منصور انصاری

گویند در زمان ‎های قدیم که شهرها را بیش از یک دروازه نبود و باجگیران اندک و راهزنان جوانمرد و منصف بودند، بر دروازه شهری شُرطه ‎ای در بدو ورود راه بر کاروانی گرفت و با عتاب و خطاب بسیار تا مگر باج بیشتر گیرد و شَحَنه را خوشنودتر نماید گُرز گران بر بار شتری از آبگینه فرود آورد، که بارتان چیست؟ فغان صاحب مال بر آسمان بلند شد که اگر گُرز دیگری فرود آری دیگر هیچ! نه برای تو و شحنه چیزی ماند نه برای من!
حکایت شیر را می ‎گویم که در کشور ما داستانی غم ‎انگیز است چه آن هنگام که گاو شیری علوفه کافی ندارد و اگر دارد گران و با قیمت سرسام ‎آور بدست آمده چه وقتی که گاو زبان بسته بیماری شاربُن می‎ گیرد یا دچار ورم پستان و لنکش و هزار درد بی‎ درمان می‎ شود که برای هر قلم دارویش  باید "در" به "در" گشت و پول نقد یا اعتبار کلان صرف کرد، تا وقتی که در هوای 40 درجه یا کمتر شیر بدست می‎ آید و باید حتماً در "شیر سردکن" قرار گیرد و ماجرای حمل و نقل شیر و تحویل به کارخانه و گرفتن پولش با مدت، و تا وقتی که وارد کارخانه می ‎شود و تکمیل و تبدیل، پاستوریزه، هموژنیزه، پنیر، کره، ماست و انواع و اقسام فرآورده‎ های دیگر که به 1000 قلم شاید هم بیشتر بالغ شود. تا می ‎رسد به دست مصرف‎ کننده، مصرف‎ کنندگانی که گفته می ‎شود اغلب آنان قدرت خرید کافی ندارند، در واقع حکایت غم‎انگیز "شیر" پس از این همه پیچ و خم و سربالایی و سرازیری به گونه ‎ای دیگر و آن اینکه خریداری شود یا نشود، شروع می ‎شود، گرچه پنیر، کره و ماستش ممکن است چند صباحی بیشتر قابل نگهداری باشد ولی بیشتر انواع "شیر" چنین نیست به "روز" یا "دو روزه" باید مصرف شود، تازه در این حیص و بیص یک کارشناس پیدا می ‎شود که یکباره اعلام می‎ کند دامداران "وایت تکس" را قاطی شیر می‎ کنند، وقتی بحث در می‎ گیرد عده ‎ای دیگر هم بدون مطالعه و تحقیق برای اظهار فضل و دانش با استدلالی ظاهراً علمی می ‎گویند برای اینکه دیرتر بریده شود، یعنی اسیدیته‎ اش بالا نردود و تُرش نشود و کارخانجات آن را خریداری کنند، لذا داخل شیر تحویلی "وایت تکس" می ‎ریزند!
