محمدرضا جمشیدی
ما ایرانیها عادات ویژه و منحصر به فردی داریم. برنامههای بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت را با کمترین نقصی تدوین میکنیم، اما همین که به اجرا میرسد افراد دیگری میشویم.
دردهای اقتصاد را به خوبی آنالیز میکنیم و دلایل عقبافتادگی از افق سند چشمانداز را میدانیم، اما برای درمان آن دست به کار نمیشویم و آستین همت خود را بالا نمیزنیم.
همه کارشناسان به غیر کارا بودن نحوه فعلی پرداخت یارانه به اقشار مختلف مردم متفقالقولند، اما یکی دو سال وقتمان را صرف حذف شدن و یا نشدن دهکها میکنیم، غافل از آنکه اگر حدود 46 هزار میلیارد تومانی که در قالب یارانههای نقدی در اختیار مردم قرار میدهیم را به سوی تولید روانه کنیم نهتنها اقتصاد را به رونق میرسانیم و مانع خروج ارز برای کالاهای وارداتی میشویم، بلکه در انتها با کاهش تورم و رونق اشتغال همان مصرفکنندهای که یارانه میگیرد را راضیتر خواهیم کرد.
تولیدکننده را از هزارتوی دستاندازها عبور میدهیم، اما آنها به هر طریقی که شده واحدهایی را احداث میکنند، ولی برای مقدار جزیی سرمایه در گردش آنقدر او را در پیچ و خمهای اداری و بوروکراسی و ایرادهای بنیاسرائیلی گرفتار میکنیم که یا عطایش را به لقایش میبخشد و یا محروم از سرمایه در گردش، کشور را رکورددار واحدهای تولیدی تعطیل و نیمهتعطیل میکند. در سالهای مختلف از سوی مقام معظم رهبری نامگذاریهای حکیمانهای صورت میگیرد و به عبارتی نقشه راههای مطلوبی پیش رویمان قرار داده میشود، اما متاسفانه به جای توجه به اهمیت موضوعی نامگذاریها توجهها معطوف به برگزاری همایشهای نمایشی و نصب پلاکارد و بیلبوردهای کماثر میشود و به راحتی فرصتها را یکی پس از دیگری از کف میدهیم.
حلقه واسطه و دلال را مورد نکوهش قرار میدهیم، اما راه را برای «اقتصاد دلالی» هموار میسازیم، بخشی که نه مالیات میدهد و نه بیمه، نه نیاز به تسهیلات دارد و نه نظارتی بر روی آن میشود، جالب است که نوک تیز پیکان اتهام را روانه تولیدکنندگان شناسنامهداری میکنیم که به دنبال ایجاد ارزش افزوده، اشتغالزایی و ارزآوری در کشور هستند،اما باز هم خود را از تک و تای نمیاندازیم و شعار حمایت از تولید ملی سر میدهیم.
در سی و ششمین بهار انقلاب در اوج قدرت قرار میگیریم، اما به جای آنکه به خود ببالیم که از پس توفانهای متعدد سیاسی و بینالمللی و حوادث با عزت عبور کردهایم، خود را غرق در بازیهای سیاسی و کشمکشهای تحلیلبر میکنیم تا نتوانیم از داشتههایمان بهره لازم را ببریم.
بپذیریم ما ایرانیها انسانهای خاصی هستیم که اگر فقط اندکی تغییر در روند نگرشی خود ایجاد کنیم با تمام محدودیتهای موجود نهتنها میتوانیم به آرمانهای سند چشمانداز توسعهای کشور دست یابیم، بلکه قادرخواهیم بود در اقتصاد نیز نظیر بخشهای فناوری و امنیتی به دستاوردهای بزرگی نائل آییم.
سال آینده سند چشمانداز توسعه کشور به نیمه راه میرسد، در زمینه اقتصاد به راحتی یک دهه را از دست دادیم، بیاییم برای نیمه باقیمانده راه حداقل مطابق با داشتهها و بضاعتمان عمل کنیم، نه آن چیزی که تاکنون از خود نشان دادهایم.
