمین زراعی از حدود 50 تن به بيشتر از 80 تن به طور میانگین افزایش یافت. این یعنی افزایش 60درصدي تولید. ضمن اينكه قیمت تمام‌شده چغندرقند نيز همه ساله روندي كاهشي يافته و از 48 يورو براي هر تن در ابتداي برنامه به 26 يورو به ازاي هر تن در پايان برنامه رسيد. به این ترتیب دولت، کشاورزان و جامعه اروپایی همه از این برنامه سود بردند.
 
راه همین است
روند کاهنده منابع آب برای استفاده در کشاورزی یک رخداد و اتفاق حتمی است. همین الان نیز برای استفاده از منابع آب موجود با مجادله‌های پرشمار میان شهرهای یک استان و استان‌ها با هم مواجه هستیم. بنابراین دیگر جای مجامله و سهل‌انگاری و بی‌اعتنایی نیست و باید برای همه محصولات زراعی برنامه افزایش بهره‌وری از منابع آب تهیه و به شکل کارآمد مورد استفاده قرار گیرد.
به نظر مي‌رسد دولت بايد به جاي پرداخت يارانه‌هاي سنگين به محصولات زراعي، همين مبالغ را صرف كمك‌هاي فني، آموزشي، سيستم‌هاي آبياري‌هاي نوين و... كند تا با افزايش ميزان برداشت محصول در هكتار از آب گران‌بها و كمياب موجود حداكثر استفاده را نموده و سود كشاورزان را در افزايش بهره‌وري ببيند.
اگر این اتفاق نیفتد و یا با تأخیر مواجه شود می‌توان چشم‌اندازی بسیار ناامیدکننده را دید که در آن کشاورزان با تنگنا مواجه می‌شوند، قیمت تمام‌شده بالای محصولات کشاورزی راه رقابت با تولیدات خارجی را مسدود می‌کند. قیمت بالای محصولات کشاورزی-غذایی منجر به کاهش قدرت خرید و میزان خرید شهرنشینان می‌شود و کشاورزی به سمت رکود می‌رود و امنیت غذایی و امنیت ملی مخدوش می‌شود. تا دیرتر نشده و همه پل‌های پشت سرمان در مسیر بهره‌وری بیشتر از منابع آب خراب نشده است به فکر باشیم. ایران در شرایطی نیست که با آتش آب بازی کند.
کد خبر a1a7c302da06455fb5f18db458e862b0

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 5 =