یا للعجب! این خبر که انعکاس می ‎یابد در ذهن اکثر مردم می ‎نشیند و فراتر از مرزها  نیز می‎ رود، مردم حوصله ندارند که تکذیبیه‎ها و یا بحث‎ های بعدی را دنبال کنند، باور کنید همین چند وقت پیش در آن  سر دنیا و در یک کشور کاملاً پیشرفته یک فرد دانشگاهی یقه این نگارنده را گرفته بود که شما چگونه شیری را که در آن "وایت تکس" می‎ ریزند تناول می ‎کنید، حالتان به هم نمی‎ خورد؟ و با تفرعن یک انسان تمام خوشبخت که گویا همین دیروز بلیط بخت آزمایی‎ اش برنده شده و مثلاً در گوشه‎ ای از بهشت زندگی می‎ کند و ما همگی در جهنم! می ‎گفت بیچاره ملت ایران! گرچه گریبانش را گرفتم و تا یک ساعت تمام بی کم و کاست مُخَش را با انواع جملات جان ‎نواز مالش دادم ولی آخر سر برای خلاصی گفت: به من چه! اخبار خودتان گفت منظورش رسانه‎ های خودتان این خبر را اعلام کرده ‎اند! به هر حال چند سال از اعلام  این نظر مثلاً کارشناسی استفاده "وایت تکس" در شیر می ‎گذرد ولی هنوز ذهنیت به وجود آمده از آن، در میان افکار عمومی داخل و خارج وجود دارد، و اگر در فلان گوشه دنیا در مورد شیر تولید شده در ایران،  بحث و گفتگویی  به میان آید بلافاصله و قبل از هر چیزی می‎ گویند راستی ماجرای استفاده از "وایت تکس" در شیر هنوز هست!؟ زیرا یکی از خاصیت ‎های افکار عمومی نه در ایران بلکه در تمامی نقاط جهان همین است به ویژه وقتی آموزه‎ های و دانش عمومی کمتر در میان جامعه مخاطب انتشار می‎ یابد و آن هنگام نیز که کسی به خود زحمت ندهد که توضیح یا تفسیری ارائه دهد و استدلالی به میان آورد، موضوع ماندگاری یک خبر نادرست در اذهان تثبیت می‎ شود، زیرا صاحبان سرمایه‎ ها، صنایع، انجمن‎ ها و تشکل‎ های صنفی از انواع مختلف برای توضیح، تفسیر، تحلیل، استدلال بودجه‎ ای را برای ارتقاء دانش عمومی مرتبط به فعالیت و کار خود و از طریق رسانه ‎های عمومی و همگانی تعریف نمی‎ کنند، یا خبر می‎ دهند یا خبرها را "به خیال خود" تکذیب می ‎کنند. کلاً این سرزمین خبر زده است و البته تکذیب اخبار بدون تشریح و طرح گفتمان مُتّقُن علمی وقتی فقط تکذیب باشد تاثیر بسیار اندکی در اذهان دارد، مردم غالباً چنین برداشت می ‎کنند که معلومه! هیچ بقالی نمی‎ گوید ماست من تُرش است! حتماً چیزی هست که اخبارش در رسانه ‎ها و روزنامه ‎ها انعکاس می ‎یابد. پس آنچه که می‎ ماند استفاده "وایت تکس" در شیر است نه تکذیب آن!
در چنین شرایطی با عنایت به ویژگی خاص افکار عمومی جامعه که به دلایل مختلف از جمله گرانی ارزاق و سایر اقلام خوراکی نوعی بی اعتمادی و بدبینی وجود دارد وزیری تحصیل کرده، فرهیخته و باسوادی که بیش از اینها از ایشان انتظار می‎ رفت یکباره می ‎پَرد وسط گود و گُرز گران "روغن پالم" را در میدان سلامت مردم با فصاحت و بلاغت بر دور سر می ‎چرخاند که "مگر دشمن است آنکه آید به جنگ، .... به دورش بدوزَم به تیر خَدَنگ" و بر تمامی بار آبگینه شیری و صنایع لبنی می ‎کوبد و می‎ گوید مردم باید بدانند بابت چه کالایی پول می ‎دهند! این وزیر بی‎تاب که احتمالاً نگران "تمامی ابعاد سلامت مردم" است! حتی فرصت و فراغت و افتخار اعلام این خبر و کشف استفاده  از "روغن پالم" در صنایع لبنی را از تمامی مدیران کل دوایر زیرمجموعه خود و حتی کارشناسان بخشی سلب می‎ کند و می‎ خواهد خود قهرمان اعلام این خبر در میان افکار عمومی جمعیت 75 میلیونی کشور باشد، خبر