ما ایرانیها عادات ویژه و منحصر به فردی داریم. برنامههای بلندمدت، میانمدت و کوتاهمدت را با کمترین نقصی تدوین میکنیم، اما همین که به اجرا میرسد افراد دیگری میشویم.
دردهای اقتصاد را به خوبی آنالیز میکنیم و دلایل عقبافتادگی از افق سند چشمانداز را میدانیم، اما برای درمان آن دست به کار نمیشویم و آستین همت خود را بالا نمیزنیم.
همه کارشناسان به غیر کارا بودن نحوه فعلی پرداخت یارانه به اقشار مختلف مردم متفقالقولند، اما یکی دو سال وقتمان را صرف حذف شدن و یا نشدن دهکها میکنیم، غافل از آنکه اگر حدود 46 هزار میلیارد تومانی که در قالب یارانههای نقدی در اختیار مردم قرار میدهیم را به سوی تولید روانه کنیم نهتنها اقتصاد را به رونق میرسانیم و مانع خروج ارز برای کالاهای وارداتی میشویم، بلکه در انتها با کاهش تورم و رونق اشتغال همان مصرفکنندهای که یارانه میگیرد را راضیتر خواهیم کرد.
تولیدکننده را از هزارتوی دستاندازها عبور میدهیم، اما آنها به هر طریقی که شده واحدهایی را احداث میکنند، ولی برای مقدار جزیی سرمایه در گردش آنقدر او را در پیچ و خمهای اداری و بوروکراسی و ایرادهای بنیاسرائیلی گرفتار میکنیم که یا عطایش را به لقایش میبخشد و یا محروم از سرمایه در گردش، کشور را رکورددار واحدهای تولیدی تعطیل و نیمهتعطیل میکند. در سالهای مختلف از سوی مقام معظم رهبری نامگذاریهای حکیمانهای صورت میگیرد و به عبارتی نقشه راههای مطلوبی پیش رویمان قرار داده میشود، اما متاسفانه به جای توجه به اهمیت موضوعی نامگذاریها توجهها معطوف به برگزاری همایشهای نمایشی و نصب پلاکارد و بیلبوردهای کماثر میشود و به راحتی فرصتها را یکی پس از دیگری از کف میدهیم.
حلقه واسطه و دلال را مورد نکوهش قرار میدهیم، اما راه را برای «اقتصاد دلالی» هموار میسازیم، بخشی که نه مالیات میدهد و نه بیمه، نه نیاز به تسهیلات دارد و نه نظارتی بر روی آن میشود، جالب است که نوک تیز پیکان اتهام را روانه تولیدکنندگان شناسنامهداری میکنیم که به دنبال ایجاد ارزش افزوده، اشتغالزایی و ارزآوری در کشور هستند،اما باز هم خود را از تک و تای نمیاندازیم و شعار حمایت از تولید ملی سر میدهیم.
در سی و ششمین بهار انقلاب در اوج قدرت قرار میگیریم، اما به جای آنکه به خود ببالیم که از پس توفانهای متعدد سیاسی و بینالمللی و حوادث با عزت عبور کردهایم، خود را غرق در بازیهای سیاسی و کشمکشهای تحلیلبر میکنیم تا نتوانیم از داشتههایمان بهره لازم را ببریم.
بپذیریم ما ایرانیها انسانهای خاصی هستیم که اگر فقط اندکی تغییر در روند نگرشی خود ایجاد کنیم با تمام محدودیتهای موجود نهتنها میتوانیم به آرمانهای سند چشمانداز توسعهای کشور دست یابیم، بلکه قادرخواهیم بود در اقتصاد نیز نظیر بخشهای فناوری و امنیتی به دستاوردهای بزرگی نائل آییم.
سال آینده سند چشمانداز توسعه کشور به نیمه راه میرسد، در زمینه اقتصاد به راحتی یک دهه را از دست دادیم، بیاییم برای نیمه باقیمانده راه حداقل مطابق با داشتهها و بضاعتمان عمل کنیم، نه آن چیزی که تاکنون از خود نشان دادهایم.
نظر شما