در حد یک مدیرکل یکی از دوایر زیر مجموعه بود آنهم نه خطاب به مردم بلکه خطاب به کارخانه یا کارخانجات صنایع لبنی متخلف و البته مشروط که مثلاً هیچ کارخانه ‎ای از مجموعه صنایع لبنی حق استفاده از "روغن پالم" در فرآورده ‎های خود را ندارد و اگر مشاهده شود یا تداوم یابد، پروانه کارخانه متخلف باطل می ‎شود، اعلام خبر با مقدمه‎ ای که موضوع به رئیس جمهور و وزیرجهاد کشاورزی نیز گزارش شده است مردم را به این تصور سوق می‎ دهد که "روغن پالم" یک سم کشنده سرطان ‎زا است که باید هر تنابنده‎ ای از یک فرسخی آن عبور کند که مبادا به یک بیماری کشنده مبتلا شود، سمی که حتماً وزیر بهداشت تحصیل کرده کشور ما هم بخوبی می ‎داند که سالیانه یک میلیون تن از آن وارد کشور می‎ شود و البته برای استفاده در انواع و اقسام غذاهای مورد مصرف مردم که به صورت روغن خوراکی فرآوری می‎ شود، از نوعی درخت نخل که عمدتاً در کشورهای آفریقایی بدست می ‎آید، روغنی است گیاهی که به هر اندازه برای افزایش میزان چربی فرآورده ‎های لبنی استفاده شود تخلف به شمار می ‎رود و جایز نیست مگر کارخانه استفاده کننده از این روغن در مواد لبنی از یکی از ادارات مربوط وزارت بهداشت پروانه مختص به این "کاربرد" را داشته باشد و صد البته باید بر روی بسته‎ بندی میزان و درصد استفاده از این روغن را به صورت خوانا و برجسته چاپ نماید! حال چقدر باید توضیح داد که امکان استفاده از "وایت تکس" در شیر برای جلوگیری از فاسد شدن آن کاملاً نادرست است، چقدر باید استدلال کرد که استفاده از "روغن پالم" در صنایع لبنی قاعده نبوده ممکن است استثناء و مقطعی بوده باشد، مسلماً در اذهان عمومی بصورت استفاده "عام" در صنایع لبنی باقی خواهد ماند همین جمعه گذشته روز 17 مرداد برای کنجکاوی جلوی یکی از فروشگاه‎ های مواد لبنی در میدان میوه و تره‎ بار شهرک غرب چند دقیقه‎ ای ایستادم یک مشتری آمد و با مسخره گفت آقا یک بسته شیر که آقایان در آن "روغن پالم" استفاده می ‎کنند دارید، و تکرار کرد همین شیرهای چرب روغن ‎دار را می ‎گویم! مگر چند نفر همچون حسین چمنی، مشاور عالی صنایع شیر ایران (پگاه) یا رضا باکری، دبیر انجمن شیر کشور داریم که با شجاعت و بدون ملاحظه برای روشن شدن افکار عمومی و به دفاع از تولید و مصرف شیر برای سلامت جامعه پا به میدان تشریح و توضیح و گفتگو می ‎گذارند طبعاً ذهنیت استفاده از "روغن پالم" در صنایع لبنی برای مدت‎ های مدید باقی خواهد ماند بی آنکه افکار عمومی دقیقاً از میزان واقعی این تخلف در صنایع شیر کشور مطلع شوند، بهانه‎ های زیادی در میان مردم وجود دارد که از مصرف شیر و مواد لبنی خودداری ‎کنند و اینگونه خبرها نیز به کاهش مصرف این ماده غذایی که جایگزین ندارد و یک شاخص سلامتی است آسیب می ‎رساند، بدتر آنکه گفته می ‎شود کارخانه متخلف توپ را به زمین دامداران که تریبونی هم ندارند شوت کرده است که ما شیر ترکیب شده با "روغن پالم" را از دامداران خریداری کرده ‎ایم، و این ماجرا همچنان در قالب خبر و تکذیب خبر ادامه خواهد یافت.
آیا اعلام کننده این خبر یعنی وزیر بهداشت آنهم به این شکل کلی و غیر دقیق، می ‎تواند ادعا کند آنچه که در فرآیند انعکاس اتفاق افتاده و خواهد افتاد در جهت شفافیت و نهایتاً حفظ سلامت مردم است؟
کد خبر منصور انصاری لبنیات روغن پالم

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 1 =